«کریدور ترامپ» و تکرار ناکامیهای راهبردی ایران
احداث مسیر ارتباطی ترامپ در خاک ارمنستان، گام دیگری در کارنامه تنشهای ایران و آمریکا ثبت کرده است؛ چالشی که در شرایط متفاوت میتوانست به فرصتی بزرگ برای توسعه اقتصادی، امنیتی و سیاسی ایران بدل شود، اما اکنون به دلیل موانع سیاسی و تحریمهای بینالمللی، به یک ناکامی راهبردی تبدیل شده است.
علیرضا سلطانی در عصر ایران نوشت: در توافق صلح تاریخی که میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان با میانجیگری دولت آمریکا و شخص دونالد ترامپ منعقد شد، موضوع احداث گذرگاهی موسوم به «کریدور ترامپ» یا «مسیر ترامپ برای صلح و شکوفایی بینالمللی» محور اصلی توافق بود.
این گذرگاه که به منظور جایگزینی طرح پیشین کریدور زنگزور طراحی شده، امکان اتصال جمهوری آذربایجان به جمهوری خودمختار نخجوان را از مسیر جنوبیترین نقطه خاک ارمنستان و در مجاورت رود ارس، مرز مشترک ایران و ارمنستان، فراهم میآورد.
پیش از این، ارمنستان بهشدت مخالف احداث کریدور زنگزور بود، به ویژه آنکه جمهوری آذربایجان خواستار مالکیت و مدیریت کامل این مسیر بود. مخالفت ارمنستان عمدتاً از حمایتهای آشکار ایران و بهطور غیررسمی روسیه بهره میبرد. در مقابل، جمهوری آذربایجان با پشتوانه سیاسی، امنیتی و اقتصادی ترکیه، حتی با تهدید استفاده از زور و اقدام نظامی، بر تحقق این طرح اصرار داشت.
این تنش میان دو کشور وضعیت شکنندهای را ایجاد کرده بود که هر لحظه میتوانست به شعلهور شدن درگیری نظامی مجدد منجر شود. اما توافق جدید، با فراهم آوردن مسیر جدید اتصال آذربایجان به نخجوان، زمینهساز ایجاد صلح پایدار در منطقه شده است.
اگرچه جزئیات کامل توافق منتشر نشده، اما واضح است که ارمنستان و به ویژه نخستوزیر این کشور، نیکول پاشینیان، مخالفت سابق خود را با احداث گذرگاه ارتباطی میان آذربایجان و نخجوان کنار گذاشتهاند.
این عقبنشینی میتواند دو دلیل عمده داشته باشد:
نخست، دریافت امتیازات اقتصادی، تجاری و سیاسی قابل توجه از سوی آمریکا؛
و دوم، انتقال مالکیت و مدیریت این کریدور به نهادهای ثالث، از جمله شرکتهای آمریکایی، که نگرانیهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی ارمنستان را کاهش داده است.
این موضوع سبب میشود که ریسکهای مرتبط با این گذرگاه نسبت به طرح قبلی زنگزور، با توجه به امتیازات احتمالی، برای ارمنستان بهمراتب کمتر باشد.
از سوی دیگر، آمریکا و شخص ترامپ بهدلیل نقش کلیدی خود در این توافق و پرستیژی که از آن کسب میکنند، کاملاً خرسند هستند. علاوه بر این، فرصت حضور شرکتهای آمریکایی در اجرای این پروژه و نفوذ در منطقهای حساس که از لحاظ راهبردی در حیطه نفوذ روسیه است، دستاورد مهمی برای واشنگتن محسوب میشود.
ترکیه و رئیس جمهور اردوغان نیز که سالها در پی تحقق اتصال مستقیم به جمهوری آذربایجان بودهاند، از همراهی در این توافق رضایت دارند. کشورهای اروپایی نیز به دلیل کاهش هزینهها و مخاطرات حملونقل انرژی و کالا، از این کریدور جدید استقبال میکنند. روسیه که پیشتر به شدت مخالف طرح کریدور زنگزور بود، اکنون با این مسیر به خاطر بدهبستانهای احتمالی سیاسی و امنیتی، به ویژه در زمینه جنگ اوکراین، موافقت کرده است. این رضایت نسبی و اجماع برای اجرای طرح عمدتاً محدود به افق زمانی کوتاهمدت ۵ تا ۱۰ ساله است و تضمینی برای تداوم آن در بلندمدت نیست.
در این میان، ایران به عنوان یکی از ذینفعان منطقهای مهم، با شرایطی متفاوت به این طرح نگاه میکند.
تهران به ناچار و در شرایطی که ارمنستان به عنوان کشور میزبان این پروژه را پذیرفته و اراده بینالمللی قوی برای اجرای آن وجود دارد، احتمالا موافقت خود را اعلام خواهد کرد؛ اما این پذیرش بیشتر از سر اجبار و نه رضایت است.
حضور شرکتها و نهادهای آمریکایی در این مسیر و کنترل آن از سوی آمریکا، هر چند تا حدی مخاطرات سلطه ترکیه و جمهوری آذربایجان را کاهش میدهد، اما به شکلگیری مخاطرات جدیدی برای امنیت ملی و نفوذ منطقهای ایران منجر خواهد شد.
از سوی دیگر، این پروژه یکی دیگر از فرصتهای راهبردی و اقتصادی ایران را به دلیل انزوای سیاسی منطقهای و بینالمللی و فشارهای مداوم واشنگتن از دست میدهد.
پیشتر نیز ایران به دلیل مخالفت و تحریمهای آمریکا نتوانسته بود از فرصتهای بزرگی نظیر انتقال انرژی از قفقاز به بازارهای جهانی از طریق خطوط لوله نفت و گاز (مانند خط لوله نفت باکو-تفلیس-جیجان یا خط لوله صلح برای انتقال گاز به هند) بهرهبرداری کند.
اکنون نیز کریدور ارتباطی آذربایجان با نخجوان، که میتوانست از مسیر خاک ایران عبور کند و مزایای اقتصادی و راهبردی فراوانی برای تهران به همراه داشته باشد، با مداخلات آمریکا و اختلافات منطقهای از دست رفته است.
در نهایت، احداث مسیر ارتباطی ترامپ در خاک ارمنستان، گام دیگری در کارنامه تنشهای ایران و آمریکا ثبت کرده است؛ چالشی که در شرایط متفاوت میتوانست به فرصتی بزرگ برای توسعه اقتصادی، امنیتی و سیاسی ایران بدل شود، اما اکنون به دلیل موانع سیاسی و تحریمهای بینالمللی، به یک ناکامی راهبردی تبدیل شده است.
ارسال نظر