لوئیس انریکه؛ مردی که با قلب سوخته به سوی قلهها دوید
مرگ عزیزان، شاید عمیقترین اندوهی باشد که انسان میتواند حس کند؛ اما سختترین نوع آن، از دست دادن فرزند است.
ورزش مدیا: مرگ عزیزان، شاید عمیقترین اندوهی باشد که انسان میتواند حس کند؛ اما سختترین نوع آن، از دست دادن فرزند است؛ کابوسی جانسوز برای هر پدر و مادری. پس از فوت فرزند، چیزی در وجود والدین خاموش میشود؛ چیزی که دیگر هرگز روشن نخواهد شد.
ژانا، دختر لوئیس انریکه، در نهسالگی به دلیل سرطان استخوان، چشم از جهان فروبست. انریکه، چند ماه پیش از مرگ دخترش، از مربیگری تیم ملی اسپانیا کنارهگیری کرد تا در کنار ژانا باشد؛ تصمیمی که نه از سر حرفه، بلکه از دل پدری عاشق برآمد.
پس از درگذشت ژانا، بسیاری گمان میکردند دوران حرفهای انریکه به پایان رسیده است. اما او بازگشت؛ نه با سکوت، که با کلامی پر از عشق و امید:
«تو ستارهای خواهی بود که ما را هدایت میکنی… با این امید که روزی دوباره یکدیگر را ملاقات کنیم.»
انریکه تنها سه ماه پس از فقدان فرزندش، دوباره سکان تیم ملی اسپانیا را به دست گرفت، آنها را به جام جهانی ۲۰۲۲ رساند و فصل تازهای از زندگی حرفهایاش آغاز شد.
اکنون، پس از تنها یک سال مربیگری در پاریسنژرمن، او برای دومین بار در فینال لیگ قهرمانان اروپا حضور دارد؛ مردی که یک دهه پیش با بارسلونا این جام را فتح کرده بود، باز هم در کنار زمین ایستاده، اما اینبار با باری سنگینتر بر دل و ذهنی استوارتر از همیشه. از دل فاجعهای خانوادگی، موفقیتی ساخت که کمتر کسی انتظارش را داشت.
در مستندی با نام «هیچ ایدهای وجود ندارد» که دربارهی زندگی شخصی انریکه ساخته شده، او با صداقتی کمنظیر به سوگ دخترش میپردازد. در صحنهای تأثیرگذار از مستند، از خود میپرسد:
«آیا من باید خودم را خوششانس بدانم یا بدشانس؟»
و بلافاصله پاسخ میدهد:
«خوششانس. خیلی خوششانس.»
و با مکثی کوتاه، محکمتر این باور را تکرار میکند.
اگر شما هم یکی از بازیکنان پاریسنژرمن باشید و در رختکن، مربیای چون انریکه با چنین نگرشی به زندگی را ببینید، شاید دیگر هیچ راهی جز فتح جام برایتان باقی نماند.
این مرد، در برههای از زندگیاش، سنگینترین غم را بر دوش کشیده، اما هنوز در میدان میدود.
و من اسبهای غمگین زیادی میشناسم… که هنوز میدوند.
ارسال نظر