هزینه پروژه گنبد طلایی آمریکا؛ ۳.۶ تریلیون دلار ناقابل!
پیشنهاد سامانه گنبد طلایی توسط ترامپ با وعدههای بزرگی همراه بود، اما هزینههای واقعی آن تا تریلیونها دلار برآورد شده. این یک قمار بزرگ است.
گجت نیوز: پیشنهاد سامانه گنبد طلایی توسط ترامپ با وعدههای بزرگی همراه بود، اما هزینههای واقعی آن تا تریلیونها دلار برآورد شده. این یک قمار بزرگ است.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا انتظارات بالایی را برای یک سیستم دفاع موشکی جامع برای سرزمین مادری خود تعیین کرد. او وعده اثربخشی نزدیک به ۱۰۰ درصد در کمتر از سه سال و با بودجهای ۱۷۵ میلیارد دلاری را داد. با این حال، تحلیلهای جدید نشان میدهد که این وعدهها با واقعیتهای فنی و بودجهای همخوانی ندارند. عدم شفافیت و اعتماد میتواند پایداری این برنامه دفاع موشکی را به خطر بیندازد.
مثلث آهنین: وعدههای ۱۰۰ درصدی و هزینههای گنبد طلایی
برنامههای دفاعی معمولاً توسط «مثلث آهنین» متشکل از هزینه، زمانبندی و عملکرد اداره میشوند؛ بهبود یکی از آنها به ناچار مستلزم فداکاری در یک یا هر دو عامل دیگر است. رئیسجمهور ترامپ در دستور اجرایی و اظهارات بعدی خود تلاش کرد تا قبل از اینکه حتی معماری سامانه دفاع موشکی Golden Dome مشخص شود، هر سه ضلع این مثلث را تثبیت کند. او هزینه را ۱۷۵ میلیارد دلار، عملکرد را تقریباً ۱۰۰ درصد و زمان تکمیل را سه سال اعلام کرد. این اهداف بدون مشخص کردن جزئیات یا منبع، به گونهای تعیین شدند که برای متخصصان حوزه دفاعی، غیرممکن به نظر میرسند.
هزینه «گنبد طلایی» به معماری انتخابشده و الزامات دقیقتر بستگی دارد؛ عواملی مانند سطح پوشش جغرافیایی، انواع و تعداد تهدیدات و میزان پایداری مورد انتظار. تحقیقات اخیر نشان میدهد که حتی تغییرات جزئی در مقیاس پروژه میتواند صدها میلیارد دلار هزینهها را جابجا کند.
معماریهای جایگزین: از ۲۵۲ میلیارد تا ۳.۶ تریلیون دلار
برای روشن شدن هزینههای واقعی، شش معماری نمونه برای Golden Dome مورد بررسی قرار گرفتهاند. این ارقام نشاندهنده بودجه اضافی مورد نیاز برای یک دوره ۲۰ ساله (سالهای مالی ۲۰۲۶-۲۰۴۵) است:
۱. دفاع تسریع شده از سرزمین مادری (Accelerated Homeland Defense): با تمرکز بر محدودیتهای هزینه و زمان ترامپ، این مدل شامل سیستمهای موجود یا در حال توسعه است. هزینه آن طی ۲۰ سال، ۴۷۱ میلیارد دلار برآورد شده است و پوششی محدود ارائه میدهد.
۲. دفاع استراتژیک فضامحور (Space-centric Strategic Defense): این معماری بر رهگیرهای فضایی برای مقابله با تهدیدات استراتژیک، از جمله موشکهای بالستیک دوربرد و موشکهای مافوق صوت تمرکز دارد. با پوشش جهانی، هزینه آن به حدود ۲.۴ تریلیون دلار میرسد که ۹۶ درصد آن به نیروی فضایی اختصاص مییابد.
۳. دفاع استراتژیک زمینمحور (Ground-centric Strategic Defense): با محافظت مشابه مدل فضایی اما با تکیه بر سامانههای زمینی، از جمله باتریهای THAAD و سایتهای Aegis Ashore. هزینه آن ۴۰۶ میلیارد دلار است که یکششم مدل فضایی است، اما پوشش جهانی را ندارد.
۴. دفاع تاکتیکی محدود (Limited Tactical Defense): کمهزینهترین مدل با ۲۵۲ میلیارد دلار، که بر مقابله با پهپادها، موشکهای کروز و هواپیماها در مراکز جمعیتی و تأسیسات نظامی تمرکز دارد، اما تهدیدات استراتژیک بلندبرد را نادیده میگیرد.
۵. دفاع متعادل در برابر همه تهدیدات (Balanced All-Threat Defense): این مدل با سقف بودجه ۱ تریلیون دلار طی ۲۰ سال (۵۰ میلیارد دلار در سال)، حفاظت متوسطی در برابر انواع تهدیدات هوایی ارائه میدهد.
۶. دفاع قوی در برابر همه تهدیدات (Robust All-Threat Defense): نزدیکترین مدل به هدف «تقریباً ۱۰۰ درصد اثربخشی» ترامپ در برابر کل طیف تهدیدات هوایی است. این سیستم برای شکست صدها موشک طراحی شده و هزینه آن ۳.۶ تریلیون دلار برآورد میشود، اما حتی این مدل نیز سپر نفوذناپذیری ایجاد نمیکند.
چرا رهگیرهای فضایی، پرهزینهترین بخش گنبد طلایی هستند؟
در میان تمام معماریها، رهگیرهای فضایی بزرگترین عامل افزایش هزینه گنبد طلایی هستند. این رهگیرها ۹۲ درصد از کل هزینه معماری دوم و حدود ۹۰ درصد تفاوت هزینه بین معماری پنجم و ششم را تشکیل میدهند. معماری ششم به تنهایی بودجه نیروی فضایی را بیش از شش برابر افزایش خواهد داد. دلیل این هزینههای سرسامآور در فیزیک و مکانیک مداری نهفته است.
مشکل اصلی عدم حضور است؛ رهگیرهای فضایی دائماً در حال چرخش به دور زمین هستند و از محدوده پوشش خارج و وارد میشوند. برای اطمینان از پوشش مداوم، به تعداد عظیمی از رهگیرها نیاز است. زمان پرواز، یعنی فاصله بین فرمان شلیک و آخرین لحظه رهگیری هدف، بسیار حیاتی است. برای موشکهای بالستیک سوخت جامد، این زمان میتواند کمتر از سه دقیقه باشد. در نظر گرفتن زمان تشخیص، ردیابی و تصمیمگیری، زمان پرواز مؤثر برای رهگیرهای فاز بوست را تا ۱۲۰ ثانیه کاهش میدهد.
کاهش زمان پرواز، دامنه مؤثر هر رهگیر را کم کرده و تعداد کل رهگیرهای مورد نیاز در صورت فلکی را برای حفظ پوشش مداوم به شدت افزایش میدهد. این رابطه غیرخطی است؛ حتی کاهش جزئی در زمان پرواز، به افزایش چشمگیر تعداد رهگیرها و در نتیجه افزایش کل هزینه منجر میشود. بسته به مشخصات عملکرد، رهگیرهای فضایی به حدود ۱۰۰۰ رهگیر در مدار به ازای هر موشک پرتابی نیاز دارند (نسبت ۱۰۰۰:۱). این در حالی است که برای رهگیرهای زمینی، این نسبت معمولاً ۲:۱ تا ۴:۱ است.
واقعیت در برابر لفاظی: یک چالش سیاسی
تحلیلها نشان میدهد که شکاف عمیقی بین لفاظیهای دولت و واقعیت مالی وجود دارد. معماری ششم، که بیشترین نزدیکی را به اهداف عملکردی ترامپ دارد، بیش از ۲۰ برابر قیمت اعلامی او هزینه خواهد داشت و تکمیل آن نزدیک به دو دهه زمان میبرد. از سوی دیگر، معماری که تقریباً در محدوده بودجه ۱۷۵ میلیارد دلاری ترامپ (برای پنج سال اول) قرار میگیرد، تنها یک سیستم محدود و موقتی فراهم میکند که قادر به دفاع در برابر زرادخانههای موشکی چین و روسیه نیست و همچنان بیش از سه سال زمان میبرد.
ساخت گنبد طلایی یک انتخاب دوتایی بین انجام دادن یا انجام ندادن نیست، بلکه تصمیمی است درباره چه نوع سیستمی و با چه هزینهای باید ساخته شود. در حالی که هیچ سیستمی نمیتواند محافظت کاملی در برابر هر تهدیدی ارائه دهد، این تحلیل نشان میدهد که حتی تغییرات کوچک در جاهطلبی میتواند تغییرات بزرگی در هزینه ایجاد کند و رهگیرهای فضایی، بزرگترین عامل افزایش هزینه هستند.
ارسال نظر