قتل فجیع همسر به اتهام خیانت
بیست و هفتم فروردین امسال، مرد ۴۳ ساله که در پی سوء ظن هایی با عناوین «خیانت، رابطه و ...» شریک زندگی اش را با ضربات سهمگین قفل کتابی به قتل رسانده بود، با سرو وضعی آشفته و دستانی لرزان، وارد کلانتری شد و در حضور رئیس کلانتری پنجتن مشهد راز جنایتی هولناک را فاش کرد.
خراسان نوشت: بیست و هفتم فروردین امسال، مرد ۴۳ ساله که در پی سوء ظن هایی با عناوین «خیانت، رابطه و ...» شریک زندگی اش را با ضربات سهمگین قفل کتابی به قتل رسانده بود، با سرو وضعی آشفته و دستانی لرزان، وارد کلانتری شد و در حضور رئیس کلانتری پنجتن مشهد راز جنایتی هولناک را فاش کرد.
او که کلاف پیچیده سوء ظن هایش را به تباهی خود و نزدیکانش گره زده بود، گفت: زندگی خوبی داشتم چرا که همسرم دوشادوش من برای سعادت خانواده ام زحمت می کشید تا جایی که وقتی من دچار تألمات روحی شدم و با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می کردم، او بخش زیادی از تامین هزینه های زندگی را به عهده گرفت و در بیرون از منزل مشغول کار شد تا حداقل فرزند هفت ساله ام از تحصیل باز نماند.
با وجود این زمانی در سراشیبی بیراهه بدبختی و فلاکت قرار گرفتم که دچار بیماری مزمن روحی شدم اما هیچ وقت برای معالجه خودم به پزشک مراجعه نکردم. این بیماری طوری در جسم و روحم رخنه کرده بود که ناخودآگاه زندگی مشترکم را وارد مرحله خطرناکی کرد تا جایی که در روابط خصوصی بین من و همسرم تاثیر نامطلوبی گذاشت.
این موضوع که حالتی متوهم و وسواس گونه به خود گرفته بود موجب شد تا روابط بین من و همسرم سرد شود. آرام آرام فاصله عاطفی عمیقی در زندگی مشترک ما به وجود آمد تا جایی که دیگر در کنار یکدیگر بودن، به ماجرایی سرد و بی روح تبدیل شد و من هر روز بیشتر با افکار پوچ از همسرم دور می شدم.
این گونه بود که کم کم دیوار بی اعتمادی بلندی بین من و او به وجود آمد به طوری که سوء ظن های هولناکی مانند خوره وجودم را تسخیر کرد. به همین دلیل درحالی در پرتگاه سقوط و بدبختی قرار گرفته بودم که هیچ وقت نتوانستم حتی برای لحظه ای به عاقبت این سوء ظن های وحشتناک بیندیشم. احساس این که همسرم به من خیانت می کند درحالی وجودم را می لرزاند که همه نزدیکان و حتی همسایگانم به نجابت و پاکدامنی همسرم ایمان داشتند و از صمیم قلب بر آن مُهر تایید می زدند ولی من آن قدر در مرداب توهم و سوء ظن فرو رفته بودم که هر رفتار و عمل او را به زشتی تعبیر می کردم تا به خودم ثابت کنم که همسرم به من خیانت می کند اما هیچ وقت نتوانستم حرکت خیانت آمیزی از او ببینم.
وقتی کلاف زشت افکارم به موضوع اشتغال همسرم در بیرون از منزل گره خورد، همسرم از کارش استعفا کرد تا این که کارفرمای او برای بازگشت همسرم و دانستن انگیزه استعفایش چند بار با تلفن همراهش تماس گرفت. همین موضوع بر شدت سوء ظن هایم افزود و در میان فریادهای ملتمسانه همسرم که «اشتباه می کنی!»
ضربات مرگبار قفل آهنین کتابی را بر سرش فرود آوردم و ...
دقایقی بعد در حالی ماموران انتظامی با فرماندهی سروان محمد ولیان (رئیس کلانتری پنجتن) به محل جنایت واقع در پنجتن ۶۸ رسیدند که پسر هفت ساله ای اشک ریزان فریاد می کشید بگذارید داخل خانه بروم تا نمره بیستم را به مادرم نشان بدهم .
نظر کاربران
بابا تو دیوونه بودی باید میرفتی روانپزشک اخه ادم اینقد بدشک خدا همه رو شفا بده
البته که بیشتر زنان خیانت کار هستن و شکی نیست
ولی این مرده مریض بوده حسابی،به فرض خیانت هم باید طلاق میداد بره
یه مرد عاقل مراقب زندگیش هست و زنش تحت نظر میگیره که خیانت نکنه
پاسخ ها
اره شاید پس مادر خواهر خودت هم مواظبش باش
زو د برو دکتر بدو
از برکات نظام م....
بیکاری فقر و در آخر قتل
روانی
بیکاری مردان که امروزه دامنگیر بسیاری از خانواده هاست میتواند به راحتی سرمنشاء سوءضن وبدگمانی واعتیاد وحتی قتلهای اینچنینی شود
بفرما جناب روحانی ؛تحویل بگیر؛این آشیست که شما وهاله نور ودولتمردان قبل واسه مردم پختید اینم نتیجه ش
پاسخ ها
فقط دولتمردان؟؟؟ یعنی فقط اینا !!! عزیزم کامنتها رو مدیریت نکن
خداوند همه را به راه راست هدایت کند حیف به این زن واقعا ناراحت شدم
داستان نوشتی یا خبر
یارو زن خودش کشته رفته کلانتری آرایه های ادبی سر هم کرده
دیگه بچه های کلاس اول نمره نمیدن که بخواد به مادرش نمره بیست را نشان بدهد
به جای خبرنگاری برو نویسنده شو عزیز
پاسخ ها
نسنجیده ایراد نگیر عزیزم اتفاقا این از هنر نویسنده است که خبری خشک و خالی را بامتنی آراسته و جذاب اعلام کند
ای جاااانم خیلی تلخ بود بیچاره بچه....
دیوونه ی روانی
تو باید بری دکتر
تیمارستان
تو مشهد چه خبره همه فساد تومشهده
اعدام اعدام كثافت بيشرف نامرد لجن خا ك خاك
گرگ نر وحشی اگه دیونه بودی چرا خودتو نکشتی؟
واقعا چه متن زیبایی الحق نگارنده مثل عریضه نویسان جلوی دادسراها نوشته! مردی وارد شد باقفل کتابی، بعدش یه لیوان اب بهش دادن و رعایت حفظ خونسردی .....اخرشم به قاتل نشون داده خوبه؟! قاتل که سواد خوندن وادبیات شاعری نداشته یکم خیره نگاه کرده! نگارنده گفته این متن بعدا بدرد میخوره برای جلب رضایت اولیای دم.حداقل این خبر چهارتا جمله ادبی یادگرفتیم.
بااحترام ولی شما مردها انقدر سنگ دل وبی رحم هستید که بی رحمانه زن رو زیر بار کتک میبرید امروز توی کوچه صدای داد وفریاد وکمک یک زن می یومد وقتی همسایه ها ریختیم توکوچه اون سگ هار چنان زنه روزد توسرش زنه بی هوش روی زمین افتاد انقدر روش اب ریختیم یک لحظه به هوش اومد وباز بی حال شد اون گرگ نر وحشی با ماشین اومد وزنه رواندات تو ماشین بچه هاش شوکه شده بودن مردم جرعت نکردن جلوتر برن چون مرده داد میزد برید چی میخواید منم زنگ زدم پلیس وشماره ماشین وماجرا روگفتم همیشه مخالف حرف هایی که خانم رز میزد بودم ولی حالا منم مثل رز فکر میکنم
این انشا رو خود قاتل لعنتی نوشته یا خبرنگار!!؟
مردک پست فطرت زن بیگناه رو کشتی ولی شعور یه نسخه دکتر رفتن نداشتی که بیماری روانیت درمان بشه
اگه سیستم تامین اجتماعی و مددکاری مملکت رو اصول درست کار کنه و مدیرانش متخصص و باسواد باشن کارهای زیربنایی انجام می گیره و تمام خانواده ها مراقبت میشن
در اون صورت وقتی چنین مشکلاتی پیش بیاد که کسی روانپریش باشه سریع تحت درمان قرار میدن و تا مطمئن نشدن خوب شده پیگیر درمانش هستن ... مثل کشورهای پیشرفته که می دونن سرمایه ی اصلی یه کشورتک تک مردمش هستن و باید حالشون خوب باشه تا حال کلی کشور خوب باشه
اقا کم دروغ بگید اخه سالهاست ک ب بچه های ابتدایی نمره نمیدن چی میگی برا خودت