ابطحی: اوایل انقلاب هر روحانی که به دانشگاه می رفت را می گفتند دکتر!
شما يادتان نيست كه در ابتداي انقلاب جنبشي به وجود آمد كه هر كسي از روحانيون به دانشگاه رفت و آمد داشته يا حداكثر ليسانس گرفته است، به عنوان آقاي دكتر معرفي ميشد كه خيلي از آنها بعد با تكميل دروسشان واقعا دكتر شدند.اما تعداد فراواني از جواناني كه الان كسي به آنها با عنوان ظرفيت مديريت نگاه نميكند، دكتر و مهندس و دانشگاه ديده واقعي هستند كه عمده آنها در رشته تخصصي كار نميكنند و خيلي از آنها به كارهايي مشغولند كه نياز به تحصيل ندارد.نسلي كه انقلاب كرد، خيلي عاشق خدمت شد.
محمدعلی ابطحی در اعتماد نوشت: جواني و جوانگرايي و استفاده از جوانان در مشاغل مديريتي از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي و اين چهل سال گذشته معاني متفاوتي پيدا كرده است و مترهاي زياد و متغيري در باره آن به كار رفته است. ما جزو جوانان اول انقلاب بوديم كه مسووليتهاي نسبتا مهمي داشتيم. تقريبا هم همه در آن ايام ما را موفق ميدانستند. سن ما كه همه زير سي سال بود و جوانان انقلاب اسلامي شناخته ميشديم، به اين دليل بود كه بزرگان مديريتهاي اوايل انقلاب زيرپنجاه سال داشتند. مثلا مرحوم آيتالله هاشميرفسنجاني چهل وچهار ساله بود كه محور اصلي انقلاب بود. يا مرحوم حاج سيداحمد خميني كه در مركزيت اداره كشور، در بيت امام خميني در اصليترين تصميمات كشور و تعيين شخصيتهاي طراز اول از طريق مرحوم امام مسووليت داشت سي و چهار ساله بود وآيتالله خامنهاي وقتي به رياستجمهوري انتخاب شدند هنوز پنجاه سال نداشتند. نسلهاي بعدي كه مديريت درجه دوم و سوم را برعهده داشتند، در بازه عمر بيست تا سي سال بودند.
متولدين دهه هفتاد خوب چشم اميدي به عزراييل دارند كه جا براي مديريت آنها باز شود ولي يك نسل در اين وسط گم ميشوند. بارها اين اعتراض را ما از فرزندان و همسنهاي آنان شنيدهايم.اميدوارم در نگاه مديريت به جوانان، متر جواني تغيير كند.براي حل اين معضل راههاي فراواني هست.يكي از مهمترين راهحلها اين است كه حداقل از رتبه وزير به پايين مساله بازنشستگي به رسميت شناخته شود. اگر به سن بازنشستگي رسيدند، باور كنند كه خدمت لازم را به مردم و كشور انجام دادهاند. از آن پس بايد مشاور باشند و راهنمايي كنند و نه مديريت. الان بسياري از وزرا و معاونين آنان يا مديران سطح بالاي كشور سن قانوني باز نشستگي را رد كردهاند. كساني كه در سطح جهان مساله بازنشستگي را طراحي كردهاند، بنا بر همين فلسفه بوده است. رييسجمهور و وزرا اگر در تعيين وزير و معاونين و مديران كل بازنشستگي را ملاك تعيين پست قرار دهند، بخش عمدهاي از به كارگيري نيروهاي جوان در مديريت كشور شكل ميگيرد. جوانان ابتكار دارند. كسي كه ١٠ سال، بيست سال، وحتي سي سال در يك پست يا پستهاي مشابه بوده است، هم از ابتكار عمل به دور ميماند و هم از تكنولوژي سريع اين ايام عقب
مانده است. ما بيست و خردهاي سالههاي اول انقلاب نه تجربه و نه سواد و نه ارتباطات نسل زير سي سال دوران فعلي را داشتيم. ما در اول انقلاب اينقدر تحصيلكرده كم داشتيم و اساسا سن انقلابيون زير سنين تحصيل بود كه يك نفر براي نخستوزيري پيدا شده بود كه مهندس بود.
نظر کاربران
رسایی رفت، ابطحی جایگزین تخریبی شد