ورود ژن خوب هلندی به قلب بحران آبیها
باشگاه استقلال در روزهایی که هنوز زخمخورده تصمیمات پرحاشیه مدیریتی و نقل و انتقالاتی گذشته است، حالا با نامی بزرگ مثل کلارنس سیدورف وارد مرحلهای تازه شده؛ مرحلهای که برخی آن را «پروژهای برای پوشش ضعفها» میدانند و برخی دیگر «آغاز مسیری حرفهایتر» در ساختار فنی باشگاه. در ماههای اخیر نامهای پررنگی در حوالی مدیریت فنی باشگاه استقلال شنیده شد.
روزنامه شرق: باشگاه استقلال در روزهایی که هنوز زخمخورده تصمیمات پرحاشیه مدیریتی و نقل و انتقالاتی گذشته است، حالا با نامی بزرگ مثل کلارنس سیدورف وارد مرحلهای تازه شده؛ مرحلهای که برخی آن را «پروژهای برای پوشش ضعفها» میدانند و برخی دیگر «آغاز مسیری حرفهایتر» در ساختار فنی باشگاه. در ماههای اخیر نامهای پررنگی در حوالی مدیریت فنی باشگاه استقلال شنیده شد.
از والتر ماتزاری بهعنوان سرمربی تا کلارنس سیدورف در پست مدیریت ورزشی؛ اما واقعیت این است که باشگاه در هر دو مورد با نوعی سردرگمی و تصمیمگیریهای غیرفنی مواجه بود. حضور سیدورف، بازیکن افسانهای سابق فوتبال جهان و مربی نامآشنای هلندی، اگرچه بهصورت رسمی تحت عنوان «مشاور ورزشی مدیرعامل» معرفی شده، اما در عمل اختیاراتی نزدیک به مدیر ورزشی دارد. نکته مهم اما این است: باشگاه استقلال واقعا چه نیاز و برنامهای برای حضور چنین چهرهای دارد؟
در فصول اخیر، استقلال نهتنها در بحث ساخت تیم و جذب بازیکن با مشکلات متعددی روبهرو بوده، بلکه از نبود یک نقشه روشن فنی رنج برده است. گفته میشود که در دوران مدیریت هلدینگ خلیج فارس، هر مدیری خود را صاحباختیار در نقلوانتقالات میدانسته و این دخالتهای مستقیم باعث شده مربیان، فاقد قدرت تصمیمگیری در ساختار تیم باشند. در چنین فضایی، نبود یک مدیر ورزشی با اختیارات واقعی و تخصصی، بیشتر از همیشه احساس میشد. فارغ از نگاه حمایتی یا انتقادی، نمیتوان انکار کرد که استقلال نیاز به ساماندهی در ساختار ورزشیاش دارد. حضور چهرهای مثل سیدورف، اگر با اختیارات واقعی، تیم پشتیبانی حرفهای و زمان کافی همراه باشد، میتواند شروعی مفید باشد. اما پرسش کلیدی این است که آیا چنین زیرساختی در باشگاه وجود دارد؟
طبق قانون داخلی کشور، انتصاب افراد غیرایرانی در پستهایی مثل مدیر ورزشیِ رسمی امکانپذیر نیست. همین موضوع باعث شد که عنوان سیدورف بهجای «مدیر ورزشی» بهصورت رسمی به «مشاور ورزشی مدیرعامل» تغییر پیدا کند. اما طبق برخی گزارشها، در عمل وظایف، نقش و اختیارات او به یک مدیر ورزشی نزدیکتر است؛ از جمله معرفی گزینههای سرمربیگری، مذاکره با چهرههایی نظیر فرانک دیبوئر و نظارت بر ساختار نقلوانتقالات فصل آینده. علاوهبر این، ستاره سابق فوتبال هلند به دلیل عضویت در کمیته فنی فدراسیون فوتبال کشورش، اجازه فعالیت در پست اجرائی دیگری را ندارد و تنها میتواند بهعنوان مشاور در باشگاه استقلال حضور داشته باشد.
او قرار است در قالب این نقش، طرحهایی در زمینه انتخاب سرمربی، نحوه فعالیت آکادمی و بازیکنان خارجی ارائه دهد و نظرات خود را به مدیرعامل منتقل کند. با این حال، نگرانیهایی جدی وجود دارد: سیدورف بازار بازیکن ایرانی را نمیشناسد، ارتباطات داخلی ندارد و ساختار مالی باشگاه نیز بهشدت بینظم است. در چنین شرایطی، حتی یک چهره بینالمللی نیز با مانعهای بزرگی برای پیادهسازی ایدههایش مواجه خواهد شد.
گزارشهای غیررسمی حاکی از آن است که مدیران باشگاه قصد دارند مجتبی جباری را با هزینهای کمتر به عنوان سرمربی فصل آینده انتخاب کرده و در کنار او، با چهرهای مطرح مثل سیدورف، توازن افکار عمومی را حفظ کنند. ترکیبی که اگرچه در ظاهر جذاب است، اما در عمل انسجام مدیریتی، تعریف دقیق وظایف و همکاری مؤثر بین دو طرف نیاز دارد؛ امری که در ساختار فعلی باشگاه استقلال، محل تردید جدی است. در فضای مجازی، واکنشها نسبت به حضور سیدورف عمدتاً دو دستهاند. گروهی او را یک برند بینالمللی و سرمایه فنی قلمداد میکنند که میتواند کلاس کاری باشگاه را بالا ببرد. گروهی دیگر اما این همکاری را شکلی از هزینهتراشی بیهدف میدانند.
در حالی که استقلال حتی یک زمین تمرین استاندارد ندارد، تخصیص رقم قابل توجهی (۲۵۰ هزار دلار) برای چنین همکاریای، بیش از آنکه کاربردی باشد، نوعی نمایش است. برخی دیگر معتقدند سیدورف، با تعهدات کاری دیگر در هلند و شبکههای تلویزیونی، ممکن است حتی فرصت چندانی برای حضور مستمر در ایران نداشته باشد. این نگرانیها، با تجربه ناموفق باشگاه در پروژه ماتزاری تقویت شده است. در میان تمام این انتقادها، تنها نقطه امیدبخش، احتمال حرفهایبودن برخی افراد کلیدی مثل جباری است. اگر ساختاری حداقلی برای کار فراهم شود و اگر سیدورف واقعا در فرایندهای مهمی مثل انتخاب بازیکن و مربی مؤثر باشد، میتوان انتظار تغییراتی داشت؛ هرچند نه فوری و معجزهآسا. پروژه حضور کلارنس سیدورف در استقلال را نه میتوان یک شکست زودهنگام دانست و نه یک موفقیت تضمینشده.
این همکاری در یک فضای پر از تناقض، آشفتگی مالی، نبود زیرساخت و فشار رسانهای شکل گرفته است. اگر نگاه مدیریتی تغییر نکند و تنها امید به درخشش یک نام بزرگ باشد، این پروژه نیز به سرنوشت پروژههای قبلی دچار خواهد شد. اما اگر برای نخستینبار در سالهای اخیر، استقلال با نگاهی حرفهای، فرصت بلندمدت، اختیارات مشخص و برنامهریزی فنی به این همکاری نگاه کند، شاید سیدورف آغازگر فصل جدیدی در ساختار باشگاه باشد.
ارسال نظر