۵۴۸۵۶۹
۵۸۳۶
۵۸۳۶
پ

ستاد مبارزه با چرندیات (۷۳)

در این سری مطالب سعی داریم به بررسی دروغ ها و شایعات مشهوری که در هر از چند گاهی در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به راه می افتند بپردازیم و با مستندات آن ها را برای شما تحلیل کنیم تا شاید قدم کوچکی در مسیر آگاه سازی مخاطبان عزیز باشد.

برترین ها: «ستاد مبارزه با چرندیات» عنوانِ یک جریان بود که با صفحه ای در فیسبوک شروع به کار کرد و بسیار قوی و حساب شده به جنگ دروغ های اینترنتی و شایعاتی که به عنوان واقعیت به خورد مردم داده می‌شد، رفت.

در این سری مطالب سعی داریم به کمک داده های این صفحه و سایت های مرتبط، به بررسی دروغ ها و شایعات مشهوری که در هر از چند گاهی در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به راه می افتند بپردازیم و با مستندات آن ها را برای شما تحلیل کنیم تا شاید قدم کوچکی در مسیر آگاه سازی مخاطبان عزیز باشد و باعث شود مِن بعد هر چیزی را که در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی دیدیم، سریع باور نکنیم. جدا از این گونه موارد، سعی در معرفی تکنیک های مبارزه با شایعات و مغالطه ها را در این سری مطالب داریم. با ما همراه باشید.

******

سوژه اول؛ بلیزر سفارت آمریکا، خودروی استقبال از امام!
این خودرو ارتباطی با سفارت آمریکا نداشته است و توضیحات مندرج در تصویر حقیقت ندارد.
متن شایعه

«خودروی سفارت آمریکا در ایران. ریشه های انقلاب اسلامی ایران را در این عکس پیدا کنید!»
ستاد مبارزه با چرندیات (73)

پاسخ شایعه

این خودرو ارتباطی با سفارت آمریکا نداشته است و توضیحات مندرج در تصویر حقیقت ندارد.

محسن رفیق دوست فردی بود که بعد از ورود امام به ایران، ایشان را به بهشت زهرا رسانید. خاطرات ایشان در کتابی با عنوان "برای تاریخ می‌گویم" به طبع رسیده است. در این کتاب عنوان شده است که بلیزری که امام را به بهشت‌ زهرا رساند متعلق به "علی مجمع ‌الصنایع" یکی از آشنایان شهید بروجردی بوده است. ایشان کارخانه‌ ای کوچک به نام جی-ام پارت داشت که قطعات کاسه ‌نمد ماشین را می‌ساخت. مخارج ضد گلوله کردن این ماشین را نیز ایشان بر عهده گرفته بود.
با سؤاستفاده از تفاوت ظاهری پلاک این خودرو با پلاک های مرسومِ آن زمان، متن شایعه مدعی سیاسی بودن پلاکِ این خودروی بلیزر گردیده است، در حالی که این یک پلاک ترانزیتی بوده و با پلاک های سیاسی و کنسولی تفاوت دارد.

پلاک ترانزیت به منظور شناسایی وسیله نقلیه بصورت بین المللی صادر و تحویل می گردد که برای تردد یک خودرو در خارج از کشور، نیاز به تهیه این نوع پلاک از سوی کانون جهانگردی می باشد.

کانون جهانگردی در آن زمان پلاکهای ترانزیتی قدیمی را با پیشوند سه حرفی TEH و پنج کاراکتر عددی به رنگ سبز در زمینه سفید صادر می کردند.. پلاک های ترانزیت برای هر وسیله نقلیه فقط یک بار صادر می شدند که مختص همان خودرو بوده و اعتبار آنها تا پایان عمر همان وسیله نقلیه می بود.

* برای مشاهده انواع پلاک های خودرو در آن برهه زمانی، لینک های ۱ و ۲ را بررسی بفرمایید.

نه تنها در هیچ منبع ایرانی و خارجی اثری از این ادعای کذب یافت نمی شود که در منابع بسیاری همچون هفته نامه ی آمریکایی نیوزویک که در آن زمان وقایع انقلاب ایران را منتشر می کرده، با اشاره به این خودرو تنها از عبارت یک بلیزر آبی رنگ استفاده کرده اند.


سوژه دوم؛ سوزنهای آلوده به HIV زیر دسته دستگیره پمپ بنزین ها

این یک شایعه قدیمی و بین المللی است و صحت ندارد!

متن شایعه

"یك سری أشخاص شریر و بی خبر از خدا این سوزن را توی پمپ بنزینها زیر دسته دستگیره ها میگذارند كه آغشته به HIV ویروس ایدز هست. مواظب باشید و به دیگران هم اطلاع دهید."
ستاد مبارزه با چرندیات (73)

پاسخ شایعه

این شایعه قدیمی حدود سال ۲۰۰۰ میلادی در آمریکا منتشر شد و ارتباطی هم با ایران ندارد. شایعه به نقل از کلانتر ویرجینیای غربی، خبر از ابتلای ۱۶ شهروند از این طریق به ایدز داده بود که همان زمان تکذیب گردید.
نسخه های مختلف شایعه سوزنهای ایدز را در صندلی های اتوبوس، سینما، محل سکه تلفن های عمومی و... ذکر می کنند و سوژه این مورد هم دسته دستگیره پمپ بنزین است.

ویروس HIV زمان زیادی در خارج از بدن انسان و روی سطوح و اجسام تیز زنده نمی ماند . مرکز کنترل و پیشگیری بیماریهای آمریکا نیز هیچ مورد آلودگی به ایدز از طریق سوزن های غیر پزشکی - درمانی گزارش نکرده است.


سوژه سوم؛ رها شدن خدیجه، دختر دکتر مصدق در آسایشگاهی در سوئیس

ایشان سال 82 فوت کرده اند و پیش از آن از طریق دولت و سفارت ایران سرکشی و پشتیبانی مالی شده اند.

متن شایعه

" ﺳﺮﮔﺬﺷﺖ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﯼ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﺼﺪﻕ

ﺩﻛﺘﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﺼﺪﻕ ﺩﻭ ﭘﺴﺮ ﻭﺳﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺍﺷﺖ. ﺩﻭﺗﺎ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﻫﺎ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﯾﻜﯽ ﻫﻤﺴﺮ ﺩﻛﺘﺮ ﺍﺣﻤﺪ ﻣﺘﯿﻦ ﺩﻓﺘﺮﯼ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺩﺭﺣﺎﺩﺛﻪﯼ ﻫﻮﺍیی اﯾﺮﺍﻥ ﺍﯾﺮ ﻧﺰﺩﯾﻚ ﺗﻬﺮﺍن درﺑﻬﻤﻦ ۱۳۵۸ ﭘﺮﻭﺍﺯﻣﺸﻬﺪﺗﻬﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻟﺸﮕﺮﮎ ﺍﺯﺑﯿﻦﺭﻓﺖ، ﺩﻭﻣﯽ ﺿﯿﺎﺀ ﺍﺷﺮﻑ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﺍﯼ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺳﻮﻣﯽ ﺧﺪﯾﺠﻪ ﺍﺳﺖ. ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺫﻛﻮﺭ ﺩﻛﺘﺮﻣﺼﺪﻕ ﻏﻼﻣﺤﺴﯿﻦ ﻭ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﻏﻼﻣﺤﺴﯿﻦ ﻣﺘﺨﺼﺺ ﺯﻧﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭﺍﺣﻤﺪ ﺗﺎ ﻣﻌﺎﻭﻧﺖ ﺭﺍﻩ ﺭﺳﯿﺪ ﻭﺍﻣﺎ ﺳﺮﮔﺬﺷﺖ ﺧﺪﯾﺠﻪ ﻛﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻛﻮﺩﺗﺎﯼ 28 ﻣﺮﺩﺍﺩ ﺩﭼﺎﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺭﻭﺣﯽﺷﺪﯾﺪ ﺷﺪ. ﺩﻛﺘﺮﻣﺼﺪﻕ ﺗﺎ ﻭﺍﭘﺴﯿﻦ ﺩﻡ ﺣﯿﺎﺕ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺧﺪﯾﺠﻪ ﺑﻮﺩ ﻭﺑﻪ ﺑﭽﻪﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺗﻮﺻﯿﻪ ﻛﺮﺩ ﻛه ﻣﻮﺍﻇﺐ ﻭﯼ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺗﺎﻣﻮﻗﻌﯽ ﻛﻪ ﺩﻛﺘﺮﻏﻼﻣﺤﺴﯿﻦ ﻭ ﺍﺣﻤﺪ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﻭﯼ ﺣﯿﺎﺕ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ، ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺍﻭ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭﻫﺰﯾﻨﻪﯼ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍﺗﺎﻣﯿﻦ ﻣﯽﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﻛﺘﺮ ﻣﺼﺪﻕ،ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻧﺨﺴﺖ ﻭﺯﯾﺮ ﻣﻠﯽ ﻭ7 ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ،ﺗﻨﻬﺎ ﻭﻓﺮﺳﻮﺩﻩ ﻭﻓﻘﯿﺮ ﺩﺭﮔﻮﺷﻪ ﯾﻜﯽ ﺍﺯ ﺁﺳﺎﯾﺸﮕﺎﻩﻫﺎﯼ ﺩﻭﻟﺘﯽ ﺳﻮئیس ﺩﺭﻣﯿﺎﻥ ﻋﺪﻩﺍﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭﺍﻥ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﺑﺎﻫﺰﯾﻨﻪ ﺩﻭﻟﺖ ﺳﻮﯾﺲ ﺑﻪ ﺳﺮﻣﯽﺑﺮﺩ، ﺯﻫﯽ ﺗﺄﺳﻒ. ﯾﻜﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﻛﺘﺮ ﻣﺼﺪﻕ ﺩﯾﺪﺍﺭﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﺭﻧﺎﻣﻪﺍﯼ ﻣﯽﻧﻮﯾﺴﺪ : ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﯾﻚ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺩﻟﺴﻮﺧﺘﻪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺁﺳﺎﯾﺸﮕﺎﻩ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﺯ ﻧﺰﺩﯾﻚ ﺑﺎ ﺧﺪﯾﺠﻪ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﮕﻮ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ،ﺑﻪ ﺷﺮﺡ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﻣﯽﭘﺮﺩﺍﺯﻡ. ﺩﺭﺟﺴﺘﺠﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﺎﻓﺘﻦ ﺧﺎﻃﺮﻩﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﻣﺼﺪﻕ،ﺩﺭ ﺳﻮﯾﺲ ﺧﺎﻧﻪﺍﯼ ﺭﺍﭘﯿﺪﺍﻣﯽﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﻣﺼﺪﻕ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﯽ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺩﺭﺁﻥ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻣﯽﻛﻮﺷﻢ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﻛﺴﺐ ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﻣﯽﺷﻨﻮﻡ ﺩﺧﺘﺮ ﻭﯼ ﺧﺪﯾﺠﻪ ﻣﺼﺪﻕ،ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻭﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎﺯﻣﺎﻧﺪﻩ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﻣﻠﯽ،ﺳﺎﻟﻬﺎﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﺎﯾﺸﮕﺎﻩ ﺑﯿﻤﺎﺭﺍﻥ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﻧﻮﺷﺎﺗﻞ، ﺑﻪ ﻫﺰﯾﻨﻪﯼ ﺩﻭﻟﺖ ﺳﻮﯾﺲ ﺩﺭﻧﻬﺎﯾﺖ ﻓﻘﺮ ﻭﺗﻨﮕﺪﺳﺘﯽ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﯽﺩﻫﺪ. ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺎ ﺁﺳﺎﯾﺸﮕﺎﻩ ﺑﯿﻤﺎﺭﺍﻥ ﺭﻭﺣﯽ ﺗﻤﺎﺱ ﻣﯽﮔﯿﺮﻡ. ﺑﺎ ﺑﯽ ﺍﻋﺘﻨﺎﯾﯽ ﭘﺮﺳﺘﺎﺭﯼ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﻣﯽﺷﻮﻡ ﻛﻪ ﻣﯽﭘﺮﺳﺪ:"ﭼﻪ ﻧﺴﺒﺘﯽ ﺑﺎ ﻭﯼ ﺩﺍﺭﯾﺪ؟ " ﻣﯽﻛﻮﺷﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻭﯼ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﻫﻢ ﻛﻪ "ﭘﺪﺭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﻧﻮﯼ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪ ﻧﺨﺴﺖ ﻭﺯﯾﺮ ﻣﻠﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻩ ﻭﺧﺪﻣﺎﺕ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻛﺸﻮﺭﺵ ﻫﺮﮔﺰ ﺍﺯﺧﺎﻃﺮ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﻫﺎ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻧﻤﯽﺭﻭﺩ ﻭﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﺧﺘﺮ ﻭﯼ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﻢ ". ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ ﺑﺎ ﻟﺤﻨﯽ ﺍﺳﺘﻬﺰﺍﺀ ﺁﻣﯿﺰ ﻣﯽﺧﻨﺪﺩ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺗﻠﻔﻦ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﻣﻠﯽ ﺳﺮﺍﻍ ﻧﻤﯽﮔﯿﺮﻧﺪ ﻭﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﭘﺰﺷﻚ ﻣﻌﺎﻟﺞ ﻭﯼ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﮕﯿﺮﻡ. ﭘﺲ ﺍﺯﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﺟﺎﺯﻩﯼ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﻣﯽﺩﻫﺪ. ﻣﯽﭘﺮﺳﻢ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﻫﺎﯾﯽ ﻻﺯﻡ ﺩﺍﺭﺩ ﺗﺎ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺗﻬﯿﻪ ﻛﻨﻢ ﻭﻗﺮﺍﺭ ﺳﺎﻋﺖ 5 ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻇﻬﺮ ﺭﺍﻣﯽﮔﺬﺍﺭﻡ. ﺩﺭ ﻭﻗﺖ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺷﺪﻩ ﺑﻪ ﺁﺳﺎﯾﺸﮕﺎﻩ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪﺍﻥ ﻣﯽﺭﻭﻡ. ﺑﻪ ﺩﻓﺘﺮ ﻣﯽﺭﻭﻡ ﻭ ﻣﯽﮔﻮﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﭼﻪ ﻛﺴﯽ ﺁﻣﺪﻩﺍﻡ. ﺩﻛﺘﺮ ﺑﻪ ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ ﺩﺳﺘﻮﺭﺍﺗﯽ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﭼﻨﺪﻟﺤﻈﻪ ﺑﻌﺪ ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ ﺑﺎ ﺑﺎﻧﻮﯾﯽ ﺳﺎﻟﺨﻮﺭﺩﻩ ﻛﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﯿﻦ 60 ﺗﺎ 70 ﺳﺎﻝ ﺩﺍﺷﺘﻪﺑﺎﺷﺪ،ﻭﺍﺭﺩ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﺑﻪ ﻃﺮﻓﺶ ﻣﯽﺭﻭﻡ ﻭﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺩﺍﯼ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯽﻛﻨﻢ. ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽﻛﻨﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﺩﺍﯼ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﻫﺎ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺗﻘﺪﯾﻢ ﻣﺼﺪﻕ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺧﺎﻃﺮﻩﯼ ﻓﺪﺍﻛﺎﺭﯼﻫﺎﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻜﺮﺩﻩﺍﻧﺪ. ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ ﻣﯽﭘﺮﺳﺪ: "ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺩﺭ ﺍﺗﺎﻗﺶ ﺻﺤﺒﺖ ﻛﻨﯿﺪ ﯾﺎﻫﻤﯿﻦ ﺟﺎ؟" ﭘﺎﺳﺦ ﺭﺍﺑﻪ ﺍﻭ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ ﻣﯽﻛﻨﻢ. ﺧﺪﯾﺠﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﻛﺘﺮﻣﺼﺪﻕ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﻫﻤﯿﻦ ﺟﺎ. ﺩﺳﺘﻪ ﮔﻠﯽ ﺭﺍﻛﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﺁﻭﺭﺩﻩﺍﻡ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯽﮔﻮﯾﻢ ﻛﻪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﻭﺍﮔﺮ ﻛﺎﺭﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﺣﺎﺿﺮﻡ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻢ. ﺍﻣﺎﻓﻘﻂ ﺗﺸﻜﺮﻣﯽﻛﻨﺪ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﭼﻨﺪﻟﺤﻈﻪ ﺑﯽآﻧﻜﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﯾﺎﺣﺮﻓﯽ ﺯﺩﻩﺑﺎﺷﺪ،ﻓﻘﻂ ﯾکﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﺸﻜﺮﻣﯽﻛﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﯿﺮﻭﻥ میرﻭﺩ. ﻭﻗﺘﯽ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺍﺗﺎﻗﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﭘﺮﺳﻢ،ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﺪ ﻭﺷﻤﺮﺩﻩ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ "ﺻﺪ ﻭﻫﻔﺪﻩ ". ﺑﻌﺪ ﺧﺪﺍ ﺣﺎﻓﻈﯽ ﻣﯽﻛﻨﺪ ﻭ ﺩﺳﺘﻪ ﮔﻞ ﺭﺍ ﭘﺲ ﻣﯽﺩﻫﺪ. ﻣﯽﭘﺮﺳﻢ "ﻣﮕﺮ ﮔﻞ ﺩﻭﺳﺖﻧﺪﺍﺭﯾﺪ؟ " ﭘﺎﺳﺨﺶ ﻓﻘﻂ ﺗﺸﻜﺮ ﺍﺳﺖ. ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺳﺖ ﺗﺮﯾﻦ ﭘﺎﺳﺨﯽ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩ.ﺯﯾﺮﺍ 49 ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎﺯﻣﺎﻧﺪﻩ ﯼ ﻣﺼﺪﻕ ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﻣﻠﯽ ﺑﯽ ﺧﺒﺮ ﺑﻮﺩﻩﺍﯾﻢ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺩ ﺭﻫﺎ ﻛﺮﺩﻩﺍﯾﻢ ﻭﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﻚ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺶ ﻛﺮﺩﻩﺍﯾﻢ ". ﺑﺎ ﺑﻐﻀﯽ ﺟﺎﻧﺴﻮﺯ ﺩﺭ ﮔﻠﻮ ﺑﻪ ﺩﻓﺘﺮ ﺁﺳﺎﯾﺸﮕﺎﻩ ﺑﺮﻣﯽﮔﺮﺩﻡ،ﺩﺳﺘﻪ ﮔﻞ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ ﻣﯽﺩﻫﻢ. ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ": ﭼﻪ ﺷﺎﻧﺴﯽ "! ﺍﺯﻋﻠﺖ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺍﺵ ﻣﯽﭘﺮﺳﻢ ﻭ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯽﺷﻨﻮﻡ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻏﺎﺭﺕ ﻣﻨﺰﻝ ﺩﻛﺘﺮ ﻣﺼﺪﻕ ﺩﺭ 28 ﻣﺮﺩﺍﺩ 32 ﻭ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺷﺪﻥ، ﭼﻮﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺴﯿﺎﺭﺣﺴﺎﺳﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﻭﭘﺪﺭﺵ ﺭﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ،ﺩﭼﺎﺭ ﺍﺧﺘﻼﻝﺭﻭﺍﻧﯽ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﺍﺯﺍﯾﻦ ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ ﻣﯽﭘﺮﺳﻢ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﯾﺶ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺗﺄﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ؟ ﭘﺎﺳﺦ ﺍﻭ ﻣﺜﻞﭘﺘﻜﯽ ﺑﺮ ﺳﺮﻡ ﻓﺮﻭﺩ ﻣﯽآﯾﺪ.ﻫﯿﭻ ﻛﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﻭﯼ ﭘﻮﻟﯽ ﻧﻤﯽﻓﺮﺳﺘﺪ ". ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻋﻀﺎﯼﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﯼ ﺍﻭ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﻣﺎﺑﻪ ﺳﻔﺎﺭﺕ ﺍﯾﺮﺍن اﻃﻼﻉ ﺩﺍﺩﯾﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﻛﻪ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﻭﯼ ﺭﺍ ﺗﺄﻣﯿﻦ ﻛﻨﻨﺪ،ﻭﻟﯽ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﻜﺮﺩﻧﺪ ﻭﭘﺎﺳﺨﯽ ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ. ﺩﺭﺣﺎﻝ ﺣﺎﺿﺮ ﺁﺳﺎﯾﺸﮕﺎﻩ ﺑﺮﺧﻼﻑ ﺭﺳﻢ ﺟﺎﺭﯼ ﺧﻮﺩ ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﺗﺤﻤﻞ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﻭﯼ ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ ﺣﺪﻭﺩ ﺻﺪ ﻓﺮﺍﻧﻚ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻭﯼ ﻣﯽﭘﺮﺩﺍﺯﺩ ﺗﺎ ﺍﮔﺮ ﭼﯿﺰﺧﺎﺻﯽ ﻻﺯﻡ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﻬﯿﻪﻛﻨﺪ ". ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻣﯽﻛﻨﺪ ﻣﻦ ﺗﻌﺠﺐ ﻣﯽﻛﻨﻢ " ﺍﯾﺮﺍﻥ ﯾﻚ ﻛﺸﻮﺭﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﺍﺳﺖ ﻭﻫﻤﯿﻦ ﺣﺎﻻ ﻫﻢ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﯾﻚ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ 6 ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﻓﺮﺍﻧﻜﯽ ﺩﺭ ﮊﻧﻮ ﻣﯽﺳﺎﺯﺩ،ﻭﻟﯽ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﯼ ﯾﻚ بیماﺭ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﺩ. ﻣﮕﺮ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽﮔﻮﯾﯿﺪ ﭘﺪﺭ ﻭﯼ ﻧﺨﺴﺖ ﻭﺯﯾﺮ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟"! ﺑﺎ ﻗﻠﺒﯽ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﺍﺯ ﺁﺳﺎﯾﺸﮕﺎﻩ ﺧﺎﺭﺝ‌ ﻣﯽﺷﻮﻡ. ﻛﻨﺎﺭ ﺩﺭﯾﺎﭼﻪ ﺑﻪ ﺳﺎﺣﻞ ﭼﺸﻢ ﻣﯽﺩﻭﺯﻡ. ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻣردی میهن پرست. مردی که نفت را ملی کرد...
"
ستاد مبارزه با چرندیات (73)

پاسخ شایعه

این شایعه قدیمی صحت ندارد و خدیجه مصدق، دختر دکتر مصدق در ۲۹ اردیبهشت ۸۲ در سن هشتاد سالگی در سوییس دار فانی را وداع گفته است. بیماری وی که از کودکی دچار شده بود، منجر شد بیش از پنجاه سال در آسایشگاه بیماران شهر نوشاتل زندگی کند و علاقه ای به دیدار کسی نشان ندهد. برخی گزارشات، بیماری ایشان را نتیجه مشاهده صحنه برخورد بد ماموران رضاخان با پدرش ، در ایام کودکی دانسته اند.

بی اعتنایی دولت ایران و زندگی ایشان با هزینه دولت سوسیس صحت ندارد. مسئولین کنسولی سفارت ایران در برن، وضعیت او را پیگیری کرده و در محل آسایشگاه از ایشان عیادت می نمودند. در زمان حیات دکتر مصدق، هزینه های آسایشگاه توسط وی و سپس تا اوایل دهه هفتاد شمسی توسط وراث پرداخت می شد، اما بعدا هزینه ها توسط قیم و مشارکت یک نهاد اجتماعی مقیم کانتون نوشاتل تامین گردید.

البته به مناسبتهای مختلف علاوه بر تقدیم برخی هدایا، کمک های مالی نیز از سوی دولت و سفارت ایران به آسایشگاه فوق الذکر صورت گرفته است.


سوژه چهارم؛ فروش گوشت جنین حیوانات در تهران

این تصویر جنین حیوانات نیست بلکه یک خرگوش است و به ایران هم تعلق ندارد.

متن شایعه

" فروش جنین حیوانات در تهران برای مصرف خوراکی!

مجوز واردات و پخش این ها از کجاست؟؟!!؟"

ستاد مبارزه با چرندیات (73)

پاسخ شایعه

فروش جنین حیوانات در فروشگاه های کشورمان صحت ندارد و هیچ گزارشی هم از این مطلب یافت نمی شود. تصویر شایعه متعلق به ایران نیست و اولین بار در اکانت های ترکیه ای شبکه های اجتماعی با متنی طنز آمیز منتشر شده است.
ستاد مبارزه با چرندیات (73)

این تصویر متعلق به جنین هیچ حیوانی نیست و چنانکه از ظاهر و ابعاد آن مشخص است، یک خرگوش بالغ است که ماهیچه های آن رشد کرده و پوستش نیز کنده شده و احتمالا در کشوری اروپایی بسته بندی و عرضه شده است.

عرضه و مصرف لاشه حیواناتی که ذبح نشده اند، از نظر شرعی حرام و قانونا جرم و غیر قابل فروش است.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج