۱۵۶۰۸۲۵
۱ نظر
۱۳۲۱
۱ نظر
۱۳۲۱
پ

آن خواننده مشهور قبل انقلاب برای پایین‌شهری‌ها نعمت بود

این روایتی‌ست شنیده نشده از آغاسی، آن که یک دستمال کاغذی به دست می‌گرفت و دل یک شهر را شاد می‌کرد. ۱۵ آبان سالمرگش بود، جای خالی‌ای که پر نشد.

برترین‌ها - نیما نوربخش: این روایتی‌ست شنیده نشده از آغاسی، آن که یک دستمال کاغذی به دست می‌گرفت و دل یک شهر را شاد می‌کرد. ۱۵ آبان سالمرگش بود، جای خالی‌ای که پر نشد.

photo_2025-11-08_06-47-40

۱- بوی چای دارچینی و دود سیگار، هوای قهوه‌خانه را پُر کرده. دیوارها زرد و قدیمی‌اند و از رادیوضبط خاک‌گرفته‌ گوشه‌ پیشخوان، صدای مردی با لهجه گرم جنوبی پخش می‌شود: «دل شده یک کاسه خون/ به لبم داده جنون/ به کنارم تو بمون/ مرو با دیگری…». کمی آنورتر، پیرمرد قهوه‌چی که سبیل سفیدش، رنگ قهوه‌ای پُک‌های سیگار را گرفته، استکان چای را در نعلبکی می‌ریزد و با انگشت روی میز ضرب می‌گیرد. هورت اول را که کشید، گفت: «آغاسی خدا بیامرز، فقط خواننده نبود، رفیق دل ما بود. ما با صداش زندگی می‌کردیم.»

۲- مردم جنوب تهران می‌گویند صدای آغاسی فقط موسیقی نبود؛ دلگرمی بود. در دهه‌ ۴۰ که مهاجرت گسترده‌ روستاییان به پایتخت برای پیدا کردن کار، چهره‌ کوچه پس‌کوچه‌های تنگ و تاریک شهر را دگرگون کرده بود آن‌ها صدایی می‌خواستند که از خودشان باشد؛ ساده، صادق و صمیمی. درست برعکس کافه‌های بالاشهر که سازشان را با آهنگ‌های پاپ فرنگی کوک می‌کردند. قهوه‌‌چی که مغازه را از پدرش به ارث برده، با لبخندی تلخ می‌گوید: «اون موقع که ما جیب‌مون پر نبود، دل‌مون پر بود از ترانه. آغاسی واسه ما می‌خوند، نه واسه شمال‌شهریا.»

2960292945_faradeed-225677

۳- در روزگاری که بسیاری از خواننده‌ها برای طبقه متوسط و مرفه می‌خواندند، آغاسی صدای فرودستان شد. صدای چکش کارگر و بوق وانت و کمانِ پنبه‌زن محل. او از جنوب شهری در جنوب کشور برخاسته بود. از میان مردمی که هر روز غروب، پس از کار، با نان سنگک و چای شیرین پای صدایش می‌نشستند. نه کت‌وشلوار گران‌قیمت داشت و نه ماشین لوکس خارجی ولی وقتی می‌خواند: «تو سفر کردی به سلامت/ تو مرا کشتی ز خجالت/دیگه حرف آشتی نباشه/ با تو قهرم تا به قیامت...» هر دلشکسته‌ای حس می‌کرد آغاسی برای او و عشق نافرجامش می‌خوانَد.

۴- پیرمرد قهوه‌‌چی، استکان چای را زمین می‌گذارد و می‌گوید: «خدا رحمتش کنه. هنوزم تا صداش میاد، مو به تنم سیخ میشه. انگار همین دیروز بود که توی لاله‌زار واسش صف می‌بستن و اونم واسه شادکردن ملت، یکساعت با پای شل روی صحنه وامیستاد و می‌خوند.» حرف پیرمرد تمام نشده که از ضبط قدیمی دوباره صدای آغاسی پخش می‌شود. «شده‌ام بت‌پرست تو/ قسم به چشمون مست تو/ به کنج میخونه روز و شب/ شده‌ام جام دست تو...» آغاسی می‌خوانَد‌؛ آرام و دلگرم، مثل بخار چای در هوا، مثل نوری از گذشته که هنوز خاموش نشده.

nematullah-agassi-8

۵- آغاسی برای خیلی‌ها نماد هنرمندی بود که بی‌سواد، بی‌پول و بی‌پشتوانه، بالا آمده بود. مردم می‌گفتند: «آغاسی از خودمونه.» ترانه‌هایش مثل گپی دونفره وسط خیابان بود، نه اجرا در تالاری لوکس. شاید برای همین بود که منتقدان و خبرنگاران، موسیقی او را «کوچه‌بازاری» می‌نامیدند. چه اینکه صدای او صدای بخشی از جامعه بود که هیچ بلندگویی نداشت. حالا اما نیم‌قرن گذشته و محله‌ها تغییر کرده‌اند. حتی قهوه‌خانه‌ها به فست‌فود بدل شده‌اند. اما وقتی از عبور ماشین‌ها، آواز او می‌آید، می‌فهمی که هنوز روح شهر، با او زنده است. می‌فهمی که هنوز می‌توان گفت: خانم‌ها، آقایان، این آغاسی‌ است که می‌خواند.

 

وب گردی

سریال شفرونی نسخه کامل

با تخفیف ویژه در فیلیمو

تماشا کنید

خبرفوری: کچل ها بزودی منقرض میشوند

معرفی شامپو ضد ریزش مو در برنامه زنده صدا سیما!!

سفارش محصول

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • ناشناس

    روحش شاد

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج