بله مستند ترانه علیدوستی از این نظر بسیار مهم است
روایتها همیشه از عدد شروع نمیشوند؛ گاهی از زخم میآیند. مستند گفتوگوی پگاه آهنگرانی با ترانه علیدوستی، از همین نقطه آغاز میشود؛ جایی که گفتن، خودِ کنش است.
عبدالرضا خزایی طی یادداشتی در چندثانیه نوشت: روایتها همیشه از عدد شروع نمیشوند؛ گاهی از زخم میآیند. مستند گفتوگوی پگاه آهنگرانی با ترانه علیدوستی، از همین نقطه آغاز میشود؛ جایی که گفتن، خودِ کنش است. این گفتوگو نه بیانیه سیاسی است، نه گزارش جامعهشناختی و نه ادعای نمایندگی همه. ثبت یک ایستادن است؛ ایستادنی آگاهانه، پرهزینه و بیتعارف در زمانی که سکوت، کمهزینهترین انتخاب شده است.

ترانه علیدوستی در این مستند، بیش از آنکه در پی قانع کردن باشد، جای ایستادن خود را روشن میکند. در فضایی که مواضع خاکستری و جملههای حسابشده به رویهای رایج بدل شدهاند، صراحت، خود تبدیل به ارزش میشود. اهمیت این مستند نه در این است که همه با آن موافق باشند، بلکه در این است که تماشاگر را با یک موضع روشن مواجه میکند؛ موضعی که از دل تجربه زیسته آمده است.
نقدهایی که بر این گفتوگو نوشته شدهاند، از جمله یادداشت روزبه علمداری، بیش از هر چیز بر واژهها مکث میکنند؛ بر «همه زنان»، «همه مردم» و نامگذاری اعتراضات ۱۴۰۱. اما این مکث، یک خلط مفهومی را پنهان میکند: روایت سیاسی را با گزارش آماری یکی گرفتن. ترانه علیدوستی جامعهشناس نیست که از پیمایش و داده سخن بگوید؛ او یک سوژه تاریخی است که از تجربه خود و همنسلانش حرف میزند و زبانش، زبان فشرده و نمادین سیاست است.
اینکه همه زنان ایران دقیقاً همانگونه که او میگوید فکر نمیکنند، واقعیتی بدیهی است؛ اما بداهت آن چیزی از اعتبار سخن او کم نمیکند. هیچ گسست اجتماعی، هیچ لحظه اعتراضی، هرگز با اجماع کامل آغاز نشده است. همواره بخشی از جامعه زودتر میگوید، زودتر میایستد و زودتر هزینه میدهد. تاریخ، نه با «همه»، بلکه با همین بخشهای پیشقراول حرکت میکند.
هشدار درباره یکسره دیدن جامعه، زمانی قابل دفاع است که به ابزاری برای تعلیق حقیقت تبدیل نشود. تأکید مداوم بر اینکه «همه اینگونه نیستند»، اگر به بیاثر کردن مطالبه بینجامد، دیگر دفاع از تکثر نیست؛ شکلی از محافظهکاری تحلیلی است که سالهاست واقعیتهای پرهزینه را به تعویق انداخته است. نامگذاری ترانه از اعتراضات، چه آن را بپذیریم و چه نپذیریم، تلاشی برای توصیف یک گسست است، نه اغراق در یک نارضایتی معمول.
اینکه هنوز فیلم ساخته میشود، مجوز داده میشود و برخی هنرمندان مشغول کارند، پاسخ نقد ترانه نیست. مسأله، وجود تولید فرهنگی نیست؛ مسأله، سازوکار حذف است. حذف نه بهعنوان استثنا، بلکه بهعنوان روندی نانوشته برای کسانی که از خطوط نامرئی عبور کردهاند. ترانه افراد را متهم نمیکند؛ ساختار را نقد میکند و خلط این دو، تحلیل را از معنا تهی میسازد.
اصلاحطلبی، اگر از نامگذاری لحظههای بحرانی بترسد و از تشخیص گسستها پرهیز کند، به تدریج از سیاست به مدیریت وضع موجود فروکاسته میشود. ترانه علیدوستی نسخه نهایی ارائه نمیدهد و ادعای نمایندگی ندارد، اما یادآوری میکند که سیاست بدون شجاعت، صرفاً زمان میخرد و جامعهای که مدام به «بعداً» حواله داده میشود، انرژی خود را از دست میدهد.
ما امروز نه به روایتهای همه یا هیچ، بلکه به روایتهای صریح و مسئولانه نیاز داریم؛ روایتهایی که از دل تجربه میآیند و از سوءبرداشت نمیترسند. مستند پگاه آهنگرانی و گفتوگویش با ترانه علیدوستی، از همین رو مهم است: نه چون همه را نمایندگی میکند، بلکه چون حقیقت بخشی مهم از جامعه را بیواسطه بیان میکند؛ بخشی که سالهاست گفته میشود هنوز نوبتش نرسیده است.
و گاهی، درست در همین گفتنِ زودهنگام است که مسیر آینده روشن میشود.
نظر کاربران