۵۲۱۸۲
۵۰۴ نظر
۵۲۰۰۲
۵۰۴ نظر
۵۲۰۰۲

۱۰ جمله‌ای که هرگز نباید به مادرشوهر گفت

برای اجتناب از استرس خانوادگی، ما از مادرشوهر‌ها (و البته از چند عروس) درباره حرف‌هایی که برایشان سنگین می‌آید سوال کردیم و از کارشناسان پرسیدیم چطور می‌توان با آرامش با این مسائل رسیدگی کرد.

برترین ها: تعجبی ندارد که عروس ها و مادرشوهرها روابط پیچیده ای دارند. به گفته دکتر دیانا بران، روانپزشک و مؤلف، هر دوی آنها احساس تهدید می کنند. عروس ها می خواهند در فامیل شوهر جا باز کنند، در حالیکه مادرشوهرها می خواهند مطمئن شوند که از زندگی فرزندشان خارج نشده اند. حتی وقتی هم که هر دوی این خانم ها همدیگر را دوست داشته باشند، مشخص کردن نقش هر یک سخت است. برای اجتناب از استرس خانوادگی، ما از مادرشوهرها (و البته از چند عروس) درباره حرف هایی که برایشان سنگین می آید سوال کردیم و از کارشناسان پرسیدیم چطور می توان با آرامش با این مسائل رسیدگی کرد.
۱۰ جمله‌ای که هرگز نباید به مادرشوهر گفت

1. "هر وقت خواستید بیایید قدمتون رو چشم ماست. همیشه رو کمک ما حساب کنید."

همیشه سیاست در باز نتیجه معکوس می دهد. مثال: عروس جودی به او گفت که اگر به چیزی نیاز داشت بگوید. ولی وقتی شوهر جودی آلزایمر گرفت، عروسش اصلاً سری به او نزد و قلبش را شکست. دکتر روانپزشک تینا تسینا می گوید: «وقتی قول هایی می دهید که به آنها وفا نمی کنید بیزاری ایجاد می کنید.» بجای قول دادن سعی خود را بکنید تا زمانی را برای دیدن یکدیگر تنظیم کنید که برای هر دوی شما مناسب باشد. اگر مجبور شدید در لحظه برنامه ریزی کنید، بگویید که باید قبلش با شوهرتان هماهنگ کنید.

۲. "من نظر شما را نخواستم."

کاتلین می گوید: «وقتی به عروسم گفتم که بین کار و خانواده اش تعادل ایجاد کند، خیلی خشمگین شد.» شاید توصیه های مادرشوهر به شما حس تحکم بدهد، ولی فرض کنید که او نیتش خوب است و از او تشکر کنید و کار خودتان را بکنید. اگر به تحمیل نظراتش ادامه داد، برای مثال اینطور جواب بدهید: «متشکرم. ولی ما تصمیم گرفتیم نظر پزشک اطفال را پیاده کنیم.» اگر این حرف او را ساکت نکرد، از شوهرتان کمک بگیرید و با هم برای مادرشوهرتان توضیح دهید که رفتارهای او هم شما را آزار می دهد و هم به او می فهماند که بعضی موضوعات اصلاً قابل بحث نیستند.

۳. "باورم نمیشه به اون رأی دادید."

سیاست، مذهب و موضوعات حساس دیگر باعث می شوند که شام خانوادگی تبدیل به صحنه جنگ شود. شارون می گوید: «در بحثی در مورد سیاست، عروسمان مستقیماً به ما گفت که اشتباه می کنیم و فکرمان غلط است. من شوکه شدم.» دکتر بران می گوید اگر نمی توانید در این مواقع خونسرد باشید و بگویید: «سیاست همیشه مرا ناراحت می کند. من نظری نمی دهم.» اگر وارد دعوا و مشاجره شوید، هیچکس برنده نمی شود.

۴. "چرا به پسرت یاد ندادی..."

بسیاری از خانم ها مادرشوهرهای خود را مسئول عیوب شوهرانشان می دانند. سارا اعتراف می کند: «من یک بار در میان حرف هایم به او گفتم که کاش به شوهرم مهارت های سازمانی یاد داده بود. او ناراحت شد و به دل گرفت.» دکتر بران می گوید: «چه انتظاری دارید؟ می خواهید مادرشوهرتان گارد نگیرد و ناراحت نشود؟» این موضوع او را هم وارد مسائل شما می کند و همه چیز بدتر می شود و شوهرتان دیگر مسئولیت کارهایش را به عهده نمی گیرد. با آنکه همیشه انداختن تقصیر گردن مادرش راحت تر است، ولی این شما و شوهرتان هستید که باید مسائلتان را حل کنید.

۵. "من با خانواده خودم راحت ترم."

این شکایت در میان مادرشوهرها رایج است. عروس ها همیشه به پدر و مادر خود بیشتر اهمیت می دهند. کاتلین می گوید: «عروسم در روز تعطیل یا عید پیش خانواده خودش می رود. عکس های پدر و مادرش در همه جای خانه دیده می شوند و آنها اصلاً عکسی از من و شوهرم در خانه نگذاشته اند.» با آنکه راحت بودن با پدر و مادر خودتان کاملاً منطقی است، ولی باید بپذیرید که این دو خانواده با هم وصلت کرده اند و باید پدر و مادر همسرتان را هم بازی بدهید. قدم اول: همیشه در مورد مسائلی از این دست که برای گذراندن هر تعطیلی کجا بروید با شوهرتان صحبت کنید. سپس با هم با خانواده ها هماهنگ کنید. اگر شوهرتان می خواهد بیشتر با خانواده اش باشد، اشکالی ندارد که زمانی را با آنها تنها بگذراند و شما هم گاهی بچه ها را پیش آنها بگذارید.

۶. امیدوارم کمد لباس هایتان به من برسد."

جودی تعریف می کند: «عروسم گفت که یک کمد لباس خریده است چون امیدوار است لباس های من به او برسد. او گفت دیگر نمی تواند بیشتر از این منتظر بماند. انگار من باید همین الان سرم را زمین بگذارم و بمیرم!» گفتگوهای مربوط به ارث باید بین شوهرتان، خواهر و برادرهایش و پدر و مادرش باشند. شما حقی بر دارایی مادرشوهرتان ندارید. اگر او بعضی چیزها را به شما می دهد خیلی خوب است، ولی یک عروس هرگز نباید این بحث ها را پیش بکشد.

۷. "ما خیلی سرمان شلوغ است و وقتی برای دیدن شما نداریم."

سارا می گوید: «مادرشوهرم خیلی بیشتر از ما دوست دارد ما را ببیند و وقتی می گوییم تعهدات و مشغله های دیگری داریم واکنش بدی می دهد.» در این مورد هم باید با شوهرتان هماهنگ شوید و دو نفری با مادرشوهرتان حرف بزنید. با مهربانی به او بگویید که چند وقت یکبار می توانید او را ببینید تا او هم توقعاتش را درست کند و غافلگیر یا ناراحت نشود. یک تاکتیک: «ما خیلی دوست داریم بیاییم شما را ببینیم، ولی برای بچه ها بهتر است که گاهی هم با دوستانمان دیدار کنیم و برای خودمان هم وقت بگذاریم.» اگر او شما را با برنامه ای غافلگیر کرد، بگویید: «این تاریخ ما نمی توانیم بیاییم، ولی دفعه بعد که برنامه مان اجازه داد می توانیم بیاییم.»

۸. "می شود بجای من با دخترت صحبت کنی؟"

دعواهای عروس و خواهرشوهری همیشه پرمسئله است و شما با کمک گرفتن از مادرشوهرتان به هیچ جایی نمی رسید. ملیسا می گوید: «ما خواهرشوهرم را استخدام کردیم که وقتی من سر کار می روم از بچه ها مراقبت کند، ولی همیشه کنسل می کرد، بنابراین از مادرشوهرم خواستم با او حرف بزند. مادرشوهرم طرف دخترش را گرفت و عصبانی شد.» دکتر بران می گوید: «وقتی مادرشوهرتان را درگیر ماجرا می کنید در واقع از او می خواهید طرف یک نفر را بگیرد.» این دعواها باید بین خودتان بماند.

۹. "فکر نکنید همیشه می توانید بچه ها را ببینید."

کاتلین می گوید: «اگر عروسم می توانست کلاً ما را از زندگی نوه هایمان بیرون می انداخت.» دکتر تسینا می گوید که این کار واقعاً خجالت دارد زیرا: «دیدن اختلافات شخصیتی به بچه هایمان یاد می دهد که در شرایط و موقعیت های مختلف مذاکره کنند. اگر نگرانید که مادرشوهر و پدرشوهرتان تأثیر بدی بگذارند، برای مثال اگر پیش فرزندانتان سیگار می کشند، باید شما و شوهرتان با هم از آنها بخواهید که این کار را نکنند وگرنه دیگر نوه هایشان را نمی بینند. اگر پیامد کار را برایشان شرح دهید، طولی نمی کشد که آنها با شما همکاری می کنند.»

۱۰. "بهتر است پسرت با تو حرف بزند."

سوزان می گوید: «همیشه پسرم با ما ارتباط برقرار می کند. وقتی شوهرم بیمارستان بود اصلاً خبری از عروسم نشد.» این یعنی عروسم می خواهد ما از آنها دور بمانیم. دکتر تسینا می گوید: «با آنکه این شوهرتان است که در اغلب مواقع باید به مسائل رسیدگی کند، ولی شما نباید پشت او قایم شوید و از ارتباط برقرار کردن با آنها خودداری کنید. شما هم باید با آنها ارتباط برقرار کنید تا شوهرتان از اینکه همیشه در وسط ماجرا باشد، احساس بیزاری نکند.» علاوه بر آن، وقتی فرزندانتان ببینند که شما با پدرشوهر و مادرشوهرتان خوب رفتار می کنید، آنها هم از شما تبعیت می کنند و در آینده همینطور رفتار می کنند.

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

گوناگون

سایر رسانه‌ها

    نظر کاربران

    • پدر و مادر شوهر هم مثل والدین خود آدمه.خب همونطور که من ارتباط با والدینمو دوست دارم مسلما شوهرم هم دوست داره با والدینش هم رفت و آمد کنیم و اگه همسرت رو دوست داشته باشی باید به نظر ایشونم احترام بذاری.ما طوری برنامه ریزی کردیم که حداقل هفته ای یکبار خونه هر دو طرف بریم.این خیلی خوبه و خدا روشکر هم اونا راضمین هم ما به بقیه برنامه هامون و گردشهای دو نفریمون میرسیم.
      رضایت پدرومادر(هردو طرف)باعث رضایت خدای متعالم هست

      پاسخ ها

      • احسان پ

        انشاالله همیشه خوشبخت باشید

      • بدون نام

        مریم خانوم دقیقا با نظرت موافقم من هم تو زندگیم همین رویه رو دنبال کردم و راضیم فقط با این تفاوت که نباید صمیمتی که با مادرت داری رو سعی کنی با مادر شوهر هم داشته باشی باید ادم بفهمه هر کس جایگاه خودش رو در زندگی داره

      • بدون نام

        سلام حرف شما متین ولی همه که انسان نیستند با تبعیض بین فرزندان چه باید کرد تبعیض بین دختر و پسر با فاصله خیلی دور تا محل زندگی آنها چه باید کرد اگر در صورتی که همشهری هم نباشید چه میکنید زمانی که همشهری نباشید دو طرف خیلی به هم حسادت میکنند یعنی پدرو مادر خانم و پدر و مادر آقا و واقعا با مشکل مواجه میشوید

      • الی

        واااااااای. چقدر همه دلشون پره. پس برم دست مادرشوهرمو ببوسم...ازخدا میخام صدبرابرشو به دختراش بده واوناهم همینقدر که من ازبودن بامادرشوهرم لذت میبرم اوناهم همینقدر ازخانواده همسرشون راضی باشن. مادرشوهرمن یه فرشته س... الهی که بافرشته ها محشوربشه.
        و واقعا هم هرمردی که باهمسرش مثل یه پرنسس رفتارمیکنه بی شک زیردست یک ملکه بزرگ شده...

      • بدون نام

        همه زنها شعور شما رو ندارند

      • بدون نام

        همه پدر و مادر ها مثل هم نیستند . بعضی ها خوب و بعضی ها بد هستند.
        خوش به حال کسانی که مادر خوب دارند.
        مادرشوهرم با توجه به اینکه خودش حقوق دارد. ولی به من گفت که اگر فرزندانش به او کمک مالی نکنند. نفرینشان میکند. ما هم یک کارمند ساده هستیم و حقوقمان اندازه اوست.
        با توجه به اینکه مادرشوهرم یک نفر است و ما خانواده چهارنفره با دو فرزند.
        آیا خدا را خوش می آید که از حقوق کارمندی به مادرشوهر کمک کنیم . با توجه به اینکه مادرشوهر خودش حقوق دارد.

      • بدون نام

        فقط مادرشوهر که بد نیست . گاهی وقت ها مادر خود آدم از صد تا مادرشوهر بدتره .
        مادر من خیلی آدم بدیه .
        خیلی از مادرم میترسم .

    • با سلام . از مطالبتان استفاده ميكنم و جالب است . خسته نباشيد . با من در مورد مسابقه هم تماس گرفته شد ، پيشنهاد من اين است كه مسابقه مار و پله بچه گانه است اگر مسابقه سودوكو راه بياندازيد خيلي بهتر است و پر طرفدار و هيجان انگيز ، در هر صورت خسته نباشيد . به اميد پيروزي ايران برابر كره جنوبي . اگر ايران ببرد فردا شب تهران به ياد ماندني ميشود ، علي يارتان ، پروىز لاجورد٦٢ ساله

      پاسخ ها

      • استار

        آقاي لاجورد شما حكم پدر رو داري واسه مجله، منم دعوت شدم، واسه منچ!

    • هر مادر بزرگی روزی هزار بار اینارو به نوه هاش قبل از ازدواج میگه

      پاسخ ها

      • ملینا

        خداروشکربامردی عروسی کردم که مادرشو در20سالگی ازدست داده بوده ومنم دیگه مادرشوهرندارم که از دست زبون وفتنه هاش ناراحت باشم ،خداروشکر

    • پدر و مادر شوهر هم مثل والدین خود آدمه.خب همونطور که من ارتباط با والدینمو دوست دارم مسلما شوهرم هم دوست داره با والدینش هم رفت و آمد کنیم و اگه همسرت رو دوست داشته باشی باید به نظر ایشونم احترام بذاری.ما طوری برنامه ریزی کردیم که حداقل هفته ای یکبار خونه هر دو طرف بریم.این خیلی خوبه و خدا روشکر هم اونا راضمین هم ما به بقیه برنامه هامون و گردشهای دو نفریمون میرسیم.

      پاسخ ها

      • بی تو

        لعنت بر تو

      • ستاره

        خوشت مساد منفی میخوررررررررررررری
        راه افتادی کپی هم که میکنی مری

      • maryam

        تقلید کار میمونه تو هم خوده میمونی زشت.اه اه اه

      • ناشناس

        هیچ وقت هیچ وقت و بی نهایت هیچ وقت پدرو مادرشوهر برای هر کسی پدرو مادرش نمیشن.
        امکان نداره و از محالاته هر کی میگه کذب محض والسلام

      • خیلی خوبن

        مادرزن بمیری

    • خیلی کلیشه ای بود
      کاش به جای مطلب ترجمه ای یه مطلب با نظر روانشناس های خودمون میذاشتید... با زبان صریح تر

    • فقط یه جمله: هر کسی هر رفتاری میکنه حقش هست که جواب کارشو ببینه و بشنوه چه کار خوب و چه کار ناپسند! (در مورد مادر شوهر صدق میکنه) .......یا متلک نگه یا اگه میگه باید ظرفیت شنیدن متلک رو هم داشته باشه......

      پاسخ ها

      • بدون نام

        پس اگه یک روزی پدر شما کسی رو بکشه مشکلی نداری پدرتون قصاص بشن بنظرم اینطوری رفتار کردن درست نیست مادر یا پدر همسرتون هرچقدر هم بد اخلاق باشند مورد احترام هستند

      • ناشتاس

        تو برو بمیر حتنا وضعت خیلی خوبه از زندگی بقیه خبر نداری.دودستی بچسب به زندگیت در ندره اقبال خانم

    • روانشناس آشنا ندارین مریم سراوانی رو بفرستیم پیشش بنده خدا گناه داره بدادش برسیم تازه گیا مریضیش حاد شده کپی می کنه

      پاسخ ها

      • بدون نام

        ولش کن بابا...مخاد خودنمایی کنه مریم جون سراوانی

      • ۹سعید

        پرس جوکنم شما اسمتون چی وازکجا

    • مادر شوهر من زن خوبیه...خیلی تحویلم میگیره...فقط یه عیبی داره...همیشه یاد آوری میکنه که برای اینکه پسرم رو داشته باشم باید عروسمو تحویل بگیرم:))عیب دیگه اش هم اینه که منو تا وقتی دوست داره که موافق باخوش و دختراش تتضادی نداشته باشم وگرنه واویلا:)) بدی دیگشم اینه که توقعاتش از شوهرم خیلی زیاده نمیدونم با این مشکل چیکارکنم دوست داره شوهرم از لحاظ مالی و...از خودش و زن و بچه اش بگذره برای خواهر برادراش...فقط به این خاطر که وضع مالی شوهر من خیلی بهتر از خواهر برادراشه..

      پاسخ ها

      • بدون نام

        سلام یک مطلبی مینویسم همه مادرشوهر ها حتما بخوانند . .مادر شوهری که شوهر داشته باشه خرجش را شوهرش باید بده نه پسرش . پسر و عروس بنده خداها اول زندگیشونه و باید به فکر زندگی خودشون باشند . مادر شوهر من خودش شوهر داره ولی از پسرش همیشه توقع داشته روز مادر بهش طلا بده و واقعا خیلی توقع زیادی هست . آخه خانم شما اگر دلت طلا میخواد از روز اول شوهر پولدار میکردی . و نباید زندگی پسر و عروست رو خراب کنی . اینها آینده دارند .

      • بدون نام

        آآآآآآآخیییییییییییییییییییییی چه زن خوبیهههههههههههههههههه بیچارههههههههههههه

      • بدون نام

        خخخخ خب چرانوشتی زن خوبیه همه اینا ک نوشتی یعنی زن بدیه

    • سلام من سه ساله ازدواج كردم مادرشوهرم خيلي با حرفاش رو شوهرم تاثير ميذاره شوهرم هم توي هر مساله اي هركز طرف منو نميكيره حتي اكه حق يا من باشه به خدا ناراحتي اعصاب وروان كرفتم تورو خدا برام دعاكنيد

      پاسخ ها

      • Nsm

        سلام مادرشوهرمن ازشوهرش طلاق گرفته 6ساله من همش6ماهه نامزدم و مادرشوهرم ماهیی3یا4تومن حقوق میگیره ولی هربار میریم جایی از شوهرمن پول میگیره چیزی میخره خسته شدم اززندگی هنوز نرفتم خونه خودم ولی دیگه خسته شدم چیکارکنم من بدبخت

      • بدون نام

        nsm به نظرم اصلا سر این زندگی نرو چون آخر سر هم مجبور به طلاق میشی

    • سلام.من هم خیلی با خانواده شوهرم مشکل دارم.دیگه دارم دیوون میشم

      پاسخ ها

      • بدون نام

        همه رو سم بده بمیرن راحت شی

    • سلام جالب بود.بعضی چیزها بنظر ساده میاد اما مثل اینکه خیلی مهم هستند.

    • سلام،من کار میکنم خرج زندگی را میدم مادر شوهرم چون شوهرم بعد از ازدواج وضع مالیش خوب شده توقعش زیادیه.شوهرم هم نمی فهمه اون چیزهایی که داره مال من هم هست.بدیگه اینکه خودش دوست نداره چیزی از زندگیش را کسی بفهمه اما باید تو جزییتریترین مسائل زندگی ما کنجکاوی کنه! حالا تکلیف من با این قوم چیه؟

      پاسخ ها

      • بدون نام

        اشتباه شما اینه که خرج زندگی رو می دی کلا خرج زندگی رو بزار به عهده شوهرت یا نهایتا نصف نصف اطلاعات زندگیتون رو هم یا خودت میدی یا شوهرت با شوهرت در مورد این مسئله صحبت کن و بگو دوست نداری از جزئیات زندگیت کسی باخبر باشه ولو مادرش یه مدت بپیچونید و جواب سربالا ولی محترمانه بدید دیگه سوال نمی کنه به نظرم اکثر مادرشوهرا دوست دارن سر از زندگی پسر و عروسشون دربیارن

    • من با نظز دنیا موافقم هر کس هر کاری می کنه باید جوابشو بگیر چ خوب چ بد حقشه.مادر شوهر من خیلی دو به هم زنه همه رو بر علیه من به شور می کنه خواهر شوهر و پدر شوهر وفامیلاشونو و حتی شوهرم بعد میگه دیدی من از همه بیشتر تورو دوست دارم...خاک بر سرت عقده ای کمبود توجه.

    • مادر شوهر من هم بعضی وقتا زخم زبون میزنه تحویل نمیگیره توقعش زیاده. ولی به نظرم باید هواشو داشته باشیم فقط بخاطر اینکه مادره. ازدواج پسر واسه مادر 1 جور شکسته چون پسرشو با یکی دیگه شریک میشه
      اگه زیاد بد نیستن باهاشون خوب باشید تا خدا کمکتون کنه زندگی خوبی داشته باشید

      پاسخ ها

      • ناشناس

        چشش کور برای پسرش زن نمیگرفت.دختر مردم چه گناهی کرده.شکست عشقی ایشونو تحمل کنه.گندشو در اوردینا اینم شده دلیل

    • مادر شوهر من یه عقده ای به تمام معناس.کوچیک کردن من توی جمع براش سرگرمی محسوب میشه

      پاسخ ها

      • پدرام رضائی مقدم

        شاید تقصیر خودته

      • ناشناس

        یه حرف از مادر عروس.

      • بدون نام

        برخورد شما خیلی تاثیر داره دیگران هم نفهم و بیشعور نیستن شما در برابر رفتارهای زشتش موضع بد و خشن نگیرید و سعی کنید با یه پوزخند یا یه جمله کوتاه قضیه رو هم بیارید اگر هم ادامه داد بی توجهی کنید و سر خودتون رو با حرف زدن با دیگران گرم کنید کم کم می بینه که داره خودش رو کوچیک می کنه و دست از این رفتار برمیداره

      • زهرا

        کاملا موافقم باشما...‌تازگیا همه یاد گرفتن تا میگی اول زندگیمونه و مادرشوهرم اذیت میکنه دخالت میکنه سریع همه برا خودشون میشن کارشناس روانشناسی...مادرشوهر عفریته من از عید ۹۸ تو زندگیمون آشوبی براه انداخته که تمومی نداره...شوهر بزدلمم بااینکه میدونه مادرش از لحاظ روانی در وضعیت بحرانیه اما باز طرف اونو میگیره و یکماهه که منو ترک کرده رفته پیش مامانش..همون مادر باعث مرگ یکی از پسراش شد،همون مادر باعث طلاق یکی دیگه از پسراش شد...حالا دندون تیز کرده برا زندگی ما...شب و روز از خدا میخوام ازش نگدره و خیروخوشی به خونه و زندگیشون نیاد که منه تازه عروسو انقد رنجوندن..کاش شوهرم آدم بود طرفمو میگرفت با بیماری مادرش هم کنار میومدم حتی خودم میبردم مداواش میکردم اما حیف

    • اوایل زندگی شوهر خیلی به حرف خونوادشه واین طبیعیه عروس باید با سیاست نه سادگی کم کم شوهرشو متوجه رفتارها و حرفهای زشت اونا بکنه مردها معمولا توی فهمیدن جزییات کند ذهن هستن تازه اگه بفهمن هم دوست ندارن به خودشون زحمت بدن و دخالت کنن پس بهتره اونا رو به حال خودشون گذاشت و دخالت نداد عروس باید در حین احترام گذاشتن سنگین و با ابهت رفتارکنه و به اصطلاح رو نده من 13 ساله ازدواج کردم و اوایل خیلی مشکل داشتم ولی با صبر و سیاست مشکلاتمو با مادر شوهرم کمتر کردم

    • مادر شوهر یعنی حسود به تمام معنا من از هر طریقی باهاش ارتباط برقرار کردم بخاطر خدا اما هر بار پشیمان شدم به نظرم اصلا نباید بهشون محبت کرد چون پرو میشوند وبدترین توهین ها رو می کنند هر وقت اینو ادم حساب نکردم مهربون بود در غیر اینصورت ادمیکه با خنده منو شوهرم ناراحت وبا دعوا خوشحال حسود به تمام معنا راستی همه اینطوری نیستند ومن هم هنوز به خاطر خدا توهین نکردم پس مهربون باشیم ورو ندهیم زندگیتان شاد

      پاسخ ها

      • زن افسرده

        واقعا گل گفتی منم 6ماهه باردارم مادرشوهرم ازوقتی فهمید کلا باهم قهر کرده منم گفتم به درررررک

      • ناشناس

        آخ که حرف دل زدی. تازه مال من که دولتی خودشو خرج می‌کنه و حقوق هم داره و بعد جیب شوهرمنو که ماهی ۲ تومن حقوق داره رو خالی می‌کنه به نفع فک و فامیلش از کادو خریدنای بیش از حدش و ...گرفته تا پول خوریاشون . فک و فامیله هم اینقدر زیاد هستن و بریز و بپاش دارن و آدمای پر رویی هستن که حد ندارن. مادرشوهرمم مثل اوناست اهل بریز و بپاش و ولخرجی کردن برای این و اونه.اهل غیبت و دو بهم زنی هم هست

    • مادر شوهر من یه شیطنی که4تا عروس طلاق داده وباز هم کم نمیاره میگه بازم طلاق میدم الانم که شوهرم تصادف کرده برده نگهش داشته نزدیک 3 ماهه شوهرمو ندیدم فقط شوهر منه که کسی رو قبل از من طلاق نداده که الان مادرشوهرم به فکر فراری دادن منه چه کار گنم

      پاسخ ها

      • ماسلی

        خدا جایی بالاتر از مادر شوهر قرار دارد اگر به خوبی خودت ایمان داری

      • ناشناس

        خدا هست.خدا همه چی و افرید اما نگفته به انسانهای گوه هم اعتماد داشته باشین

      • بدون نام

        اشکال از شوهر شماست اگر به زندگیش علاقه داشت نباید قبول می کرد 3 ماه تنهایی خونه مادرش بمونه و باید برگرده خونه خودش باهاش تماس بگیرید و بگید می تونید ازش مراقبت کنید و بهتره که برگردید به خونه خودتون و مادرش هم می تونه گاهی اوقات بهش سربزنه و مراقبش باشه

      • بدون نام

        مریم خانم مادرشوهرت را ببر تیمارستان ..
        روانیه . یک روز آخر عاقبت تو را هم مجبور به طلاق میکنه.

      • بدون نام

        مریم خانم

    • مادر شوهر ن عین دیوار میمونه یعنی بودو نبودش یکییه،با اینکه شوهرم تک پسره اما اصلا تحویلش نمیگیره و عین پروانه دور داماداش و دختراش می چرخه ازمکه اومد جلو من ساکشو باز کردو کلی کادو به دختراو داماداش داد واسه تک عروسش یه کیلیپس اورده بود....

    • منم باخانواده شوهرم مشکل دارم اما مشکلات من به خاطر تفاوت فرهنگی هست ما اینقد باهم تفاوت فرهنگی داریم که حتی توی غذا خوردن وآداب معاشرت هم باهم متفاوتیم حالا من موندم اینجا تنهای تنها احساس میکنم هویتم رو دارم ازدست میدم دارم دچار شخصیت چندگانه میشم خیلی اعصابم خورده خیلی

      پاسخ ها

      • بدون نام

        بنظر من سرت رو با کارهای مفید گرم کن اونها رو نمیشه تغییر داد اما خودمون رو میتونیم تغییر بدیم

      • بدون نام

        منم همینطور . خیلی اختلاف فرهنگی داریم
        الان یک طوری شده که مادر و پدرم را نفرین میکنم که چرا منو به این پسر خانواده شوهر دادند

      • ناشناس

        آخ که گل گفتی.

    • من از مادر شوهر و خواهر شوهرم کینه دارم نمیتونم فراموش کنم چیکار کنم

      پاسخ ها

      • پدرام رضائی مقدم

        چرا؟

      • ناشناس

        مادر عروس پرسیدن چرا.تو حرف نزنی نمیگن لالی

    • مادر شوهر من وقتی میبینه من با مادر خودم یه کلمه حرف زدم سعی میکنه توی همون جمع یه چیزی بهم بگه یا ایرادی ازم بگیره تا دلش خنک بشه ومنم اون موقع با اینکه هیچ چیز نمیگم ولی خیلی دوست دارم بگم خفههههه شوووووو

    • مریم بانو اگه پیامها رو چک میکنی لطفا راهنماییم کن
      خواهر شوهر من مارو پاگشا نکرد و چن بار حرفهای بدی بهم زده البته غیر مسقیم از طریق مادرش من جوابش ندادم الان دارم منفجر میشم به نظرتون باید چیکار کنم

      پاسخ ها

      • بدون نام

        سگ محلش کن

    • مادر شوهرو خواهرشوهر من خیلی دوروان باهام خیلی خوب رفتار میکنن همه فرشته میدوننشون اما وقتی تنهاییم یه تیکه های فوق‌العاده سنگین میندازن منم همشو به شوهر م میگم شکر خدا همش طرف منه شوهر م مادر شوهرم بهم میگه فامیلا میگن بچه هام خیلی قشنگن اما عرویو دومادت زشتن=-O

      پاسخ ها

      • بدون نام

        اخییی...دختر زشت

      • بدون نام

        بگو به دامادت می تونستی جواب مثبت ندی واسه پسرت هم یه دختر خوشگل بگیری مجبور نبودی که

      • بدون نام

        عجب مادرشوهر عوضی داری.
        بهش بگو که من از همه دختر ها سرتر بودم که شما آمدید منو گرفتید.
        .
        .وگرنه میرفتید سراغ دختر دیگری

      • بدون نام

        مردم و فامیل آدم های بدی هستند که مادرشوهرت را پر میکنند.
        این فامیلا به سزای اعمالشان میرسند.
        چوب خدا صدا نداره

    • مادر شوهر من انتظار داره ما هر روز بریم خونشون و کارای خونشو انجام بدم,منم دارم همین کارو میکنم ولی اگه ی روز نرم ناراحت میشه و میگه شما به فکر ما نیستین,دارم دیوونه میشم,من نقش کلفت رو تو اون خونه بازی میکنم

      پاسخ ها

      • سارا

        وقتی خونشون میری وظیفه ای نداری

      • بدون نام

        سر بزن یا تلفن کن ولی لازم نیست کارهاشو انجام بدی

    • مهتا جان هیچوقت از بدی خانواده همسرت پیش همسرت نگو.مادر شوهر من خیلی با من خوبه من تنها عروسشم اما همیشه از حرفاش برداشت بد میکنم چون با دیگران از هر کلمه حرفاش هزارتا منظور داره. ولی وقتی بهش میگم میزنه زیر گریه و بچه هاشو کفن میکنه که تو دخترمی چون دختر نداره و اینکه هیچ منظوری نداشته.خدا میدونه من که نتونستم از رو ببرمش ولی خدا بهتر میدونه اگه حق با منه عروس بعدیش پدرشو در بیاره که بفهمه من کی هستم.

      پاسخ ها

      • بدون نام

        ببین من هم این تجربه رو داشتم اونها بیمارند کارشون نمیشه کرد باید بی خیال باشی زندگی رو به کام خودت و خانواده تلخ نکن

    • لطفا به جای آیین مادرشوهرداری به عروس خانومها آیین عروس داری رو به مادرشوهرها بیاموزید. این عروسها هستن که در حقشون ظلم شده.به امید روز آتش بس!

    • مادر شوهر من خیلی راحت جلو جمع توهین میکنه به وضوح دروغ میگه از صبح تا شب با رفیقاش بیرونه بسیار حسود و بی شخصیته هر موقع رفتم خونشون یه چیزی بارم میکنه و منم میرم تو یه اتاق یه گوشه اشک میریزم چیزی هم نمیتونم بهش بگم

      پاسخ ها

      • سحر

        به نظر من شما نباید کم بیاری ..اصلا محل نده من هروقت مادرشوهرم حرف بی ربط میزنه سر خودما به یه چیز گرم میکنم

    • خدا ازت نگذره مادر شوهر‌. ای مادرشوهرای بدجنس میسپارمتون به خدا. یه روز میرسه که از ما حلالیت میخواین....من شخصا نمیبخشم

    • مادرشوهر من شده بلای جونم مایه اختلاف بین من و شوهرم هووی من سرپیری هرلباسی که من میپوشم میخواد دستبند رژلب زنجیرپا همه چی رنگ مو زبون درازی هم که دیگه حد و حساب نداره اصلا در وجودش مادر بودن نیست حتی با پسرخودش هم بده جلاد به تمام معنا خدا به من صبر بده

    • سلام خسته نباشيدمن الان تقريبا يکسال و خوردي ميشه که عقد کردم و اوايل عقدمون خيلي ازشون خجالت ميکشيدم وهرچي ميگفتن ونظر ميدادن درباره من وخونوادم هيچي نميگفتم وخلاصه منم شدم مث خودشون ونظرميدم وباهاشون مث خودشون حرف ميزنم وکمتر ميرم خونه مادرشوهرم آخه يه اخلاق بدي مادر شوهرم داره اينه که هرکاري واسش کني آخرش ميگه بي کسه وهيچ کسي واسش کاري نميکنه بعدش منم کمترميرم خونشون،شوهرم چندشب پيش باهام بحث ميکنه ميگه چرابه مادرش کمک نميکنم وباهاش راحت نيستم منم گفتم اونکه همش ميگه بيکسه بزار بيکسي رو تجربه کنه تابفهمه ولي همش شوهرم بحرف مادرش و خواهرشه ديگه کشته منو همش بخاطراونابامن دعوا ميکنه موندم بخدا که چيکارکنم.

      پاسخ ها

      • sama

        سلام مادرشوهره منم خیلی بده توصحبتاش بهم گفت که من ازعروس ودوماد خوشم نمیاد ،توجنع من وضایع میکنه،بچم تازه بدنیااومده همش میگه اینکارو کن اونکارونکن بخدا من یبارنشده بهش جواب بدم همش سکوت کردم خدالعنتش کنه که همیشه اشکم ودرمیاره

    • اینایی که گفتید همش به نفع عروساس. انگار همه عروسا فرشته هستند و همه مادرشوهرا دیو.
      ولی تو این دوره خیلی هم برعکسه. بیشتر عروسا دیوند.

      پاسخ ها

      • بدون نام

        شما کاملا اشباه میکنین من الان یک سال و خورده ایی که ازدواج کردم مادرشوهرم حتی توی روابط خصوصی ماهم دخالت میکنه وبیش از اندازه حصود حتی به یک جوابیم که بخرم حصودی میکنه ولی واقعا اگه مادرشوهر ها خوب باشن مطمعن باشین که عروس های محترم هیچ مشکلی ندارن

      • بدون نام

        مادرشوهر منم خیلی بده

      • بدون نام

        آقا یا خانم گمنام. الان تمام عروس ها دوست دارند خونه خودشان باشند و علاقه ای به رفتن به خانه مادرشوهر ندارند و این مادرشوهر ها هستند که خانه عروس می‌روند.
        کارت دعوت که نفرستادیم نیایند.

    • سلام - من الان یکساله ازدواج کردم - مادرشوهرم خیلی مارموزه - هم خودش هم دختراش
      دائما بمن میگه که خیلی خوبن اخلاقشون خوبه دائما میخواد ثابت کنه همه اونا رو خیلی دوست دارن
      اونقدر هوای دختراشو داره که نگو
      در عوض با اینکه شوهره من 24 ساعته آنلاین در اختیاره اوناست اما اصلا نه اونو تحویل میگیرن نه من رو که زنشم
      شوهره منم اصلا متوجه این چیزا نیست
      وقتی ما و دختراش خونشونیم فقط میچسبه به داماد و دختراش ، با اینکه شوهره من تک پسره اما فقط ازش همشون توقع دارن اما دریغ از یکم محبت

    • خداریشه ی همه ی مادرشوهرای بد رو بکنه که مانع خوشبختی بچه هاشون میشن

    • سلام.من دختری هستم که 2سال ازدواج کردم.با کسی که خیلی همدیگرو دوست داشتیم پای این عشق 3سال جنگیدیم.نمیدونید چه روزایی رو گذروندم.اما حالا که 2سال از ازدواجمون میگذره ذره ای از اون علاقه تو وجودم نیست...باعثش هم خانوتده شوهرمن هم خوده شوهرم.از روز اولی که عقد کردیم خواهرشوهرم نشست وپاشد بهم تیکه انداخت مادر شوهرم طوری باهام رفتار میکنه که انگار کلفت خونشم.انقد داغونم که هرچی بگم کمه.این وسط شوهرم که ادعای اونهمه علاقه میکرد و با حرفاش منو خام خودش کرد الان حتی یذره هم ازم حمایت نمیکنه ومیگه باید در مقابل اونا هیچی نگم..اینارو میگم به دخترایی که مجردن..تروخدا تروخدا تروخدا وقت ازدواج چشماتونو باز کنین.به حرف خانوادتون گوش کنین..بابای من شدیدا مخالف بود حالا چون به حرفاش گوش نکردم راه برگشتی ندارم و دارم کنار شوهرم فقط روزام رو شب میکنم وتظاهر به خوشبختی...

      پاسخ ها

      • مریم

        دقیقا مثله من بدبخت

      • بدون نام

        این اشتباه اکثر دختراست که فکر می کنن اگه یکی بهشون ابراز علاقه کرد واسشون خودشو می کشه ولی مطمئن باشید همه پسرا وقتی به دستتون آوردن باز جذب خانواده میشن پس هیچ وقت به خاطر یه پسر به خانوادتون پشت پا نزنید مطمئن باشید پسرا همه بیشتر طرف مادر و خواهرشونو دارن اگر هم اینجوری نباشن فقط سیاستشونه شما رو می پیچونن با زبون و ... که رو اعصابشون رژه نرید

    • وقتی مادر شوهر من یه چیز کوچولو میگه که من ناراحت میشم دیگه خونششون نمیرم تا اینکه تو مهمونی ای جایی همو میبینیم اگه آدم شده بود کم کم میرم خونشون اگه نه دوباره قهر میکنم
      همینجور همینجور کلی آدمش کردم کلمه ای هم بهش نگفتم مث یه فرشته ی آروم و کوچولو میچززززونمش

      پاسخ ها

      • بدون نام

        دلتم خوشه خاک بر سرت با رفتارت

    • مارد شوهر من خیل بده.
      اگه منو شوهرم 1سال باهم خوب باشیم بهم سره همه چی گیر میده تا اعصابمو خورد کنه و وقتی هم که 1 بحث کوچیک میکنیم هرچی از دهنش در میاد میگه.
      شوهرمم هیچی بهش نمیگه.
      این دفعه ی اخر ک بهم توهین کرد بهش گفتم تو زندگی منو شوهرم دخالت نکن به تو ربطی نداره ک منو شوهرم بحث میکنیم یا نه.
      اوایل که دوست بودیم هی میگفت شما به درد همه نمیخورین و پسرمو ول کن.
      ولی ازدواج کردیم.
      الانم هرچی دلش میخواد فحش میده.
      دلم میخواد موهاشو دونه دونه بکنم.

    • من از دست مادر شوهرم اونقذر جونم به لبم رسیده که بدن دستم میکشمش ازش متنفرم اونقدر اذیتم کرده توهین کرده ازش نفرت دارم تنها امیدم شوهرمه که ازم حمایت میکنه چون مادرشو میشناسه همش نفزینش میکنم خدا خودش جواب کاراشو بده انشالله

      پاسخ ها

      • عروس

        آفرین. فقط نفرینش کن تا ریشه اش دربیاد. نباید به این افراد روی خوش نشان داد. ظالمند.

    • عروسای عزیز دوستای هم درد من نگران نباشید ما هم اون بالا یه خدای بزرگ داریم که جواب همه کاراشو میبینن من به عدالت خدا ایمان دارم

    • بعضی‌ها را هر کاریشون کنی عوض نمیشم فقط باید صبرکنیم ،مادر شوه من میگه از همه عاقل تر وبهتره،

    • مادرشوهرم با اینکه فهمیده بودشوهرم مناکتک زده باکمال پررویی روز بعدش اومد خونمون خوشحال بودوبااسم بد منا صدا میزد

      پاسخ ها

      • باران

        چرا گذاشتی بفهمه عفریته ؟

    • سمیه جان شوهرت به خاطر مادر شوهرت تو رو زده؟برا شوهرت متاسفم الان چه زمونه هست که مرد رو زن دست بلند کنه

    • مادر شوهر منم‌موذی هست . در کل این انگار خصلت همه مادرشوهرا هست . چه کنیم باید یه جوری بسازیم . ولی یه روزی میرسه که اونا هم به ما نیاز داشته باشن . بعدا تلافی میکنیم

    • ن عزیزم شوهرم چند روز بود خونه نبود بعد من گفتم شاید امشب بیاد براش قرمه سبزی درس کردم ،اومد رفت حموم وگفت بعد من گفتم کار دارم ولی بعدش ک رفتم منا بیرون کرد واومد بیرون ،داشتم نماز میخوندم شروع کرد ب فوش دادن بعد طوری منا زد ک گفتم قفسه سینم شکسته نمیتونستم نفس بکشم ،تمام بدنم کبود شد ،بعد ب خاطر دکتر رفتن ا.نا فهمیدن و پدر شوهرم همون موقع تاییدش کرد ومادر شوهرم روز بعد اومد خونموندوخوشحال بود ومیگفت دندت شکسته وبا اسم بد منا صدا میزد البته همیشه اینجور نیس باید نیمه پر لیوانا دید وهمیشه خدا را شکر کرد ،خدایا دوست دار

    • سمیه جان واقعا ناراحت شدم با کتک کاری مخالف صد درصدم به هر دلیلی هم باشه نباید این کارو میکرد

    • من هیچوقت جواب مادرشوهر ا نمیدم چون در هر شرایطی منا مقصر میدونه وطرف دختراشا میگیره،شوهرم هم خوبه ولی سالی یکی دوبار کتک میزنه اگه حقی داشته باشم هیچوقت نمیبخشمش

    • سلام,من واقعا موندم.شما عروسا خودتون زنداداش ندارین,مادراتون عروس ندارن,گلای من عزیزانم,هر مادر ودختری هم براش از این مشکلا پیش میاد اما در مورد مادرامون خواهرامون اینهمه حساس نیستیم,خسته جان به جای نفرین دعا کن خوب بشه اخلاقش,کمی خوب باشیم دوستان

    • لیلا خانم من نفرین نکردم تو وقتی مادر شوهر منو نمیشناسی لطفا از طرف من نظر نده تو دنیا بگردی نامردتر از مادر شوهر من پیدا نمیکنی پسر خودش فراری هست از دستش چه برسه به من

    • عزیزم خودتون تو پیامتون گفتین فقط نفرینش میکنم,منم منظورم فقط شما نبودی پیام های شما اواخر بود اسمتونو نوشتم,با همه هستم,بله قبول دارم که بعضی مادر شوهرا بدن اما در کل میگم دعا کنیم خوب بشن,,,:-*

    • مطمئن باش اگه همه خوب باشیم هیچوقت دعوا نمیشه ،پس بیاید دعا کنیم همه خوب بشیم

    • مادر شوهر من دوست داره ما هرروز اونجا باشیم یه وقت براخودمون نمیذاره دیگه خسته شدم

    • مادر شوهر من فقط دختراش براش عزیزند کلی هم دزدی در روز پاتختی من کرده خدا ازش نگذره واگذارش کردم به خدا

      پاسخ ها

      • بدون نام

        با دزدی های مادرشوهر چه کار کنیم ؟؟؟؟؟؟
        همینطوری هم میاد خونمون دزدی میکنه....
        بعد اگر یک روزی من خونشون بروم وسایلم را آنجا میبینم....

    • از مادر شوهرم متنفرم

      پاسخ ها

      • مریم

        مادرشوهرمن بیچاره سکته کرده کلا فلج شده ازتون میخوام دعاش کنید

    • خودب بود ولی کاش یه ذره هم برا مادرشوهرا مطلب میگذاشتند.فقط میگن عروسها والله به خدا مادر وخواهر شوهری که ذاتشون بده عسل هم میذاری دهنشون میگن زهر دادی

    • دوست عزیزی که گفتی ازدواج پسر برای مادر شکست هست اون وقت باید ازدواج دختر هم برای مادرش شکست باشه که دخترش با یکی دیگه شریک میشه این اصلا منطقی نیست اونوقت باید هر کی بمونه پیش خانوادهش ازدواج نکنه

    • سلام دوستان مادر شوهر من خیلی بدی کرده به من از توهین وتهمت گرفته تا حرفهای تحقیر کننده، من هر چه جوابشو دادم نشد شوهرمم ازم هرچه حمایت کرد نشد بدیهاش حد واندازه نداشت منم واگذارش کردم به خدا،قربون خدا بشم الان تک تک بدی هاشو پس میده زندگی براش زهر شده دیگه خودشم میاد به من اعتراف میکنه که نمیدونم به کی بدی کردم اینجوری شده نفرین کی گرفته منو همشونو واگذار کنین به خدا

      پاسخ ها

      • بیچاره

        خوش بحالت که دیدی که سزای اعمالشونو دیدن... من با چه مهروبونی وارد این زندگی شدم ولی هزار رحمت به مار که انقدر نیش زبون دارن اگه بخوام جوابی هم
        بهشون بدم همسرمو انقدر سرش دادو هوار میکنن که رفتارش رو منم تاثیر میذاره

    • عزیزان من شما همه فقط حساسید وگرنه مادر شوهر هم مثل مادر خودمون میمونه قبول کنیم که ما هم ناپخته عمل میکنیم اگه خوب رفتار کنیم اونا هم به ما حساس نمیشن یک طرفه به قاضی نرید اینجوری که همه پیروزن من که مادر شوهرمو خیلی دوست دارم چون شوهرمو دوست دارم واز این بابت خودمو تو قلب همه مخصوصا شوهرم جا کردم برام همه کاری هم میکنه

      پاسخ ها

      • بدون نام

        مادرشوهر هیییییییچ وقت عینه مادره خوده آدم نمیشه ..تو هزاری هم محبت کنی و مراقبشون باشی بازم عروسی .. عرووسی که از دید مادرشوهرا پسرشون حروم شده با تو ازدواج کرده

    • مادرشوهرم، بدی به اون صورت نداره فقط خیلی شکمو وبی سفره ست. هروقت رفتم خونش بهترین تیکه های گوشت رو جلوی دختراش میذاره وجلوی من یه تیکه استخون نميدونم چه جوری میخواد جواب خدا رو بده هر دفه که میاد خونم من تو بدترین شرایط مالی بهترین ها روبراش تدارک دیدم و با اون مثل حبیب خدا رفتار کردم؟ یه دفه حامله بودم خونش خوابیدم صبح بیدار شدم صبحانه سرشیر ونون داغ جلوی پسر و دخترش گذاشت بعد پنیر که تو پاکتش خشک شده بود گذاشت جلوی من، آدم نخورده ای نیستم ولی هيچوقت از یادم نميره به همون برکات میسپارمش وبه خدا. شوهرم هم اینقدر نفهمه نمیگی خوردی نخوردی خودش مث گاو میخوره.....................

    • سلام مادرشوهر منم اینجوریه همش پشت سر به شوهرم یاد میده الکی اشک میریزه خوب شوهر منم دلش میسوزه اگه حرفش تو خونه گر اه نره همش خودشو میزنه از طرفیم خواهرشوهرامم باهام خوب نیستن .الان حدود یکسال عقدم چندماهه دیگه ام عروسیم قراره بریم طبقه پایینی مادر شوهرم توروخدا دعا کنین اونجا نریم خودمون مستقل باشیم آخه شوهرم هرچی درمیاره خرج اونا میکنه خوب من نمی گم خرجشون نکنه اما خوب کمتر با اینکه پدرشوهرم پولدار همش از شوهر من میکشن.

    • راستی ما چندماه قبل سرمادرشوهرم با خانواده ها دعوا کردیم اما شوهرم طرف مادر شو گرفت این هیچوقت از دلم نمی ره خداوکیلی شوهرم خوبه اما اگه مادرش بذاره حالم ازش بهم میخوره سر یه سرماخوردگیش رفته به شوهرم میگه به من زنگ زده اما خداشاهده دوبار زنگ زدم حالا من هم سرما خوردم هم تازگیا فهمیدم کسیت دارم ن تنها اینکه زنگ نزد بلکه مسخره ام گرد گفت کیست واسه پیرزنا ن کسی به سن تو خدایا شوهر مم ازم به اون صورت حمایت نمی کنه تازه یه چیز دیگه بگم خودش یه مادرشوهر پیر داره پیش اونا ان قد ازش بد میگه هرچی از ذهنش باید میگه بچه هاشم کشیده سمت خانواده خودش ان قد از مادرشوهرخودش بد گفته که بچه هام از ننه شون زده شدند خدا رو خوش نمیاد دنیا گرد امیدوارم به حق امام حسین بچه های منم اینجوری مسله خودشون رفتار کنن وقتی اون اومد سمتش نرن حالم ازش بهم میخوره همش خودشو میزنه به مریضی خودشو واسه پسرش لوس میکنه ا ه اه

    • مادر شوهر من خیلی سیاست داره پسراش هم طرفش رو میگیرند از نظر خانواده شوهرم عروسا فقط کلفت اونا هستن چه پدرشوهر و مادر شوهر باشه چه خواهر شوهرو بچه هاشون باید هرجی میگن بگی چشم و الا تو بدترین عروسی

    • مادر شوهر من بد نبود تا وقتی که دو تا عروس دیگر آورد از آن زمان به بعد کلا رفتارش با من عوض شد تا اینکه یک تهمت بزرگ به من زد به طرفداری از یکی از جاری هام. من الان 6 ماهه خانه شان نرفتم با اینکه متوجه شد مقصره معذرت خواهی نکرد.

    • من هروقت باهمسرم صحبت میکنم اصل صحبتش اینه که مهمترین های زندگی من خانواده ام هستن.خواهرشم خیلی تو زندگیمون دخالت میکنه.ولی ظاهرشونا بی طرف نشون میدن من باید چطورباهاشون رفتار کنم؟

    • سلام مادر شوهر من ی زن پیره ک خودش حقوق داره ولی حقوقش میده ب دو تا دختراش از شوهر من انتظار مالی داره من موندم چطور بگم اینو ب خاطر این دوس ندارم تو عقد زیاد برم خونشون ولی شوهرم اصرار داره و هر روز برم پیشش براش کار کنم لطفا یکی راهنماییم کنه

    • سلام پریسا جان تنها راهنماییی من برات اینکه شوهرتو قانع کنی که اون وقتی حقوق داره چرا از ما خرجی میگیره

    • مادر شوهر من همش حرف دهنم ميذاره پيشه پدر شوهرم ميگه و اونو پر ميكنه،حرفايي كه من تو عمرم نزدم رو از دهن من ميره ميگه و همه رو نسبت به من بد بين ميكنه،منم اصلا بلد نيستم از خودم دفاع كنم،حرفي هم بزنم اونو بزرگش ميكنن و مادر شوهر مياد پيش شوهر اشك تمساح ميريزه و منو گناهكار جلوه ميده،حرفي هم نميشه بهش زد كه الكي خودشو ميزنه به مريضي و ميگه فشارم رفت بالا و قلبم درد گرفت،هيچ كس فكر نكنم همچين مادر شوهر فتنه اي داشته باشه

      پاسخ ها

      • بدون نام

        سلام . مادرشوهرت اهل شهرستان خمین است ؟

      • بدون نام

        کپی مادرشوهر من.

      • بدون نام

        الهی خدا سزاشو بده.

    • مادر شوهر من یه بد به تمام معناست. دهنم را سروس کرده
      ان شا الله بمیره

    • سلام مادرشوهر من نمیزاره جدا باشیم به خاطر خودشون فقط شوهرم به حرف اونا گوش میده انشالله هر چی مادرشوهر از زمین برشون دارن

    • معلومه که همه اتون ازون عروسهای زرنگ وباسیاستین.
      شما یه کلاس بذارین واسه ما.....
      ازونایی که مادرشوهرازشون به عذابه ولی نمیتونه حرف بزنه

      پاسخ ها

      • بدون نام

        مریم کثافت

    • سلام. من از وقتی عقد کردم اصلا مادرشوهر نداشتم! ولی تقریباً هر جمعه باید بریم سر خاکش.خواهر شوهر هم که کلا ندارم. کلا با وجود مادر شوهر و خواهر شوهر سخته مستقل شدن! اما الان بعد 4 سال 2 تا جاری پیدا کردم ... فکر کنم همینا حسابمو برسن!!!!!

      پاسخ ها

      • بدون نام

        جاری عددی نیست که

      • بدون نام

        محل سگ بهش نزار

    • سلام مادرشوهرم 18ساله منو اذیت میکنه یکبار تا پای مرگ منو کشوندالان هم شوهرم باباباش شریک بوده همه ی مالشو بالا کشیده حتی خونشو .شوهرم دیونه شده تو خونه منو میزنه منو ازخونه انداخته بیرون باز مادرشوهرم برای حفظ ابروش همه جا پشت سرمن تهمت زده ابروی منو جلوی فامیل برده .به خاطر بچهام برگشتم حالا بگید من چیکار کنم.

    • هرجور با مادرشوهر تاکنی بی فایده اس بازهم همونه اسمش روش هست

      پاسخ ها

      • بدون نام

        مادر فولاد زره

    • با سلام به دخترهای عروس. اول کاری که برای فرار از حیله مادرشوهر بایستی انجام دهید اینه که اصلا به هیج وجه جلوی پسرش یعنی شوهرتون بهش بها ندهید. و با رفتارتون اونو جلوی پسرش و فامیلاش بی اهمیت کنید و اینطوری دمش قیچی کنید وگرنه چاره نداره و پرو میشه. موفق باشید.

    • با سلام به دخترهای عروس. اول کاری که برای فرار از حیله مادرشوهر بایستی انجام دهید اینه که اصلا به هیج وجه جلوی پسرش یعنی شوهرتون بهش بها ندهید. و با رفتارتون اونو جلوی پسرش و فامیلاش بی اهمیت کنید و اینطوری دمش قیچی کنید وگرنه چاره نداره و پرو میشه. موفق باشید.

    • هیچ مادرشوهری دیگه مثل مادرشوهرمن بدجنس نیس,من پنج سال عقدبودم,نمیذاشت شوهرم بیاخونه بابام,همش رابطمون یه طرفه,بهدکه عروسی کردیم نمیذاشت خانواده من برادیدن من بیاخونمون,بعدکه باردارشدم ,انقددعام کرد,انقدباهام دعواک چراگذاشتم باردارشدم تازه یه بارهم هولم دادکه بیفتم,الان که زایمان کردم چون اویل شیرم زیادبودانقداومدباهام دعواکردکه شیرم خشک شدهمش باعثدعوابین من شوهرم میشه ,ب شوهرم میگه طلاقش بده,بااینکه دخترای خودش خیلی زندگی خوبی دارن,من همیشه نفرینش میکنم,که نمیره ولی یه مریضی بگیره نه بتونه راه بره,نه حرف بزنه,خیلی منوزجرمیده

    • خواهرشوهرای من همیشه میان خونه مادرشوهرم وقتی هم میان چن روزمیمونن,خودشم همیشه میره خونه دختراش چن روزگیرمیکنه,اون روزمن رفتم خونه بابام چن ساعتی موندم وقتی اومدم انقدباهام دعواکردکه چرارفتی خونه بابات,انقدپرشوهرم کردکه باعثشدشوهرم خیلی منوبزنه ,قبل ازعروسیمون اومدخونه بابام گفت اگه عروسی کردین هیچکس حق نداره بیاخونتوتوهم حق نداری بری پسرمنم نبایدبره,انگارزندانی بودم خیلی خیلی منوزجرمیده منم همیشه بادل شکسته وچشمای پراشکم ازخدامیخام ک هرچه سریعترسزاش بده,شماهم نفرینش کمین ک هرچه سریعترب سزای اعمالش برسه,هرچه هم دعامیکنممستجاب نمیشه نمیدونم تاکی میخادب کاراش ادامه بده

    • سلام دوست عزیز سارا خدا کمکت کنه . اولا شوهرت با حرف مامانش نباید تو رو بزنه دوما چرا تو نمیتونی بری خونه پدرت یا اونا بیان خونه تو ؟مگه اونجا خونه توام نیست؟تو باید با شوهرت حرف بزنه و بفهمونی که ما شریک زندگی هستیم و هر قدر که تو حق داری تو این خونه منم به عنوان خانم خونه حق دارم و اونا پدر مادر مننکاملا منطقی و اروم بشین باهاش حرف بزن

    • خدا انصاف بده به این مادر شوهرا. مادر شوهرا باید اینو بفهمن که وقتی دوتا جوان ازدواج کردن یعنی میخوان وارد یه زندگی جدید شن و واسه خودشون تصمیم بگیرن اگه میخواستن تو واسشون تصمیم بگیری خوب ازدواج نمیکردن کنار تو مینشت پسرت اینو بفهمن همه چی حله

    • من ۴/۵ساله عقدیم واسه روز عقد تو مراسم یه ابروریزی کرد که نگو هیچ وقت نمیبخشمش بهترین خاطرات و سن و سال جوونیمو نابود کرد حالام بعد از هر یکی دو ماهی که میرم خونشون میاد صبح ها به بهونه نماز پسرش در و با مشت میکوبه و باز میزاره و چراغ تو سالن که نورش مستقیم میاد تو اتاق رو روشن میزاره شما بگین من چی کار کنم ؟ حالام خودشو زده به کوچه علی چپ که من مگه چی کارتون کردم اصلا باهاتون حرف نمیزنم عروسیتونم نمیام یکی نیس بگه حالا که عقد اومدی ابرو ریزی کردی چه گلی به سر ما زدی که واسه عروسیمون بشه فقط شبانه روز کارم شده غصه و گریه فقط میسپارمشون به خدا

    • مادرشوهرمنم خیلی بدجنسه,به من میگه تو حالا حامله نشیا بعد جلو من به دخترش میگه بزار مامان حامله شی وهرجا میره کلی چیز برا بچه دخترش که هنوز وجودنداره میخره ولی دریغ از یه هل پوک که برا ما بیاره,خیلی دلمو میسوزونه منم نفرینش میکنم واقعا که چقدر این مادرشوهرا عقده ای ان,دخترا خودشم کلی پشت سر ادم شوهراشون حرف میزنن فقط خدا نکنه من یه چی بگم میخان جرم بدن

    • اخه عزیز تو به اون چی کار داری اگه خودت و شوهرت دوست داری حامله شو اونم قافلگیر شه

    • با سلام ، من وقتی ازدواج کردم تصمیم گرفتم با مادرشوهرم خیلی خوب باشم ، وقتی برای خرید حلقه رفتیم من حلقه انتخاب کردم که 2000 تومن با حلقه شوهرم فرق داشت ، گفت ا چرا ما 200 تومن بیشتر بدهیم ، اما من همش میزدم به بی تفاوتی ، وقتی ازدواج کردیم من سرکار میرفتم با ماهی 40 تومن و شوهرم با ماهی 20 تومن و کرایه خونه 40 تومن میدادیم و زندگی به سختی میگذشت اما نمیگم اشتم کسی بفهمه ، تا اینکه خواهر شوهرم ازدواج کرد مادرشوهرم گفت باید شما براش جهیزیه بخرید ما رسم داریم برادر بزرگ باید بخره من گفتم ما پول نداریم گفت فکرش کردم ما چندتا وام میگیریم شما قسطش بدید من خیلی ناراحت شدم که با ماهی 20 تومن چجوری وام بدیم ، از همونجا با ما بد شد همش برادر شوهر هامو بر علیه من پر میکنه که سلام ندهند ،
      اما من هیچی نمیگم چون خدایی که اون بالاست مو را از ماست میکشه ، عدالت خدا جز اصول دین است به عدالت خدا امیدوار باشید
      ما آشنایی داشتیم یکبار با بدگویی عروسش ، ابروش جلو دیگران برد ، موقع مرگش تا عروسش حلالش نکرد نمیتونست جون بده ، 1 ماه تو بستر بود تا عروسش ازش راضی شد

    • سلام وقتی ما همه هم عروسو هم خواهر شوهرو هم مادرشوهر و مادرزن خواهیم شد چرا اینقدر نامربان.
      اتفاقا مامان من خیلی مهربونه وعروس مون بارداره از شهرستان اومده پیشش و داره از پخت و پز و ... کمکش میکنه ولی چون قرص خوا میخوره نمیتون شبها بیدار بمونه ولی اون بهش تیکه انداخته و مامان من ناراحت
      به نظرم عروس ها هم باید یاد بگیرن که اون جوری که با خانواده خودشون خوبن با پدر و مادر شوهرشون هم خوب باشن
      بدبخت ها که اشتباه نکردن پسرهای دسته گلشون دادن به شما ممنون

      پاسخ ها

      • باران

        عزیزم کسی که بچه میاره وظیفه شه بچه رو بزرگ کنه کار خاصی نکردن تو ایران چون ترس از پیری دارن بچه رو وابسته به خودشون میکنن که توی پیری حواس بچه به پدر و مادر باشه تقصیردخترهای دسته گل چیه که باید تاوان زحمت پدر و مادر شوهرشون رو بدن ؟بچه آوردن بزرگش کردن منتی ندارههههه

    • منم موافقم که هر کاری کنی تیکه رو میشنوی
      من خانواده شوهرمو مثل خانوادم دوس دارم ولی اونا اینطور نیسن اصلنم سر دعوه ندارم ولی مادر شوهرم بعضی وقتا حرفایی میزنه که واقعا ادم بهش بر میخوره و میفهنمم دوسم نداره

    • منم مثل شما مادر شوهرم ..........فقط فقط باید بسپارسد به دست توانای خدا.

    • خدا نشون همه ی ظالم ها بده

    • سلام مادرشوهروپدرشوهرمن حتی راضی نشدن برامون عروسی بگیرن همه اش زیرسرمادرشوهرم بودمن دوسال ازدواج اون موقعه وضع مالی شوهرم بدبودولی الان بهترشده همین مادرشوهری که حسرت لباس عروس ماشین عروس.....گذاشت رودلمون

    • سلام،همه ى شمايى كه از مادرشوهر متنفريد،به اينم فكر كنيد كه يه روز خودتونم مادرشوهر ميشيد.

    • حالایه سوال الان همه شماکه ازبدی مادرشوهرتون گفتین خداوکیلی مادرای شماجه مادرشوهری هستن الان همتون میگین عالی هستن خخخخخخخخ برین اززنداداشاتون بپرسین اوناهم دقیقانظری دارن که شمانسبت به مادرشوهراتوم دارین همه مادرشوهرمیشین خداروخوش نمیاد

    • حالایه سوال الان همه شماکه ازبدی مادرشوهرتون گفتین خداوکیلی مادرای شماجه مادرشوهری هستن الان همتون میگین عالی هستن خخخخخخخخ برین اززنداداشاتون بپرسین اوناهم دقیقانظری دارن که شمانسبت به مادرشوهراتوم دارین همه مادرشوهرمیشین خداروخوش نمیاد

    • اره ما هم مادر شوهر میشیم یه روزی. ولی من هیچ وقت مادر شوهر نامرد نمیشم چون اینو میفهمم که عروس هم ادمه احساس داره ارزو داره فقط یه لحظه مادر شوهرا به این فکر کنن که اگه با دختر خودشون اینجوری رفتار بشه خوششون میاد

    • سلام انشاالله همتون هرچى از خدا ميخواييد بهتون بده من مادر شوهر ب خونم تشنه بود با شوهرم 6سال دوست بودم دوسال اول راضى به ازدواجمون نبود ولى بعدش همش زنگ ميزد حالمو ميپرسيد قربون صدقم ميرفت خونشون دعوتم ميكرد حرفاشو بهم ميزد از زندگى خواهرشوهرم برام ميگفت الانم ك عروسشونم خيلى دوسم دارن بعد اون دوسال هرچى براى خواهرشوهرم ميخره براى منم ميخره با شوهرم دوستم بودم كادو تولد واسه من طلا ميفرستاد ولى الان برادر شوهر ميخواد زن بگيره ميترسم جاريم بياد جامو بگيره توروخدا كمك كنيد ك چيكار كنم

      پاسخ ها

      • ندا

        ببین تو دیگه بهترین شانس اوردی خوش. به خالت مطمعن باش کسی که ازاول خوب بوده تا اخرشم خدا ترس و خوبه

    • مادر شوهر من یک حسود به تمام معناست سر حسادتش زندگی منو خراب کرده نمیدونید با رفتار های بچگونش جلو همسرم چقدر منو زجر میده
      به قدری حسود که هنوز کادوی نشده همسرم برای من بخره و برای مادرش لنگه همون نگیر
      تازگیل بقدری اذیت میکنه که زندگی من و شوهرمم خراب کرده و راضی شدیم از هم جدا زندگی کنیم

      الهی خدا به راه راست هدایتش کنه

    • سلام خانوما
      مادر شوهر من هم خيلي اذيتم ميكنه هر وقت يه رب ديدمش بعدش يه ساعت گريه كردم
      بخاطر اذيتاش از خونه خودمون تو بالا شهر فرار كردم اومدم پايين شهر ميشينم از شررش خلاص شم
      جالب اينجاست خودشم قبول داره اذيتم ميكنه هر وقت ميبينه ازش ناراحتم زود ميگه دختراي منم مادر شوهرشون اذيت ميكنه ديگه

    • سلام مادر شوهر منم آدم با سیاستی هست همیشه به همسرم میگهتو خیلی زود ازدواج کردی من میخاستم اعصای دستم باشی برات ماشین بخرم ببری بگردونیمون پول ماشین رو دادم واس زنت طلا خریدم شوهرمم سنش کمه میاد بمن میگه اره مادرم راست میگه بخاطر مادرش منو میزنه میگه باید کارای مادرم بکنی یه بار گفتم من همیشه کارای مادرتو میکنم منو گرفت زد گفت سر مادر من منت نزار

    • سلام.تقریبا همه ی نظرا رو خوندم.اما یه چیزی بگم به همتون,,روزی میزسه که باورتون نمیشه که دارید این روزا رو میبینید.روزایی که فکرشم نمیکردید.هرچی که بگن وهرکاری که بکنن حتی یه متلک کوچیک,به آیه های قرآن یا هرچی که قبول دازین تو راهشون میاد.همونایی که منع کردن به سرشون میاد.خدا گواهه.اینو من بعداز هفده سال دارم میگم.من وخواهر شوهرم هم سن بودیم.خواهره بزرگم ازدواج نکرده بود همش تیکه مینداختن ترشیده س .حالا خواهر شوهرم به همین روز افتاد.مهریه رو برام زدن زیرش وچهارده تا سکه بیشتر نکردن.حالا هرکی میاد خواستگاریه خواهر شوهرم میگه مهریه یک سکه.یا بدون مهریه.وهمه چی بهم میخوره.چون با شوهرم دوست بودم تیکه مینداختن بهم وبرام مراسم هیچی نگرفتن وخرید عروسی نکردن.حالا دختر خودشون حسرت همه ی اینا روداره.هر دستی بدی به همون دست پس میگیری.فقط باید صبور باشیم.من تاامروز یک بارم جوابشونو ندادم فقط صبر کردم.حالا همه چیز عینه پرده سینما داره جلو چشام رد میشه که بازیگرش دیگه من نیستم نقش شده مال اونا وحالا اونا دارن ذجر میکشن

    • سلام به دوستان عزیز
      برای همه ی عزیزان آرزوی سلامتی و خوشبختی دارم
      من دوسالی هست که ازدواج کردم مادر همسرم و به اندازه ی مادر خودم دوسشون دارم ، مادر همسرم فوق العاده خانوم فهمیده و با کمالات و مهربان هستند، شاید باورتون نشه اگه دو روز نبینمشون دلم خیلی براشون تنگ میشه
      هفته ای دوبار میرم خونشون و هفته ای یکبار میرم خونه مادرم
      عاشق هر جفتشونم
      همسرم هم خیلی خیلی خیلی زندگی رو برام شیرین کردن
      خداروشاکرم
      مردی که با همسرش مثل یک شاهزاده رفتار کنه شک نکنید که زیر دست یک ملکه بزرگ شده

    • سلام به بروبچ.اميدوارم هميشه خوشبخت و تندرست باشيد.من دو ساله نامزد كردم.و خداروشكر مادر شوهر منم مثل مادر شوهر مريم خانم،يه خانم خيلي فهميدي و با شخصيتي هست.و من واقعا مثل مادرم درستشون دارم.هم نامزدم و هم خانوادش خيلي بهم احترام ميزارن و أخلاقشون با هم عاليه خداراشكر.من هم أخلاقم باهاشون خوبه .از قديم گفتن خوبي بكن تا خوبي ببيني.واقعا به اين جمله رسيدم

    • مادر شوهر من در كل زن خوبيه ، تنها مشكل من اينه كه ما هر روز بايد بريم بهشون سر بزنيم ، من راضي ام شوهرم هر روز بره ديدن مادرش ولي خودم واقعا خسته شدم ، اگه هم نرم بدشون مياد ، شوهرم هم ازم ميخواد كه هر روز بايد برم ديدن خانواده ش

    • من دوست دارم مادر شوهرم یه روز ذلیل شه تا انتقام همه چیزو ازش بگیرم. البته داره کم کم ذلیل هم میشه. سه چهار سال دیگه حالشو میگیرم و جواب همه بی شعوریاشو میدم.

    • من خیلی از دست مادر شوهر و عم عروسم ناراحتم.. روز سوم عروسیم همسرم دماغم رو شکوند و مادر شوهرم میگفت زن باید کتک بخوره. . خیلی فتنه انداختن. تحمل کردم الان کسی جرات نمیکنه بهم از گل نازکتر بگه شوهرم پوستشان رو میکنه... واقعا خدا ناظر بر رفتارشون بود.... بخدا ی بار آه کشیدم مادر شوهرم تمام بدنش با آب جوش سوخت فقط بعد از در اوردن اشکم..و هم عروسم هم بچش مشکل کلیه پیدا کرده... امید وارم خدا بگذر من که بخشیدم

    • هیییی من روزنامزدی وعروسیم شاپاش گرففتم همه رامادرشوهرم ازم گرفت وندادهیچ کادویی هم بهم ندادن هیچ وقت یادم نمیره نمیبخشمش منودم یاداست وهی هادوهی هاد

    • دوستان به مادرشوهرتون بگید که از دست کدوم کاراش ناراحت میشید.اگه حرف بدی زد همون موقع بیان کنید.خجالت نکشید.نترسید.پای حق وحقوقتون بایستید.اگرحتی جلوی بقیه حرف بدی زدن شما واکنش نشون بدید.همیشه منفعل نباشید.اگر درجواب خوبی،بدی کردند حتما همون موقع ابراز کنید.حتی اگر به شما ظلم شد به حکم ایه ی قران میتونید صداتونو بلند کنید.و دراخر این که ضعیف نباشید ولی ظلم هم نکنید.

    • بزرگترین ارزوم مرگ مادرشوهرمه

    • خواهرای عزیز با دوستان مروت با دشمنان(مادر شوهر)مدارا

    • باسلام. مهم ترین شخص در زندگی هر آدمی همسر است و خداوند با هزار حکمت این پیوند بی همتا و مقدس را ایجاد کرده است. بهترین کار برای جوانان متدین و بالغ این است که محترمانه حد و مرزهای خود را به والدین همسر و والدین خود نشان دهند . ضعیف بودن در ازدواج احساس ضعف در برابر اقوام همسر بسیار خطرناک است و هرگز نباید فراموش کنید که مومن ترین انسان ها همواره مردان و زنانی بوده اند که همسرشان از آن ها راضی تر بوده است.
      بسیاری از والدین مداخله گر خود در جوانی تحت نفوذ و دخالت دیگران بوده اند و چون کمبودهایی داشته اند دوست دارند زندگی فرزندانشان هم محل عمومی باشدو خودشان را با نفوذ بر زندگی دیگران آرام کنند. برای مومن نماهای ضعیف و سست باطن که خدا را نشناخته اند و با زور و سن و قدرت کار پیش می برند متاسفم.
      ایجاد کدورت بین زن و شوهر طبق گفته ی معصومین عمل زشت زنا محسوب می شود و از پاره کردن تمام رگ های بدن آنان بدتر دانسته شده است.پس از دخالت در زندگی فرزندان خصوصا پسران "و حسادت نسبت به زوج بپرهیزیدو قبول کنید در اسلام عزیز زن یگانه قلب شوهر است.خودخواهی و عمل ناپسند و زشت چند مردخواهی را کنار بگذارید.صلوات بر محمد و آل محمد

    • سلام منم یه مادرشوهردارم که ۳ تا بچه توخونه داره ۳ تاشم ازدواج کرده دخترش که یه نخاله ای بیش نیست معتاد شوهرشم همینطور باهاش رفت وآمدی نداریم من عروس پسربزرگه ام پسر دومیش جلوترازشوهرمن ازدواج کرد خانواده شوهرم وضع خوبی ندارن هرچی درمیارن فقط میخورن برای هیچ کدوم ازپسراش یه هزاری کمک نکردن همشون روپا خودشونن بجز دوتاش که مدرسه ای یه یکیشم داره کارمیکنه شوهرمن تو کار جهیزیه عروس لوازم برقی میفروشه مادرشوهرم خیلی توقعش بالاست همه ماراشم زیرزیرکی انجام میده حالا میخواد آشپزخونه اشو براش درست کنیم با هزارتاچیز دیگه من تازه ۳ ماه ازدواج کردم خودم هزهرتا مشکلات دارم تو دوران عقدم میرفتم خونشون اما حالا فهمیدم کمترببینمش خودم آرومترم نمیبخشمش اگه پشتم غیبت میکنه واگذارش کردم به خدا الان یه هفته درمیون میرم خونش هروقتم رفتم هیچ کاری نمیکنم چون دخترنداره پسراش کمکش میکنن اونم به سختی تازه گیا پادرد گرفته دلم خنک شده شوهرم خودش جمع وجورمیکنه منم خودمو به بیخیالی زدم تا وقتی بدن باهاشون بدم ارزش ندارن باهاشون مثل آدم رفتارکنی من اصلا دلم نمیخواد ببینمشون تو زندگیم میگه دخالت نمیکنه اما وقتی شوهرم میره سرمیزنه بهش یا زنگ میزنه مطمئنن پرش میکنه من ساک نمیشینم بی احترامی هم نمیکنم اما جوابشم میدم تو دلم نمونه مریض بشم

      پاسخ ها

      • مهی

        عزیزم شما چرا اینجوری فکر میکنی که اونا آدم نیستند.شوهر شما هم پسر اوناست

    • با سلام.
      بعد 2 سال زندگی مشترک با همسرم که بچه شهرستانه و من متولد تهرانم هر از گاهی میریم شهر همسرم به خانوادش سر بزنیم فامیلاش میشینن کنارم از بدگویی های مادر شوهرم که قبل ازدواج با من مخالف بوده میگن.
      شما ها از مادر و خواهر و جاری مینالید درست... من همشو دارم الان 1 سال و 7 ماهه با تنها جاریم و برادر شوهرم قهرم چون پشت سرم به خواهر شوهرم بدگویی کرده بودند و یک عالمه دخالت بیجا تو جزیی ترین مسایل زندگیم کرده بودند که همه حرفاشو خواهر شوهرم اومد بهم گفت منم رفتم خونه جاریم و گفتم مشکلت با من چیه که همه حرفارو بهش زدم که میدونم چیا پشت سرم گفتی بعد در کمال نا باوری نه تنها روبرو نکرد با خواهر شوهرمون بلکه حاشااااااااااا هم کرد منم از اون روز تحویلش نگرفتم تا اینکه پدر جاریم مرد اما باز به دیدنش رفتم برای عرض تسلیت اما پرو پرو طلبکاره منم دیگه تا الان رابطه ای باهاش ندارم و حالا خواهر شوهرم که رابطه احترام آمیز و غیر صمیمی ام را باهاش حفظ کردم .
      هر سری هم میرم شهر خانواده شوهرم برا پدر و مادرش کادو میبرم چون همش خونه مامان و بابای شوهرم هستم نهایت هم 3 روز اونجا میمونیم 2 روزم (رفت و برگشت ) تو راهیم .
      همه اینا به کنار خاله شوهرم هم با من نمیسازه اومد تو عروسیم گفت بد بخت بشی
      چرا ؟؟؟؟
      چون شوهرم منو گرفته که مال تهرانم مهندسم کم جمعیتم و .... و با دختر خالش عروسی نکرده تازه دخترش تو عروسی ما عقد یکی دیگه بود یعنی شوهر داشت اونم از خاله داماد دشمن خونی منه الان 2 تا عید خونه خالشم نرفتم (خونه همه میریم خاله و دایی و عمه و عموهای شوهرم اما خونه این یکدونه خاله نمیرم) خاله شوهرم از مادر شوهرم که خواهرش میشه دلیلشو پرسیده که چرا نمیریم خونش برام مهم نیست چی شنیده چون شوهرم به مادرش گفته خالش چی بهمون گفت.
      بگذریم فقط میدنم حسودن بدبختن حتما ما چیزهایی داریم که اونا ندارن فقط سر هر اذان جاری و خاله و دختر خاله و برادرشوهرم را نفرین میکنم خدا همون چیزی رو که برا من و شوهرم میخوان به خودشون بده.
      نمیدونم خدای ما کجاست.
      چرا اگه خودمم عوضی و دخالت کن و حسود و ذات خراب بودم میگفتم حقمه اما به والله نیستم و کاری باهاشون ندارم .
      امیدوارم سرطان بگیرن خفت و خواریشونو ببینم
      امیدوارم همچین از خدا بخورن که بفهمن بابت چی خدا چوبشون زده.
      من که برادر ندارم دست حضرت عباس پشتشون

      اقام ابوالفضل بی دسته اما بد میزنه

    • مادر شوهرم ازت نفررررررررررت داررررررررم بابت بي انصافي هات ازت نميگذرم اون عروس نميخاد روبات ميخاد

    • تو دوران عقد هر کاری برای خونواده شوهرم کردم .انگار کوزت بودم.اما اونا تو روز عروسیم جوابمو دادن و تنهام گزاشتن.به این علت که چرا به خاهرش پنج هزارشاباش دادم.خیلی دلمو شکوندن.بهترین شب زندگیم خراب شد.هرگز فراموش نمیکنم.ولی اه من خیلی قشنگ گرفتشون.بعد عروسی خونشون اتیش گرفت.زندگیشون نابود شد. من راضی نبودم اینجوری خونه خراب بشن اما خدا نزاشت کاراشون بی جواب بمونه.الانم دارن زجر میکشن .از خدا میخام بیشتر از این سرشون بلا بیاد منو که با دهن روزه میبرن کار میکشیدن.تا بعد اذان من گرسنگی میکشیدم اینا اوف نمیاوردن.چون بچش نبودم که.
      مامانم کجا بود که ببینه؟؟؟از خدا میخام اگه قراره منم یه روز سر عروسم اینجوری بلا بدم هیچ وقت پسر نیارم هر چی زاییدم دختر بشه.حالم خیلی بده.دعا کنیین مه این روزا بگذره.شوهرم خرجمو نمیده.دست بزن داره.دلم طلاق میخاد اما از ترس ابروم مجبورم سکوت کنم.من هنوز هیجده سالم نشده......

    • مادر شوهرم خيلي زرنگ همه عروس هاشو اذيت كرده ولي هيچكي تا امروز نتونسته مانع بشه اكه حرفي بزنيم ميگه به پسرم يه زن ديگه ميدم حواست باشه رو حرفم حرف نزني ها پنچ پسر داره پسر بزرگش دو زن داره چند سالي شده كه دنبال اينه كه به شوهر من و شوهر جارى ام زن بده منم وقتي خبر شدن بهش گفتم ميگه دروغه جاري ام ديگه زندهگيشو جدا كرد و رفت شهرستان پدرش منم زنده گيم مستقله مگر از دخالت هاي اون به دور نميمونم بچه هاشو طوري تربيت كرده كه هرگز زن تحويل نميگيرن به بچه هاش ميگه هرگز پول را دست زن ندهين اونا هم عيني اخلاق مادرو دارن بخدا خسته شدم با وجودى كه بيست ساله ازدواج كردم بچه هام بزرگ شدن مگر طوري رفتار داره كه فقط با يه بچه طرف باشه منم ديگه تصميم گرفتم عين خودش رفتار داشته همه ديگه از پشت خنجر بزنمش هر چي بهش رو داديم پر رو تر شد فكر كرد من همچين ادمي استم كه همه مكلف به احترام به من استن اون عروس نميخاد كلفت ميخاد هر چي بارش كنن آه نكشه

      پاسخ ها

      • بدون نام

        آیا مادرشوهر شما اهل استان مرکزی است ؟؟؟

    • براي همه ما از خدا صبر ميخوام امييييييين

    • به نظر من مادر شوهر یه سیلی ناگهانیه تو زندگی
      حالا این شمایید که بعد ازدواج باید درست و سیاست مدارانه مدیریتش کنید
      مادر شوهر من خیلی بد نیست ولی با سیاستهاش اوضاع رو به نفع خودش میگردونه
      منم از خودش یاد گرفتم عین کاری که اون با شوهرش و خوانواده ی شوهرش کرده همون کارو با خودش و خوانوادش میکنم

      پاسخ ها

      • بینام

        دقیقا عین مادرشوهر من

    • من 2 ساله با یه پسر دوستم خانواده هامونم میدونن غیر پدرم در حد رفت و امدیم اونم بیرون اما خب من پدرشوهرم بده باورتون میشه درومده به شوهرم گفته اینا در سطح ما نیستن از لحاظ مالی منظورشه مادرشهرمم کاری نداره اما باباش خیلی بده اصلا هم راضی نمیشه به نامزدی

    • مادر شوهر من هم .... يك دختر و داماد اشغال داره فقط اونا رو ميخواد و پسرا و عروسا رو توقع داره هر روز بهش سر بزنن. همه ي مال و اموالش رو هم داده به دخترش و حالا اون به درك . ما مال نخواستيم اينقدر با اعصاب پسراش بازي نكنه. هر وقت شوهر من تنها ميره خونش به يه بهونه اي دعوا راه ميندازه. و مدام شكايت شوهر منو به من ميكنه . ميگه تو بايد يادش بدي با مادرش چطور رفتار كنه. منم بعد از ٢٠ سال الان ١ ساله كم كم جواب تلفناشو ندادم خودش فهميد ديگه باهاش رابط ندارم خيلي راحت شدم. ولي ٢٠ سال زندگي منو خراب كرد. شبانه روز نفرينش ميكنم .الهي به يه روزي بيفته كه بگه عروسم رو لخواين ازش حلاليت بطلبم. اونوقت من ميرم تف ميندازم تو صورتش. بد ذات عوضي

    • سلام دوستان
      ما تو خانوادمون هميشه با خانوماي خونه براي دعوت به مهموني تماس ميگيرن حالا يكساله كه ازدواج كردم هميشه خودم به خانواده همسرم براي دعوت زنگ ميزنم تا احترام گذاشته باشم حتي جاريام اوايل به من زنگ نميزدن كه شوهرم بهشون گفت ديگه به خودم براي دعوت زنگ ميزنن اما مادرشوهرم همش به همسرم زنگ ميزنه و اين منو ناراحت ميكنه حتي چندبار همسرم بهش گفته به من زنگ زده اما ايندفعه باز به همسرم گفته شب شام دعوتيم.به نظرم دعوت يه احترامه نظرتون در اين باره چيه؟

      پاسخ ها

      • بدون نام

        فرهنگ ها با هم فرق میکنه زیاد جدی نگیرید این مسائل رو شما هم مثل خودشون رفتار کنید

    • سلام همه ی نوشته هاتون رو خوندم. بخدا همه ی مادر شوهرا بد نیستن.من ادمای رو میشناسم تو فامیل که انقد با عروساشون خوبن و بهشون خوبی میکنن و زنگ میزنن وبها میدن بهشون که آدم خوشش میاد, حسودی نمیکنم از نگاه کردن به رابطه ی خوبشون اتفاقا خوشحال میشم. قبل اینکه ازدواج کنم خیلی دلم میخواس یه همچین مادر شوهری داشته باشم.چون سن و سالمم زیاد بالا نیست و ادم شاد و گرم و خوش صحبتی هستم,فک میکردم مطمینا رابطه ی خیلی خوبی خواهم داشت, با پسری ک عاشقم بود و دوسش داشتم ازدواج کردم. همون روزی که اومدن خواستگاریم ۳تا خواهر که جای مادرم بودن و یه مادرشوهر ک جای مادربزرگمه, مادرش انگار به دلیل اینکه پسرش عاشقم بود و پافشاری میکرد با وجود مخالفت های پدرم مجبورشون کرده بود تند تند زنگ بزنن و بیان و اصرار کنن به همین قیافه گرفتن مادرش رو از همون روز اول دیدم ولی گذاشتم ب حساب خستگیش, خواهرهاشم مخصوصا کوچیکه ک هم سن مادرم بود سرخ شده بود. من خیلی خواستگار داشتم و خواهانم زیاد بود ولی ساده و خوش مشرب بودم حس و حال ادمای حسود رو نمیفهمیدم, که چرا و کی حسودی میکنن, برای همین اصلا به دل نگرفتم. اما از روز عقد تیکه و متلک های خواهر شوهر میشنیدم و چون شوهرم پشتم بود برام مهم نبود و باز باهاشون خوب بودم. اخلاق های بد خانوادع همسرم باعث شد تازه بفهمم حسادت یعنی چی, و به خودم بیام و به خودم بگیرم حرفاشون رو. تا اینک یکبار به اتفاق همسر گلم جواب خواهرشوهرو گذاشتم کف دستش دیگه رابطه ای باهاشون نداریم. یعنی البته اینا از اول همینجوری سرد بودن و رفت و امد نداشتن.و این موضوع من و ازار میداد که چرا اجتماعی نیستن, در حدی اجتماعی نیستن که در نامزدی منو پاگشا نکردن برادراش,و خواهراش و مادرش یکبار هم به من زنگ نمیزدن.چون خیلی سرد هستن.من اویل زنگ میزدم ب مادر شوهرم واس گرم کردن رابطمون خیلی اخه دوستداشتم روابط رو, اما وقتی زنگ میزدم خیلی سرد برخورد میکرد و این منو متعجب میکرد که نکنه از من بدشون میاد, که بعدا متوجه شدم با همه عروس هاش اینجوریه. من هم دیگه زنگ نزدم. هیچوقت سراغم رو نگرفت که چیکار میکنم,فقط گاهی وقتی کارش میفتاد به پسرش زنگ میزد, خواهراش هم قبل دعوا اژانس کرده بودن همسرم رو. اما بعدا حد و مرز رو فهمیدن . حالا تنها دلیلی که من دلم از مادر شوهرم جوری شکسته که دلم نمیخواد ببینمش اینکه یکبار توی جمع فامیل ها. هم فامیل های من هم فامیل های خودشون. تو خونه من. موقعی ک میرقصیدم و خواستم برای احترام برم جلوشون با خنده که همه هم توجهشون رو من بود, مادر شوهرم روشو برگردوند, و من همونجا قلبم طوری شکست که هرتوجیهی میکنم بند نمیشه, تو مهمونی منی که ب ندرت اشک درمیاد از چشمام .اشکم ریخت و بعد اون بااینک فقط سال تحویل میرم کادو میگیرم بهش سر میزنم که از ازدواجمون ۲سال گذشتعه,باز دلم اروم نمیشه و الکی میرم تا قطع رابطه نشه فقط بخاطر اینک پیره. نه خونش دعوتمون نمیکنه. منم دعوتش نمیکنم. اما دختراش هروز هستن خونش. اگه هم کسی گله کنه میگه پیرم. اما واسه دختراش پیر نیست. خدا شاهده من از اول نمیخواستم اینطور شه.میخواستم یه رابطه عالی داشته باشم باهاش. اما دیگه دلمو شکونده هیچ طوری ارووم نمیشم, حرف از مادرشوهرم که پیش میاد اون شب یادم میفته و اشک از چشام میریزه(حالا کارهای قبلش پیشکش) حالا من باوجود اینک شوهرم پشتمه. اما پیش خونواده خودم سر افکندم, همه میگن چرا دختر به این گلی دادیم مادر شوهرت تحویلت نمیگیره و فلان. خونواده خودم هیچی نمیگنا اما فامیل هام میکن و تو مراسمی چیزی میبینن نیست,یجوری ادمو نگاه میکنن

    • منم از مادرشوهر فوضولم خسته شدم اصلا مراعات سن منو نمیکنه به زور میخواد لباس بلند و پرمنجوق تن من کنه به زور میخواد دستای منو پرطلاکنه میخواد منو عین زنای سی ساله درست کنه وقتیم مخالفت میکنم عروسای فامیلشونو توسرمن میکوبه فکرمیکنه منم عین اونا حرس مال دیگرانو میخورم اخه تو فامیل اینا هم چشمی مده ولی من اصلن پولشونو طلاشون برام مهم نیس دلم میخواد عین هم سنای خودم راه برم سره این موضوع همیشه تحقیر میشم وخیلی ادمه خوش پوشی هستم دخترونه لباس میپوشم ولی اون بهم میگه توعین هیچی ندارا میمونی میخواد من عین خودش قربتی باشم

      پاسخ ها

      • بدون نام

        قدرشان را بدان .
        بعد ها که پا به سن بگذاری متوجه میشوی که اشتباه کردی.

    • میدانم همه دل پری دارن منم با وجود این که پانزده سال از زندگی مشترکم با شوهرم میگذرهولی توی این سالها باور کنید روزی نیست خاطرات تلخم جلوی چشمانم ظاهر نشود .همش اشک ، چه کنیم غیر از گذشت وقتی میبینیم مادر شوهرمون یکی از بستگان درجه اول باید سکوت کرد همه را توی دل خودت ریخت حتی اگر از درون دلت سرد وبی روح شده باشد فقط این را میدانم سکوت سکوت یکی هست ک جوابگوی هر رفتاری

    • همه ادم ها مث هم نیستن ولی من معتقدم جواب هزر کسی رو باید به سبک و سیاق خودش جواب داد الان اگه جواب بدی یکی رو با خوبی جواب بدی سوارت میشه
      مادر شوهر که حای خود داره

    • خدا بهتون صبر بده

    • سلام.من یه مادرشوهردارم که خیلی مهربونه ولی متأسفانه به شوهرم گیرمیده وباهاش بحث میکنه که چرافلان موردوبرازنت میخری.همش بادوتاازخواهراش درگوشش میخونن که خرج دخترتاوقتی که عقدین با مامان باباشه.همسرمو خیلی دوست دارم ولی سادست.منم لجم میگیره.نه ماهه منوعقدکردن ولی یه تیکه هدیه هم نخریدن برام.منم توخانوادم ازاین رسمانیس.پیش دخترای فامیل که ازدواج کردن خیلی سرشکستم.خجالت میکشم.اوناهمه تاآرنجشون طلاست.والا درآمده همسرم اون قدری بدنیس یعنی میتونه بخره.شمابگین من بااین دخالتاشون چکارکنم؟بعضی وقتا شبا گریه میکنم.آخه اگه مامانم بفهمه غصه میخوره

    • سلام عزیزان من,درکتون میکنم,بعضی وقتا این ما هستیم که اجازه میدیم به این توهینا,مگه شما خونواده ندارین چرا ازشون کمک نمیگیرین,من یه مدت مثل خودشون رفتار کردم,بعد که گلایه کردن یا حاشا کردم یا گفتم خوب شما هم اینطورین من گفتم حتما این رفتارارو دوس دارین دیگه خیلی بهتر شدن,جواب دادن ودعوا ونفرین بده,سیاست داشته باشین فقط,مادر شوهر من خوبیاش بیشتره اما زبونش تلخه منم مثل خودش حرف میزنم,تیکه میندازم چند وقت یه بار اما دقیقا به جاش پیش شوهرمم همش از خوبیاش میگم,وقتی ام بد میکنه میگم من واقعا انتظار اون کارو نداشتم یا با شوخی وخنده میگم تو رو خدا میبینی شانس منو,پاشو واسم اسپند دود کن مادر شوهرم چشم نخوره,بعد میگم عیب نداره این بدیش به فلان خوبیاش در,اون وقت شوهرمم میره میگه شما که انقد عروستون فهمیده اس قدرشو بدونین چرا بد میکنید بهش,,,,در ضمن وقتی کار خوبی برام میکنن همش میرم همه جا میگم که به گوشش برسه من خوبیاشو میفهمم,اینطوری اونم علاقش به من بیشتر میشه,من که میگم باز فقط با سیاست کارامو پیش بردم,شوهرمم پشتمه خدا رو شکر

    • همه ی این مواردی که میگین درست.مشکل من اینه که خانواده همسرم جوری رومخش کارمیکنن که فکرمبیکنه اگه یه شاخه گل برامن خریده بهم لطف کرده یاپولشوهدرداده.چندبارشده که وقتی شوهرم گفته میخوام یه چیزی برا زنم بخرم مادرش گفته,زنت گفته برام بخر؟انقدرپولاتوالکی حروم نکن.وقتی من اونجانیستم ش ستش ومغذیش مین.همسرمم عادت کرده سی سال یه جاباشی که همش این حرفاروتوگو شت بخونن می شه عقیدت

    • خانومی امان از بی ذاتی.مادر شوهر من بی ذات ترین موجود دنیاست.فردای روز عقدم فامیل بهم زنگ زدند گفتند مادر شوهرت زن خوبیه؟ امقد همه متوجه بد ذاتیش شدن.شوهر احمق منم پشت اوناست.خداییش کدوم مادر شوهری پسرشو بر میداره میبره شمال٬درحالی که من تازه زایمان کرده بودم و بیمارستان بودم.انقد حسوده که نگو...

    • من تو يه شهر بزرگ بودم...ولى با تفاوت فرهنگى خيلى زياد با يه پسر از يه شهر كوچيك ازدواج كردم..بدون جشن و اينجور چيزا..چون دوسش داشتم...و ١٠٠٠ كيلومتر از خانوادم دور شدم...از وقتى اومدم با توقعات بى جاى خانواده شوهرم مواجه شدم...ظاهرا ادماى خوبين ولى هم پدر شوهر هم مادر شوهرم خيلى بد جنسن...خيلى...انقدر اذيتم كردن و همسرم همش طرف اونا رو گرفت كه الان با كلى سياست و البته دعواى شديد خانواده همسرم داريم ميريم شهر ما واسه زندگى...از اين شهر و ادماش متنفرم...پدر شوهرم نزاشت ما نامزد بمونيم و من با گريه نشستم پاى سفره عقد...الانم با گريه دارم اينجارو ترك مى كنم...١هفته پيش رفتيم خونشون كه با احترام جدا شيم ازشون ولى مادر شوهرم حرفاى بدى به من زد...منم چون سكوت كردم و نمى خواستم دم آخر حرفى از دهنم در بياد از همه معذرت خواستم و خونشونو ترك كردم..وسط كوچه از حال رفتم و همسرم بغلم كرد و منو رسوند به بيمارستان..با اينحال همسرم طلبكاره كه چرا خونشونو ترك كردم و اين بى احترامى به خانوادشه...حالم خيلى بده...غريب و تنها بودم تو اين ١ سال و نيم...يادم نميره يه روزايى ما نون نداشتيم بخوريم ولى خونه مادر شوهرم ميوه هاش انقدر ميموند كه كپك مى زد...همسرم با اينكه من هميشه سكوت كردم در مقابل خانوادش ولى همش طرف اوناس...از من بدشون مياد چون هميشه خواستم خودمون تصميم بگيريم واسه همه چى...خانواده همسرم انقدر به بچه هاشون وابسته ان كه پدر شوهرم هر دو پسراشو نه سربازى فرستاد نه دانشگاه راه دور...با پسر و مادر خيلى وابسته اصلا ازدواج نكنيد..هرگز.الان دلم واسه همسرمم مى سوزه..دوس ندارم بين منو مادرش قرار بگيره...از طرفى اينجا ديگه نمى تونم تحمل كنم و همشم نگرانم سختيهايى كه من تو غربت كشيدم همسرمم بكشه..دوس ندارم اذيت شه ولى بايد بريم از اينجا...هرگز از خانوادش نمى گذرم...هرگز..به خاطر ترس و نفرتى كه تو دلم كاشتن.

    • من وقتی تا اومدم عقد بشم و در طول عقد واقعا مادر شوهرم تا میتونست اذیت کرد بیشتر از هرچیزی دلم برای شوهرم میسوزه که چی کشید البته خوبی هم داشتند لطفم کردند ولی همش با بحث و دعوا بدیش اینه که به من هیچی نمیگفتا همش غر غر سر شوهرم اونم کلافه میشد میومد به من میگفت تنها کاری که من میکردم سکوت بود اون شبش کلی پشت سر من گفته بود من فرداش زنگ میزدم حال و احوال میکردم اونم وقتی که پیش شوهرم بود باهاشم کلی خوب میحرفیدم تا پیش شوهرم شرمنده بشه انقدر این کارو کردم الان خداروشکر بعد از سه سال ازدواج مشکلی نداریم ولی همش حسم اینه که من سکوت کردم من کوتاه اومدم و دلم میخواد یبار همه چیو بریزم بیرون و بهش بگم البته فقط دلم میخواد صد در صد نمیکنم

    • من اگه یه روزخودم مادرشوهربشم انقدر براش چیزی میخرم.انقدرقربون صدقش میرم یا اگه اینام نباشه حداقل کاری که میتونم انجام بدم اینه که توخونم راحت باشه وهرچی خواس برداره هرکاری خواست انجام بده خودشون باپسرم صلاح خودشونوبسنجن.والا

      پاسخ ها

      • بدون نام

        هرموقع هم چیزی گفتن متل خودشون جواب دادم ونذاشتم کسی بخوادتوسرم بزنه الانم سه چهارساله مستقل شدم ورفت آمدکنم یانه کاریم نداریم ودخالت آنچنانی نمیکنن اگه دخالت کنن هم من کارخودمومیکنم وب هدفم میرسم مشکل شمازناترستونه متاسفانه ک ترسویین وبراخودتون خیلی ارزش قاعل نیستین ک حقتونوبگیرین حتی ب زور

    • لعنت به خانواده شوهرای بدجنس

    • من از دست پدرشوهرم خسته شدم. خودش میشینه پای بساط تریاک کشی هی به شوهر من میگه تو پسر بزرگ منی باید این کار رو بکنی و اون کار رو بکنی. فکر کنید ما فردا باید بریم مراسم چهلم پدرزن پسرخاله پدرشوهرم! مسخره است واقعاً. به شوهرم میگم آدم زنده که وکیل وصی نمی خواد هروقت ایشالا بابات مرد ما یه جاش می ریم این ور اون ور. دعا کنید زودتر گور به گور بشه. . هر کاری هم براش بکنیم یه تشکر نمی کنه هفته پیش سال باباش بود یه حلوا کاراملی درست کردم و همه کلی به به و چه چه کردند ولی پدرشوهرم فقط مثل ... می خورد. یه تشکر هم نکرد. تو دلم گفتم ایششششششالا حلوای تو رو بپزم نکبت شیره ای :@

    • من یه مادر شوهرم یه پسر هم بیشتر ندارم.در جوانی بیوه شدم وپسرم رو با هزار ویک مشکل بزرگ کردم .دامادش کردم اما از شانس بدم یه عروس حسود وعوضی گیرم اومده .بعضی وقتا سه چهار روز با پسرم میاد پیشم میمونه اما دست به سیاه وسفید نمیزنه منم روم نمیشه بهش چیزی بگم .لباسامو بدون اجازه بر میداره .از لوازم ارایشیم بدون اجازه استفاده میکنه.روبروم میشینه خودشو ارایش میکنه .جلو من کنار پسرم میخوابه نه حرمتی نه احتراامی .سوار ماشین که میشه تعارف نمیکنه هیچ حتی یه ببخشید هم نمیگه.اگه پسرم چیزی بهم بده یواشکی برش میداره.نمیزاره برای پسرم لباسی که خوشم اومد رو بخرم.با ادا وقیافه گرفتن نشون میده که راضی نیست .اما نظر منو در خرید های خودش قبول داره. من نه حسودم نه اهل دعوا وپر کردن پسرم نمیدونم با این عروس عجوزه چه رفتاری کنم خیلی پررو وبیحیاست خیلی.

    • سلام خدایا شرهرچه مادرشوهر بد.جنسوبه خودشون باز گردان الهی امین

    • سلام به همه عروس ها و مادرشوهرهای عزیز. راه حل ادم هایی که در روابطشون مشکلات عمیق دارند فقط دوریه. به قول معروف دوری و دوستی. اگر دیر به دیر هم رو ببینید دلتنگ هم میشید.

    • سلام. مادرشوهر من خیلی خوبه. درسته گاهی عصبانی میشه. ولی حتما من عروس خوبی براش نبودم. در مقابل این همه خوبیش بدیهاش اصلا به نظر نمیاد.

    • سلام...اي بابا من حوصله خودمم ندارم....اونارو ديگه كجاي دلم بذارم آخه.