خلاصه داستان «فروشنده» اصغر فرهادی
خواندن این پست، برای آنها که نمیخواهند قصه فیلم برایشان لو برود، توصیه نمیشود.

شب همان روز عماد به خانه برمیگردد و وقتی که از پلهها بالا میرود، رد خون در راهپلهها به چشمش میخورد و همسرش را در حالی میبیند که وقتی در حمام بوده، توسط کسی که وارد خانه شده به سرش ضربه وارد شده. در بیمارستان سر رعنا را بخیه میزنند و معلوم میشود که مشکل خاصی وجود ندارد. آنچه که بر سر رعنا آمده، خوبی ذاتیاش را تحت الشعاع قرار می دهد. رعنا وحشت کرده. حالت دفاعی دارد. او از عماد که دبیر ادبیات دبیرستان است میخواهد تا کارش را رها کند و در خانه بماند.
نظر کاربران
دریافت جایزه کن برای این فیلنامه کاملا سیاسیه اصلا تابلوست
دریافت جایزه کن برای این فیلنامه کاملا سیاسیه اصلا تابلوست