روزگار دشوار جناب سینا؛ هم طلاق و هم اخراج!
«سینا ولیالله» مجری برنامه «چندشنبه با سینا» بهتازگی اعلام کرد که شبکه MBC Persia پس از چندسال برنامهسازی عذر وی را خواسته و دیگر قصد ندارد به همکاری با این مجری بدشانس ادامه دهد.
برترینها: «سینا ولیالله»، مجری برنامهٔ «چندشنبه با سینا»، بهتازگی اعلام کرده که شبکهٔ MBC Persia پس از چند سال همکاری، تصمیم گرفته ادامهٔ کار را بدون او پیش ببرد. این خبر بازتاب گستردهای در رسانهها داشته و برخی روزنامههای اصولگرا نیز در یادداشتهای خود به این موضوع واکنش نشان دادهاند.
در ادامه، متنِ دقیقِ اظهارات منتشرشده در این دو روزنامه را بازنشر میکنیم؛ لازم به ذکر است که این پست صرفاً بازنشرِ آثار آن روزنامههاست و ما هیچگونه قضاوت یا موضعگیری دربارهٔ محتوای آنها نداریم.

روزنامهٔ «فرهیختگان» این خبر را با تیتر «سینا ولیالله هم مثل بقیه ضدایرانها تمام شد» منتشر کرده و در بخشی از یادداشت خود چنین آورده است:
«سینا ولیالله» مجری برنامه «چندشنبه با سینا» بهتازگی اعلام کرد که شبکه MBC Persia پس از چندسال برنامهسازی عذر وی را خواسته و دیگر قصد ندارد به همکاری با این مجری بدشانس ادامه دهد. دلیل بدیمنی و بداقبالی سینا ولیالله را میتوان با مرور کارنامه این برنامهساز تلویزیونی-رادیویی شناسایی کرد و با بررسی آن به روند تاریخی شکست در میان شبکهها و مجریان فارسیزبان خارج از کشور پی برد. ولیالله یکی از چهرههای نسبتاً شناختهشده در میان تولیدات ورزشی و فرهنگی صداوسیمای دهه هشتاد بود و برنامههای متنوعی را در زمینه دوبله و مسابقات ورزشی اجرا میکرد.
شناخت مردم، بهخصوص نسل دهه شصت و هفتاد از ولیالله به میانه دهه هشتاد و اجرای برنامههای صبحگاهی در شبکههای مختلف سیما و صدای رسانه ملی بازمیگردد؛ شناختی که با خروج این مجری از کشور و اجرای برنامه در شبکه سرگرمیمحور «پیامسی» با خدشه مواجه شد و ولیالله را تا چندسال، یعنی تا شروع برنامههایش در شبکه «فارسی وان» در حاشیه شهرت و محبوبیت قرار داد.
ولیالله مدل تاکشوهای آمریکایی را با حضور شهرهها بهاصطلاح «ایرانیزه» میکرد، کمتر کسی به این فکر میکرد که این افراد نقاب از چهره بردارند و خود واقعیشان را بدون رتوش به مردم عرضه کنند.
این رویه البته گریبان ولیالله را گرفت و نقطه پایان حضور رسانهای او بهعنوان برنامهساز-سلبریتی را در رسانههای فارسیزبان بیگانه رقم زد، زیرا شناخت کافی و وافیای نسبت به مخاطبان هدف خویش در داخل نداشت و با تبدیل شدن به «پروژه» محافل امنیتی غربی، ایدههای قابل اعتنای خود در حوزه اجراء را به بدترین شکل ممکن «مصرف» کرد تا رفتهرفته از رادار نگاه قشری که دلداده این جمع بودند و تنها به سرگرمی میاندیشیدند دور بماند.

در بخش دیگری از این یادداشت آمده است که؛ مجری وقت برنامه «باکس آفیس» در حالی استودیوی چندشنبه با سینا شبکه امبیسی پرشیا را ترک میکند که پیشتر هم مجبور به خداحافظی از شبکههای پیامسی، فارسیوان و سرویس پخش موسیقی «رادیوجوان» شده بود.
حضور خوانندگان قدیمی در تلویزیونهای لسآنجلسی در ابتدا جذابیت داشت، اما وقتی این قضیه بدون ایدههای آلترناتیو بهمنظور جذب بیننده مدام تکرار شود، دنبالکردن محتوای شبکه ایکس یا ایگرگ به امری لغو و بیهوده بدل میشود و رسانه موردنظر مخاطبانش را از دست میدهد. این واقعیتی بود که گردانندگان این تلویزیونها نسبت به آن بیاعتنا نبودند، اما فقدان امکانات سختافزاری-نرمافزاری در کنار سطح پایین مجریان و بیاطلاعی نسبت به آنچه در ذهن ایرانیان داخل کشور میگذرد عاقبت بدی را نصیبشان کرد و باعث شد تا بهجز دو شبکه طپش و آیتیان بقیه یا بهشدت ایزوله شوند یا مثل «دیدار»، «امید ایران» و «اُ آی پی ان» برای همیشه کرکره را پائین بکشند!

روزنامهٔ «خراسان» نیز به این موضوع پرداخته و مینویسد: قطع همکاری سینا ولیا... با رسانهای که سالها در آن بهعنوان مجری و تولیدکننده محتوا فعالیت میکرد، صرفاً یک خبر زرد درباره یک چهره رسانهای نیست بلکه بار دیگر الگوی تکراری زندگی هنرمندان و سلبریتیهایی را آشکار میکند که پس از خروج از ایران، سرمایه نمادین خود را بر میز قمار سیاست میگذارند و درنهایت با همان منطقی کنار گذاشته میشوند که با آن جذب شده بودند؛ یعنی منطق مصرفی رسانههای معارض. ولیا... طی سالهای اخیر یکی از چهرههای پرسناریوی رسانههای خارجنشین بود. چهرهای که مأموریتش بازتولید روایتهایی درباره جامعه ایران و تخریب ساختارهای سیاسی کشور بود.
در ادامهٔ مطلب نیز تأکید شده است که؛ چهرههایی که با طمع مالی، انگیزه دیدهشدن یا هیجان ورود به سیاست، از کشور فاصله میگیرند، بزرگترین سرمایه خود سرمایه هویتی، فرهنگی و اجتماعی را از دست میدهند. کسانی که در ایران حتی با تمام نقدها و چالشها جایگاهی تثبیتشده داشتند، در رسانههای خارجنشین، عملاً به نیروی موقت تبدیل میشوند. آنها دیگر هویت مستقل ندارند بلکه هویتشان وابسته به خطمشی رسانهای است که آنها را بهکار گرفته است.بههمین دلیل، وقتی اختلاف مسیر پیش میآید و یا کارفرما احساس میکند این فرد دیگر پرمخاطب نیست، بدون تردید حذف میشود. اتفاقی که برای ولیا... افتاد، همان الگویی است که برای دهها چهره مشابه نیز رخ داده است؛یعنی پرتاب شدن از چرخه مصرف، درست مانند یک ابزار مستهلک.
این واقعیت، یک نکته اساسی را برجسته میکند که هرکس سرمایه اجتماعی خود را بر پایه نفرت، تخریب و دشمنی بنا کند، نه تنها آن را ارتقا نمیدهد بلکه در بلندمدت، آن سرمایه را کاملاً میسوزاند. به همین دلیل، فرجام ولیا... قابل پیشبینی بود. رسانههایی که برای یک پروژه سیاسی به کسی میدان میدهند، بعد از تمامشدن پروژه، جایگزین میسازند.

در پایان، گلشیفته فراهانی ـ بازیگر ایرانی مهاجرتکرده ـ نیز با انتشار پستی در اینستاگرام خود، از سینا ولیالله حمایت کرده و با کپشنی عجیب به حواشی اخیر واکنش نشان داده است:
شبکه ها و سرمایه گذارانشان رنگ و رخ عوض میکنند. استراتژى و راهکارهایشان، مثل باد اینطرف و آنطرف میرود، ولى تو و
چندشنبه هاى باتو، همیشه در دل ما خواهد ماند
نظر کاربران
برنامه ای کمدی سرگرم کننده بود اتفاقا مردم دوست داشتن