ایدهآلگرایی کار دست هاشمیان میدهد؟
تجربه ۵بازی اول پرسپولیس نشان داد که وحید هاشمیان یکی از مربیانی است که همواره با فلسفه و نگاه ساختاری به فوتبال تیمش را کوچ میکند.
ایران ورزشی: تجربه ۵بازی اول پرسپولیس نشان داد که وحید هاشمیان یکی از مربیانی است که همواره با فلسفه و نگاه ساختاری به فوتبال تیمش را کوچ میکند. او که دانشآموخته مکتب آلمانیها است، درست مثل ژابی آلونسو، هانسی فلیک و حتی پپ گواردیولا، باور دارد که فوتبال باید بر پایه اصول مشخص و الگوهای از پیش تعریفشده پیش برود.
با نگاهی به فوتبال روز دنیا میتوان فهمید که مربیان فلسفهگرا در تیمهایشان بسیار صفر و صدی هستند، بهطوری که یا خیلی درخشانند و یا زمانی که در بحران هستند، تا اعماق چاه تباهی فرو میروند. نمونهاش دیدار اخیر رئال و اتلتیکو که ژابی آلونسو جوان بهخاطر اتکا بر فلسفهاش با دریافت ۵گل مجازات شد.
نکته اساسی این است، آیا هواداران در فوتبال ایران پذیرای چنین فلسفه مربیگری هستند؟
تساوی پرسپولیس مقابل چادرملو و شنیدن شعار حیا کن، رها کن نشان داد، نهتنها در ایران بلکه در خاورمیانه هم تماشاگران صبر و مهربانی سکوهای قاره سبز را ندارند و اگر از حالا به بعد هاشمیان بخواهد بر فلسفهاش پافشاری بیش از حد کند، ممکن است برف تهران را هم نبیند!
نکته مهم دیگر این است که هر فلسفه فوتبالی نیازمند ابزار و بازیکنانی متناسب با آن است. اینجا دقیقاً همانجایی است که هاشمیان در پرسپولیس با چالش روبهرو شده است. در شرایط فعلی، پرسپولیس تیمی است که کیفیت و تواناییهای فردی زیادی دارد، اما هنوز ابزار کافی برای پیادهسازی کامل سبک مورد نظر هاشمیان در اختیار او نیست. پرسهای سازمانیافته، گردش سریع توپ و بازی مالکانه نیازمند مهرههایی با ویژگیهای خاص است که به دلیل سنوسال بالا بخش زیادی از اسکواد فعلی یا توانمندی اجرای بینقص آنرا ندارند یا هنوز با تفکرات جدید هماهنگ نشدهاند.
اما راهکار وحید برای فرار از این بحران چیست؟
گزینه اول پیش روی وحید جذب بازیکن است؛ گزینهای که در هیأت مدیره نیز به سرمربی پیشنهاد شد. تقویت ترکیب و جذب بازیکنان آزاد میتواند بخشی از مشکل را حل کند، اما با توجه به شرایط بازار و کمبود بازیکنان باکیفیت، این مسیر بشدت دشوار است.
گزینهای که شاید منطقیتر به نظر برسد، انعطاف در ساختار فلسفی و انطباق دادن سبک بازی با داشتههای فعلی تیم است. بسیاری از مربیان بزرگ، در ابتدای کار خود مجبور شدند میان فلسفه ایدهآل و امکانات واقعی، نقطه تعادل پیدا کنند.
نکته کلیدی اینجاست که فوتبال در نهایت با نتیجه قضاوت میشود و هواداران پرسپولیس همانقدر که نام هاشمیان برایشان ارزشمند است، از تیم محبوب خود انتظار پیروزی و رقابت در بالاترین سطح را دارند. هیچ فلسفهای بدون پشتوانه نتایج پایدار نمیماند و هیچ نام بزرگی حتی بهاندازه وحید هاشمیان از این قاعده مستثنی نیست.
درست است که هیأت مدیره پرسپولیس تلویحاً از وحید حمایت کردند اما نباید فراموش کرد که خود مدیران هم زیر تیغ تیز انتقادات هستند و شاید با قربانی کردن وحید و با وعده آوردن یک نام بزرگ خارجی برای هدایت پرسپولیس، بخواهند صندلی خود را حفظ کنند.
بازی مقابل گلگهر میتواند اولین محک جدی برای سنجش میزان موفقیت یا انعطافپذیری ایدههای هاشمیان باشد. قطعاً یک پیروزی قاطع مقابل گلگهر میتواند همه چیز را زیر و رو کند و تمام جریان انتقادات را به حمایت بدل سازد. تا آن زمان، تنها چیزی که میتوان گفت این است که ایدهآلگرایی اگرچه جذاب است، اما بدون ابزار کافی میتواند خطرناکترین دام برای هر مربی باشد.
ارسال نظر