روزگاری که شاعر بزرگ ایران، تراکتور میراند!
پوری سلطانی، مادر کتابداری نوین ایران، خاطرهای جذاب از زندگی ساده و دور از هیاهوی احمد شاملو در شمال ایران روایت کرد.
عصرایران: پوری سلطانی، مادر کتابداری نوین ایران، خاطرهای جذاب از زندگی ساده و دور از هیاهوی احمد شاملو در شمال ایران روایت کرد.

پوراندخت سلطانی شیرازی، مشهور به پوری سلطانی (۱ شهریور ۱۳۱۰ − ۱۶ آبان ۱۳۹۴) از پایهگذاران علوم کتابداری و اطلاع رسانی در ایران، استاد گروه کتابداری کتابخانه ملی ایران و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران بود. وی را به عنوان «مادر کتابداری نوین ایران» میشناسند.
او طی پنجاه سال کار مستمر، تأثیر بسزایی بر فعالیت و شکلگیری کتابخانه ملی ایران داشتهاست. پوری سلطانی همسر مرتضی کیوان، روزنامهنگار و منتقد ادبی بود.

بین مرتضی کیوان و احمد شاملو شاعر بزرگ ایران زمین دوستی عمیقی وجود داشت در این مجال به ذکر خاطره جالب پوری سلطانی از نحوه زندگی احمد شاملو می پردازیم:
«با همه اینکه به نظر می آمد خیلی شوخ طبع و خیلی خوش گذران است.من همیشه یک نوع غم و یک نوع تنهایی در این آدم احساس می کردم.وقتی که از خانه و زندگی و دوست و همه به عذاب می آمد و ناراحت می شد، بالاخره در یک لحظه ای یک کاری در شمال پیدا کرد و تراکتور می راند.
در نامه ای که از ساری به من نوشت اینطور می نویسد:«مدتی در گرگان و ترکمن صحرا تراکتور رانی می کردم،از کاری که داشتم خوشم می آمد. میان تمام مردمی که از صبح تا شام کار می کردند،زندگی می کردم.

مرتضی کیوان
شب ها اگر از آبادی دور بودیم، در چادر و اگر نزدیک بودیم در آلاچیق ترکمن ها می خوابیدیم. کتاب هایی را که داشتم یا کیوان می فرستاد می خواندم.روزنامه ها را برای دهقانان ترکمن ترجمه می کردم، برایشان شعر می خواندم.»
به یاد آر عموهایت را می گویم... از مرتضی سخن می گویم...
ارسال نظر