۷۱۳۵۱۸
۱ نظر
۵۰۲۷
۱ نظر
۵۰۲۷
پ

آرسن ونگر؛ مردی که زیاد می‌دانست، و شاید هم کم

مدت ها پیش، حتی زمانی که هنوز هواداران عجول تر پلاکاردهای بزرگ درخواست خروج را به ورزشگاه نیاورده بودند، گفته بود: «زمانی من هم از اینجا می روم، قول می دهم وقتی که بروم، دل تان برایم تنگ خواهد شد.»

هفته نامه چلچراغ - جلال امانت: برای هواداران فوتبال در ایران که فوتبال را از طریق پخش مستقیم بازی ها از شبکه سوم سیما آغاز کرده اند، باشگاه آرسنال انگلستان از آغاز فقط با یک نام پیوند خورده است؛ آرسن ونگر. او ۲۲ سال تمام به نیمکت آرسنال چسبیده بود. در روزهای پرفروغ و در روزهای غم آلود. در روزهایی که آنها بزرگترین باشگاه های اروپایی را با شکست های تحقیرآمیز بدرقه می کردند تا روزهای سخت شکست های سنگین فراموش ناشدنی برابر رقبای دیرینه. حالا هم تصور نیمکت آرسنال بدون آرسن ونگر دشوار است و هم تصور او روی یک نیمکت دیگر. مطمئنا دلمان برای او تنگ خواهد شد، اما این آنقدرها هم امتیاز بزرگی نیست. پس از ۲۲ سال دل مان برای هر کس دیگر هم تنگ می شد. سوال این سوال که چه چیز آرسن را از «هر کس دیگر» متمایز می کند؟ یا به عبارت دیگر در هر گوشه از جهان دل مان برای چه چیز آرسن ونگر تنگ خواهد شد؟

آرسن ونگر؛ مردی که زیاد می‌دانست، و شاید هم کم

۱. در انگلستان

ونگر: خط شکن

به لطف امیر حاج رضایی و برنامه های متعدد بررسی فوتبال اروپا در شبکه های مختلف، تلویزیونی، امروز دیگر بعید است کسی آن جمله قدیمی شنکلی درباره مهمتر بودن فوتبال از مسئله مرگ و زندگی در انگلستان را نشنیده باشد. روایت طولانی و کم و بیش خسته کننده تاریخچه پر تنش روابط میان چهار اتحادیه فوتبال بریتانیایی و فیفای تازه تاسیس هم برای بیشتر طرفدارانه فوتبال چیز تازه ای نیست. برای سال های طولانی، یعنی دقیقا تا همین 30 سال پیش بریتانیایی ها معتقد بودند ورزش فوتبال به آنها بدهکار است. آنها خود را پدربزرگ این رشته ورزشی قلمداد می کردند و خود را در آن صاحب حق آب و گل می دانستند.

آرسنال یکی از قدیمی ترین و از هر لحاظ سنتی ترین تیم های انگلیسی محسوب می شد. تیم اصیل شمال لندنی صاحب یکی از آن شجره نامه های مطول انگلیسی بود که در آن حداقل دو نفر از مفاخره مکتب مربیگری بریتانیایی درخشیده بودند؛ هربرت چپمن در سال های دور و جورج گراهام با بردهای یک بر صفر معروفش. همیشه شایعات یا حقایقی درباره علاقه دربار انگلستان به این تیم بر سر زبان ها بود. درست در همان دوره آرسنال تقریبا شاکله اصلی دفاعی تیم ملی انگلستان و یکی از بهترین مهاجمان آن را در اختیار داشت.

ونگر مسلما چیزی بیش از تغییر در سبک تغذیه و تمرین ها را به انگلستان برد. او اجازه داد هوای تازه ای وارد محیط بسته فوتبال انگلیسی شود. مربیان خارجی بعدی انگلستان، از خوزه مورینیو گرفته تا روبرتو منچینی و پپ گواردیولا و دیگران، کم و بیش باید حضور خود را مرهون موفقیت درخشان هونگر در کسب دوگانه در همان یکی دو سال ابتدای حضور در آرسنال بدانند. تیم چند ملیتی ونگر بود که به انگلیسی های متفرعن ثابت کرد فوتبال چیزی بیشتر از بردهای یک - صفر جورج گراهام و قهرمانی های تکراری النکس فرگوسن است. ونگر فوتبال انگلستان را با جهان آشتی داد.

آرسن ونگر؛ مردی که زیاد می‌دانست، و شاید هم کم

2. در اروپا

ونگر: فوتبال سوسیالیسم

یک کلیشه قدیمی درباره آرسن ونگر: داشتن مدرک دانشگاهی اقتصاد که سبب دیدگاه خاص اقتصادی او شده است. احتمالا یکی از تکراری ترین و بی معناترین کلیشه ها درباره نگرش اقتصادی خاص او. بعید است مدرک دانشگاهی ونگر غیر از این که باعث می شود او از نظر کلاس و منش مربیگری با خیل مربیان سنتی متفاوت باشد (فراموش نکنید مربیانی مانند فرگوسن، آلاردایس و ردنپ به خوردن آبجو و داد زدن در حال تماشای مسابقه اسب دوانی یا کریکت افتخار می کردند)، تاثیری در سرنوشت حرفه ای او گذاشته باشد. در دانشکده اقتصاد احتمالا ونگر دقیقا با مبانی اقتصادی آشنا شده بود که رویکردی را توصیه می کردند. درست برخلاف آنچه او در آرسنال پیاده کرد.

سیاست اقتصادی ونگر در آرسنال بر اساس تعدیل و نزدیک کردن نرخ حقوق تنظیم شده بود؛ اختلاف دستمزد میان بازیکنان نباید از میزان معینی بیشتر باشد. تفاوت دستمزد میان ستاره اول تیم و یک بازیکن جوان نیمکت نشین نباید آنقدر زیاد باشد که به ایجاد یک شکاف طبقاتی جدی میان بازیکنان منجر شود. ونگر معتقد بود این رویکرد مقتصدانه یک حسن بزرگ دارد؛ تبدیل کردن تیم به یک مجموعه هم دل و نزدیک هم که می توانند فوتبال مبتنی بر پاس های متعدد و سریع او را به خوبی اجرا کنند.قدر مسلم این رویکرد سوسیالیستی جذابیت باشگاه را برای فوق ستاره ها کاهش می داد (فراموش نکنید تقریبا تمام ستارگانی که از آرسنال ونگر جدا شدند، در باشگاه های جدیدشان دستمزدهایی به مراتب بیشتر از دستمزدشان در آرسنال گرفتند) اما در عوض باعث می شد باشگاه برای استعدادهای جوان مکانی ایده آل باشد. ونگر مدعی بود با اعمال همین انضباط مالی در کنار کم کردن کلی هزینه ها می تواند به صورت مداوم ارتش ذخیره ای از بازیکنان برای جایگزینی ستاره هایی که به دنبال دستمزد بیشتر کوچ می کنند، داشته باشد؛

چیزی که امروز سیاست پرورش و فروش بازیکنان جوان نامیده می شود، حاصل همین رویکرد مقتصدانه است. ونگر چقدر می توانست به این سیاست وفادار بماند؟ احتمالا بسیار کم مسئله این است که در فوتبال روز اروپا سن ستارگان به سرعت در حال پایین آمدن است و ارتش ذخیره ارزان قیمتی که ونگر به عنوان بدیل سیستم ستارته سالار در ذهن داشت عملا دیگر وجود ندارد. خود اوبرای جذب بازیکنانی مثل مسموت اوزیل و الکسیس سانچز ناچار شد تا حدود زیادی این انضباط مالی را نادیده بگیرد اما به هر حال آرسنال ونگر هنوز هم می تواند یک نمونه قابل ذکر از بدیل فوتبال سرمایه سالار حاضر حاضر اروپا باشد؛ یکی از آخرین سنگرهای مقاومت.

آرسن ونگر؛ مردی که زیاد می‌دانست، و شاید هم کم

۳. در ایران

ونگر: دراماتیست

احتمالا هیچ کدام از دو ونگر بالا برای یک هوادار فوتبال ایرانی چندان معنی دار نخواهد بود. پرچم فوتبال ایرانی که از همان آغاز با بادهای غربی به اهتزاز در آمده، تقریبا همیشه با رویی گشاده به استقبال مربیان خارجی رفته است. ضمن آن که به یمن حضور دولت، مناسبات مالی فوتبال ایران به قدری کاتوره ای است که گفتن از یک سیاست مالی مقتصدانه مطلقا بی معناست. ونگری که ما از پشت صفحه تلویزیون تماشا می کردیم، فارغ از این جایگاه تاریخی هم صاحب معنا بود. معنایی که قدر مسلم برای یک هوادار انگلیسی درک نشدنی بود. به همان اندازه درک نشدنی که خود تماشای فوتبال از پشت صحنه تلویزیون.

در دنیای درام فوتبال، آرسن ونگر و تیمش بیش از همه به چیزی شبیه بودند که ما دوست داشتیم باشیم؛ تیم کوچکی که بزرگ ها را عاصی می کند. بازیکنان جوانی که ستاره های منچستریونایتد را آزار می دهند و از سریر قدرت به زیر می کشند. اقتدار آهنین تیم کهکشانی ها را در زمین خودشان به سخره می گیرند. با فوتبال سرزنده و شوخ طبعانه شان قدرت های جا افتاده قدیمی را به دردسر می اندازند و در یک کلام فوتبال را «بازی» می کنند.

به نظر می رسید فوتبال شغل آنها نیست، بلکه بازی کوچکی است که عصرها آن را برای سرگرم کردن ما علم می کنند. به نظر می رسید آنها برای هواداران قدیمی شان در انگلستان بازی نمی کنند. آنها طوری بازی می کردند که ما باور می کردیم می دانند که نوجوانانی در یک سرزمین سیاه و سفید به پاهای آنها خیره شده اند. هواداران این ونگر سوم بسیار کمتر از دو ونگر قبلی بودند. اما همین تعداد کم بودند که هرگز در هیچ گوشه از قلب شان پرچم های «ونگر اوت» را بلند نکردند. فقط همان ها بودند که با شنیدن خبر خداحافظی او اشک ریختند. آنها برای آرسن ونگر دل تنگ خواهند شد؛ برای مردی که فوتبال را فقط برای آنها ترتیب می داد.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • مهرداد

      عشق است آرسن وآرسنال

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج