جاباما
۷۰۴۵۱۶
۵ نظر
۵۰۰۴
۵ نظر
۵۰۰۴
پ

درباره «به وقت شام»

«ابراهیم در آتش» صحیح‌ترین عبارتی است که می‌توان درباره واپسین ساخته پرحاشیه حاتمی‌کیا بکار برد. فیلمی که فراتر از ابعاد سینماتیک‌اش، به سبب نطق آتشین سازنده‌اش در مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر خبر ساز شد، در اکران نوروز در کانون توجه عام و خاص قرار گرفته است.

روزنامه شهروند امروز- پیام نصیری‌خرم: «ابراهیم در آتش» صحیح‌ترین عبارتی است که می‌توان درباره واپسین ساخته پرحاشیه حاتمی‌کیا بکار برد. فیلمی که فراتر از ابعاد سینماتیک‌اش، به سبب نطق آتشین سازنده‌اش در مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر خبر ساز شد، در اکران نوروز در کانون توجه عام و خاص قرار گرفته است.

درباره «به وقت شام»

«به وقت شام» و «امپراطوری جهنم» نخستین پیشگامان رسمی و جدی سینمای ایران در پرداختن به مقوله داعش و گروه‌های تکفیری هستند که یک‌سال پس از برچیده شدن تسلط آنها بر مناطق گسترده‌ای از سوریه و عراق، تلاش کرده‌اند تا راوی این رخداد تلخ، ویرانگر و مجهول از منظرگاه سیاسی باشند.«به وقت شام» واجد بسیاری از مولفه‌های داستانی و تماتیک، تکرار شده در نمونه‌های پیشین حاتمی‌کیا است: ایستادگی و مقاومت بر اصول و عقاید ایدئولوژیک، رویارویی نسل‌ها، بزنگاه انتخاب، احساسات‌گرایی، قطب‌بندی جهان داستان به خیر و شر مطلق و... که این بار در قالب قصه‌ای برگرفته از معادلات پیچیده خاورمیانه در چند‌سال گذشته و فعالیت گروه‌های افراط‌گرای مذهبی باز تعریف می‌شود که از چشم‌انداز گزینش موضوعی به روز و پر مخاطره، می‌تواند در کارنامه فیلمسازی کارگردانش امتیازی مثبت تلقی شود، اما انتخاب سوژه‌ای ملتهب و طاقت‌فرسا به تنهایی عامل کامیابی و برتری یک فیلم یا اثر هنری به شمار نمی‌آید. «به وقت شام» در عین آن‌که می‌کوشد فرزند زمانه خود باشد اما در جان بخشیدن به جهان فکری و زیبایی شناختی خود یک گام به عقب محسوب می‌شود؛ نه در فرم و نه در ساختار داستانی، روند رو به جلویی را طی نمی‌کند. از ابتدایی‌ترین اصول درام‌های دوقطبی، طراحی ضدقهرمان باهوش و ذکاوت، صاحب اندیشه، بهره‌مند از نیروی انگیزشی غیرقابل نفوذ و باصلابت و پایدار از بعد روانی است که با هرکنش و واکنشی، قهرمان یا جبهه خیر را به تلاشی وافر و بروز انسانیتی بیش از گذشته وادار می‌کند.

بدین ترتیب از پای درآمدن قطب منفی داستان نه‌تنها ضرورتی انکارناپذیر بلکه در صورت تحقق، موجب آرامش ذهنی بیننده و سندی است بر حقانیت عمل بشردوستانه شخصیت یا شخصیت‌های اصلی فیلم. درحالی‌که «به وقت شام» در بازگشتی ناامید‌کننده به فیلم‌های جنگی/ حادثه‌ای دهه شصت، بر آن است تا خباثت و بی‌رحمی گروه‌های تروریستی را با توحش لجام‌گسیخته و رفتارهای جنون آمیز ایشان فراتر از ابعاد داستانی و روایی دوچندان کند. به همین سبب پیکارجویان داعشی به کاریکاتورها و دلقک‌هایی مضحک شباهت یافته‌اند که سرخی نوک بینی را در تکمیل چهره‌پردازی کم دارند. معارضان سوری به انواع بیماری‌ها و امراض روانی، از شیزوفرنی تا سادیسم و مازوخیسم مبتلا هستند و از هرگونه بهره هوشی و استعداد فکری محروم مانده‌اند. مملو از انگاره‌های متناقض و ناسازگارند. به آن‌چه برایش پا به میدان پیکار نهاده‌اند ایمان ندارند. هرهری مذهب‌اند و در چشم‌به‌هم‌زدنی بر روی هم اسلحه کشیده و عالمان بی‌چون‌و‌چرای تحکم و زور نمایانده شده‌اند. منطق عقلانی از قاموسشان رخت بر بسته و بیش از همه زامبی‌ها و خون‌آشامان سریال‌ها و فیلم‌های‌هالیوودی را یادآور هستند. کودکانی را می‌مانند که با ابزارآلاتی ناشناخته سروکار دارند و به همین سبب دچار شعف و از خودبیگانگی گشته‌اند.

داعشی‌های «به وقت شام» هرگز واقعیت سینمایی نمی‌یابند گرچه در عالم واقعیت به مراتب موقعیت اسفناک‌تری را تجربه می‌کنند. به بیان دیگر فراموشی و نادیده انگاشتن وجه تمایز میان جهان سینما و جهان واقعیت که به اغراقی خارج از تحمل منجر شده نتیجه تغییر نگاه خویشتندارانه فیلمساز از چارچوب مدیوم سینما به احساسات‌گرایی مفرط برآمده از حس انزجار نسبت به گروهک‌های معارض است که فیلم را تا سرحد یک اثر متوسط سرگرم‌کننده تقلیل بخشیده.

اغراقی که فقط متوجه گروه‌های متخاصم نیست و جبهه خیر داستان را نیز در همان سطح درنوردیده است. نیروهای مدافع و به‌طورکلی قطب مثبت فیلم مطابق انتظار، ترکیبی از ایمان، شجاعت، اقتدار و از خودگذشتگی آمیخته با عطوفت و رأفت هستند که در مورد پدر و پسر ایرانی، با شدت بیشتری اعمال می‌شود. گویی دریچه دوربین سینما برای بیان ناگفته‌های فیلمساز کوچک و محدود بوده که وی بواسطه تلسکوپ «به وقت شام» بر آن شده تا با بزرگنمایی هرچه بیشتر، مخاطب را به اهمیت وقایع موجود هشدار دهد. درحالی‌که پیرنگ ارزش افزوده‌ای بر دانسته‌های پیشین مخاطب نسبت به اعمال مجرمانه و جنایات پیشگی داعشی‌ها ندارد و ادعای پرده‌برداری از زوایای پنهان ددمنشی گروه‌های مسلح تلاشی بس بیهوده و نافرجام است. مولفه‌ای که دستاوردی برای حاتمی‌کیا به حساب نمی‌آید و تصاویر پرتعدادی از خشونت‌های گسترده داعش در وب‌سایت‌ها و شبکه‌های مجازی قابل مشاهده است.

از سوی دیگر تحلیل سازندگان به وقت شام از پشت پرده این گروه‌ها، فراتر از تفسیرهای جاری در رسانه‌های رسمی کشور، نمی‌رود و ساختار کلی اثر، آگاهی بخشی فزون‌تری برای بیننده ندارد.

کشمکش داستانی فیلم در همان صحنه‌های نخست در قالب ارسال کمک‌های انسان‌دوستانه برای مردم در محاصره و گلوله باران آنها از سوی معارضان تجلی می‌یابد که نویدبخش روایتی پرکشش از تقابل جبهه خیروشر است. مسیری که با پیشرفت روایت، تشدید شده اما ابعاد تازه‌ای نمی‌گیرد و درنهایت به جدال‌های تن‌به‌تن ختم می‌شود. راه حل برگزیده کارگردان برای پایان بخشیدن به مناقشه موجود، مطابق انتظار، ایثار و از جان گذشتگی است که با انفجار هواپیما از سوی کاپیتان علی رستمی جامه عمل می‌پوشد. اما این راه حل از کمترین نشانه‌های عمق و ظرافت دراماتیک بهره‌مند است. به همین سبب تلاش شده با تمرکز بر سویه‌های بیرونی و وجوه بصری غلوآمیز (از بازی‌های غیرانسانی تا گریم‌ها و حتی جلوه‌های ویژه) کاستی‌های داستانی و درونی دور از چشم نگاه داشته شود. نه قطب منفی داستان از سطح کاریکاتورهای آزاردهنده بالاتر می‌آید نه شخصیت‌های به ظاهر موجه از دایره تیپ‌های شناخته شده خارج می‌شوند. به نظر می‌آید درام درونی فیلم برپایه رشد روحی و معنوی علی رستمی (بابک حمیدیان) بنا نهاده شده است.

الگوی عشق و وظیفه که ساختار درام بسیاری از فیلم‌های حاتمی‌کیا را شکل می‌دهد و یکی از نمونه‌های قابل ارجاع برای خلق قهرمان ارزش‌مدار است این بار نیز دستمایه آفرینش قرار می‌گیرد. با این توصیف که در مرحله بسط و گسترش، ناقص می‌ماند یا به دست فراموشی سپرده می‌شود. علی در دو مرحله میان عافیت‌طلبی و بازگشت به زندگی عادی، ماندن و پایان بخشیدن ماموریت را بر می‌گزیند و در سومین انتخاب نیز جانبازی به قیمت نجات جان انسان‌های دیگر را اولویت قرار می‌دهد. این سه مرحله شرط لازم برای احیای قهرمان زوال یافته در سینمای ایران محسوب می‌شود اما شرط کافی نیست. زیرا تصمیم نهایی علی که تبیین‌کننده تبلور روح مقاومت در او و اعتلای انگیزه‌های فردی به جمعی است براساس داده‌های پیرنگ صورت نمی‌پذیرد. فیلم درصدد آن است تا مضمون شهادت در راه ایمان و عقیده را مطرح کند. به این منظور هدف نخستین علی را همراهی با پدر و اتمام ماموریت نظامی بیان می‌کند. انگیزه‌ای شخصی. وفاداری به اصول.ایستادگی بر باورها.

به اثبات رساندن خود و فاصله‌ای که میان این فردگرایی و رسیدن به مرتبه شهادت وجود دارد و پر نمی‌شود. به بیان ساده‌تر گستردگی روایت (فعالیت قطب منفی داستان) در یک‌سوم پایانی به اندازه‌ای نیست که شخصیت محوری را مجاب به اقدام متهورانه کند. تنها تمدید پیرنگ برای توجیه رفتار علی، برخورد مستقیم وی با خشونت بی‌پروا و البته کودکانه پیکارجویان است درحالی‌که او در این فرآیند، کمتر با تردیدها و چالش‌های فکری دست‌وپنجه نرم می‌کند یا استعداد چیره‌شدن بر ضعفی درونی را به‌دست می‌آورد. بدین‌سان عمل قهرمانانه علی نه از دل پیرنگ بلکه براساس ذهنیت آرمان‌گرایانه کارگردان تعریف می‌شود. اجبار و تحمیل‌کردن اندیشه ایدئولوژیک بر ساحت داستان. از این‌رو روح دراماتیک فیلم به تدریج در پوسته خوش‌ ظاهر آن‌که کارکردی جز تهییج عوام‌پسندانه ندارد مسخ می‌شود. غافل از این‌که عالم سینما واقعیت را به عاریه می‌گیرد و واقعیت برای ارتقای کیفیت در جهان نمایش، نیازمند دراماتیزه شدن و ترجمه به گرامر سینما است. حتی اگر این ترجمان با حقایق عالم هستی ناسازگار باشد.

مخاطره‌ای که حاتمی‌کیا به بهانه بازتاب واقعیت‌های موجود و وفاداری به حقیقت، از آن سربلند بیرون نیامده است درحالی‌که انتظار می‌رفت فیلمساز باتجربه‌ای چون وی قواعد بازی را به درستی رعایت و با دخل و تصرف هوشمندانه در حقیقت، مضمون مورد نظرش را توجیه‌پذیر جلوه‌گر کند. این در شرایطی رخ می‌دهد که اکنون و پس از تماشای «به وقت شام» بیننده با تردید به حضور نظامی، اقتصادی و حتی دیپلماتیک ایران در سوریه می‌نگرد. شکست گروهی با تعصبات خاص که حتی بر سر آرمان‌هایشان توافق نظر ندارند، در توهم خلافت و اجرای احکام مورد نظر خود دست و پا می‌زنند، تنها سلاح سنگین‌شان مسلسل‌های نیمه‌خودکار، اسب و شمشیر است و به وسیله عده‌ای زندانی دربند براحتی از پا در می‌آیند، نه‌تنها فضیلت به شمار نمی‌آید بلکه در فرایافتی وارونه و ضدخویش، ماهیت مبارزه را نیز با چالش‌های گسترده‌ای روبه‌رو می‌گرداند.

یک‌سال پس از جمع‌شدن دامنه تهدیدات داعش، بنا به اظهارات نیروهای ائتلافی، بتدریج فیلم‌هایی با این موضوع برپرده‌های سینما نقش خواهد بست و مدعیان مبارزه با گروه‌های مسلح، نقش خود را در تأمین امنیت سوریه و بازگشت آرامش به این کشور بیش از دیگران رسانه‌ای خواهند کرد. بدون تردید به وقت شام آخرین تجربه سینمای ایران در مسأله بحران خاورمیانه نخواهد بود و بایستی چشم به راه نمایش آثار ‌هالیوودی و حتی بلوک شرق بود که هر یک به نوعی خود را سردمدار نابودی خطر افراط‌گرایان و برقراری صلح پایدار در منطقه معرفی می‌کنند.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
درآمد ماهیانه 5-20 میلیون از توی خونه با موبایل

آموزش رایگان کسب درآمد 5-20 میلیون ماهیانه از خونه و فقط با یه موبایل ساده رو در یک وبینار رایگان آموزشی یاد بگیر

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • محمود

      بهترین فیلمه.بیجود خرده نگیرید.

    • بهزاد

      هیچ .... بدرد نخور حیف این پول ها که ازبین رفت.

    • reza

      چه نقد خوبی!

    • بدون نام

      دقیقا همینه اما متن با ملایمت نوشته شده از نظر تکنیک فیلم ضعیفیه ، آقای حاتمی کیا اگه غیر این نظری داره فیلم را به هر فستیوال خارجی ( که تصمیم گیری های ایدویولژیک انجام نمی‌دهند ) بفرسته تا در موردش قضاوت بشه

    • وحید

      حیف اینهمه سرمایه که بابت این فیلم به فنا رفت.
      ....
      راست میگید یه فیلم واقعی از دوران هخامنشی بسازین

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج