۱۱۴۳۵۶۶
۲۹ نظر
۶۸۹۷
۲۹ نظر
۶۸۹۷
پ

داستان محسن؛ حکایتی که اشکتان را درمی‌آورد

محسن قاسمی کشتی‌گیر بروجردی در ۱۹ سالگی دوبنده تیم ملی را پوشید و خیلی زود بر قله آسیا ایستاد و قهرمان جام جهانی شد

برترین ها: محسن قاسمی کشتی‌گیر بروجردی در ۱۹ سالگی دوبنده تیم ملی را پوشید و خیلی زود بر قله آسیا ایستاد و قهرمان جام جهانی شد، اما مو طلایی کشتی ایران این روز‌ها برای بازگشت به زندگی نیازمند حمایت و کمک است. این مطلب برگرفته از رشته‌توئیت شهاب در توئیتر است.

داستان محسن؛ حکایتی که اشکتان را درمی‌آورد

کشتی و ورزش زورخانه‌ای، حداقل در ظاهر، نماد پهلوانی و جوانمردی ایران هستن. این روز‌ها که دلاوری‌های کشتی‌گیرانمون در المپیک توکیو زیر ذره‌بینه، بد نیست به سراغ قهرمانی بریم که در کنج اتاقی، خیره‌به‌سقف مونده

بهمن‌ماه ۱۳۸۹، محمد بنا، غلام‌رضا محمدی، محمدعلی صنعت‌کاران و ناصر نوربخش به شهر بروجرد در استان لرستان، جایی که جام یادگار امام برگزار می‌شد رفته بودن تا کشتی‌گیری بومی و جوان رو زیر نظر بگیرن که با چند قهرمانی در رده‌های پایه آسیا، حالا در ۲۰سالگی همچنان می‌درخشید: محسن قاسمی

داستان محسن؛ حکایتی که اشکتان را درمی‌آورد

محسن، پسری بااستعداد بود که در ۸ سالگی، زیر نظر محسن مرادی و در شهر بروجرد، کشتی رو شروع کرده بود و بعد از قهرمانی‌های پیاپی در رده‌های پایه نوجوانان و جوانانِ استانی و کشوری، به تیم ملی نوجوانان راه پیدا کرده بود.

داستان محسن؛ حکایتی که اشکتان را درمی‌آورد

محسن، در اولین تجربه آسیایی خودش، سال ۲۰۰۶ برنز گرفت؛ اما دو سال بعد و در سال ۲۰۰۸، طلای نوجوانان آسیا رو به گردن آویخت و در ادامه این روند مثبت، سال ۲۰۱۰ در مسابقات قهرمانی جوانان آسیا و وزن ۶۶ کیلوگرم، بازهم قهرمان آسیا شد. این روند، روند یک «امید مدال آینده المپیک» بود.

داستان محسن؛ حکایتی که اشکتان را درمی‌آورد

تیم ملی کشتی فرنگی بزرگسالان ایران در سال ۲۰۱۰، با اولین قهرمانی در جام جهانی، روز‌های خوشی داشت. در برنامه زیربنایی محمد بنا، محسن، جایگاه ویژه‌ای داشت و با اینکه هنوز از لحاظ سنی در رده جوانان کشتی می‌گرفت، به تیم بزرگ‌سالان دعوت شد و با طلای آسیای ۲۰۱۱، پاسخ اعتماد بنا رو داد.

نگاه خاص محمد بنا به محسن برای وزن ۷۴ کیلو که به قول بزرگان، پاشنه آشیل اون زمان کشتی فرنگی ایران بود و قهرمانی‌های پیاپی آسیایی محسن در هر ۳ رده نوجوانان، جوانان و بزرگسالان، باعث شده بود که محسن، برای مسابقات جهانی ۲۰۱۲ روسیه و المپیک لندن، یکی از شانس‌های اصلی سهمیه باشه.

داستان محسن؛ حکایتی که اشکتان را درمی‌آورد

پاییز ۱۳۹۰ (۲۰۱۱) و زمانی که تیم در حال خیز برداشتن برای مسابقات جهانی و المپیک بود؛ بحران تعطیلی لیگ کشتی در ایران پیش اومد! محسن در مصاحبه ایی با تاکید بر اینکه یکی از معدود منابع درآمد کشتی‌گیران از بین رفته، طعنه‌ای هم به قرارداد‌های هنگفت فوتبال زد.

اردیبهشت ۹۱ و با فاصله کوتاهی از المپیک لندن، تیم ملی برای مسابقات قهرمانی جهان عازم روسیه شد. محسن در تیم حضور داشت، ولی در فینال، علیزاده بود که در وزن ۷۴کیلو برای ایران کشتی گرفت و البته شکست خورد! اما در نهایت، تیم پُرامید ایران، ۵-۲ ترکیه رو مغلوب کرد و قهرمان تیمی جهان شد.

داستان محسن؛ حکایتی که اشکتان را درمی‌آورد

امان از بی‌سهمیه موندن ایران در ۷۴کیلوی فرنگی المپیک ۲۰۱۲ لندن و جای خالی محسن در تیم المپیک ایران. جایی که ولاسوف روس، که قبلاً یک بار مغلوب محسن شده بود و در این عکس گرفتار در باراندازشه، قهرمان المپیک شد! احتمالاً واستون قابل تصوره که با دیدن قهرمانی ولاسوف، چه بر محسن گذشته.

داستان محسن؛ حکایتی که اشکتان را درمی‌آورد

چند ماه بعد، روزگار، یک بار دیگه یقه محسن رو که با از دست دادن المپیک لندن در وضعیت روحی خوبی نبود، گرفت. در جریان یک تصادف سنگین، محسن مصدوم شد و تحت نظر پزشک، به استفاده از مخدر‌های دارویی روی آورد. اما متاسفانه، این آغازی بر پایان زندگی ورزشی محسنیه که «تنها» مونده بود.

کناره‌گیری مقطعی «سیمون بایلز»، قهرمان پرفروغ ژیمناستیک زنان امریکا حین برگزاری المپیک توکیو به علت مشکلات روحی، بیش از پیش فشار‌های روانی قهرمانانی رو که از سنین پایین در رده ملی ورزش رقابتی می‌کنن، عیان کرد. «سیمونِ همیشه‌طلایی»، با کمک روانشناسان به بازی‌ها برگشت و برنز گرفت.

داستان محسن؛ حکایتی که اشکتان را درمی‌آورد

اما مگه تیم ملی کشتی ایران، روانشناس ورزشی داشت؟! محسنی که عادت به قهرمانی داشت و در آستانه کشتی گرفتن در المپیک لندن بود، از بد روزگار، تبدیل شد به محسن معتاد به دارو و روزبه‌روز بیشتر در این ورطه فرو رفت. تغییر وجنات محسن در این عکس‌ها، گواه زوال تدریجی این قهرمان ملی ایرانه.

داستان محسن؛ حکایتی که اشکتان را درمی‌آورد

از اهمیت حضور روانشناسان ورزشی در کنار ورزشکاران حرفه‌ای و اهمیت تامین مالی قهرمانان ملی که محسن قبلاً بهش اعتراض کرده بود، هرچی بگیم کم گفتیم.‌ای کاش داستان تلخ محسن با این نقد‌های سانتیمانتال تموم می‌شد؛ اما متاسفانه این پایان ماجرا نیست… محسن، بار‌ها خواست که برگرده.

چندین بار تا آستانه ترک اعتیاد رفت و حتی در سال ۱۳۹۵ و ۴ سال بعد از آخرین حضورش در تیم ملی، با کمک‌های کاشفش، محمد بنا، زمزمه‌هایی از بازگشتش به کشتی حرفه‌ای و حتی اردوی تیم ملی شنیده می‌شد. اما نشد… محسن از سال ۹۵ تا ۹۸، درگیر ترک‌های مقطعی اعتیاد در کمپ‌های شهر بروجرد بود؛ و بالاخره، روز ۱۰ بهمن ۱۳۹۸، زمانی که محسن در کمپ ترک اعتیاد تحت درمان بود؛ طی یک درگیری عجیب و وحشتناک، طوری مورد ضرب و شتم قرار گرفت که از ۲۶ نقطه بدن دچار آسیب‌دیدگی جدی شد و به کما رفت… قهرمان ملی ایران که ذره‌ذره زایل شده بود، زیر دست و پای عده‌ای اراذل، لِه شد.

داستان محسن؛ حکایتی که اشکتان را درمی‌آورد

محسن با خُرد شدن جمجمه و آسیب جدی که منجر به انقباض مغز شده بود، در زندگی نباتی به سر می‌برد و به علت هزینه‌های سنگین درمان، زمانی که واکنش‌های محیطی ضعیفی داشت از بیمارستان خصوصی به بیمارستان دولتی منتقل شد. بعد از ۲ ماه، محسن از کما خارج شد؛ اما دیگه هیچ‌چیز مثل قبل نبود.

در این دوره، ورزشکاران و مسئولین زیادی به عیادت محسن اومدن و پیگیر وضعیتش بودن؛ اما حضور و پیگیری‌های یک هم‌قطار قدیمی، از بقیه خاص‌تر بود؛ طوری‌که محسن با شنیدن صداش، واکنش ناخودآگاه نشون می‌داد: حمید سوریان؛ کسی که رفیق صمیمی محسن در اردو‌های پرشمار تیم ملی بود.

داستان محسن؛ حکایتی که اشکتان را درمی‌آورد

اما واضحه که این دیدار‌های یک‌روزه، هرچند التیام‌بخش و از روی مهربانی و معرفت هستن؛ نمی‌تونن درمانی برای درد محسن باشن، چون «هر روز»، «صبح تا شب» زندگی کردن با اوضاع محسن، برای هیچ‌کس قابل تصور نیست. محسن، بدون توانایی تکلم و تحرک، و از اون بدتر، با فراموشی تدریجی به خونه اومد.

جز دوستان صمیمیش، بسیاری از مسئولین فقط برای گرفتن عکس یادگاری بر بالین محسن حاضر شدن و وعده‌هایی به خانواده‌ش دادن که ندرتاً عملی شده؛ خانواده‌ای که روزبه‌روز آب شدن فرزند برومندشون رو دیدن. با اینکه شبکه‌های خبری، پوشش نسبتاً خوبی به داستان محسن دادن؛ اما وضع امروزش اسفناکه.

داستان محسن؛ حکایتی که اشکتان را درمی‌آورد

این عکس، وضع امروز محسنه… دلاوری که ده سال پیش، امید کسب مدال المپیک بود؛ الان در گوشه اتاقی افتاده، حتی قادر نیست یک کلمه رو به زبون بیاره و به گفته پزشکان، هیچ خاطره‌ای از اون دوران درخشان در ذهن نداره. شب و روز محسن، محدود به دیوار‌های سر‌د منزل پدریه و سکوت… سکوت محض.

داستان محسن؛ حکایتی که اشکتان را درمی‌آورد

خانواده محسن در تامین نیاز‌های پزشکیش دچار مشکل هستن و مسئولینی که دیگه محسن واسشون نون و آب نمی‌شه؛ با جواب‌های سربالا اونا رو دست‌به‌سر می‌کنن! پرونده قضایی محسن هم بی‌نتیجه مونده و گویا ضاربین، با قید وثیقه آزاد شدن! و مادری که هرروز و هرشب می‌گه «محسن، وِری» (محسن، پاشو)

داستان محسن؛ حکایتی که اشکتان را درمی‌آورد

سرنوشت غم‌انگیز محسن، روی دیگر ورزش قهرمانی در ایرانه و چگونگی اضمحلال تدریجی و فراموش شدن نخبگانی رو نشون می‌ده که اگر در سیستمی اصولی بار میومدن، احتمال رخ دادن چنین فاجعه‌ای، بسیار کم می‌شد. درسته که از یال و کوپال محسن چیزی باقی نمونده، اما بشتابید که هنوز نفس می‌کشه.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • ناشناس

      از پوریای ولی و آقا تختی و.... فقط اسمشون روی ورزشگاه ها مونده ای کاش در مسیولین هم پوریای ولی و تختی داشتیم

      پاسخ ها

      • شاهین

        ای وای ای وای ای وای ، اخه چرا کمپ ، خدا نابود کنه هر کسی که تخم این کمپ ها رو کاشت از خانواده ی معتاد ها پول درمیارن میزنن میکشن هزار هزار کثافت کاری دیگه میکنن و هیچ قانونی نیست

      • بدون نام

        همون روزها باید پناهنده میشد و میرفت کاندا امریکا یا جای دیگه ک قدرشو بدونن اینجا ایرانه فقط دزدها حال میکنن

      • سکوت

        بخدا اشکم سرازیر شد روی صفحه گوشی
        من آماده کمکم

    • بدون نام

      چه کنیم برترین ها؟ شما بگید...
      اگه کمک ناقابل مالی ذره ای بتونه مفید باشه، لطفا یه شماره کارت اعلام کنید

      پاسخ ها

      • بدون نام

        دمت گرم که هنوز مرد در این مملکت پیدا میشه و مردانگی نمرده

      • ارتش یک نفره

        بله اگر منبع قابل اعتمادی باشه خوبه کمک کنیم

    • فامیل دور

      امیدوارم خدا تو این شبهای عزیز شفاشو بده ......حیف همچین جوونی که دچار اعتیاد شده...

    • بدون نام

      این زندگی یکی از میلیونها جوان ایرانیه،،،تو ایران چه ورزشکار باشی و چه فردی عادی عاقبت خوشی در انتظارت نیست،،،جوانی اینجا معنی نداره،،جوانی شروعی برای بدبختبها و چه کنم،چه کنم‌های روزمره هستش،،،به امید خدا اوستا کریم یه نظری به این عزیزمون کنه و هر چه زودتر به زندگی عادی برگرده،،،آمین

      پاسخ ها

      • بدون نام

        مرم غرغروی ناشکر هر چی بیشتر ناشکری کنید بیشتر وضعتون خراب میشه ایران از سر اغلب مردم ایران هم زیاده

    • بدون نام

      قلبم مچاله شد و یاد داستان خسرو افتادم... کاش براش کمپین بزنن خدایا خودت به حق بزرگیت تمام مریضهارو شفا بده

      پاسخ ها

      • بدون نام

        دقیقا
        منم یاد داستان خسرو کتاب ادبیات دبیرستان افتادم
        خیلی غم انگیز و دردناک

    • بدون نام

      یعنی تف به این روزگار آدم مغزش سوت میکشه

    • بدون نام

      واقعا اشکمون در اومد
      چه میشه گفت ...

    • ستاره

      وای وای مغزم تیر کشید اشکم رر اکمد واقعا متاسفم متاسفم خدا کمکشون کنه

    • بدون نام

      ای بابا چی به سره این جوان اومده

    • بدون نام

      بعد می گن چرا از ایران می رن؟؟

      پاسخ ها

      • بدون نام

        خودشون که گفتن هر کس مثل ما فکر نمیکنه جمع کنه بره.قدرت دستشونه و مملکت اموال پدریشون.

    • زهرا

      با سلام. چقدر غم انگیز و ناراحت کننده. واقعاً اشکم دراومد.
      ما که دست مون به جایی بند نیست، اما هرکسی که می تونه کمکش کنه.
      به خودش، خانواده ش، مادرش....
      خواهش می کنم کمکش کنید.

    • بدون نام

      خدایا خودت کمکش کن

    • بدون نام

      غم انگیز و تاسف اور . اینجا ایرانه بهتر از این نمیشه. ما سالها از دنیا عقبیم

    • بدون نام

      مثل محسن زیادن، خیلی زیاد

    • فاطمه

      خدایا به حق امروز روز اول محرم که روز اجابت دعاست عاقبت همه بخصوص جوونامونو ختم بخیر کن همه بیمارا شفای عاجل عنایت بفرما بخصوص این ورزشکار عزیز الهی بمیرم برای پدر و مادرش که روزای اوج بچه شونو دیدن و حالا باید آب شدن شمع وجود عزیزشونو جلوی چشمشون ببینن خدایا خودت رحم کن

    • بدون نام

      باید همون موقع که در اوج بود از ایران برای همیشه میرفت.
      ورزشکار های دیگه ببینند و درس بگیرند. تا در اوج هستید و میتوانید برید سریع فرار کنید.

    • مسافر

      آقا زادهایی که حرس و طمع شون تمومی نداره ودر مقابل جوانان نخبه وبا استعدادی که از دست میرن . ( ای که دستت میرسد کاری بکن )

    • بدون نام

      بعد میگن از ایران نرن
      کیمیا و امثال کیمیا کار درست انجام دادن
      اینجا اگ استعدادت واقعی باشه هیچ جایگاهیی نداری اینجا فقط باید ژنت خوب باشه

    • مسعود

      واقعا صد حیف از این جوان رعنا و خوش تیپ
      حالا عده ای به خانم کیمیا علیزاده حمله میکنن که چرا رفتی؟ واقعا اگر اینها مصدوم بشن دیگه هیچکس حتی نگاشون نمیکنه

    • بدون نام

      صد افسوس ...

    • مهدیار

      چه کنیم اگه باکمک کم وناقابل ماحل میشه مادرخدمتیم مامثل مسئولین بی مسئولیت نیستیم

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج