۱۵۳۷۱۵۸
۶ نظر
۱۹۵۷
۶ نظر
۱۹۵۷
پ

روزهای نگران‌کننده‌ای که برای دهه شصتی‌ها در پیش است

انفجار جمعیت سالمندی در راه است. تعداد بالای متولدان دهه ۶۰ هراس‌آور شده است؛ افرادی که کوچک‌ترینشان‌ ۳۵ سال دارد و حالا تبدیل به بحران جمعیتی شده‌اند بدون اینکه برنامه‌ای برای دوران سالمندی آنها در دست باشد.

برترین‌ها: انفجار جمعیت سالمندی در راه است. تعداد بالای متولدان دهه ۶۰ هراس‌آور شده است؛ افرادی که کوچک‌ترینشان‌ ۳۵ سال دارد و حالا تبدیل به بحران جمعیتی شده‌اند بدون اینکه برنامه‌ای برای دوران سالمندی آنها در دست باشد. متولدان ۶۰ تا ۶۵ خودشان را در آستانه ورود به سالمندی می‌دانند.

425324_261

در این گزارش که در شماره امروز روزنامه شرق به قلم شادی مکی منتشر شده، روایت نگرانی متولدان دهه ۶۰ از ورودشان به دوره میانسالی و آینده مبهم سالمندی را می‌خوانید:

«سالمندی‌مان مبهم،‌ غمگین و نگران‌کننده است»؛ این خلاصه‌ حرف‌های متولدان دهه 60 است. آنها می‌گویند شرایط طوری است که نمی‌توانند تصویر زیبایی از آینده سالمندی‌شان ترسیم کنند. افرادی که بین سال‌های ۶۰ تا ۶۳، ۶۴ به دنیا آمده‌اند، خاطرات تیره و روشنی از جنگ دهه ۶۰ داشتند و حالا به مجموعه خاطراتشان جنگ ۱۲روزه هم اضافه شده است. گروهی هم که در همان دوره به مدرسه رفته‌اند، تا سال‌ها بعد از آن شعار تلخ «فرزند بیشتر زندگی بهتر» که روی در و دیوار شهر نقاشی شده بود را خوب زندگی کردند؛ مدارس پرجمعیت سهم‌شان بود،‌ نوبت دانشگاه‌شان که رسید، دعوا بر سر صندلی بود، حتی‌ اشتغال و ازدواجشان هم به کلافی درهم‌پیچیده تبدیل شد.

در چنین شرایطی احمد دلبری، رئیس انجمن علمی سالمندان ایران نسبت به روند پرشتاب سالمندی جمعیت کشور هشدار داده و گفته است که از سال ۱۴۳۰ از هر سه ایرانی، یک نفر بالای ۶۰ سال خواهد بود و جمعیت سالمندان کشور از ۹ میلیون نفر فعلی به بیش از ۲۷ میلیون نفر خواهد رسید.

 ترس جمعی دهه‌شصتی‌ها از پیری

«پیام» بعد از سال‌ها کار و فعالیت در رسانه، با فقدان امنیت شغلی و درآمد ثابت مواجه شده است. او می‌گوید: «در حال حاضر به صورت آزاد تولید محتوا می‌کنم و متأسفانه درآمد ماهانه‌ام در 37 سالگی فقط به اندازه کف دستمزد در نظر گرفته‌شده قانون کار است. شاید فقط بخت من در این روزها آن است که بابت سقف بالای سرم مشکلی ندارم و اجاره نمی‌پردازم،‌ با این حال آینده برایم مبهم است. واقعیت این است که بارها از خودم پرسیده‌ام که آیا مایل هستم به سالمندی برسم یا نه؟ زیرا با توجه به وضع موجود، سالمندی چالش‌های زیادی به دنبال دارد و از طرف دیگر تغییری هم در روندهای موجود و برای بهبود شرایط نمی‌بینم. وقتی با دوستانم صحبت می‌کنم متوجه می‌شوم که بسیاری از آنها هم علاقه‌ای به رسیدن به سن پیری ندارند و دوست دارند زندگی زودتر به پایان برسد. به نظر می‌رسد که ما دهه‌شصتی‌ها دچار یک ترس جمعی نسبت به این دوره از زندگی‌مان هستیم». ا

 نمی‌خواهم سالمند شوم

«خورشید» بعد از فوت والدینش همراه با خواهرش در خانه پدری زندگی می‌کند. رشته تخصصی او «موشن‌گرافیک» است، اما همه تحصیل و تلاش او در سال‌های جوانی هم نتوانسته زمینه رفاه و امنیتش را فراهم کند. او برای «شرق» روایت می‌کند: «ثبات شغلی و درآمد ثابت ندارم. هرازگاهی به صورت پروژه‌ای فعالیت می‌کنم اما کارفرماها معمولا یا پول نمی‌دهند،‌ یا پول کمی می‌دهند یا آن‌قدر دیر حقوقم را پرداخت می‌کنند که زحماتم هدر می‌رود». از آنجایی که خورشید ازدواج نکرده تحت پوشش بیمه و حقوق پدرش قرار دارد: «حقوق پدرم زیاد نیست و به‌موقع هم پرداخت نمی‌شود. بیمه هم فایده‌ای ندارد و با توجه به قوانینی که هر روز جدید می‌شوند عملا نمی‌توانم از آن استفاده کنم».

برای پیری‌ام پول پس‌انداز می‌کنم

«ریحانه» کسب‌وکار شخصی خودش را دارد و به صورت خویش‌فرما تحت پوشش بیمه است. او از حالا که فقط 37 سال دارد، به فکر دوران سالمندی است و برای آن روزها پول پس‌انداز می‌کند. ریحانه به «شرق» می‌گوید: «ما نسل تنهایی هستیم و با توجه به شرایط فعلی جامعه و خودم فکر می‌کنم که نسل ما آینده غمگینی خواهد داشت. حتی اگر ازدواج کنم بعید است فرزندی به دنیا بیاورم». او ادامه می‌دهد: «خواهر و برادرم فاصله سنی زیادی با من دارند، برادرم 15 سال از من بزرگ‌تر است و اگر من به سن سالمندی برسم، خواهر و برادرهایم باز هم از من پیرتر خواهند بود و توان مراقبت از من را نخواهند داشت؛ البته اگر آن زمان در قید حیات باشند. پس من ناچارم پول پس‌انداز کنم تا در آینده بتوانم در یک خانه سالمندان خوب با خدمات استاندارد ساکن شوم؛ کاری که چندسالی است شروع کرده‌ام. من از همین حالا می‌دانم که روی هیچ فرد دیگری برای روزهای پیری‌ نمی‌توانم حساب کنم».

88

خانه‌های سالمندان شلوغ می‌شود

«حسین» طراح گرافیک است و به صورت آزاد کار می‌کند: «25 سال است کار می‌کنم اما به دلیل اینکه جایی را نداشتم که برایم بیمه رد کنند، فقط 14 سال سابقه بیمه دارم. یعنی اگر شرایط به همین منوال بگذرد، برای گرفتن حقوق بازنشستگی باید تا 63سالگی کار کنم. درآمدم به‌گونه‌ای است که فقط می‌توانم برای افزایش رهن خانه‌ام در هر سال،‌ پولی کنار بگذارم و نمی‌توانم برای آینده‌ام پس‌انداز کنم». او به «شرق» می‌گوید که هیچ تصوری از آینده ندارد و همین که بتواند برای فردایش برنامه‌ریزی کند احساس موفقیت می‌کند: «با خودم فکر می‌کنم وقتی در 43سالگی به انواع دردهای استخوانی و مفاصل دچارم، در هفتمین دهه زندگی‌ام قرار است با چه دردهایی مواجه شوم و چگونه زندگی کنم. اینکه آیا در دوره سالمندی مستمری بازنشستگی‌ام کفاف زندگی‌ام را می‌دهد و سقفی بالای سرم خواهم داشت یا نه، برای من سؤالی بی‌جواب است». 

حتی پول خرید قبر ندارم

«مهدیه» نزدیک به دو دهه است که در دانشگاه و در حوزه تئاتر تدریس می‌کند، البته به صورت حق‌التدریس. بااین‌همه، در 45‌سالگی نه شغل و درآمد ثابتی دارد و نه پس‌اندازی. مهدیه  تعریف می‌کند: «مبلغی که بابت حق‌التدریس به من پرداخت می‌شود، ساعتی 40 هزار تومان است. همه دستمزدم اما در پایان سال پرداخت می‌شود که معمولا از سه یا چهار میلیون تومان بیشتر نیست. بابت باقی فعالیت‌های هنری‌ام هم به درآمدی نرسیده‌ام. 

او از بی‌برنامگی دولت برای حمایت از سالمندان دهه 60 و شکاف طبقاتی که حتی سالمندی را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد، می‌گوید: «در حال حاضر خانه‌های سالمندان با خدمات استاندارد اغلب متعلق به قشر مرفه است. اما اگر بازنشسته شوم توان پرداخت هزینه‌های پرستار در منزل یا حتی یک خانه سالمندان مناسب را ندارم. فکر کنید، در حال حاضر باید چند سال کار کنم تا بتوانم فقط یکی از دندان‌هایم را درست کنم. به همین دلیل هم فکرکردن به شرایط سالمندی و حتی ترس از آن برایم مضحک است». 

ترس از فقر در سالمندی

«پرهام» ۴۱‌ساله، کارمند روابط عمومی یک سازمان خصوصی است که بیمه شده و حقوق متوسطی دارد: «با اینکه 41‌ساله‌ام، اما همچنان با خانواده‌ زندگی می‌کنم. البته فعلا مشکلی بابت مسکن و اجاره‌خانه ندارم اما با توجه به شرایط درآمدی و هزینه‌های ضروری زندگی عملا ناچار شده‌ام پس‌اندازکردن برای آینده را کنار بگذارم. مهم‌ترین کابوسم فقر در این دوران است. می‌ترسم نظام تأمین اجتماعی تقریبا ورشکسته ما، در دوران سالمندی‌ نسل ما چنان به خشک‌سالی برسد که میزان مستمری که پرداخت می‌کند کفاف ادامه زندگی‌مان را ندهد».

نگران تنهایی دوران سالمندی

«بهار» گرافیست است و 16 سال در این حوزه فعالیت کرده اما وضعیت شغلی ثابتی ندارد. او به «شرق» می‌گوید پرداخت حق بیمه‌اش به صورت کامل بر عهده خودش است و کارفرما در این حوزه نقشی ندارد: «از نظر مسکن مشکلی ندارم و فعلا درآمدم کفاف زندگی مجردی‌ام را می‌دهد اما به‌دلیل فقدان ثبات شغلی مشخص نیست این وضع درآمدی تا چه زمانی ادامه داشته باشد». مهم‌ترین ترس «بهار»، تنها ماندن در دوران سالمندی است: «مهم‌ترین دغدغه‌ام داشتن یک همدم خوب در دوران سالمندی است. من 43‌ساله هستم. ازدواج نکرده‌ام و در صورت ازدواج هم قطعا فرزندی نخواهم داشت. با این حال یک امید هم دارم. ما دهه‌شصتی‌ها یاد گرفته‌ایم که از دوستان خود مراقبت و تنهایی‌مان را در کنار هم پر کنیم. به نظرم می‌توانیم در دوران سالمندی هم هوای یکدیگر را داشته باشیم. مثلا خانه اشتراکی با دوستان در دوران سالمندی نظر جالبی بود که دوست مادرم مطرح کرد. اما این نوع گذران سالمندی هم نیاز به این دارد که افراد به لحاظ مالی و توان جسمی و روحی در شرایط نسبتا برابری باشند تا بتوانند هزینه‌های زندگی را به‌صورت مساوی بپردازند».

1

انفجار جمعیت سالمندی در راه است

نگرانی‌های متولدان دهه ۶۰ از دوران پیری و سالمندی در شرایطی است که به گفته علی پژهان، جمعیت‌شناس و استاد دانشگاه، افزایش تعداد سالمندان واقعیتی انکارناپذیر است اما نکته اینجاست که هیچ برنامه‌ای برای این افراد وجود ندارد. او  می‌گوید: «سالمندی نه‌تنها ساختارهای اجتماعی و اقتصادی کشور را تحت تأثیر قرار می‌دهد، بلکه نیازمند بازنگری در نگرش‌ها و سیاست‌های مربوط به سالمندان است. حقوق این گروه باید تضمین شده و از زندگی سالم و با عزت،‌ مشارکت فعال در جامعه، دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی مناسب و برخورداری از امنیت اقتصادی و اجتماعی برخوردار باشند».

او با اشاره به اینکه در سال ۲۰۵۰ بیش از دو ‌میلیارد سالمند در جهان خواهیم داشت، ‌ادامه می‌دهد: «بخشی از این جمعیت در ایران خواهد بود که بار سنگینی را بر دوش سیستم‌های بهداشتی و درمانی می‌گذارد. براساس آمارها در سال 9۵ حدود ۹.۳ درصد جمعیت ایران سالمند بود، در‌حالی‌که در سال ۱۴۳۰ تقریبا نزدیک ۲۰ درصد جمعیت کشورمان سالمند می‌شود.

در حال حاضر در کشور ما به صورت میانگین هر هشت نفر از جامعه با کار و فعالیت خود خرج یک سالمند را از طریق نظام تأمین اجتماعی پرداخت می‌کنند، اما در سال 2050 هر سه نفر باید هزینه یک سالمند را تأمین کنند که بار مالی سنگینی را بر جامعه تحمیل می‌کند».

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • علیرضا

    بهتر خودمون تنها میمیریم و نسلی فقیر و الاف و زیر بار ظلم پرورش نمیدیم .... هرجا جلوی ضرر رو بگیری منفعت هست

    پاسخ ها

    • ناشناس

      ۱۷ میلیون افغان ایرانن از اواخر دهه ۵۰ اومدن و تا تونستن زاد و ولد کردن و دارن منابع ایران و میبلعن

  • ناشناس

    شما برا این جمعیتش اب و برق و گاز ندارین اونوقت جمعیت اضافه بشه که چی بشه ؟؟؟ جمعیت کم بشه تا لااقل نسلهای آینده به نوایی برسن !

  • زیزی

    چه متن منفی و پوچی گذاشتین. بقیه سن و سالها سالمند نمیشن؟ همه تو سالمندی کسی مواظبشونه؟ اونا که ازدواج کردن اکثرا همسراشون در میانسالی فوت کردن یا مریضن . هیچ وقت کسی مواظب شخص دیگه ای نمیتونه باشه. خبری نیست. کم وحشت به جامعه تزریق کنید

    پاسخ ها

    • ناشناس

      دقیقا موافقم

  • ناشناس

    خدایا همه را عاقبت بخیر کن شایستگیمون بیشتر از اینا بود
    دهه شصتی ها به ناتراتزی بیمه هم میخورن نه درمان نه مستمری وقتی قیف ورودی و خروجی بیمه برعکس بشه

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج