adexo3
۵۹۴۸۷۸
۵۲۹۲
۵۲۹۲
پ

طنز؛ جوجه اردک کاراته‌کا

بین همه جوجه اردک‌ها، این یکی با بقیه فرق داشت و در گیرنده‌های سیاه و سفید، با رنگ مشکی خرپلاغی مشخص بود. البته این جوجه اردک سیه چرده بسیار چغر و بدبدن بود، ولی در آن سن چغر بودن زیاد به کارش نمی‌آمد چون بقیه جوجه اردک‌ها دیگر برای بازی سمت او....

مهرشاد مرتضوى در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

بین همه جوجه اردک‌ها، این یکی با بقیه فرق داشت و در گیرنده‌های سیاه و سفید، با رنگ مشکی خرپلاغی مشخص بود. البته این جوجه اردک سیه چرده بسیار چغر و بدبدن بود، ولی در آن سن چغر بودن زیاد به کارش نمی‌آمد چون بقیه جوجه اردک‌ها دیگر برای بازی سمت او نمی‌آمدند و صدایش می‌کردند «جوجه اردک زشت».

بنابراین جوجه قصه ما همیشه تنها می‌ماند و فقط پدرش او را تحویل می‌گرفت تا افسرده نشود. در حالی که بقیه جوجه اردک‌ها به صف دنبال مادرشان می‌رفتند و شنا کردن را یاد می‌گرفتند، این جوجه در خانه می‌ماند و به پدرش جواب «سه افقی» و «پنج عمودی دومیش چهار حرفی» را می‌گفت.

کم کم رابطه جوجه با پدر بهتر شد و پدر هم که می‌دانست این جوجه تا ابد بیخ پرهای اطراف نوکش است، بال‌هایش را شل گرفته و به او محبت می‌کرد و مورد توجه قرارش می‌داد. می‌گفت «منو ببر از رو درخت بپرم»، می‌برد. می‌گفت «برام نون خشک خیس خورده بخر» می‌خرید. می‌گفت «منو بذار کلاس تقویتی شنا» می‌گذاشت. ولی انصافا جوجه اردک زشت هم قدر این امکانات را می‌دانست و رسما گند موفقیت را در همه چیز در می‌آورد. یعنی کاملا شده بود بچه همسایه که دايم بقیه جوجه اردک‌ها را با آن مقایسه می‌کردند. از همان کلاس اول تمام نمراتش ۲۰ بود و شاگرد اول کلاس می‌شد و کارت‌های هزار آفرین را درو می‌کرد.
کم کم بزرگ‌تر شد و در کشتی با چوخه، شنای چهار در ۱۰۰متر اردکی و کاراته سبک شیتوکان شیتوریو مدال‌های جهانی کسب کرد. در زمینه تحصیلی هم رتبه کنکورش دو رقمی شد و به دانشگاه «برکه بغلی» که بسیار مجهز بود رفت و رشته «کره گرفتن از آب» را تا فوق‌لیسانس ادامه داد. در تجارت هم موفق بود و توانست بدون صحبت کردن با پدرش (و فقط با زدن یک چشمک) انحصار واردات خمیر نان را به دست بگیرد و حتی روباه مکار و گربه نره هم سعی کردند گولش بزنند، اما در نهایت خودشان گول خوردند و از کادر خارج شدند. خلاصه جوجه اردک قصه ما همین‌طوری بزرگ شد و قد کشید و پیشرفت کرد.

اگر الان انتظار دارید که بگوییم طرف درنهایت فهمید که قو بوده، کاملا اشتباه می‌کنید. فکر کردید مادر اردک‌ها کور هستند که بچه قو را ببینند و تشخیص ندهند و بزرگ کنند؟ وقت‌شان را از سر راه آورده‌اند؟

سوژه قصه ما کاملا هم اردک بود. دلیل پیشرفتش هم ژن خوبش بود نه چیز دیگر. چه بسا قوهایی که هیچ کدام از این پیشرفت‌ها را نکردند و در همان زندگی خودشان ماندند. اصلا کاری ندارد که همین جوجه اردک زشت، الان پول برایش مثل ریگ است. می‌تواند برود عمل زیبایی کند، بشود قو، عقاب، هواپیما اصلا!
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج