چند سناریوی محتمل در پس آتشبس ترامپ
دونالد ترامپ در رسانه اجتماعی خود، از «آتشبس کامل و جامع» بین ایران و اسرائیل خبر داده است، رویدادی که به عنوان گامی بزرگ به سوی صلح در خاورمیانه معرفی شد.
هفت صبح - داریوش کاری: دونالد ترامپ در رسانه اجتماعی خود، از «آتشبس کامل و جامع» بین ایران و اسرائیل خبر داده است، رویدادی که به عنوان گامی بزرگ به سوی صلح در خاورمیانه معرفی شد. با این حال، نگاهی دقیقتر به شرایط پیرامون این اعلام، واقعیتی را آشکار میکند که ممکن است اعلان این خبر تاکتیکی قدیمی برای تجدید قوای اسرائیل و خرید زمان باشد که ترامپ آن را با اهداف استراتژیک و روشن به کار گرفته است.
عجیب آنکه مقامات ایرانی، از دیپلماتهای عالیرتبه گرفته تا سخنگویان نظامی، طی روزهای اخیر هرگز نشانهای بروز ندادهاند که به دنبال چنین آتشبسی بودهاند و آشکارا هرگونه دخالت در میانجیگری یا حتی بحث درباره چنین آتشبسی را تایید نکردهاند. چگونه میتوان توافق صلح را بین دو طرف اعلام کرد در حالی که یکی از طرفین کاملا از وجود آن بیخبر است، در آن نقشی نداشته است یا لااقل چنین وانمود میکند؟
عجیبتر آنکه اسرائیل پس از اعلام آتشبس، برای حمله به ایران دوازده ساعت دیگر فرصت خواهد داشت و فقط پس از گذشت ۱۲ ساعت از توقف حملات ایران، به آتشبس میپیوندد. این بند، که به اسرائیل اجازه میدهد پس از شروع «آتشبس» همچنان به حملات خود ادامه دهد، ماهیت یکطرفه و بهتآور این توافق ساختگی را نشان میدهد و به وضوح نقض هرگونه منطق در یک توافق صلح واقعی است.
این اقدام آمریکا و طرفهایی که در این آتشبس دست داشتهاند یک سوءتفاهم نیست؛ بلکه حرکتی حسابشده است. تاریخچه رفتار سیاسی ترامپ مملو از نمونههایی از ادعاها و اظهارات عجیب است که اغلب برای دستکاری روایتها و دستیابی به اهداف سیاسی خاص به کار میروند.
یکی از اهداف چنین اقدامی میتواند خرید زمان بیشتر برای ارتش اسرائیل باشد تا به آمادهسازی خود بپردازند. این اقدام به اسرائیل اجازه میدهد تا بدون فشار بیرونی، به تجدید قوا، استراتژیسازی مجدد و تقویت تواناییهای دفاعی و تهاجمی خود بپردازد.
ترامپ نیز با معرفی خود در قامت یک صلحطلب، تلاش میکند تصویری از قدرت و اثربخشی در صحنه جهانی به نمایش بگذارد. این روایت، صرف نظر از صحت آن، میتواند حمایت داخلی را جلب کند، بر افکار عمومی بینالمللی تأثیر بگذارد، و حتی بازیگران دیگر منطقه را برای تغییر مواضع خود تحت فشار قرار دهد. این اقدام توجه را از درگیریهای جاری و تنشهای واقعی منحرف کرده و پردهای از موفقیت دیپلماتیک ایجاد میکند.
از سوی دیگر هدف فریبندهتر میتواند در لفافه این آتشبس پیچیده باشد. ایجاد تفرقه در جامعه و تضعیف دولت ایران. با آغاز حملات هوایی و موشکی اسرائیل به اهداف نظامی و غیرنظامی ایران در برخی محافل چنین پنداشته میشد که افکار عمومی و جامعه مدنی ایران ممکن است علیه دولت اعتراض کنند و این اعتراضات احتمالا به سرنگونی رژیم منجر شود. این انتظار تا حد زیادی بر اساس نارضایتیهای داخلی موجود و تمایل دیرینه برای تغییر در میان بخشهای خاصی از مردم ایران استوار بود.
با این حال، واقعیت متفاوت از این شد. به جای فروپاشی، حملات اولیه در بسیاری از موارد، حس وحدت ملی را میان ایرانیان تقویت کرد. در مواجهه با تجاوز خارجی، بخش قابل توجهی از مردم در حمایت از دولت خود متحد شدند و انسجام ملی را برابر تهدیدات در اولویت قرار دادند. این نتیجه غیرمنتظره، کسانی را که به فروپاشی فوری داخلی امید داشتند، ناامید کرد.
اینجاست که ترامپ با معامله صلح ساختگی خود وارد عمل میشود و با اعلام پیشنهادی برای صلح میتواند روایتی را برسازد که به افکار عمومی ایران چنین القا کند «ببینید، آنها به شما صلح پیشنهاد کردند، اما دولت شما آن را رد کرد. رهبران شما مخالف صلح هستند.» این یک تاکتیک کلاسیک جنگ اطلاعاتی است که برای ایجاد شکاف بین مردم و رهبری آنها طراحی شده است.
هدف این است که تنشهای داخلی و نارضایتیهای مردمی را دوباره شعلهور کنند. ترامپ با به تصویر کشیدن دولت ایران به عنوان مانعی بر سر راه صلح و ثبات قصد دارد اعتماد عمومی به نظام سیاسی را از بین ببرد. این میتواند به نارضایتیهای داخلی جدید، اعتراضات و در نهایت، تلاشی برای بیثبات کردن دولت ایران از درون منجر شود، و از طریق تبلیغات به چیزی برسند که از طریق عملیات نظامی مستقیم نتوانستند به آن دست یابند.
زمانبندی چنین اعلامیهای نیز نیازمند بررسی دقیق است. با توجه به فضای ژئوپلیتیکی کنونی و خصومت پایدار بین ایران و اسرائیل، یک معامله صلح واقعی اقدامی بسیار بزرگ و پیچیده خواهد بود که نیازمند مذاکرات گسترده و شفاف است. آتشبس ناگهانی و یکجانبه، بدون هیچ نشانهای از رضایت ایران، نشانه دیپلماسی نیست، بلکه نشانهای از مانورهای سیاسی است.
در نتیجه، در حالی که اندیشه آتشبس میان ایران و اسرائیل برای بسیاری نتیجهای مطلوب است، اعلام اخیر دونالد ترامپ به وضوح راهی برای دستیابی به آن نیست. سکوت معنادار ایران و اعطای فرصت 12ساعته برای ادامه حملات اسرائیل پس از آتشبس، همراه با سابقه ترامپ در استفاده از انحرافات حسابشده و روش غیرمتعارف او در انتشار اخبار مهم، به شدت نشان میدهد که خبر آتشبس یک تاکتیک چندوجهی و فریبنده است.
اهداف احتمالی آن را میتوان در فراهم آوردن مزایای استراتژیک برای نیروهای دفاعی اسرائیل، ساختن روایت مطلوب هرچند دروغین برای منافع سیاسی ترامپ و نتانیاهو و سوءاستفاده و تشدید اختلافات داخلی در ایران، با امید به تضعیف دولت از طریق قرار دادن شهروندانش در برابر آن، با توهم آتشبسی شکننده جستجو کرد.
ارسال نظر