۸۲۹۳۹۰
۲۵ نظر
۵۰۱۴
۲۵ نظر
۵۰۱۴
پ

زیباکلام: شاه تنها بود و تنها ماند

شاه از هر ایرانی و خارجی می‌پرسد، ماجرای {امام} خمینی چیست؟ «غلامحسین صدیقی»، وزیر کشور مصدق که پیش از شاپور بختیار برای پست نخست‌وزیری دولت موقت دعوت شده اما آن را رد می‌کند، در دیدار با شاه با همین سؤال مواجه شده و پاسخ می‌دهد داستان خمینی نیست، داستان یک پدر و پسر است که کسی به پدر جرات دروغ‌ گفتن نداشت و به پسر، شهامت راست‌گفتن! بله شاه تنها بود و حتی بیماری صعب‌العلاج خود را از ملکه پنهان کرده بود.»

صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران، در سرمقاله روزنامه شرق نوشت: «حکومت محمدرضا شاه پهلوی و دلایل سقوط او، داستان فیلم‌ها و نمایش‌های بسیاری بعد از انقلاب بوده است. کتاب‌های زیادی هم در این‌ باره نوشته شده، اما اگر از بسیاری از ایرانیان پرسیده شود چرا شاه رفت، دست‌ کم پاسخ دقیقی نمی‌توانند ارائه دهند.

واکاوی عملکرد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حکومت ایران در دوران محمدرضا شاه، مجال جداگانه‌ای می‌طلبد. مسئله اصلی از نظر نگارنده این بود که به‌ قول انگلیسی‌ها، جامعه ایران به حکومت دوران پهلوی دوم، «attachment» به حکومت نداشت؛ یعنی هیچ‌گونه وابستگی اجتماعی و تعلق‌ خاطری به رژیم احساس نمی‌کرد.

این نقیصه در چند دهه به‌ تدریج خود را نشان داد. در اعتراضات اولیه که به بهانه‌های مختلف در ایران به راه می‌افتاد، جمعیت محدودی به خیابان می‌آمدند و از جمع‌های صدهاهزارنفری خبری نبود.

در حکومت شاه پنج هزار زندانی سیاسی وجود داشت و موتور محرک انقلاب، همین تحصیل‌کرده‌ها، نویسندگان و روحانیون شدند. ‌با توجه به رشد آرام اعتراضات و مخالفت‌ها البته باید نتیجه گرفت عنصر ضدیت با رژیم از قبل وجود داشته است.

وقتی مرحوم تختی از دنیا رفت، ده‌ها هزار نفر برای تشییع جنازه‌ این قهرمان ملی جمع شدند. اسفند ۴۵ وقتی مرحوم مصدق از دنیا رفت، ده‌هاهزار نفر برای خاکسپاری او گرد هم آمدند. این نشانه‌ها چه چیزی را به ما می‌گویند؟ نارضایتی زیادی نسبت به شاه در بطن جامعه وجود دارد.

با این حال ایالات متحده، ارکان رژیم و حتی مخالفان او، شاه را مستحکم می‌دانستند. حتی در سال۵۶، کورسوی امیدی به نتیجه‌ گرفتن اعتراضات در سال ۵۷ وجود نداشت.

حتی پس از واقعه ۱۷شهریور۵۷ که روند اعتراضات سیر صعودی داشت، اگر هر کسی از ما پیش‌بینی می‌کردیم که پنج ماه بعد رژیم سقوط می‌کند، مردم می‌گفتند فرد گوینده حتما عقل خود را از دست داده است! به هر حال از عنصر مخالفان اعم از چپ‌ها، مذهبی‌ها، نیروهای ملی و از همه مهم‌تر امام (ره) نمی‌توان غفلت کرد اما فراموش نکنیم احساس قدرتمند بودن رژیم، کاملا وجود داشت.

محمدرضا پهلوی نه در سال ۵۵ و نه سال ۴۵ از وجود جریانات مذهبی، مذهب، اسلام و روحانیون احساس خطر نمی‌کرد. بنابراین دلیلی نداشت بخواهد تیشه به ریشه آنها بزند. گفتن این حرف به این معنا نیست که شاه مذهبی بود؛ حاشا و کلا.

ژنرال «سیسی» در مصر با «اخوان» مبارزه می‌کند چون آن را تهدید می‌داند اما شاه، مذهب را تهدید برای خود نمی‌دانست.

البته من معتقدم اشتباه فکر می‌کرد اما خودمان را جای رژیم می‌گذاریم. او اما نسبت به افراد خاصی که رژیم را به چالش می‌کشیدند نگران بود حالا این فرد یا جریان می‌توانست امام، دکتر شریعتی، سازمان مجاهدین خلق یا مجاهدین انقلاب یا مهندس مهدی بازرگان باشد.

دستگاه امنیتی، مبارزه با این مجموعه‌های غیر شبیه به هم را آغاز کرد، نهضت آزادی را تعطیل، امام را تبعید و تنها حزب موجود را رستاخیز اعلام کرد. او پیش از اینها از حزب ‌توده می‌ترسید و بعد از کودتای ۲۸مرداد این حزب را سرکوب کرد بعد هم انشعابات آن را زیر ضربه برد.

او حتی سال‌های ۵۲ و ۵۳ به ‌بعد اجازه نمی‌داد زندانیان سیاسی که محکومیت آنان به اتمام رسیده، آزاد شوند. ساواک معتقد بود دانشجوی دانشگاه تهران را می‌گیریم دو سال زندان می‌رود و بعد که به بیرون از زندان بازگشت، می‌رود چریک فدایی خلق می‌شود، مسلح شده و مخفی می‌شود و حالا با مصیبت باید او را پیدا کرد.

در اوین بند بزرگی درست کرده و آنهایی که دوران محکومیت خود را طی کرده بودند، به آنجا می‌بردند و به آنها «ملی‌کش» می‌گفتند.

ساواک به بهانه‌ای برای زندانیان سیاسی که دوره محکومیت خود را طی کرده بودند، قرار بازداشت صادر می‌کرد که مثلا در دوران زندان، فعالیت سیاسی علیه شاه داشتند.

اما در سال‌های بعد او خود را کاملا مستحکم فرض می‌کرد و از نیمه‌ دوم سال ۵۵ به‌ دلیل همان شکاف مورد اشاره میان تصور خود از حکومت و جامعه، تحت‌تأثیر فضای باز سیاسی مورد نظر کارتر، هم آزادی‌ مطبوعات را افزایش داد و هم زندانیان سیاسی را آزاد کرد.

نگارنده نیز تحت‌ تأثیر همین فضا در مهر ۵۵ آزاد شدم. چندماه بعد مبارزان مؤتلفه‌ای‌ و روحانیونی مانند آقای کروبی هم مشمول همین فضا شدند؛ امری که در سنوات گذشته مسبوق به سابقه نبود.

در اوایل دهه ۵۰ تعداد زندانیان سیاسی که به مناسبت ۲۸مرداد و چهارم آبان یا عید نوروز آزاد می‌شدند، به انگشتان یک دست هم نمی‌رسید. اما ناگهان از نیمه ‌دوم ۵۵ فضای سیاسی ایران تغییر کرد.

موضوع دیگر به خود شاه باز می‌گشت. او چوب دیکتاتوری خود را خورد. برای کشوری با ۳۲میلیون جمعیت که فقط ۳۰درصد جمعیت آن شهرنشین بودند، پنج‌هزار زندانی سیاسی عدد قابل توجهی است.

ده‌ها کتاب سانسورشده یا منتشرنشده، صدها روزنامه توقیف‌شده، شاعرانی که سکوت کرده بودند و... نشان از فضای بسته آن دوران داشت. اما منظور من از دیکتاتوری، همان است که انگلیسی‌ها درباره آن می‌گویند: «دیکتاتورها تنها هستند.».

شاه تنها بود و تنها ماند. تصور وی این بود که مردم طرفدار ادامه حکومتش هستند؛ کشاورزان به دلیل اصلاحات ارضی، کارگران به سبب شریک‌ شدن در سود کارخانجات، روستاییان با حضور سربازان تحصیلکرده در آن مناطق در قالب «سپاه‌دانش»، زنان به دلیل داشتن حق‌ رأی و رفتن به دانشگاه و طبقه متوسط به‌ خاطر درآمدهای نفتی که حقوق ماهانه قابل توجهی به آنها می‌داد، همگی از سلطنت حمایت می‌کنند.

به نظرم در ۱۳ شهریور ۵۷ بعد از نماز عید فطر و آن راهپیمایی معروف، شکاف میان تصور شاه و واقعیت جامعه خود را نشان داد. نقل شده که شاه با هلیکوپتر، جمعیت سه‌راه‌ ضرابخانه تا پیچ‌ شمیران را دیده بود. از آن پس، نتوانست بر خود مسلط شود. این را می‌توان در مواضع خارجی‌ها نیز مشاهده کرد.

در اینجا به موضوع سوم ورود می‌کنم. ۲۶ دی ۵۷ شاه در فرودگاه در حال ترک کشور، فرماندهانی را می‌بیند که خود را مقابل پای او می‌اندازند تا مانع خروجش از کشور شوند.

او در این صحنه گریست. پس از خروج از ایران وی در یکی از معدود گفت‌وگوهای رسانه‌ای خود که با «دیوید فراست» انجام شد، به سؤالی درباره دلایل گریه آن روز و این که آیا احساس وفاداری سران ارتشی‌ وی را به این حال انداخته بود؟ ‌ پاسخ می‌دهد سران ارتش و ساواک از من می‌خواستند تا اجازه بازداشت حدود ۱۰هزار نفر از سران و رابط‌های انقلابیون در سراسر کشور را صادر کنم تا دست‌کم اعتصابات بخوابد!

فراست می‌پرسد چرا اجازه ندادید؟ می‌گوید من گریه کردم چون آنها نمی‌دانستند کار از این حرف‌ها گذشته بود و تصمیم این بود که من نباشم! همچنین نقل شده که در دیدار پارسونز، سفیر وقت انگلیس در تهران با شاه، او به ساعتش نگاه می‌کند و بعد از جلسه، شاه می‌گوید این رفتار او یعنی زمان رفتن من فرا رسیده است.

محمدرضا در ۲۶ دی ۵۷ با تمام وجود معتقد بود آمریکا و انگلیس بنا به‌ دلایلی که نمی‌داند، تصمیم به حذف او گرفته بودند. در ۱۳آبان معروف که در تهران کشتار صورت گرفت، با کوکتل‌مولوتف به سفارت انگلیس حمله می‌شود و پلیس و نیروهای خدماتی‌ برای فرونشاندن آتش در صحنه حاضر نمی‌شوند.

پارسونز، سفیر بریتانیا بعدازظهر با ناراحتی به دیدار شاه می‌رود. احتمالا انتظار دلجویی داشته اما شاه با پوزخند به او کنایه می‌زند که «کم مانده بود در آتشی که خودتان روشن کرده‌اید بسوزید.» سفیر وقت انگلیس نمی‌گوید از شدت عصبانیت از عرف دیپلماتیک خارج می‌شود؛ چرا که شاه در هر ملاقاتی، انواع نیش و کنایه را به او می‌زند.

پارسونز در آن روز به شاه پاسخ می‌دهد: «اعلیحضرت هر کسی فکر می‌کند دست دولت ما و مخالفان شما در دست یکدیگر است، جایش تیمارستان است.» این ادبیات شاه برای افرادی که در شش‌ماه آخر، با او ملاقات داشتند، آشنا بود.

او از هر ایرانی و خارجی می‌پرسد، ماجرای {امام} خمینی چیست؟ «غلامحسین صدیقی»، وزیر کشور مصدق که پیش از شاپور بختیار برای پست نخست‌وزیری دولت موقت دعوت شده اما آن را رد می‌کند، در دیدار با شاه با همین سؤال مواجه شده و پاسخ می‌دهد داستان خمینی نیست، داستان یک پدر و پسر است که کسی به پدر جرات دروغ‌ گفتن نداشت و به پسر، شهامت راست‌گفتن! بله شاه تنها بود و حتی بیماری صعب‌العلاج خود را از ملکه پنهان کرده بود. مجموع اینها سبب شد ارتش هم روحیه سرکوب شدید را نداشته باشد وگرنه مشخص نبود فضای آن روزهای ایران به چه سمت و سویی می‌رفت.

در این نوشته به ماجرای فضای باز اواسط دهه ۵۰ اشاره کردم. می‌دانیم کارتر و دموکرات‌ها برنده انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا شدند و مسئله حقوق بشر به‌ طور جدی مطرح شد.

از سال۵۰ به بعد رژیم شاه به‌ عنوان سیاه‌ترین رژیم‌ها نسبت به نقض حقوق بشر در دنیا شناخته می‌شد و نمی‌توان از این واقعیت‌ها فرار کرد اما معتقدم موتور انقلاب، روحانیون و دانشجویان بودند و اینها نه مشکل اقتصادی داشتند نه رفاهی.

به‌ مرور کارگران مهاجر به شهرها و روستایی‌ها هم به انقلاب پیوستند اما مسئله اساسی این است که زمانی به انقلاب پیوستند که به نظر من «بهمن انقلاب» به راه افتاده بود.»

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      باید از تاریخ عبرت گرفت

      پاسخ ها

      • بدون نام

        انشاالله که باعشقد محشور شی

    • بدون نام

      تو را کی استاد دانشکاه کرد ؟ شاه تنها بود بیماری خود به ملک نمیگفت !!!

    • بدون نام

      خارجی ها تصمیم گرفتند حکومت او را سرنگون و باز همانها کمک کردند تا انقلابی صورت گیرد . . .

      پاسخ ها

      • ۹

        دقیقا
        زمانی که شاه قیمت نفت رو تعیین میکرد زمانی که شاخ منطقه شده بود

    • بدون نام

      کسانی که شاه وخانواده پهلوی را شاه کرده بوداند همان ها گفتند محمدرضا شاه برود شاه هم توان مقاومت نداشت

      پاسخ ها

      • بدون نام

        در خاور میانه نباید صلح وارامش وجود داشته باشد تا هم بتوانند نفت راببرند و هم صلاحشان بفروشند

    • بدون نام

      با این رفتار دوگانه که داری تو هم تنها هستی خبر نداری

    • بدون نام

      چهل ساله اون بابا مرده اما هنوز از اسمش یه عده نون میخورن تازه معلوم شده چی به چیه پس فقط نظر خودتون رو بگید اونم تو خلوت به خودتون ما از حرفهای مفت حالمون بده

    • بدون نام

      خوب که چی؟؟!!!!اینهمه اراجیف بافتی کو نتیجه گبری!!!!تو خودت را مسخره کردی زیبا چهره!!!!مخای بعدا بگی منم در حکومت قبلی ضررررر زدم،،،مردک یا عاقلانه سخن بگوی یا عارفانه سکوت کن،،،خدا بع خیر کنه که اتاق فکر کشور شماهایید

    • بدون نام

      عبرت

    • حیدری کیا

      معمولا حکومت های غرب گرا زیاد در برابر اعتراضات مقاومت نمی کنند . مثلا محمد رضا پهلوی و حسنی مبارک .
      اما حکومت های شرق گرا اهمیتی به نارضایتی و میزان اون نمیدن . مثل بشار اسد و مادورو

      پاسخ ها

      • بدون نام

        بسیار عالی گفتی ولقعا همینه

    • بدون نام

      تصمیم گیرندگان و برنامه نویسان در انطرف و اجرا کنندگان در اینطرف و همه قصه تلخ غارت است بس.

    • بدون نام

      ای ول دمت گرم

    • بدون نام

      شاه هر چی بود یه رو بود ،نه مثل تو و امثال تو که دو رو هستین و فقط تو فکر جیبتون هستین

    • بدون نام

      این انقلاب با رهبری امام وهمراهی ملت به پیروزی رسید .

    • رسول

      آقای زیبا کلام مصلحت گو...

    • بدون نام

      توهم یروز تنها میشی واز تنهایی خواهی مرد

    • راد مردان

      این تحلیل های کیلویی بدرد خودت می خورد معلوم شد کهونه درک درستی از ماهیت رژیم شاه داشته ای ونه درک درستی از علل وعوامل وقوع انقلاب ونه شناخت لازم از رجال قبل وبعداز انقلاب وبازیگران سیاسی آن داری

    • بدون نام

      انگلیسی ها و آمریکایی ها چرا باید بخوان که شاه از ایران بره؟ وقتی یک متحد به این خوبی داشتن؟
      بعدشم اگه اونا تا این حد به ما تسلط داشتن که بخوان حکومت داخل کشور رو تعیین کنند
      پس چطوری حساب این رو نکردن که بعد از شاه چه حکومتی قراره به ایران حاکم بشه؟؟؟

      پاسخ ها

      • بدون نام

        چرا فکر میکنی حساب نکرده بودند؟!

    • بدون نام

      ۱۰۰۰ای مطالب از کجا ی کتا ب نضر دادی تو سواد ای حرفها نداری از خودت مایه بزار

    • بدون نام

      شریعتی محرک انقلاب بود اما شاه هرگز از او نمی ترسید بلکه برای تز اسلام منهای روحانیت از او استقبال هم می کرد.

    • علیرضا خندابی

      زیبا کلام،یا فریب کلام
      باشه،تو خوبی!!

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج