طنز ایران اینروزها دو پادشاه خیلی سرحال دارد
در سالهای اخیر صحنه طنز فارسی شاهد ظهور نسل جدیدی از استنداپها و برنامهساز-مجریانی بوده است که شکل و محتوای برنامههای طنز را از قاب صحنههای سنتی تلویزیون به فضای دیجیتال و تاکشوهای اینترنتی منتقل کردهاند.
برترینها: در سالهای اخیر صحنه طنز فارسی شاهد ظهور نسل جدیدی از استنداپها و برنامهساز-مجریانی بوده است که شکل و محتوای برنامههای طنز را از قاب صحنههای سنتی تلویزیون به فضای دیجیتال و تاکشوهای اینترنتی منتقل کردهاند.
امیرحسین قیاسی و ابوطالب حسینی را میتوان دو نمونه شاخص و یا دو ستاره این موج جدید دانست: هر دو از قالب استنداپ و مسابقههای خندانندهشو رامبد جوان بیرون آمدند، اما مسیر برنامهسازی و جهتگیریشان در چند نکته کلیدی متفاوت است و همین تفاوت باعث شده هرکدام طیفی از مخاطبان را به خود جذب کنند و البته هرکدام جذابیتهای خاص خود را دارند.
کاوه معینفر در عصرایران مینویسد: قیاسی در قالبی نیمهسوار بر ایده «تاکشوِ کمدی» برنامههایی را اجرا میکند که بین استنداپ، گفتوگو با میهمان و بخشهای ترکیبی مثل گزارش کوتاه طنز دارد. نمونه مشخص آن برنامه «نیمهشب» یا برنامه «پامپ» است که با ترکیب اجرا و تولید محتوا برای پلتفرمهای تصویری عرضه شد و در آن از المانهای برنامهسازی تلویزیونی مانند دکور ثابت، بخشهای منظم و آیتمهای تصویری استفاده شد. این فرمت به او امکان میدهد هم متنمحوریِ استنداپ را حفظ کند و هم از ساختار گفتوگو برای جذابیت روایت و حفظ مخاطب بهره ببرد.
ابوطالب حسینی اما بیشتر بر استنداپِ مستقیم، اجراهای صحنهای و کلوزآپ تمرکز دارد؛ اجراهای او در فضای آنلاین بخصوص در بخش فان 360 با ابوطالب برنامه عادل فردوسیپور نشان داده که زبانش غالباً فشرده، موقعیتمحور و با تکیه بر روایتهای شخصی و کنشهای روزمره طراحی میشود.
این شیوه به او امکان میدهد انرژیِ اجرای زنده را حفظ کرده و همان ضربآهنگ سریع شوخیها را در کلیپهای کوتاه منتشر کند؛ بنابراین بخش بزرگی از مخاطبانش از طریق شبکههای اجتماعی برنامههای او را دنبال میکنند.
در کار قیاسی میتوان ترکیبی از طنز موقعیت، هجو اجتماعی و گاهی نقد ملایم فضای رسانهای را دید. او از ظرفیت فرمت تاکشو (برنامه گفتگو محور) برای پرداختن اجمالی به موضوعات عمومی و بدلسازی خبرها به ماده طنز استفاده میکند؛ این رویکرد بهویژه در اپیزودهایی که نقد روایت خبری یا عادات مصرف رسانهای را هدف میگیرد، به چشم میخورد.
ابوطالب زبانی نزدیکتر به استنداپ کلاسیک دارد: داستانسرایی شخصی، برگشتهای غیرمنتظره و بازی با انتظار مخاطب. موضوعات او غالباً روزمره و خودارجاعاند — یعنی طنز از دل تجربههای عادی بیرون میآید و مخاطب آن را در لحظههای ساده زندگی خود مییابد. این شیوه نزد مخاطبان جوان و کاربران شبکههای اجتماعی بازخورد بالاتری دارد چون قابل کوتاهسازی و بازنشر در قالب کلیپهای کوتاه است.
قیاسی از ظرفیتهای تولید چندرسانهای بهره میبرد: کنار اجرای زنده، تیم تولید و ساختار برنامهریزیشدهای پشت محصولات اوست که اجازه میدهد ایدهها در قالب گزارش، یک بخش کوتاه طنز و میزگرد ارائه شوند. چنین ساختاری برای جذب مخاطبان متنوع و قابل توزیع شدن در پلتفرمهایی مثل سرویسهای پخش آنلاین مناسب است.
ابوطالب اما بیشتر به «لحظه اجرا» وفادار است: کنش و واکنش با مخاطب زنده مانند افراد حاضر در پشب صحنه برنامه و شنیدن صدای خنده همزمان آنها، تسلط بر ریتم کمدی و توانایی تغییر تُن بر اساس دریافت حضار. همین مشخصه باعث میشود کلیپهای او در فضای مجازی به سرعت وایرال شوند، چون انرژی زنده و شناخت آنی مخاطب در هر قطعه قابلحس است.
نقطه قوت قیاسی انعطافپذیری فرمت است: او میتواند بین گفتوگو، استنداپ و محتوای تولیدشده حرکت کند و بنابراین برای برندها و پلتفرمهایی که دنبال محتوای چندوجهیاند جذاب است. اما همین پهنه گسترده مخاطبپسند بودن میتواند ریسک کمرنگ شدن هویت طنزی را به دنبال داشته باشد — اگر برنامه بیش از حد به ترکیببندی و فرمت متکی شود، خطر پویا نبودن محتوای طنز وجود دارد.
ابوطالب قدرتش در خلوص استنداپ و نزدیکی احساسی به مخاطب است؛ همچنین برای اجراهای زنده عالی عمل میکند و در جذب مخاطب صحنهای موفق است. اما چالش او این است که حفظ تنوع محتوایی و توسعه شکلهایی از برنامهسازی که فراتر از اجراهای تکنفره باشد، نیاز به تیمسازی و تولید حرفهایتر دارد تا حضور بلندمدت در رسانههای گستردهتر را تضمین کند.
قیاسی و ابوطالب هر دو نماینده موج نو در کمدی فارسی هستند، اما با استراتژیهای متفاوت: قیاسی به سمت فرمتهای ترکیبی و تولیدات ساختاریافته حرکت کرده و ابوطالب بر نیروی اجرای زنده و استنداپ خالص تکیه دارد. آیندهشان تا حد زیادی بستگی به تواناییشان در حفظ هویت طنزی در کنار نیاز به انطباق با رسانههای نوین خواهد داشت.
اگر هدف گسترش ماندگار مخاطب و تأثیر اجتماعی باشد، ترکیب هوشمندانهای از اصالت اجرای صحنهای و سرمایهگذاری در تولید محتوای چندرسانهای میتواند راه میانبری باشد که هر دو مسیر را به هم پیوند دهد.
در عین حال نباید فراموش کرد که چنین تولیداتی تقریباً بهطور کامل در بستر اینترنت و پلتفرمهای آنلاین منتشر میشوند و در تلویزیون رسمی و شبکههای صداوسیما جایگاهی ندارند. محدودیتهای محتوایی تلویزیون - این بزرگترین رسانه داخل کشور - و خطوط قرمز مربوط به طنز انتقادی از یک سو، و تغییر عادت تماشاگران به سوی مصرف درخواستی محتوا از سوی دیگر، باعث شده فضای اینترنت به مهمترین سکوی رشد این نسل از کمدینها بدل شود.
این روند نهتنها امکان تجربهگری و آزادی خلاقه بیشتری فراهم کرده، بلکه مرز روشنی میان کمدی اینترنتی و تلویزیونی ترسیم کرده است؛ مرزی که هر روز پررنگتر میشود و سلیقه بخش بزرگی از مخاطبان طنز را از تلویزیون دورتر کرده است.
ارسال نظر