۱۱۷۶۴۹۲
۲۳ نظر
۵۰۶۴
۲۳ نظر
۵۰۶۴
پ

مرگ، نقطه پایان یک جای خوشمزه و کش‌دار در تهران

پیتزا داوود در خیابان نوفل لوشاتو کوچه لولاگر قرار دارد که خیلی‌ها با پیتزاهاش خاطره دارند.

برترین‌ها: عمو داوود، موسس و مالک اولین پیتزا فروشی تهران دیروز درگذشت. او در سال ۱۳۴۰ اولین پیتزا فروشی تهران و شاید ایران را در تهران، خیابان نوفل لوشاتو کوچه لولاگر افتتاح کرد و تا امروز هم پابرجا می باشد، خیلی‌ها با پیتزاهاش خاطره دارند.

مرگ، نقطه پایان یک جای خوشمزه و کش‌دار در تهران

مهدی یزدانی خرم نوشت: داود رفت... خبری که برای بسیاری باز آورنده‌ی خاطرات است و برای بسیاری دیگر اشاره به تکه‌ای از تهران و البته ایران که در دکانِ کوچکِ خود در کوچه‌ی لولاگر شصت سال پیتزا پخت و فروخت. «پیتزا داود شعبه‌ی دیگری ندارد». این شعارش بود که «اولین» بماند. اولین پیتزافروشی تهران که یکی از مظاهر مدرنیسمِ پیش‌رونده بود.

نشانه‌ای از ظهورِ خوراکی تازه که البته داود آن را به شیوه‌ی خود می‌پخت و برای خورنده‌گانِ پر و پا قرص‌اش این پیتزا و آن کالباس‌هاس سس‌اندود‌شده نشانه‌ای بود از زمان و قطعن مکان. آدم‌ها مکان‌ها را می‌سازند، به آن‌ها هویت می‌دهند و بعد این رابطه دو سویه می‌شود. در این کشور که اغلب مکان‌ها به سرعت از بین می‌روند و انبوهی از تکه‌های تاریخ‌ساز در شهرها به سرعت و بی‌توجه به حافظه‌ها تغییر کاربری می‌دهند یک پیتزافروشی کوچک در خیابان نوفل‌لوشاتو بخشی از خاطره‌ای جمعی بود و هست که مردی یک‌تنه آن را ساخت و البته پسرش نیز آن را ادامه داد.

مرگ، نقطه پایان یک جای خوشمزه و کش‌دار در تهران

این‌ حضور است که به شهرها هویت می‌دهد و از قضا مقابل نوستالژی‌های آبکی می‌ایستد. این‌که داود و خوراکی که مهیا می‌کرد و آن کوچه چه تاریخی را مشاهده کردند و اصلن خود بخشی از آن شدند، بسیار مهم است. حالا عمو داود از دنیا رفته. اویی که بخشی از یک هویت تازه شده بود در زمانه‌ی خود و در داستان‌ها و خاطرات می‌توان نشان‌اش را یافت. امیل زولا در رمانِ درخشانِ «قلبِ پاریس» روایتِ خوراک‌پزی‌های پر جانِ ارزانی را در پس‌زمینه‌ی داستان‌اش می‌آورد که به زعمِ او هر کدام بخشی از پاریس هستند. انبوهه‌ای از گوشت‌ها، سبزی‌ها، نان‌ها، آشپزها، خورنده‌گان و گرسنه‌ها و... جهانی که او می‌سازد قصه‌ی شهری‌ست که در آن هر جزیی جانِ خود را به تاریخ می‌دهد و بی‌تردید پیتزا داود یکی از همین بخش‌های تهران است.

مرگ، نقطه پایان یک جای خوشمزه و کش‌دار در تهران

زیرا چند نسل آن را درک کرده‌اند. و این یعنی مکانی متولد شده که دیگر از آن یک شخص نیست، که هزاران نفر به آن پیوند خورده‌اند. حال با هر کیفیتی که باشد. برای همین مکان‌ها باید بمانند و زمانی را یادآوری کنند که می‌گذرد. و چنین است که می‌توان نوشت «نه، پیتزا داود هزاران شعبه دارد». هزاران نفر آن را مرور کرده‌اند و درش «سیر» شده‌اند و بسیار به آن‌جا بازگشته‌اند چون آن مکان و آن مرد را خوش داشته‌اند. مرگِ پیتزافروش سال‌خورده‌ی تهران به یادم می‌آورد بارها تماشای آن ویترین را و زمان را. و قطعن حتا کسانی که او را هم ندیدند نیز در این یادآوری شریک هستند زیرا مکان‌ها حافظه‌ای هستند که تاریخ خود را تکثیر می‌کنند. پیرمرد سفرت شاد و بسیار ممنون‌ام بابت آن‌چه برای ما رقم زدی.

مرگ، نقطه پایان یک جای خوشمزه و کش‌دار در تهران

مازیار فکری ارشاد نوشت: حاج داوود امروز مُرد. اسم پیتزا داوود را احتمالا همه شنیده‌اند، تحت عنوان اولین پیتزا فروشی تهران با شصت سال سابقه. آنها که کفِ خیابان‌های تهران شکم‌چرانی کرده‌اند، کوچه لولاگر، کالباس‌های بی‌کیفیت با سس کچاپ و آویشن به عنوان پیش‌غذا و پیتزاهای نه‌چندان خوشمزه داوود را خوب می‌شناسند. مسئله پیتزا داوود کیفیت غذاهای کم تنوع و کیفیت پایین موادش نبود. مسئله حال و هوای حاکم بر کوچه لولاگر با آن صندلی‌های پلاستیکی آبی و صورتی چرک‌مرده که هم حکم نشیمن را داشتند و هم میز می‌شدند بود.

مرگ، نقطه پایان یک جای خوشمزه و کش‌دار در تهران

مسئله روحیه لوطی‌مسلک آقا داوود بود و مردم‌داری و اخلاق خوشش که به کارکنان کم‌تعداد و قدیمی این پیتزافروشی کوچک سرایت کرده بود. از قدیم گفته‌اند سفره‌داری مهم‌تر از چیزی است که سر سفره جلویت می‌گذارند و حاج داوود سفره‌داری بلد بود. همین کفایت می‌کرد که قرارهای دوستانه یا کاری محدوده نوفل‌لوشاتو و جمهوری را به‌جای یک کافه یا رستوران شیک‌و پیک و ادایی، بیندازی کفِ کوچه لولاگر و از آن سرِ شهر بکوبی و بیایی تا آن کالباس‌های صفر درصد گوشت را سق بزنی و لذتش را ببری.

در پیتزا داوود، صفای میزبان به کیفیت غذا ارجحیت داشت و برای بعضی‌ها مثل من غنیمتی بود. این سال‌های آخر خودش کمتر در محل کارش حاضر می‌شد، گویا به‌دلیل بیماری و کهولت سن. اما هنوز صدای بم و مردانه‌اش توی گوشم هست که موقع حساب و کتاب می‌گفت: «سیر شدی عمو؟»

با درگذشت داوود، احتمالا پیتزافروشی‌اش پابرجا خواهد ماند. اما نشانه‌های این شهر برای نسل من یکی‌یکی دارند حذف می‌شوند. شهری که در آن به‌دنیا آمدم، زیستم و به میان‌سالی رسیدم، اما هرروز خودم را در آن غریبه‌تر حس می‌کنم. قلبت پر از نور باشد حاج داوود.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      خدا رحمتش کنه چند دو بار رفته بودم پیتزاها خیلی‌ها خوب نبود فقط پاتوق جوانان شده بود

      پاسخ ها

      • بدون نام

        بعد میگن چرا همه پا میشن میان تهران چون پیتزافروش در تهران هم برای خودش کسی محسوب میشه

      • بدون نام

        خدا رحمتش کنه ولی پیتزاهاش اصلا خوشمزه که نبود هیچ حالتم بد میشد از خوردنش

    • بدون نام

      خدا رحمتش کنه ، بسیار خوشرو و و مردم دار بودند، ولی خب کاری میکرد تا مدتها کالباس از چشمت می افتاد ، روحش شاد و یادش گرامی

    • بدون نام

      مردم نوستالژی باز ایران

    • بدون نام

      همه قدیم خاطرات رو دوست دارند

    • بدون نام

      اگه به کیفیت پیتزا و دکور تمیزی هم توجه میکرد عالی میشد

    • بدون نام

      روح همه رفتگان شاد همه تو گذشته ایم هنوز

    • علي

      چقدر خوب است كساني كه مطلبي را در فضاي مجازي مي نويسند كلمات را صحيح بنويسند : ( قطعن ! قطعاً ) ( اصلن ! اصلاً ) ( خورنده گان ! خورندگان ) و ...

      پاسخ ها

      • بدون نام

        قطعن و اصلن فارسی شدن
        قطعا و اصلا عربین

    • بدون نام

      روحش شاد مردم دار بود

    • بدون نام

      روحش شاد

    • بدون نام

      خدارحمتش کنه

    • ایرانی

      یه بار ازش درخواست چنگال کردیم گفت باید با پنگول بخوری! گفتیم خب شیر آب کجاست واسه شستن دستامون که با پنگول بخوریم؟ گفت آب نداریم! موندم این همه مردم داری که میگن این مرحوم بلد بود چی بوده که ما ندیدیم!

      پاسخ ها

      • حامد

        شما اگه انقدر بهداشتی بودی اصلا نباید پاتو اونجا میزاشتی.وقتی داشتی میرفتی تو از دکور باید میفهمیدی.روح عمو داوود شاد خیلی هم لوطیو مردم دار ومشتری دار بود

    • بدون نام

      عمو داوود

      پاسخ ها

      • بدون نام

        وقتی الان از زندگي لذت نمیبری ،تو گذشته ها دنبالش میگردی حتی اگه یه پیتزا فروشی بی کیفیت باشه مثل فری کثیفه یا عمو داود.

    • بدون نام

      خدا بیامرزدش.یادش بخیر یه بشقاب کالباس میزاشت میگفت بخور تا پیتزا حاضر بشه،کسی رو جدید میبردیم میگفتیم عمو رفیقمون تند دوست داره،یه جوری درست مکرد که اتیش میگرفت.خدا رحمتش کنه،یکی دیگه هم رفت.شکر که ما هم بزودی میریم و اینده اینجا رو نمیبینیم.

    • الکس

      سلام مردم ایران مرده پرست هستت

    • بدون نام

      روحش شاد

    • بدون نام

      اگر اولین بوده باید خیلی مشهورتر و پولدار تر از این میشدن!

    • یاشا م.

      من از عاشقای پیتزا هستم و یکبار این شانس داشتم برم اونجا یک پیتزای سیر بخورم یادش بخیر، موقع حساب کتاب، عمو قبل از اینکه مبلغ بگه با یک حالت، عمو وار، پرسید، سیر شدید؟ ، براش مهم بود که راضی از اونجا برید بیرون. متاسفانه در این چند سال اینقدر درگیر روزمرگی شدم که دیگه پیش عمو داوود نرفتم، دریغ دریغ. روحش شاد

    • بدون نام

      چقدر هم مغازه اش و لباسش نا خوشاینده

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج