«موضوع رأی اعتماد به کابینه دوازدهم در اعلام استقلال فراکسیون ولایی مؤثر بود»؛ رئیس فراکسیون ولایی مجلس یا همان فراکسیون اصولگرایان نمیتوانست صریحتر از این زیربنای سیاسی جدا شدن اصولگرایان از مستقلین در پارلمان را بیان کند.
روزنامه ایران: «موضوع رأی اعتماد به کابینه دوازدهم در اعلام استقلال فراکسیون ولایی مؤثر بود»؛ رئیس فراکسیون ولایی مجلس یا همان فراکسیون اصولگرایان نمیتوانست صریحتر از این زیربنای سیاسی جدا شدن اصولگرایان از مستقلین در پارلمان را بیان کند.
حسن روحانی یک ماه دیگر باید لیست وزرای پیشنهادی خود را به مجلسی بدهد که دو گروه حامی فراکسیون های امید و مستقلین و یک گروه مخالف فراکسیون ولایی در آن دارد. روحانی این مجلس را آبان ماه سال گذشته و در جریان رأی اعتماد به سه وزیر کابینهاش سنجیده و کم و بیش میداند با چه موقعیتی مواجه خواهد شد. سه وزیر جدید او همگی از گزینههایی بودند که مجلس اصولگرای نهم به سینه آنها برای رسیدن به کرسی وزارت دست رد زده بود.
این اما چیزی نیست که تنها حسن روحانی به آن واقف باشد؛ اصولگرایان مخالف او در مجلس هم میدانند که کارشان برای از گردونه خارج کردن وزرای پیشنهادی از ترکیب کابینه بعدی اصلاً آسان نیست. سخنان حاجیبابایی نشان میدهد که مخالفان دولت بعد از اعلام استقلال فراکسیون خود از مستقلین، به دنبال هدف دیگری هستند. او در گفتوگویی با روزنامه «اعتماد» به این موضوع اشاره کرده که «من فکر میکنم الان در مجلس باید به سمت یک شفافیت و دوقطبیسازی فکری برویم.»
بسیار مشخص است که این دوقطبی حول چه موضوعی شکل خواهد گرفت؛ دوقطبی مخالفان و موافقان دولت. در این دوقطبی هر چند شاید وزن طرف مخالف دولت به اندازهای نباشد که بتواند اقداماتی مانند برکناری وزرا را رقم بزند اما رسمیت یافتن یک طرف بازی سیاست در پارلمان در قامت تقابل با دولت، حجم هدفمندی از آتش انتقاد و مخالفت با وزرای پیشنهادی را در بهارستان ایجاد خواهد کرد.
دو اعتراف سیاسی اصولگرایان
دو روز پیش علیرضا بیگی، نماینده فعلی تبریز و از منتقدان دولت حسن روحانی در گفتوگو با «ایسنا» اعتراف مهمی داشت؛ «برخلاف اصلاحطلبان، جناح اصولگرایان فاقد سر است.» همین دیروز هم پرویز امینی، تحلیلگر اصولگرا در گفتوگویی با تسنیم در تفسیر دلایل شکست اصولگرایان به نکته مهمی اشاره کرد. اینکه «گفتمان عدالت در غیاب فردی مثل احمدینژاد، بخشی از ظرفیت بسیج کنندگی هواداران خود را از دست داده است.»
پرویز امینی درباره گفتمانی صحبت میکند که نه تنها اصلیترین شعار جریان اصولگرایی بلکه مهمترین ابزار آنها برای حمله به رقبا و دولت هم هست. به عبارت روشنتر این اذعان دوباره به مشکل دیرپای اصولگرایان یعنی همان خلأ رهبری سیاسی در بین آنها است. رهبری که بتواند مورد قبول همه طیفها قرار بگیرد. علیرضابیگی در این خصوص به «ایسنا» گفته است: «در واقع جناح اصولگرایان همچنان بدون سر است، سری که مقبول همه طیفهای اصولگرا باشد. ضمن اینکه طیفهای اصولگرایان خیلی وسیع شده و کسانی که زمانی داعیه اصولگرایی داشتند، امروز دیگر اصولگرا محسوب نمیشوند اما همچنان سعی میکنند برند اصولگراییشان را حفظ کنند و چنین موضوعی سبب تشتت بین صفوف اصولگرایان شده است.»
برند اصولگرایی در چهار سال اخیر تمام عرصههای رقابت انتخاباتی را باخته است. بجز این هم در عرصه تحولات دیگر سیاسی و وزنکشیهای روزمره این جریان اقبالی که نداشته هیچ، روز به روز هم از وزنش کاسته شده است. بزرگترین چهرههای اصولگرا دیگر حاضر به همکاری و همراهی سیاسی با باقیماندههای این جریان نیستند؛ از علی لاریجانی و ناطق نوری که به سمت اعتدالیون متمایل شدند گرفته تا احمدینژاد که ساز جداییاش را سالهاست مینوازد و مؤتلفهای که بعد از ۶ دهه به دنبال زنده کردن نام خویش در میان نواصولگرایان است.
در این وضعیت در تحولات پارلمانی جریان اصولگرا، نمایندگان شاخص این جریان در مجلس حرف مهمی میزنند؛ آنها میگویند جریان اصولگرایی خود را به عنوان «اکثریت» مجلس معرفی کرده حال آنکه بسیاری از تصمیمات اتخاذ شده در پارلمان مورد قبول نمایندگان این جریان نیست. تا اینجای کار حداقل ۶ چهره شاخص فراکسیون اصولگرایان یعنی حاجی بابایی، نقوی حسینی، محمد دهقان، حاجی دلیگانی، کوهکن و علیرضا بیگی همین استدلال را مطرح کردهاند. این یعنی عدول از ادعای اکثریت بودن توسط اصولگرایان و پذیرش وزنی کمتر از آنچه تا قبل از این ادعا میشد، این جریان در مجلس دارد. بدین ترتیب اصولگرایان دو چیز را طی هفته اخیر به صراحت پذیرفتهاند؛ اول آنکه فردی در قامت و موقعیت رهبر سیاسی ندارند و دوم اینکه جریان آنها در پارلمان برخلاف ادعاهای یک سال گذشته در اکثریت نیست.
تونل وحشت برای وزرای پیشنهادی
خارج شدن اصولگرایان از اکثریت در شرایطی که ماه آینده مجلس وارد بررسی رأی اعتماد کابینه میشود، یک پیام مهم از سوی آنها دارد. آن هم اینکه اگر حسن روحانی توانست وزرای پیشنهادیاش را به سلامت عضو کابینه دوازدهم کند، بر جریان اصولگرا و مخالف دولت در مجلس حرج چندانی نباشد. چرا که آنها خود نیز اعتراف میکنند در «اکثریت» قرار ندارند. آزمون رأی اعتماد به سه وزیر کابینه در آبانماه سال قبل هم چنین گمانهای را تقویت میکند. وزنکشی دو قطب اصلی موافق و مخالف دولت در مجلس را کم و بیش بر اساس معیارهای سیاسی میتوان از رأی اعتماد سال قبل به دانش آشتیانی استنباط کرد. او که بشدت از سوی اصولگرایان به بازیگری در اتفاقات سال ۸۸ متهم شده بود، در مجلس نهم کمترین میزان رأی اعتماد تاریخ بعد از انقلاب را با ۷۲ رأی مثبت برای وزارت علوم آورد اما رأی مثبت او در آبانماه سال قبل بیش از دو برابر افزایش یافت و برای تصدی وزارت آموزش و پرورش به ۱۵۷ رأی رسید. با این وضع وزنکشیهای پارلمان، اصولگرایان نمیتوانند چندان امیدی به راه ندادن برخی وزرای پیشنهادی حسن روحانی به کابینه دوازدهم داشته باشند.
اما مسأله تنها رأی ندادن به وزرای پیشنهادی نیست. به نظر میرسد که فضای جلسات رأی اعتماد کابینه و مباحثی که در آن مطرح خواهد شد هم برای اصولگرایان همین قدر دارای اهمیت است. به عبارتی، یک تاکتیک منطقی برای آنها این است که گزینههای پیشنهادی روحانی را قبل از ورود به کابینه از «تونل وحشت» اتهامات و حملات مختلف عبور دهند. چیزی که جریان مخالف دولت در مجالس نهم و دهم نشان داده از آن ابای چندانی ندارد. نمونه مشخص و البته تند آن خائن خواندن ظریف و جاسوس خطاب کردن خود روحانی بود.
پایان تعارفات پارلمانی با لاریجانی
حاجیبابایی درباره هماهنگی با لاریجانی برای استقلال فراکسیون اصولگرایان به روزنامه اعتماد گفته که «ما اصلاً با ایشان هیچ صحبتی نکردیم. ما فکر میکنیم تبعات این دوقطبیسازی در مجلس مثبت خواهد بود. در مجلس باید رقابتی کار کنیم.» پیش از آن هم غلامعلی جعفرزاده در روزی که فراکسیون اصولگرایان از مستقلین جدا شد، به «ایران» گفته بود: «مخالفان دولت بدون در جریان گذاشتن آقای لاریجانی این تصمیم را گرفتهاند و ایشان را دور زدهاند.» حاجی بابایی هم دور زدن لاریجانی را تأیید کرده و هم دوباره بر دوقطبی در مجلس تأکید کرده است.
حالا یک سؤال اساسی در این میان آن است که لاریجانی در این دوقطبی حول دولت کدام سو خواهد ایستاد؛ اتفاقات ۴ سال گذشته و خصوصاً رخدادهای انتخابات اخیر شکی باقی نمیگذارد که رئیس مجلس در قطب موافق دولت بازی خود را ادامه میدهد. فاصله گرفتن اصولگرایان مجلس از او با این نحو یعنی تنگ کردن دایره مشاورههای لاریجانی و کنار گذاشتن اندک رودربایستیهای سیاسی باقیمانده جهت پذیرش توصیههای او. پیام مشخص اصولگرایان این است که ما در ادامه حیات سیاسی خود در مجلس دهم کاری به لاریجانی نداریم و به تبع آن هم نیازی به توصیهها و میانجیگریهای او احساس نمیکنیم.
این میتواند آتش حملات اصولگرایان به کابینه پیشنهادی حسن روحانی برای دولت دوازدهم را در ماه آینده شدت ببخشد. چهرههای اصولگرای مجلس هم سیگنالهایی در تأیید این موضوع دادهاند. از جمله حاجیبابایی که به «ایلنا» گفته رأی اعتماد کابینه در تصمیم اصولگرایان برای اعلام استقلال مؤثر بوده و حتی آورده که «به عنوان نمونه ما در آبانماه سال گذشته در فراکسیون ولایت تصمیم گرفتیم از میان سه وزیر پیشنهادی دولت، به دو نفر رأی بدهیم و به یک نفر رأی ندهیم اما وقتی وارد صحن شدیم، برعکس عمل شد و دوستان به کسی که قرار نبود رأی داده شود، رأی دادند و به کسانی که باید رأی میدادند، رأی ندادند.» مجموعه این اقدامات و موضعگیریها از ایجاد فاصله بیشتر با علی لاریجانی گرفته تا اعتراف صریح به نقش رأی اعتماد کابینه در اعلام استقلال اصولگرایان میتواند حکایت از «آتش تهیه» تمام عیار آنها برای تاختن به کابینه پیشنهادی روحانی داشته باشد.
ارسال نظر