۷۱۶۸۲
۱ نظر
۵۰۱۷
۱ نظر
۵۰۱۷
پ

رضا عطاران چگونه خودش را نشان داد؟

باور كنيد يا نه به آن آساني كه من و شما فكر مي‌كنيم نيست؛ يعني اصلا آسان نيست. خيلي هم سخت است. درخشيدن، مطرح شدن، ستاره بودن، محبوبيت، پرطرفدار بودن يا هر چيزي كه شما اسمش را مي‌گذاريد يك شبه و يك روزه اتفاق نمي‌افتد.

رضا عطاران چگونه خودش را نشان داد؟
مجله زند گی ایده آل: باور كنيد يا نه به آن آساني كه من و شما فكر مي‌كنيم نيست؛ يعني اصلا آسان نيست. خيلي هم سخت است. درخشيدن، مطرح شدن، ستاره بودن، محبوبيت، پرطرفدار بودن يا هر چيزي كه شما اسمش را مي‌گذاريد يك شبه و يك روزه اتفاق نمي‌افتد. به قول آن ديالوگ معروف فيلم «شب يلدا»:« همه چي برمي‌گرده به قبل، قبل و قبل ترش.» قبل و قبل و قبل‌تر از آن روزي كه ستاره‌اي براي اولين بار ديده مي‌شود.

تو كوچه تئاتر اجرا مي‌كردم

بچه خانواده‌اي 6 نفره بودم. 4 برادر و خواهر. این خانواده ربطی به هنر نداشت، اما از سال 58 ، 59 کار هنر را شروع کردم، در حالی‌که سنی هم نداشتم. در کوچه بچه‌ها را جمع می‌کردم و نمایش اجرا می‌کردم. همیشه هم اجراها مربوط به زمانی بود که پدرم نبود. او موافق کار من نیست. پدر من کارمند دفتر ترمینال اتوبوسرانی بود و هنوز هم علاقه‌ای به کار من ندارد. یک بار پدرم وسط یک اجرای خانگی سر رسید و همه میهمانان را ریخت بیرون! سال‌ها بعد کار تئاتر را در کنار مرحوم حسن حامد در مشهد شروع كردم. بعد از آن براي ادامه تحصيل در رشته طراحي صنعتي به تهران آمدم و با مجموعه طنز تلويزيوني «پرواز 57» ديده شدم.

رضا عطاران چگونه خودش را نشان داد؟

چه جوري با مهران مديري آشنا شدم

در کارهای نمایشی که انجام می‌دادیم، در عین حال که همه‌چیز جدی بود، خودم احساس می‌کردم که تماشاچی با ناخودآگاه من که به طنز می‌زد، بیشتر همراه است. مثلا ۲ نمایش کار کردم با دکتر قطب‌الدین صادقی؛ نمایش‌های هملت و سیمرغ. من و آقای حسن خلیلی‌فر نقش دوستان هملت را داشتیم. یادم هست با وجود اینکه نقش جدی بود، تماشاچی می‌خندید. در سیمرغ هم من یکی از ۳۰ مرغ بودم که باز هم همین اتفاق می‌افتاد. در نمایش هملت مهران مدیری هم نقش لاهرتیس، برادر اوفیلیا را بازی می‌کرد. با هم همان جا آشنا شدیم. دو، سه سال بعد از این، هسته اولیه گروه ساعت خوش در نوروز ۷۲ شکل گرفت که شامل مرحوم داوود اسدی، ارژنگ امیرفضلی و مهران مدیری بود که بعد قرار شد « ساعت خوش» را با بازیگران بیشتری کار کنند. در مرحله اول از ۷۰ نفر تست گرفتند که من در آن حاضر نبودم، اما مدیری بعدا یادش آمده بود و با من تماس گرفت و من هم به گروه ملحق شدم. سعید آقاخانی هم از بچه‌هایی بود که در هملت کار کرد. یوسف صیادی هم در سیمرغ حضور داشت و از همین طریق برنامه ساعت‌خوش ساخته شد.

وقتي در اوج ممنوع‌الكار شدم

«ساعت خوش» روي روند كاري من تاثير زيادي داشته. فكر كن ما اواخر كار «ساعت خوش» كه بوديم، فيلمسازان بزرگي مثل آقاي بيضايي، آقاي مهرجويي، آقاي افخمي و... كه حالا همه را دقيق يادم نيست آمدند و با ما براي كارهاي سينمايي صحبت كردند. هر كدام از ما قرار بود با يكي از اين بزرگان كار كنيم. يعني صحبت‌ها شد و بازيگران هم انتخاب شدند. مثلا رضا شفيعي جم قرار شد در فيلم آقاي بيضايي به نام «چه كسي رئيس را كشت» نقش اصلي باشد. واقعا در اوج بوديم و احساس مي كرديم حالا در قله موفقيت هستيم و ديگر همه چيز تمام شده و آينده ما براي هميشه تضمين است. در آن شرايط رؤيايي يك دفعه به ما اطلاع دادند كه ممنوع‌الكار هستيم. آن فيلم‌ها هم ساخته نشدند. علاوه بر آن خود ما هم كه ديگر نمي‌توانستيم كار كنيم. بعضي‌ها مثل مهران مديري و ارژنگ اميرفضلي ممنوع‌الكاري‌شان تا ۳ سال طول كشيد. من تا يك سال و نيم ممنوع‌الكار بودم و تمام شد. منتها بعدا قرار شد كه ديگر هيچ وقت بيشتر از ۲ يا ۳ نفرمان در يك كار نباشيم. هيچ وقت هم هيچ كس دليل آن را نگفت.

عقب زامياد موادغذايي مي‌فروختيم

در آن دوره بيكاري خيلي با بچه ها در ارتباط نبودم. براي اينكه تا ممنوع‌الكار شديم زمان براي ازدواج پيدا كردم و ۳،۲ هفته بعد از ممنوع‌الكاري‌ام ازدواج كردم. بعد ديگر پيگير ماجراي تامين نان و امرار معاش شدم. بالاخره بايد يك جوري زندگي را مي‌گذرانديم. خلاصه با آقايي دفتر پخش موادغذايي زديم. ما يك وانت داشتيم كه با آن به سوپرماركت‌ها مي‌رفتيم و مي‌پرسيديم كه چه چيزهايي نياز دارند و مي‌گفتيم كه ما مثلا مي‌توانيم مربا، چيپس، پفك و... را براي‌تان بياوريم. يك زامياد از اين آبي‌ها داشتيم. البته رضا عطاران بودنم خيلي كمك مي‌كرد اصلا آن آقا هم به همين دليل با من شريك شده بود كه استفاده كند. كاري بود كه اصلا حسي با آن برقرار نمي‌كردم و برايم وحشتناك سخت بود. صبح كه از خواب بيدار مي‌شدم، دوست داشتم دوباره تا شب بخوابم ولي سر كار نروم. اصلا با آن ارتباط برقرار نكرده بودم تا اينكه خودشان يك دفعه زنگ زدند و گفتند ديگر مي​توانيد سر كارتان بازگرديد. من هم فوري وارد كار شدم. نخستين كارم هم فيلم «كليد ازدواج» بود. اين دوره بيكاري باعث شد وقتي كه كار پيش آمد، خيلي سعي كردم هرطوري شده با چنگ و دندان در اين كار بمانم و كار كنم.

رضا عطاران چگونه خودش را نشان داد؟

داخل يك دستشويي يك متري هم مي‌توانم خوشبخت باشم

من هرچه پيش آيد، خوش آيد را دوست دارم براي اينكه ممكن است در زندگي هر كسي هرچيزي پيش بيايد و در هر شرايطي خوب زندگي كردن را دوست دارم. قبلا مثالي مي‌زدم، الان چند سال است ديگر نميگويم چون مي‌گويند تو در همه كارهايت از توالت استفاده مي‌كني. ولي مثالم اين بود اگر يك روز به من بگويند تو به اجبار بايد در اين يك ونيم در دو متر دستشويي زندگي كني، سعي مي‌كنم همان جا خوشبخت باشم. يعني سعي‌ام را مي‌كنم. بالاخره مي‌شود. روز اول كمی سخت مي‌گذرد. روز دوم مي‌گويي بگذار يك جوري سر خودم را گرم كنم و... بالاخره مي‌گذراني.

تقدیر بی‌تقصیر نیست

مراقبت یکی از مهم‌ترین نکات برای موفقیت است، اما من خیلی‌ها را می‌شناسم که بیشتر مراقبت می‌کنند، کتاب‌های بیشتری می‌خوانند و... ولی اتفاقات خوبی برای‌شان نمی‌افتد. علت این موضوع را نمی‌دانم اما برای بعضی‌ها اتفاقات خوبی می‌افتد و برای عده‌اي هم نه. مثلا خود من داشتم زندگی‌ام را می‌کردم که يك‌دفعه ساعت خوش پیش آمد و ما رفتیم جلو.

هیچ‌وقت از پا نمی‌افتم

بازیگری تنها راهی است که می‌توانم از آن راحت زندگی کنم و بهترین راهی است که می‌توانم به زندگی زیاد فکر نکنم. بنابراین اگر یکی، ۲ کار نه‌چندان خوب بین کارهایم اتفاق افتاد، نباید همه‌چیز را کنار بگذارم و افسرده بشوم. باید به دنبال راه فرار باشم و آن را جبران کنم. در این مورد نمی‌توانم زیاد توضیح بدهم چون احتیاج به صراحتی دارد که الان همراهم نیست.

رضا عطاران چگونه خودش را نشان داد؟

اين جوري بازي مي‌كنم

خيلي از نقش‌هايي كه بازي مي​كنم به شخصيت خودم نزديك است ، به دليل آن جنس بازي است كه من به آن علاقه دارم. از اول هم كه كار كردم، دوست داشتم اينطوري كار كنم. بازيگراني هم كه براي من كار كردند، اگر دقت كرده باشيد در كارهاي من خيلي بيشتر به خودشان نزديك هستند و خيلي معمولي‌تر، راحت‌تر و دلچسب‌تر بازي مي‌كنند. من اين نوع بازي را هم از آنها مي‌خواهم و هم كاري مي‌كنم كه اين اتفاق بيفتد. يعني اگر قرار است نقش آدم كلاش را بازي كنم كه مثلا در فيلم «ترش و شيرين» داشتيم، آن را رضا عطاراني بازي مي‌كنم كه كلاش باشد. اگر قرار باشد نقش قاتل را بازي كنم، رضا عطاراني را بازي مي‌كنم كه قاتل است، اگر در نقش دزد باشد، رضا عطاراني كه دزد شده و... و همين مسئله باعث مي‌شود خيلي از وجود و حس خودم براي نقش‌ها و بازي‌هايم مايه بگذارم. من براي بازي‌هايم از راحتي‌ای كه همه آدم‌ها دارند، مي‌گذرم. هيچ‌كس در زندگي واقعي چيزي را نمايش نمي‌دهد. يعني اگر قرار است اخم كند مثل آن چيزهايي كه ما در اصول نمايش داريم، اخم نمي‌كند و مثلا چين به ابرو نمي‌اندازد، سر را پايين بياورد، نگاه تيز بكند و از آن چيزهايي كه به عنوان شاخص و ميميك صورت در نمايش به کار می رود، استفاده نمي‌كند.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • مسی اسماعیلی

      من خیلی رضا عطارانو دوس دارم خیلی دلم میخواد با ایشون صحبت کنم خواهش میکنم پیام منو بهشون برسونید دلم میخواد بازیگر شم .از شاهرود

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج