مردی که از پروژه «جان ويک» در «دد پول ۲»

روزنامه بانی فیلم: موفقیت عظیم تجاری اولین اقتباس سینمایی از «دد پول» که از مهجورترین قهرمانان کمیک استریپی بوده، به حدی رسیده که ساخت قسمت دوم آن هم توسط استودیوی فاکس در دستور کار قرار گرفته و برای کارگردانی این فیلم دیوید لیچ در نظر گرفته شده که سابقه کارگردانی قسمت اول فیلم جنایی- اکشن «جان ویک» را دارد و اخیراً ساخت یک فیلم جنایی و دلهره آور به نام «سردترین شهر» با بازی چارلیز ترون را هم به پایان رسانده است.

درو گودارد و مگنوس مارتنز هم برای کارگردانی این فیلم مدنظر قرار داشتند اما در نهایت لیچ از آنها پیشی گرفت و جانشین تام میلری شد که فیلم اول «Dead Pool» را با موفقیت چشمگیری کارگردانی کرده بود اما بر سر نحوه ساخت قسمت دوم با سران فاکس به توافق نرسید و کنار کشید. گفته می شود میلر با رایان رینولدز ایفاگر نقش اول فیلم یعنی کاراکتر «دد پول» هم اختلاف دیرپایی داشته که با شروع مراحل «پیش تولید» فیلم دوم مجدداً سرباز کرده است.

سران فاکس از اظهارنظر پیرامون مسایل مذکور و حتی تایید نام دیوید لیچ به عنوان منتخب نهایی خود سرباز زده اند اما به نظر می رسد همه چیز روی غلتک افتاده و کارها ردیف شده باشد. آنچه قطعی می نماید، تخصص لیچ در ساخت کارهای پرتحرک و اکشن است که اولین ویژگی «Dead Pool» و فیلم هایی از این قبیل به شمار می آید. لیچ با چاد استاهلسکی همکاری سازنده و مفیدی در کمپانی موسوم به «۸۷ Eleven» داشته و این شرکتی است که کارش جور کردن آدم ها و مهارت های ضروری برای فیلم های اکشن و پر زد و خورد است و اگر گفتیم جور کردن آدم های این حرفه، منظورمان بدلکاران و کسانی است که به جای نفرات اصلی ایفای نقش می کنند.

کار مشترک دیوید لیچ و چاد استاهلسکی فیلم هایی چون «قاتل نینجا» و یکی از قسمت های سری فیلم های «کاپیتان آمه ریکا» به نام «جنگ داخلی» را هم در برگرفته است ولی نقطه اوج کار او و به واقع اولین کارگردانی اش در عرصه فیلم های فیچر بلند در فیلم های دوگانه و پر زد و خورد «جان ویک» رویت شد و در آن فیلم ها نیز استاهلسکی با لیچ همکاری داشته است ولی لیچ در فیلم دوم فقط یکی از طراحان و قصه نویسان بود و کارگردانی را انجام نداد. با اینکه او به درد ساخت قسمت دوم «دد پول» می خورد و انتخاب مناسبی بوده اما کنار گذاشته شدن تام میلر از فیلم دوم همچنان ابراز شگفتی و مایه پرس و جوها است زیرا او کارش را در «دد پول یک» به قدری خوب انجام داد که این قهرمان کم طرفدار کمیک بوکی که ذاتاً آدمی منفی و تیره است، به ماشین پولسازی تازه ای برای شرکت های سازنده فیلم های کمیک استریپی تبدیل شد.