adexo3
۹۴۱۷۰۹
۸ نظر
۵۰۰۶
۸ نظر
۵۰۰۶
پ

حلالی: سوار ماشین خفاش شب شدم

اسماعیل حلالی خاطره‌ای برایمان تعریف و بار دیگر ماجرا‌های خفاش شب را برایمان زنده کرد.

خبرورزشی: اسماعیل حلالی خاطره‌ای تعریف می‌کند که هم ترسناک است و هم شنیدنی. در دهه ۷۰ قتل‌های زنجیره‌ای چند خانم رعب و وحشت زیادی بین اهالی تهران ایجاد کرد. در نهایت مشخص شد غلامرضا خوش‌رو ملقب به خفاش شب، همان قاتل سریالی است که علاوه بر قتل سریالی خانم‌ها دست به سرقت می‌زد. او دستیاری به نام حمید رسولی داشت که به ادعای خودش در این قتل‌ها و سرقت‌ها کنار دستش بود، اما هیچ‌گاه این فرد پیدا نشد.

دیروز اسماعیل حلالی، اما خاطره‌ای برایمان تعریف و بار دیگر ماجرا‌های خفاش شب را برایمان زنده کرد. او در این باره گفت: «اوایل دهه ۷۰ من تازه یک خانه خریده بودم در آن طرف دهکده المپیک. خانه خواهرم در غرب تهران بود و من شب آنجا بودم ولی تصمیم گرفتم به خانه خودم بروم. خواهرم چند بار گفت بمان ولی می‌خواستم بروم. آن وقت‌ها غرب تهران خانه‌های زیادی نداشت. یادم هست وقتی از خانه خواهرم بیرون آمدم همه جا تاریک بود و خلاصه من لب خیابان رفتم تا تاکسی سوار شوم. خیلی منتظر ماندم تا اینکه یک پیکان درب و داغان جلویم نگه داشت. تا سوار ماشین شدم فهمیدم این ماشین داستان دارد.»

او اضافه می‌کند: «یادم هست قدیم یک بچه محل داشتیم شر بود. او دستگیره‌های در ماشین را از داخل کنده بود. یعنی شما وقتی سوار می‌شدی، نمی‌توانستی پیاده شوی مگر اینکه خودش پیاده می‌شد و در را از بیرون باز می‌کرد. آن پیکان هم دقیقاً همین‌طور بود. دو نفر جلو نشسته بودند. من سعی کردم خودم را نبازم. راننده از آیینه مدام به من نگاه می‌کرد. لباس پرسپولیس تنم بود، ساکم هم همراهم. راننده به من گفت فوتبال بازی می‌کنی؟ بدون اینکه مکثی کنم گفتم من بازیکن پرسپولیس هستم. حالا هیچ وقت این را نمی‌گفتم ولی یک لحظه احساس کردم این را بگویم به نفعم می‌شود. به من گفت چی همراهت داری؟ من خودم را به کوچه علی چپ زدم ولی دوباره ادامه داد. جیبم را بیرون ریختم و گفتم فقط چند هزار تومان پول دارم، همین. زیاد پول تو جیب‌مان نمی‌گذاشتیم. رفیقش گفت ساکت را باز کن. ساک را باز کردم دید لباس تمرینی‌ام است و بو می‌دهد، گفت ببند. قشنگ چهره راننده در ذهنم هست. رفتیم تا به میدانی رسیدیم که با خانه من حدوداً دو، سه کیلومتری فاصله داشت. همدست راننده پیاده شد، در را باز کرد و من هم پیاده شدم. باورتان نمی‌شود، اینقدر ترسیده بودم که یک نفس تا دم در خانه‌ام دویدم. گفتم خدایا عجب اشتباهی کردم. بنده خدا خواهرم چند بار به من گفت بمان.».

اما حرف‌های پایانی حلالی خواندنی‌تر است: «فکر کنم حول و حوش یک ماه و خرده‌ای بعد از این ماجرا بود که گفتند خفاش شب را گرفتند. من عکسش را که دیدم درجا شناختم. دقیقاً همان کسی بود که من سوار ماشینش شدم. قشنگ چهره‌اش در یادم بود و هست. آن‌ها دنبال خانم‌ها بودند ولی آن شب فکر می‌کردند می‌توانند از من دزدی کنند. چندی بعد هم او را اعدام کردند و یادم هست که چقدر ماجرا سر و صدا کرد. این خاطره را تا به حال جایی تعریف نکرده بودم.»

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      ویدیو ها چرا پخش نمیشن

    • محسن

      آره یادمه اوایل سال 76بودخفاش شب رواعدام کردن توتلویزیون بازجویی شوپخش کردن جالبه بدونیدبه زبون انگلیسی هم مسلط بودروزاعدام اول خانواده های قربانیان شلاقش زدن بعدباجرثقیل بلندی اعدام شد...

    • آرش کما نگیر

      عجب دزد بودن به فوتبالیست ها هم رحم نمیکردن خاطره وحشتناکی بود

    • بدون نام

      خفاش شب را بچه های ما گرفتن بخاطر رفتار مشکوک خبردادن .... خودمو رسوندم اول نمیدونستیم خفاش شب هست بعدا پلیس اعلام کرد .اما رفتار مشکوک : به عنوان مظنون منتقل شده بود مقر از ورودش خودش باحالت خل وچلی وانمود میکرد و انگشتاشو میخواست .....زخمی کند ! و همین ظن مارابیشتر کرد و بچه های پلیس جنایی گفتن اینکارو انجام میداده که انگشت نگاری را گول بزند ! چشماش ترسناک بود

      پاسخ ها

      • بدون نام

        فیلم متری شش و نیم و میگی ؟!

    • بدون نام

      آقای جلالی با توجه به اینکه به آن ماشین مشکوک شده بود می بایست هرچه زو تر پلیس را در جریان می گذاشت افراد دیگری و مخصوصا خانمها گرفتار چنین حیوانهای وحشی نشوند ولی کوتاهی وبی فکری کرد

      پاسخ ها

      • H

        زبان انگلیسی کجا بلد بود با ادا درآوردن و بلغور کلمه های عجیب می خواست وانمود کنه که زبان بلد هست

    • بهادر

      باماشین بچه محلتون چقد دوردور کردین دستگیره هم نداشته که ازداخل باز بشه در راستشو بگو

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج