وقتی ذهنهای مضطرب مردم، نرخ دلار و طلا را بالا میبرد
در هفتههای منتهی به پایان سال، مردم با اضطرابی گسترده به بازار ارز هجوم بردند، بسیاری دلار خریدند، طلا خریدند و سکه ذخیره کردند، و حتی بعضی کالاهای مصرفی مانند قهوه، لوازم خانه و لوازم الکترونیکی را پیش از نوروز تهیه کردند. اما همین رفتارها، به جای پیشگیری از گرانی، به تسریع آن کمک کرد.
برترینها-رضا علینیا: اقتصاددانان جریان اصلی معمولاً بر این باورند که قیمتها نتیجه نیروهای قابلسنجش بازار هستند؛ مانند عرضه و تقاضا، حجم نقدینگی، نرخ بهره، سیاستهای مالی، نرخ ارز و مسائلی مشابه اینچنینی. آنها بهندرت میپذیرند که وضعیت روانی جامعه، احساسات جمعی یا پیشبینیهای ذهنی مردم بتواند بهطور مستقیم قیمتها را دستخوش تغییر کند. اما جهش قیمت دلار در اسفندماه ۱۴۰۳ و کاهش ناگهانی آن بلافاصله پس از تعطیلات نوروزی، نشانهای از بیاثر نبودن روانشناسی عمومی در اقتصاد است.
در هفتههای منتهی به پایان سال، مردم با اضطرابی گسترده به بازار ارز هجوم بردند، بسیاری دلار خریدند، طلا خریدند و سکه ذخیره کردند، و حتی بعضی کالاهای مصرفی مانند قهوه، لوازم خانه و لوازم الکترونیکی را پیش از نوروز تهیه کردند. اما همین رفتارها، به جای پیشگیری از گرانی، به تسریع آن کمک کرد. در نقطه مقابل، پس از تعطیلات، با فروکش کردن انتظار گرانی، بازار نیز به آرامش نسبی رسید، حتی بدون اینکه تغییر بنیادینی در سیاستگذاری اقتصادی رخ داده باشد.
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد: درست پیش از تعطیلات نوروز، توصیههایی از سوی اطرافیان شنیده میشد که «طلا بخرید، چون قرار است گرانتر شود» یا «دلار بگیرید، چون به زودی از مرز ۸۰ هزار تومان هم عبور خواهد کرد». اینگونه توصیهها نهتنها در جمعهای خانوادگی یا مجازی بلکه حتی در بین برخی فعالان اقتصادی و صنفی رایج بود. اما چیزی که در نهایت اتفاق افتاد، دقیقاً خلاف این انتظارات بود. نهتنها قیمت دلار بالا نرفت، بلکه در یک بازه کوتاه سقوط محسوسی را تجربه کرد. این تناقض میان انتظارات مردم و تحولات واقعی نشان میدهد که نقش ذهنیت عمومی و فضای روانی جامعه را نمیتوان در تحلیل اقتصادی نادیده گرفت؛ موضوعی که در زندگی روزمره ما نیز کاربرد دارد.
این تجربه ما را به یاد بحران مالی ۲۰۰۸ در آمریکا میاندازد؛ زمانی که اقتصاددانان نئوکلاسیک هنوز معتقد بودند مردم، بازیگران «عقلانی» هستند که تصمیمات مالی خود را بر اساس اطلاعات منطقی و تحلیلهای اقتصادی اتخاذ میکنند. اما با سقوط ناگهانی بازار مسکن و پس از آن بازار سرمایه، مشخص شد که ترس، شایعه و احساس ناامنی میتواند موجی از فروشهای هیجانی و رفتارهای گلهوار ایجاد کند. از آن پس، شاخهای از علم اقتصاد تحت عنوان «اقتصاد رفتاری» (Behavioral Economics) اهمیت بیشتری یافت؛ شاخهای که نقش خطاهای شناختی، اضطراب، شهودهای نادرست و روانشناسی جمعی را در تصمیمات اقتصادی بررسی میکند.
در ایران، آنچه این روزها با آن مواجهایم، چیزی است که اقتصاددانان آن را «تورم انتظاری» مینامند: زمانی که مردم بدون هیچ دلیل عینی و مشخصی انتظار دارند که قیمتها افزایش یابد. این انتظار باعث میشود مردم تصمیمات اقتصادی خود را نه بر اساس نیاز فعلی، بلکه بر اساس پیشبینیهای ذهنی درباره آینده اتخاذ کنند. آنها به جای مصرف روزمره، به انبار کردن کالا، خرید ارز و سرمایهگذاری در داراییهای جانبی روی میآورند. نتیجه چنین رفتاری آن است که قیمتها، حتی اگر از نظر فنی دلیلی برای افزایش نداشته باشند، بهواسطه رفتار انبوه مردم، واقعاً بالا میروند.
این پدیده نوعی «پیشگویی خودتحققبخش» است؛ جایی که ترس از گرانی، خودش به گرانی منجر میشود. در چنین فضایی، ثبات اقتصادی بهشدت آسیبپذیر میشود، زیرا هرگونه شایعه، هرگونه نوسان مقطعی یا حتی سخنان غیررسمی یک مدیر یا مسئول میتواند موجی روانی در جامعه ایجاد کند که تأثیر آن از بسیاری از شاخصهای کلان اقتصادی شدیدتر است.
از زاویه روانشناسی جمعی، جامعهای که بارها تجربه بیثباتی، بیاعتمادی به سیاستگذاری و عدم شفافیت را از سر گذرانده، دیگر به راحتی به وعدهها اعتماد نمیکند. ذهنها در این وضعیت همیشه در حال آمادهباش هستند؛ آماده برای موج بعدی گرانی، آماده برای سقوط بعدی پول ملی؛ در چنین شرایطی، حتی زمانی که بازار برای مدتی آرام است، ذهن مردم همچنان پرتلاطم باقی میماند.
و همین ذهنهای پرتلاطم، همانهایی هستند که قبل از آنکه قیمت بالا برود، با رفتارشان آن را بالا میبرند. اقتصاد ایران، امروز بیش از آنکه قربانی عدد و رقم باشد، قربانی روانهای خسته و ذهنهای بیاعتماد است.
نظر کاربران
دقیقا
وقتی اقتصادی وجود نداشته باشه
وهردم بیل باشه میشه همین
توافق نشه،همه چیزقیمتش،بالامیره!
پشت این ذهن های مضطرب دلالهای کثیف دلار و طلا جای دارند.
الان مردم مقصرند وقتی کسی به اینده کسب و کارش و اینده رفاه خودش و خانوادش باشه خرید بزنه میشه مقصر وقتی م