۵۴۰۹۷۸
۴ نظر
۵۰۱۶
۴ نظر
۵۰۱۶
پ

ذکر شیخنا و مولانا می‌تی‌کومان (قدس ا... روحه العزیز)

آن پیرمرد ساکت کم‌حرف، آن ریش و سبیلش چون برف، آن مجری عدالت، آن مظهر شجاعت، آن شیفته خدمت، آن بلند همت، آن ابرو قشنگ مهربان، آن مسئول مبارزه با فسادهای نجومی آن زمان، آن مراد تسوکه و کایکو و «اون دختره» که اسم نداشت، آنکه هر...

حسام حیدری در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

آن پیرمرد ساکت کم‌حرف، آن ریش و سبیلش چون برف، آن مجری عدالت، آن مظهر شجاعت، آن شیفته خدمت، آن بلند همت، آن ابرو قشنگ مهربان، آن مسئول مبارزه با فسادهای نجومی آن زمان، آن مراد تسوکه و کایکو و «اون دختره» که اسم نداشت، آنکه هر جا رفت همه را کرد بازداشت، آن باخبر از روابط پنهانی، آن همیشه در سفرهای استانی، آن دارای نشان، شیخنا و مولانا مامور مخصوص حاکم بزرگ می‌تی‌کومان (هل تعمرون الروبه‌رو با چه کسی؟) احترام بگذارید.

از پایه‌گذاران جاپون نوین بود و در جامه مبدل از شهری به شهر دیگر می‌شد و حاکمان زورگو را توبیخ می‌کرد و داد مظلومان می‌ستاند و با محرومان عکس می‌گرفت و از رویش کارتون می‌ساخت.

نقل است که همیشه آخر داستان خود کلانتر دستش با دزدها در یک کاسه بود و چشمش برق می‌زد و به رییس کومان می‌گفت: «ای بدجنس، حالا که فهمیدی باید بمیری» و تا می‌خواست با خنجر به او حمله کردن، تسوکه با شمشیر از وسط دو نیمش می‌کرد و هپی‌اند می‌شد.

در منزلت مقام او گویند که ۴۰ قسمت با همان جلیقه وکلاه قرمز بازی کرد و هیچ به جامه دنیوی توجه نداشت و مدام برنج شفته قلمبه شده می‌خورد و پای پیاده سفر می‌کرد و گیاه‌خوارها، وجی‌کومان صدایش می‌کردند.

و او را مریدان فراوان بود. اول تسوکه که بچه خوشتيپ جمع بود و چتری‌هایش را روی چشمش می‌ریخت و ضربه نهایی می‌زد و جمعی از دختران دبیرستانی بر او کراش داشتند و دیوم کایکو که از خوب‌های بدنسازی بود و سوسیس و کالباس زیاد می‌زد و همیشه دستمال قدرتش را گم می‌کرد و بعدها در کرجِ توکیو باشگاه زدو سیوم آن دختره که در نسخه صدا‌و‌سیمای ما در عقد رسمی تسوکه بود و لال بود و فقط به کارهای منزل مشغول بود ولی در نسخه جاپونی، خاله صدایش می‌کردند و کرامات بسیار داشت و بعد از آن سگارو که «ماشاا... بچه فجیعی بود» و از دیوار راست بالا می‌رفت و تخس بود و بعد از آن زمبه که از کاراته‌کاهای سبک شیتوریو بود و مائی‌گری را نیکو می‌زد و در محل «زمبه پاطلا» صدایش می‌کردند از منقبت و مقامی که در این حرفه داشت.

در منزلت رییس کومان گویند که پدری مهربان بود و برای تسوکه و کایکو هم پدر بود و هم مادر. و سوزن به چشمش زده بود آن‌ها را بزرگ کرده بود. نقل است که تسوکه و سگارو نزدیک او بودند. داداش کایکو درآمد و پیراهنی چسب پوشیده بود و بازو نشان می‌داد. می‌تی‌کومان گفت: «این چه رفتن است؟» و زیر گوشش زد و چون تسوکه خواست نماینده مجلس شدن، دست او گرفت و گفت: «آبرویی که ۵۰ سال به دست آوردم بر باد ندهی. همیشه خاک پای مردم باش» و این از افضل جملات بود.

در خبر است که پس از ۳۰ سال خدمت لیست اموال خودش و مریدانش منتشر کرد و جز یک دستمال قدرت، دو راس اسب مدل ۷۱، یک دست کیمونو یادگار همسر سابقش چیزی نداشت. اعلی‌ا... مقامه.

نقل است که بعضی از اصحاب از او وصیت خواستن. گفت: «دزد همیشه آن است که قیافه‌اش از همه زشت‌تر است و مال مردم خور آن است که شکمش چاق‌تر است و دندانش برق می‌زند و جای حساس کارتون همیشه آنجاست که قبلش تصویر سیاه می‌شود».

نقل است که بچه‌های دهه ۶۰ یک عمر هر روز صبح جمعه بعد از این کارتون جوگیر شدند و دستمال قدرت بستند و رفتند تو کوچه دعوا و مثل چی کتک خوردند ولی آدم نشدند و جمعه بعد باز هم رفتند. رحمه‌ا... علیهم اجمعین.

وب گردی

خبرفوری: کچل ها بزودی منقرض میشوند

معرفی شامپو ضد ریزش مو در برنامه زنده صدا سیما!!

سفارش محصول

سریال شفرونی نسخه کامل

با تخفیف ویژه در فیلیمو

تماشا کنید

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    عالییییییییییییییییی بودددددددددددددددددددد

  • بدون نام

    اون دختره که اسم نداشت، "خواهر اوناتسو" بود.

  • صوری

    این سبکتون گاهی مثل الان فوق العاده س. خیلی قشنگ بود.
    ممنون جناب حسام حیدری.

  • مخاطب

    ممنون واقعا جالب و درست بود

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج