قیمت املاک این روستا در قلب تهران، هوش از سرتان میپرانَد
ونک! نامی که برای همه آشناست. پیش از دوران قاجار، در اراضی غربیِ میدان ونک، ده ونک قرار داشت، دهی با سابقه در حد فاصل تهران و تجریش
برترینها: ونک! نامی که برای همه آشناست. پیش از دوران قاجار، در اراضی غربیِ میدان ونک، ده ونک قرار داشت، دهی با سابقه در حد فاصل تهران و تجریش؛ اراضی شرقیِ میدان که امروز با اسم محله کاووسیه میشناسیمشان، زمینهای بایری بودند که در امتداد خودشان به تپههای عباسآباد میرسیدند. در زمانِ قاجار، خاندان مستوفیالممالک اراضی شرق و غرب میدان را به قصد آبادی و حفر قنات تصرف میکنند.
اما ماجرای ساخت و ساز گسترده در این محدوده، میرسد به دههی ۴۰ شمسی؛ با توسعهی تهران به سمت شمال و شکلگیری محلاتی در اطراف خیابان ولیعصر، پای خیابانکشیهای مدرن شطرنجی به اینجا هم باز شد و کمکم به دلیل وجود عناصر مهم تفریحی در حوالی میدان ونک و دسترسی خوب به این میدان، محبوبیت ونک بیشتر از قبل شد. شهربازی، باغ وحشِ تهران، پارک ملت و سینما و...، همه از مواردی بودند که اسم این میدان را وِرد زبانها میکردند.
اما داستانِ جهانکودک چیست؟ اسمی که همیشه با ونک رابطهی تنگاتنگی دارد. احتمالا شما هم مثل هر شهروندِ تهرانی دیگر حدفاصل ونک تا چهارراه جهانکودک را بارها و بارها طی کردید. چی شد که جهانکودک همنشین اسم این خیابان شد؟
این بار به سراغ روایتی از شرق میدان ونک و خیابان جهان کودک میرویم و جای مدرسه جهان کودک را نشان میدهیم، تا خاطرات روزهای دور رنگیتر بشوند.
ونک یک نفر! تقریبا هر کجای تهران که باشید. سر هر چهارراه و گرهگاه مهم شهری، صدای تاکسیهای خطی را میشنوید که صدا میزنند ونک یک نفر! بپر بالا تا پرسهمان را از میدان ونک شروع کنیم. میدانی با قدمتی بیشتر از نیم قرن، که در خاطرات تمامی اهالی شهر از پیر و جوان، رد پایی از خودش به جا گذاشته و هر سمتش، روایت خاص خودش را دارد.
جهان کودک اما فقط یک اسم نیست! بلکه دبستانی با قدمت پنجاه ساله در ضلع شمال شرقی میدان بود که بخشی از جهان کودکان آن حوالی را میساخت. دیروزها، جهانی شاد و امروز نمای آجری مدرسه رها شدهای به اسم «مدرسه راهنمایی دخترانه رجایی»! از کنار دیوار بلندش که رد میشوید میفهمید که اینجا مدتهاست که صدای هیچ خنده کودکانهای شنیده نمیشود ... شاید تقصیر دیوارهاست ... شاید تقصیر بچههایی که زود بزرگ شدند ... و یا تقصیر روزگاری که زود گذشت ...!
از کنار مدرسه جهان کودک عبور کنید و خیابان جهان کودک (حقانی امروزی) را به قصد رسیدن به گاندی ادامه بدهید. خیابان گاندی از آن خیابانهای پر آوازه شهر است که هر سمتش دردی را دوا میکند. اگر گاندی در شمال جهان کودک تبدیل شده به راستهای برای مطبها و شرکتها، گاندی در جنوب خیابان، جهانی از پارچههای رنگارنگ است ... جهانی برای پرسه زدن ...
وسط گاندی که قدم میزنید برگردید و پشت سرتان را ببینید! سهگانهای اصیل و بلندمرتبه! خوب که نگاه میکنید، در پرسپکتیو انتهای گاندی، برجهای اسکان را میبینید که در حال غرق شدن تدریجی در انبوه تراکم و ارتفاع ساختمانهای اطرافشان هنوز هم با قدرت تاریخ روزگار خودشان، تاریخ تهران مدرن را فریاد میکشند.
«یک روز اگر نباشی، تجریش برات بمیره و ونک همین که رفتی، ذاتالریه بگیره» این داستان تخریب بناهایی از عصر طلایی معماری تهران است. آنهایی که با رفتنشان خط سیاهی زدند به هویت تهران مدرن و چنگی زدند به دل ما. حالا که گذرتان به محله ی کاووسیه و خیابان جهان کودک افتاده است. به کوچه پس کوچههایش سرکی بکشید تا قبل از رسیدن آخرین جرثقیلها، بتوانید تک و توک شعرهای باقی ماندهاش را بخوانید ...
وقتی در مسیر پرسه به چهار راه جهان کودک برسید، یک برج غولپیکر بیست و پنج طبقه نظرتان را جلب میکند. این برج از هر طرف دیدتان را به سبزینگی تپههای عباسآباد مسدود میکند. اما شما از آنها بگذرید و راهی برای تماشای سبزینگی انبوه شرقی پیدا کنید! عاشق پیشههای دهه پنجاهی و بچههای دهه شصت و هفتاد ، خوب یادشان است که روزگاری، قبل از ساخت پارک آب و آتش و ملحقاتش، پارک جهان کودک (طالقانی کنونی) پاتوق دمپا گشادها، لوله تفنگیها، شلوار پلیسهها کاپشن خلبانیها فکلیها و اپلیها بود ... چه عاشقهای بیشیله پیلهای!
قطعا حد فاصل ونک تا چهار راه جهان کودک، برای خیلی از اهالی شهر، راسته برو و بیا؟، هیاهو، شرکتها، حضور بیمارهای نگران در اطراف مطبها و پاتوق خوبی برای دانشجوها و هنرجوهای کلاسهای آموزشی است. اما اگر با طمانینه و قدم زنان سراغ کوچهها بروید، داستانهای متفاوتی در انتظارتان است ... داستانهایی از جردن تا ولیعصر. پلاک به پلاک!
شما چه خاطرهای از این حوالی دارید؟ محل کارتان بوده؟ یا دانشگاه و مدرسه؟
نظر کاربران
سلام،مرسی بابت این پست خاطره انگیز،
من ۱۸ سال پیش سرباز کلانتری ۱۰۳ گاندی بودم
فقط ترافیک حقانی پشت چراغ جهان کودک
سال 58از اقوام از بدبختی و اجاره نشینی یک قطعه زمین ده ونک با قرض و وام خرید و ساختمان ساخت با صد هزارتومان .حالا ارزش خانه اش الا ماشاالله...چن سال بعد هم چن طبقه ساخت ..الان آمریکا رفته بین ایران و آمریکا رفت و آمد داره
پاسخ ها
خوشبحالت..چون پس در شیک ترین و آباد ترین جای تهران خدمت کرده ایی !
همین روزاست که یک زلزله ۱۲ ریشتری تهران را برای همیشه وارونه کند
پاسخ ها
نفوس بد نزن خدا نكنه. .
یادش بخیر مینه بوس هایی قدیمی سمتی غربي ميدان
سال ۶۶ یا ۶۷ موشک باران تهران. باجه تلفن سکه ای جنوب شرقی گاندی بود. دانشجوی فوق لیسانس شریف بودم که بعد اصابت موشک به دانشگاه کلاسهامون طبقات پایین هتل هیلتون تشکیل میشد. بعد سهم موشک هر شب صف می کشیدیم جلو باجه تلفن بزنیم شهرستان که هنوز زنده ایم. چه دوستیهای خاطره انگیزی توی همون صفها شکل گرفت.
هنوز هم از لحاظ فرهنگی خیابانهای ونک جهان کودک ملاصدرا برزیل کوچه نیلو توانیر شمالی عطار و ونک تا میرداماد و جردن و جنوب میدان ونک منتهی به پارک ساعی جزو بافرهنگ ترین مناطق و محلات تهرانن.. و بسیار اباد و شیک و با کلاسن....جالبه که مسکن زیاد گران نیست و با متری ۱۲۰ تا ۱۳۰ میلیون تومن میشه سه چهار سال ساخت با تمام امکانات خرید اونجا..یه زمانی درایوین سینما و فانفار و...در ونک گل سرسبد دیدنی های تهران بودن...یادشون بخیر..و فرشفروشی فردین و تابش..
پاسخ ها
اگر زیر دویست تومان پیدا کردی اطلاع بده . عزیزم چهاراه مختاری ۱۲۰ تومان تو جردن و برزیل و گاندی و ... صدو بیست یا صد و چهل 😀😀😀
هزار درصد افزایش قیمت خجالت آوره
قیمت خونه افتضاح شده
من حدوداسال ۶۵ از بزرگراه حقانی به پارک طالقانی رفتم.پارک خلوت وبشدت بکربود وهنوز بین مردم شناخته شده نبود.چقدر عروس و داماد میومدن اونجا وعکس مینداختن.
حدوداسال ۷۰بود که یک چینی گفته بود قراره تهران زلزله بیاد.اونروز پارک طالقانی جای سوزن انداختن نداشت.
ضمناپارک طالقانی جای خوبی برای ورزش بود.من خودم همیشه اونجا بدمینتون بازی میکردم.
ونک هم که جای خود داره.دانشگاه ومحل خدمت سربازیم وکلی خاطرات رو برام زنده میکنه
ممنون از نوشته خاطر انگیزت من شمالی اما تو دهه شصت اونجاها بودم یه لحظه دلم گرفت وقتی یادم اوردی
ممنون هم نوستالژی هم آموزشی برا ی کسانیکه اطلایی از شناسنامه تهران عزیز وقشنگ ندارن
از پاپیو ن وجناب فردین شیرینی خریدم 😢⚘🌹💥
یادش بخیر سال 89تو ده ونک تو یه تهیه غذا کار میکردیم خیابان مجید پور یادش بخیر
یادش بخیر یه زمانی دانشگاهم بالاتر از میدان ونک بود وقتی کلاسا تعطیل میشد پیاده تا میدون ونک میامدیم با دوستان چهارتا بودیم مثل خواهر خوابگاهمون عباس آباد بود یکی از مراکز اداری دانشگاه جهان کودک بود گاهی هم به فرش فروشی فردینم سری میزدیم از پشت در مغازه یه دیدی میزدیم گاهی هم به کافه فلفل سبز همون نزدیکی مغازه فردین چیزی میخوردیم بهترین خاطرات زندگیم. ممنون که این مطلبو گذاشتید وخاطرات شیرین رو برام زنده کردید .ممنون.
مدرسه رجایی وخاطراتش دراواخر۷۰
درود بشما بسیار جامع بود بنده ۲۲ساله ساکن اینجام ،شغلمم مسکن هستش،امسال تورم قیمت بسیار بسیار بیشتر بود و به غیر از فروش و کلنگی قیمت اجاره بها واقعاً ترسناک بالا رفته چه بسا مالکین با ملاحظه تمدید کردند بصورت منطقی و آنان که منطق ندارند گران کردند و هنوز بعد ماهها خیلی واحدها خالیست،تقاضای تفکر،محبت به هم نوع و همشهری ،مقداری درک و شعور دارم
حالم از تهران بهم میخوره
پاسخ ها
منم از تهران متنفرم
همه از هر شهری به پایتخت اومدن
کاش مسئولین یه فکری میکردن اینهمه آدم اگر زلزله ای بیاد خدای نکرده تلف میشن من نمیدونم تهران چی داره چرا نمیرن شهر خودشونو آباد کنن چرا همه سرمایشونو آوردن تهران
سال ۵۵میرفتم تکنیکم نفیسی دانشجوی معماری بودم یادش بخیر الان نمیدونم تکنیکم نفیسی هنوزهست یانه
هی یادش بخیر تمام کودکیم تو خیابون ولیعصر گذشت پارک ساعی کنار خونه ما بود بعدشم که رفتم جردن و دوازده سال تو اونجا تو شرکت مشغول کار شدم چه خاطراتی چه روزهایی الان تو چهل سالگیم تنهام .پدرم و تو اون روزها جا گذاشتم خدارحمتش کنه .عشقم و از دست دادم هرجا هست خوش باشه
۱۸ سال پیش چهارراه جهان کودک ی مدت تو شرکت ساختمان سازی کاراموزی نقشه کشی میرفتم هر روز صبح مسیر مترو تا چهاراه از وسط پارک جنگلی میرفتم نفس ادم باز میشد.
درود، این کاراتون خیلی قشنگه امیدوارم ادامه داشته باشه هر بار یه محله تهران.
از همین چند محله که گفتین میتونم یه کتاب خاطره بگم سال ۶۷ پارک طالقانی تمرین بکس. سال ۶۰ لونا پارک، سال ۷۹ رستورانهای ساختمانهای اسکان، طرافیک چهار راه جهان کودک ۴۵ دقیقه پست چراغ. دخترای ونک😍. کافی شاپ ونک از ۶۷ تا حالا...
هارهارهارهار
پاسخ ها
🤣🤣🤣🤣انصافا فازت چی بود
خوبه یه هکتارباغ اونجا داریم از ارث پدر بزرگم
من سال ۵۷ ازدواج کردم .همه اون موقع یادشونه .حتما باید عروس داماد با همه ماشینهای فامیل دور میدون ونک دور دور میکنن. یادش بخیر همونجا الان ایستگاه کرایه هست رستوران چهل ستون بقلش زمین گلف بود
دوستان سال ۵۷ یادشونه میدون ونک درست الان ایستگاه کرایه شده رستوران چهلستون بود بقلش کلف گلفروشی .سینما روباز توی خیابون ونک بود .بی نظیر .بود ممنون از یاد آوری خاطرات دور دور عروس دامادها
من ونک خدمت کردم راننده هم بودم با تمام خیابون ها و کوچه های ونک و ده ونک و ملاصدرا و جردن خاطره دارم الان اینو خوندم یاد خدمتم افتادم چقدر تو ترافیک گیر کردم ولی آخرش دیگه کوچه پس کوچه ترافیک و میپیچوندم🤣🤣🤕🤕🤕🤕🤦♀🤦♀♥️♥️♥️🤣🤣
یادش به خیر ،من دوران خوش سربازی خودم رو که از اون خاطرات خوشم در پادگان امام علی شمرون وپایگاه های سپاه پاسداران در خیابان زعفرانیه ودوراهی آصف که هیچ موقع خاطرات خوبش رو فراموش نخواهم کرد یادش به خیر
یادش بخیر من سال ۶۰ در مدرسه عالی راه اهن در دهکده ونک چسبیده به دانشگاه الزهرا سلام الله علیه کار می کردم از آنجا خاطرات خوبی دارم
من سال ۸۷ تا ۹۱ ده ونک دانشجو بودم و از بهترین سالهای عمرم بود
در دل مردم ایران هستی آقای کریم باقری مسئولین عددی نیستن
پاسخ ها
چه ربطی به کریم باقری داشت
یاد ۷۶ بخیر که تهران اونم میدان ونک ملا صدرا شیرازی جنوبی ما بچه بودیم الن دیگه ۴۵ سالمون ای خدا چقد تهران با خوب بود
سال ۷۲ تهران بودم ولی زمستونای سردی داشت اون موقع یادش بخیر ونک یوسف آباد ولیعصر پارک ساعی
من خیابان شیراز شمالی کار میکردم تو سوپر مارکت یادش بخیر
خوش به حال پولدارها واقعا بالاشهر تهران بهشت است.بهترین امکانات را دارد.
حالم میگیره وقتی یاد هنوز مدرنیته، صفا رو از بین ما نبرده بود، میفتم
یادش بخیر سال 77سرباز کلانتری 145ونک بودم
من محل کارم اونجاست از ترافیک و شلوغی و بی آر تی چی بگم بیزارم از اونحا
من میدان ونک پاساژ آسمان هر روز میرفتم مغازه پیش پسرعمو خودم هنوز اونجاهست پارک اب اتش چهار جهان کودک یادبخیر
باسلام
سال74دانشجوی عمران دانشگاه بوعلی سینای همدان بودم یک همکلاسی داشتیم آقای قادری از بچه های تهران و ده ونک بود یکباره خبر دادند که ایشان سکته کرده و به رحمت ایزدی شتافته با چند تن از دوستان و همکلاسیها در تهران در ده ونک در مراسم ختم و فاتحه خوانی آن عزیز سفر کرده شرکت کردیم و بنده هم چند آیه قرآن کریم تلاوت نموده.
رحمه الله من یقرا الفانحه الصلوات.
اسم ونک مربوط به قریه ای در حوالی سمیرم اصفهان است که در زمان مالکیت مرحوم مستوفی از آن قریه چند خانوار برای زراعت به آنجا میبره وبرای اینکه تعلق خاطری برای آنها از زادگاهشان باقی بماند اسم این آبادی جدید را ونک میگذاره واین خانوارها بیاد زادگاهشان در آنجا ماندگار میشوند ودر سالهای قدیم با زادگاه اصلی رفت وآمد داشتند بمرور قطع شد
من اون موقع چن بار با مینی بوس از رسالت اومدم ونک... چه مینی بوسی قوطی کبریت فیات با موتور داخل کابین ویه بوفه روش که نصف دود گزوییل واگزوزش تو کابین پخش میشد ومدت زمان رسیدن تاونک فک کنم 2 ساعت طول میکشید...آه