پزشکیان چراغ اول را روشن کرد
هر چند توقع اصلی از رییس جمهوری این است که در چند روز باقیمانده در تهران یا نیویورک تدبیری برای از کار انداختن ماشه و بازنگشتن تحریمها بیندیشد اما اگر تقدیرمان چنین شد و باز گرفتار و در واقع گرفتارتر شدیم دستکم پولی را که هرز میرود و صرف ایجاد شغل و مقام برای یک عده خاص شده تا به اسم بنیاد و نهاد فلان دور هم جمع شوند و حقوق و مزایا بگیرند حذف کند و به کالابرگ اختصاص دهد.
مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: رییس جمهوری در حالی در جایگاه رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوبه "اصلاح سند ملی سبک پوشش اسلامی - ایرانی" را ابلاغ کرده که مهم ترین ویژگی آن همین است که در آن دیگر نشانی از تشکیل "بنیاد ملی سبک پوشش اسلامی- ایرانی" نیست. این بنیاد را در متن قبلی جزء دال و بند ۷ ماده ۵ سند گنجانده بودند.
توجیه رییس جمهوری طبعا کاهش هزینهها و افزایش کارایی و چابکسازی دولت است و به جای آن بنیادِ متولد نشده و قاعدتا بودجهخوار وزارت فرهنگ و ارشاد مکلف شده "ظرفیت اجرایی و عملیاتی مورد نیاز به منظور تحقق اهداف سند ملی سبک پوشش اسلامی - ایرانی و ساماندهی مد ولباس" را فراهم کند. البته میدانیم این عبارات هم فرمالیته است و وزارت ارشاد در تأمین کاغذ نشریات و تفکیک نشریات واقعی از صوری و پرداخت یارانه هم مانده و نسل زد هم ننشسته تا کارمندان وزارت ارشاد نوع لباس آنان را تعیین کنند و همان کت و شلواری که مدیران دولتی میپوشند ولو یقه خود را ببندند و کراوات نبندند و ریش خود را نتراشند (مگر در فاصله چهارشنبه آخر هفته تا شنبه هفته بعد یا در ایام تعطیل) هم در واقع غربی است!
این بنیاد درست کردنها بیشتر هزینهتراشی است و هیچ فایده و ثمری ندارد جز این که عدهای برای خودشان بودجه و شغل درست کنند و سالها در آن سرگرم باشند و به همین خاطر رییس جمهوری تا میتواند باید جلوی آنها را بگیرد و اگر زور او به برچیدن و حذف بنیادهای موجود نمیرسد دستکم اجازۀ تأسیس بنیادهای تازه را ندهد مثل همین کاری که دربارۀ آن داریم مینویسیم و در واقع چراغ اول را روشن کرده است.
اگر قرار بود با بنیاد درست کردن امور کشور به سامان شود مشکل مسکن با بنیاد مسکن حل شده بود و کسی بیخانه نبود در حالی که 45 درصد خانوارهای ساکن تهران همین حالا اجارهنشیناند. اگر قرار بود حل شود بنیاد ازدواج جوانان را به خانه بخت فرستاده بود و تازه اینها بنیادهایی هستند که به امور ملموس و محسوس و قابل محاسبه اشتغال دارند و گرنه پوشش ایرانی - اسلامی را چگونه میتوان اندازه گیری کرد که چه بوده و چه شده؟
جالب است اشاره شود تشکیل چنین بنیادی در خرداد 1403 که به خاطر سانحه ورزقان دولت در حال انتقال بود و در جلسهای به ریاست معاون اول وقت آقای مخبر تشکیل شده بود تصویب شد در 7 ماده و با 5 تبصره و یک ماه بعد به دستگاههای ذی ربط در حوزۀ حجاب ابلاغ کردند تا لابد بگویند فقط کار سلبی نمیکنند و کار فرهنگی هم انجام میدهند! یا برای مدیران در حال رفتن یا احیانا همسرانشان سمتی تعریف شود!
خود کلماتی مانند "بنیاد" و "سند ملی" توجیهاتی برای خرجتراشی و ایجاد مشاغل تازه برای خودشان است و گرنه پوشش بر اساس عرف است و کافی است به لباس واقعی هنرپیشههای سریالهای خودشان در جامعه یا فضای مجازی نگاه کنیم.
بازیگران خودشان را نمیتوانند مطابق میل شان پرورش دهند بعد بنیاد درست میکنند و بودجه اختصاص میدهند و لابد هیأت امنا و هیأت مدیره و کارمند و دفتر و دستک و ساختمان و ستاد تا مثلا پوشش خلق الله راساماندهی کنند!
مجموعه نهادهای تبلیغاتی و نه فقط خود سازمان تبلیغات اسلامی 8هزار میلیارد تومان بودجه میگیرند. صدا و سیما هم که در بست در اختیارشان است 35 هزار میلیارد تومان بودجه می گیرد و شهرداری فعلی هم کارهای اصلی را زمین گذاشته و اوج هنرشان این است که در تابلوهای شهر بنویسند: "لات هم لاتهای قدیم که وطنفروش نبودند" و منتها مردم درگیر قیمت گوشت و مرغ و اجاره و بیمناک تبعات پس از بازگشت تحریمها هستند و در این فضا برای خود پزشکیان هم زشت بود مصوبه قبلی را اصلاح نکند.
همین دیروز آقای وزیر علوم گفت "مدیریت ما کمونیستی است". یعنی پول توزیع میکنیم ولی رضایت جلب نمیشود و از 11 هزار میلیارد تومانی گفت که سال پیش برای رفاهیات دانشجویان هزینه شده ولی رضایتی به بار نیاورده.
یک دلیل همین است که خرج عطینا هم میشود. دلیل دیگر این که پول های دیگر هم باید صرف همین رفاهیات شود تا به چشم بیاید.
موسم انتخابات که میشود اصول گرایان وعده زمین رایگان و گوشت گرم و وام ازدواج میدهند و بعد در جلسات رسمی به جای آن که آن وعدههای پوک و پوچ را اجرایی کنند به فکر بنیاد درست کردن میافتند.
مشکل اصلی چنین بنیادهایی این نیست که نهادهای دیگر انجام میدهند یا مقاصد انتزاعی برای آنها تعریف شده بلکه این است که اساسا بنیاد در دنیا تعریف دیگری دارد و معمولا برای موسسات خیریه به کار میرود که از بودجه دولتی برخوردار نیستند و بودجه آن با کمکهای افراد نیکوکار و علاقهمند و به قصد انجام کار مشخص و بدون هدف سود اقتصادی تأمین میشود.
ما منتها اینجا با همه مفاهیم بازی کردهایم. با بودجه دولت بنیاد درست میکنیم و در قالب سند جامۀ دروغین قانون بر آن میپوشانیم!
مراد از بنیاد در واقع همان بنیاد خیریه است یا باید باشد کما این که در انگلیسی به وضوح میگویند Foundation Nonprofit یعنی سازمان ناسودبر. (همان غیر انتفاعی منتها این کلمه اخیر هم به سبب مدارس غیر انتفاعی که در واقع همان مدارس خصوصی است لوث شده).
شاید گفته شود هدف از این بنیادها هم کسب سود نیست. ممکن است. منتها برای یک عده شغل درست میکند و از این موقعیت شاید در جای دیگر استفاده کنند.
حالا برای این که بدانیم گرفتار چه وضعیتی هستیم داستان را مرور کنیم. شورایی که هیچ جایگاهی در قانون اساسی ندارد به اسم سیاستگذاری عملا قانونگذاری میکند و برای این که حساسیت ایجاد نشود اسم مصوبات خود را گذاشته سند. بیشتر وقت آن یا صرف تأیید رییس یک دانشگاه می شود که قاعدتا باید از اختیارات وزارت علوم باشد یا بحث کنکور دانشگاه ها و البته حجاب.
در یکی از آنها برای این که بگویند در زمینه حجاب کار فرهنگی هم میکنیم و تنها صحبت از زور و باطوم و پاسبان و جریمه نیست یک بنیاد ملی به اسم سبک پوشش اسلامی - ایرانی درست میکنند.
منتها بنیاد نهادی است که افراد خودشان با کمکهای مالی خودشان و برای تحقق یک هدف مشخص درست کنند و از این رو میگویند بنیاد تا با "شرکت" و با "مؤسسه" تفاوت داشته باشد.
شرکت، اهداف تجاری دارد ولی مؤسسه هر چند ذیل قانون تجارت تعریف میشود اما ممکن است غیر انتفاعی باشد و در ماده 2 آییننامۀ اصلاحی ثبت تشکیلات و موسسات تجاری مصوب 1337 تعریف شده است.
جدای اینها "بنیاد ملی" یعنی چه؟ حالا چرا این قدر به کلمه "ملی" علاقه مند شده اند؟ مگر ملی را از سازمان ملی انتقال خون در خیابان ویلا هم برنداشتند؟ مگر آرم جمهوری اسلامی را برای بانک ملی نگذاشتند تا ملی آن تحت الشعاع قرار گیرد؟ اگر ملی به معنی غیر دولتی است چرا تشکیل آن را عالیترین مقام دولت ابلاغ میکند؟ اگر به معنی خلعید است (مثل شرکت ملی نفت به سبب خلعید از انگلیسیها ب یا رادیو وتلویزیون ملی که خلع ید از ثابت پاسال) اینجا از کی خلعید کردهاند؟!
هیچ کدام اینها نیست. یک مشت مفهوم داریم. یک تعداد آدم ثابت و یک بودجه دولتی و سعی میکنند این سه را به هم برسانند!
ادارات زاید باید حذف شوند ولو کارمندان آنها مدتی حقوق بگیرند چون از آنجا نگیرند از جای دیگر باید بگیرند ولی باید معلوم باشد کی چه کار میکند.
دستگاههای دولتی و حکومتی دو وظیفه بیشتر ندارند: نخست تأمین یا تسهیل تأمین ضرورتهای اولیه مانند آموزش و مسکن و ازدواج و شغل و سلامت و مانند اینها. دوم ورود به اموری که به خاطر ماهیتشان بخش خصوصی تمایل یا امکان فعالیت در آنها را ندارد.
بقیه امور را خود مردم سامان میدهند و نیاز به دخالت دولتیها و حکومتیها نیست. اگر هم بخواهند کار خیر انجام دهند خودشان بنیاد درست میکنند و نهیت این است که دولت کمک می کند. نه آن که دور هم بنشینند و بنیاد ملی پوشش سبک فلان درست کنند.
به قول دکتر شریعتی: خدایا تو چگونه زیستن را به من بیاموز، من چگونه مردن را خود خواهم آموخت! حالا حکایت ماست و کار به دستان. شما کارهای مصرح و و ظایف اصلی خودتان را انجام دهید باقی امور را خود مردم انجام خواهند داد!
راستی. تا یادمان نرفته. خالی از لطف نیست نگاهی به پوشش و چهره ظاهرالصلاح متهمان اختلاس در دادگاه های 15 سال اخیر بیندازید تا ببینید اتفاقا همهشان پوشش اسلامی- ایرانی داشتند! چرا راه دور برویم؟ (همین پرونده چای دبش که دو وزیر دولت سابق با چهره های ظاهرالصلاح هم درگیر آن بودند و دیروز اعلام شد ویلای 8هزار متری متهم ردیف اول آن را ضبط کردهاند. 3 میلیارد دلار بی زبان را به جای سندیکای چای شمال به چای دبش دادند! در حالی که فرهنگ با تقویت مردم در جایجای این سرزمین تقویت میشود نه با بنیاد درست کردن در تهران و تظاهر)؟
هر چند توقع اصلی از رییس جمهوری این است که در چند روز باقی مانده تدبیری برای بازنگشتن تحریمها بیندیشد اما اگر تقدیرمان چنین شد و باز گرفتار و در واقع گرفتارتر شدیم دست کم پولی را که هرز میرود و صرف ایجاد شغل و مقام برای یک عده شده تا به اسم بنیاد و نهاد فلان دور هم جمع شوند و حقوق و مزایا بگیرند حذف کند و به کالابرگ اختصاص دهد.
شهرداری زاکانی روی برخی اتوبوسها که در شهر میچرخند نوشته "شهروند محترم! این اتوبوس از محل عوارض شما تهیه شده". یعنی حیال نکنید تمام درآمد عوارض صرف تأمین حقوق مدیران و پرسنل و تابلوهای شهری و روزنامه دیوارییی به نام روزنامۀ شهرداری میشود. با آن اتوبوس هم خریدهایم.
خوب است دولت هم اعلام کند کالابرگ این مرحله از محل حذف بودجه فلان نهاد و بنیاد تأمین شده است!
نظر کاربران
چهل ساله. مردم فریاد میزنن. دست این مفتخوران را کوتاه کنید. دست پزشکیان درد نکنه بلاخره یکی پیدا شد