پیشنهاد نوه اوپنهایمر برای حل مساله اتمی ایران
نوه اوپنهایمر "گفتگو" را نقطه آغازی برای تعیین مسیر مسالمت آمیز برای حل مساله هسته ای ایران دانسته و به شدت از اسرائیل بابت تجاوز نظامی به ایران، انتقاد کرده است.
عصر ایران: "چارلز اوپنهایمر" بنیانگذار و مدیر اجرایی مشترک پروژه اوپنهایمر و نوه "جی. رابرت اوپنهایمر" مدیر آزمایشگاه ملی "لوس آلاموس" در طول پروژه منهتن (پروژه ساخت نخستین بمب اتمی جهان در آمریکا) است.
نوه اوپنهایمر در مقاله ای تحت عنوان " من نوه اوپنهایمر هستم. ما هنوز میتوانیم با گفتگو بحران ایران را حل کنیم" در روزنامه آمریکایی "یو اس ای تودی" راهکارهای پیشنهادی خود را برای حل مسالمت آمیز مساله هسته ای ایران و گریز از یک جنگ فاجعه بار تشریح کرده است.
او در مطلب خود نوشته است: گفتگو به تنهایی مشکل را حل نمیکند. اما می تواند به عنوان نقطه شروع راه حل در نظر گرفته شود. گفتگو همچنین به ما اجازه میدهد تا در مورد جنبه امیدوارکننده علم هستهای صحبت کنیم.
مقاله اوپنهایمر در پی می آید:
جنگ در ایران وحشتناک بوده است. این جنگ تهدید سلاحهای هستهای را به خط مقدم آگاهی جهانی بازگرداند و با این حال - به نوعی - ما از این درگیری در وضعیت بهتری نسبت به آنچه بسیاری از آن میترسیدند - با فرض اینکه آتشبس برقرار باشد - عبور کردهایم.
ما اکنون یک فرصت غیرمنتظره داریم تا این راه فرار باریک را به چیزی بزرگتر تبدیل کنیم: فرصتی برای گسترش صلح و امنیت جهانی.
مانند بسیاری، من انتقادات جدی در مورد روندی دارم که ما را به اینجا رسانده است. اسرائیل، کشوری که هرگز پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای را امضا نکرده است، از وضعیت هستهای اعلام نشده خود به عنوان اهرمی برای آغاز جنگ علیه کشوری، ایران، که هیچ سلاح هستهای ندارد و به بازرسیهای بینالمللی تن داده است، استفاده کرد.
این امر مستقیما تلاشهای دیپلماتیک امیدوارکننده بین ایران و آمریکا را خراب کرد. وقتی ایالات متحده در ۲۱ ژوئن با حمله نظامی وارد این درگیری شد، آمریکاییها خود را برای یک جنگ بیپایان دیگر در خاورمیانه آماده کردند.(نکته مترجم: نوه اوپنهایمر ظاهرا شواهد بسیار گسترده و آشکار از تقسیم کار بین ترامپ و نتانیاهو برای عملی کردن حمله نظامی به ایران را نادیده گرفته است. شواهدی که حتی علنا از زبان خود ترامپ بیان شده است.)
و با این حال، به طرز معجزه گونه ای، ما به آتشبس رسیدهایم. این نتیجه اجتنابناپذیر نبود. این امر مستلزم خویشتنداری از سوی تهران و خویشتنداری شگفتانگیز از سوی واشنگتن بود.
باید به این موضوع بها داده شود: رئیسجمهور دونالد ترامپ با استفاده از دیپلماسی نامتعارف خود، نقش محوری در متوقف کردن تشدید تنش ایفا کرد. این موفقیت، الگویی ارائه میدهد - اگر مایل به یادگیری از آن باشیم.
درس نخست: جلوگیری از تکثیر سوخت سلاحهای هستهای
از زمان اولین پیشرفت اتمی، یک حقیقت باقی مانده است: ایمنی در عصر هستهای نیازمند همکاری است - حتی با دشمنان.
علم هستهای رازی نیست که بتوان آن را پنهان کرد، بلکه یک واقعیت طبیعی است.
از زمان "جی. رابرت اوپنهایمر" به بعد، دانشمندان میدانستند که تنها تضمین واقعی، کنترل مشترک اورانیوم غنیشدهای است که میتواند برای بمب استفاده شود. ما برای جلوگیری از تکثیر هستهای - نه فقط در ایران، بلکه در همه جا - به همکاری بیشتری نیاز داریم.
درس دوم: تقویت نهادهایی که ما را زنده نگه داشتهاند
پیمان منع اشاعه سلاحهای هستهای (NPT) چیزی بیش از یک تکه کاغذ است. این پیمان ستون فقرات نظم هستهای جهانی است. این پیمان گسترش سلاحها را کند کرده، انرژی هستهای صلحآمیز را مشروعیت بخشیده و سازوکارهایی برای اعتماد ایجاد کرده است.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی - از طریق علم و دیپلماسی، نه زور - از این سیستم حمایت میکند.
ما باید حمایت از کشورهایی را که به این قوانین احترام میگذارند، دو برابر کنیم و کشورهایی مانند اسرائیل و کره شمالی را که خارج از این قوانین فعالیت میکنند، پاسخگو بدانیم.
تهدید هستهای واقعی پیش روی ما
قمار خطرناک شروع جنگ برای جلوگیری از توسعه حتی یک سلاح نباید به یک استاندارد جهانی تبدیل شود. زیرا خطر بسیار بزرگتر ایران یا هیچ کشور دیگری نیست – بلکه آغاز یک درگیری احتمالی هستهای بین ابرقدرتها است.
این همچنان خطر واقعی و رو به رشد است و حتی میتواند به طور تصادفی اتفاق بیفتد. یک هشدار اشتباه، یک حمله سایبری یا یک سوء تفاهم میتواند یک واکنش زنجیرهای غیرقابل توقف را ایجاد کند.
وقتی موشکها بین ایالات متحده، روسیه و چین به پرواز درآیند، هیچ رهبر یا حتی دیپلماسی غیرمتعارفی نمیتواند جلوی آن را بگیرد. دیگر زمانی وجود نخواهد داشت.
پس چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟
ما بر اساس آنچه که موثر بوده است، کار میکنیم. موفقیت ترامپ در میانجیگری برای آتشبس اکنون باید گسترش یابد - ابتدا برای پایان دادن به درگیری غزه، و سپس برای احیای گفتگوی متوقفشده خلع سلاح هستهای.
ترامپ پیش از این خواستار مذاکرات هستهای بین آمریکا، چین و روسیه شده بود. این دقیقا ایدهی درستی است - و اکنون میتواند همان لحظه باشد.
برخی این را غیرممکن خواهند خواند. آنها به افزایش تنشها، جنگهای تجاری، درگیریهای نیابتی اشاره خواهند کرد. آنها خواهند گفت که اکنون زمان مناسبی نیست. اما تاریخ خلاف این را میآموزد: دقیقا در لحظات خطر است که دیپلماسی واقعی باید آغاز شود.
منتظر صلح ماندن قبل از مذاکره برای صلح، یک تناقض است. اکنون زمان اقدام جسورانه - از نوع جایزه صلح نوبل - است، اگر به درستی انجام شود.
ما هنوز تحت یک استراتژی تسلیحات هستهای به نام نابودی تضمینشدهی متقابل زندگی میکنیم. حتی مخفف آن - MAD - به ما میگوید که این وضعیت چقدر ناپایدار است. این تهدید برای هر ملت یا رهبری بسیار گسترده، بسیار سریع و بسیار پیچیده است که بتواند آن را کنترل کند.
بیشتر ما، به عنوان افراد، در مواجهه با چنین سیستمی احساس ناتوانی میکنیم. اما ما عناصری بدون عاملیت نیستیم. برخی افراد واقعا نفوذ دارند و این شامل رهبران ایالات متحده، چین و روسیه میشود. نمیتوان از آنها انتظار داشت که امتیازات یکجانبه بدهند، اما میتوان از آنها انتظار داشت که بنشینند و صحبت کنند.
من رئیس جمهور نیستم. اما - با استفاده از نام و ایدههای پدربزرگم "جی. رابرت اوپنهایمر و برای پیشبرد آیندهای امنتر، هر کاری از دستم بربیاید انجام میدهم.
بنابراین من چیزی غیرمتعارف را پیشنهاد میکنم: یک "شام اوپنهایمر"، که در آن نمایندگانی از واشنگتن، پکن و مسکو به گفتگوی خصوصی و غیر رسمی در مورد چگونگی کاهش خطر جنگ هستهای واقعی دعوت میشوند - و در مورد جنبه مثبت انرژی هستهای بحث کنند.
البته می دانم که گفتگو به تنهایی مشکل را حل نمیکند. اما جایی است که هر راه حلی از آن شروع میشود. همچنین به ما این امکان را میدهد که در مورد جنبه امیدوارکننده علم هستهای صحبت کنیم. همان فناوری که میتواند تمدن را نابود کند، میتواند همزمان باعث تقویت تمدن نیز باشد و به ما انرژی پاک، پیشرفتهای پزشکی و رفاه جهانی بدهد.
این به ما بستگی دارد که کدام آینده را میخواهیم ‒ و هیچ زمانی مانند اکنون در موقعیت انتخاب آینده قرار نداریم.
ارسال نظر