دردسری از اروپا که استقلالیها دوست دارند!
ریکاردو ساپینتو به استقلال بازگشت. در روزهای داغ، جنون این مرد میتواند یک امتیاز باشد
هفت صبح: در روزهایی که جذب مربی خارجی دشوار بهنظر میرسد، ریکاردو ساپینتو به مسئولان باشگاه استقلال پیام داده بود که «اگر لازم باشد، پیاده هم میآیم!» مربی پرتغالی پرهیجان که تنها یک فصل روی نیمکت استقلال نشست، حالا دوباره سرمربی آبیها است. این یعنی: دردسر بازگشته است!
بازگشت سردرد
در دوره اول ساپینتو در ایران فقط یک جام برد؛ اما هزار داستان ساخت. نه مربی است که آرام لب خط بایستد و نه اهل لبخندهای دیپلماتیک است. او فریاد میزند، میزند، نیمکت را میکوبد و اگر لازم باشد با داور وسط زمین گلاویز میشود. همین ویژگیهاست که باعث شده لقب «مرد دیوانه» به او بچسبد؛ اما در استقلال، این دیوانگی تبدیل به هویت شد.
نه جام، نه تاکتیک؛ دردسر
ساپینتو در اولین فصل حضور خود در استقلال اولین سوپرجام این باشگاه را بهدست آورد. تیم او هرچند غیر قابل پیشبینی اما تهاجمی بود و بهترین خط حمله لیگ برتر با ۵۲ گل زده کسب کرد. اما رتبه سوم در لیگ برتر و شکست در فینال جام حذفی برابر پرسپولیس حسابی برایش گران تمام شد.
با اینحال تیم جذابی ساخت که سکوها را به وجد میآورد. ساپینتو به استقلال نظم تاکتیکی خاصی نداد، اما روح به آن برگرداند. تیمش فیزیکی، خشن، پرحرارت و غیرقابل پیشبینی بود؛ مثل خودش. بازیکنان زیر دستش باانگیزه بودند. بازیها هرگز خنثی نبودند. استقلالِ ساپینتو قهرمان نشد، اما بیرمق هم نبود. او دردسر بود، اما از آن نوع دردسرهایی که تیم را زنده نگه میدارند. کسی که بهعنوان هوادار استقلال نمیتوانی دوستش نداشته باشی، حتی اگر اخراج شود، حتی اگر بازی را ببازد.
مرز؟! فرقی ندارد؛ میآید!
در اوج التهابات جنگی و ساپینتو در تماس با مدیران استقلال گفته که حاضر است از مرز زمینی وارد شود. جملهای احساسی که هواداران عاشقش میشون اما او آمد تا نشان دهد مرد عمل است. درست است که فوتبال ایران امروز بیشتر از همیشه با محدودیتهای مالی و فشارها دستوپنجه نرم میکند، اما شاید دقیقاً در همین لحظات است که حضور کسی مثل ساپینتو، با همهی شلوغکاریها و دیوانگیها، بتواند استقلال را دوباره زنده کند.
هوادارها و ساپی
احتمالا بخش بزرگی از هواداران استقلال هنوز او را از یاد نبردهاند. ساپینتو در آن فصل پرفراز و نشیب تیمی جنگنده ساخت و حالا شاید بتواند باردیگر به این تیم مایوس جان بدهد. او حتی در کنفرانسها هم قابلپیشبینی نبود؛ گاهی میخندید، گاهی ترجمهها را قطع میکرد و خودش دست بهکار میشد. این انرژی، این بیپروایی، چیزی بود که تماشاگر ایرانی دوست دارد: کسی که میجنگد، نه فقط بنشیند حرفهای قشنگ بزند.
هرچند بعید است مدیران استقلال آگاهانه دست به چنین انتخابی زده باشند چون پیش از این دنبال گزینههای دیگر بودند اما بازگشت احتمالی او، تنها نتیجه فنی نخواهد داشت و میتواند پیامی اینگونه برساند: «آبیها میخواهند دوباره وارد میدان جنگ بشوند.»
اما آیا باز هم به درد میخورد؟
ساپینتو، نشان داد همانقدر که در شور و فریاد قوی است، در مدیریت بلندمدت، مسیر سختی برای خودش میسازد. در دوره قبل حضورش در استقلال تنشهایی با مدیران، داوران، و حتی برخی بازیکنان داشت و هنوز تکلیف محرومیت طولانی مدت ۴ ماهه به خاطر حوادث دربی مشحص نیست.
او اهل مصالحه نیست و این موضوع، در باشگاههایی با ساختار شکننده، میتواند به بحران منجر شود. استقلال برای اینکه با ساپینتو موفق شود، باید بداند که با یک مربی عادی طرف نیست! اما شاید در روزهای خاکستری فوتبال ایران، او همان چیزی باشد که لازم است؛ حتی اگر دردسر خالص باشد.
ارسال نظر