۱۵۲۲۲۸۶
۶۳۷
۶۳۷
پ

داستان تیم نجات بابک و مرجان در روزهای جنگ

گزارش «شرق» از فعالیت اقامتگاه‌های رایگان، کمک به سالمندان جنگ‌زده و ایجاد پناهگاه برای حیوانات بی‌پناه

شرق: از نخستین روز که پهنه جنگ وارد خانه‌های مردم ایران شد و هشدار پشت هشدار، از تخلیه تهران خبر می‌داد، اگرچه ترس و تنش و اضطراب هم بود، اما تلاش برای مرعوب‌نشدن، ماندن، ادامه دادن و زندگی کردن هم بود. گرفتن دست دیگری هم بود. شبیه سربازی که برای چند لحظه‌ای دور از میدان جنگ، پشت تپه‌ای از گل‌ها پناه گرفته و با قمقمه‌اش از باران می‌گوید.

1965149_827

در اعماق رشته‌ رنج‌های مشترک، همواره پیوندهای انسانی متولد می‌شود؛ سترگ و تنومند. آنچنان که می‌تواند در نبرد با مفاهیمی مطلقا زشت و نفرت‌انگیز هم، پیروز و سربلند قد علم کند. تصویر مردم ایران، در کمتر از یک هفته اخیر که آتش جنگ خواب شب‌هایشان را آشفته کرده و روزهای بهاری‌شان را ناآرام، زنجیر محکمی از همین پیوند انسانی را نمایش داده است. از نخستین روز که پهنه جنگ وارد خانه‌های مردم ایران شد و هشدار پشت هشدار، از تخلیه تهران خبر می‌داد، اگرچه ترس و تنش و اضطراب هم بود، اما تلاش برای مرعوب نشدن، ماندن، ادامه دادن و زندگی کردن هم بود. گرفتن دست دیگری هم بود. شبیه سربازی که برای چند لحظه‌ای دور از میدان جنگ، پشت تپه‌ای از گل‌ها پناه گرفته وبا قمقمه‌اش از باران می‌گوید.

مراقبت از سالمندان

از همان روز نخست گروهی خودانگیخته و داوطلب اعلام کردند که در تهران می‌مانند و هدفشان هم حمایت از سالمندان و بیماران است. «بابک» که از دومین روز جنگ به این جمع اضافه شده می‌گوید آدمیزاد راهی جز یافتن معنا برای ادامه زندگی در لحظات بحرانی ندارد: «یک نفر در اینستاگرام پستی گذاشته بود و گفته بود که می‌خواهد در تهران بماند و قصد تخلیه شهر را ندارد. برنامه‌اش هم این است که جمعی از سالمندان و بیمارانی را پیدا کند که نیازمند حمایت هستند و کسی را در تهران ندارند. واقعا هم تعداد زیاد بود. مثلا نزدیک خودمان یک زن سالمند در کل ساختمان تنها مانده بود. کسی را نداشت و تا پیش از این هم همسایه‌ها از او مراقبت می‌کردند اما با آغاز جنگ کل ساختمانشان تهران را ترک کرده بودند. نحوه کارمان هم این است که هر کسی وضعیت محله را رصد می‌کند که چه کسی را در نزدیکی خود دارد. یا اگر کسی را بشناسیم به همدیگه معرفی می‌کنیم. با این کار احساس بهتری هم داریم. برای ما که نمی‌خواستیم شهر و خانه را ترک کنیم، راهی نبود جز اینکه معنایی برای این روزهای بحرانی و جنگی پیدا کنیم. معنایی که حس زنده بودن بدهد».

 «بابک» و دوستانش با افرادی که خودشان مهاجرت کرده‌اند و در ایران نیستند اما پدر و مادر پیری در ایران دارند هم ارتباط گرفته‌اند: «همه ما اطرافمان کسی را داشتیم که مهاجرت کرده بود. برای آن‌ها که تک‌فرزند بودند اوضاع خیلی سخت بود و مدام نگران پدر و مادرشان بودند. برای همین آن‌ها را هم در فهرست خودمان قرار دادیم تا فرزندانشان هم که در قاره‌ای دیگر زندگی می‌کنند مدام نگران والدینشان نباشند».

تهیه داروی بیماران

بیماران هم جزو افراد مورد حمایت این گروه داوطلب هستند: «به جز سالمندان سعی کردیم تا جایی که از دستمان برمی‌آید حواسمان به بیماران نیازمند حمایت هم باشد. البته اغلب این سالمندان با دست‌کم یک بیماری هم دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند و همین هم کار را سخت‌تر می‌کند. اما از روز سوم جنگ چند پزشک هم به جمع‌مان اضافه شدند تا بتوانیم کمک تخصصی هم برای بیماران داشته باشیم و در صورت لزوم داروهایشان را تهیه کنیم».

این جوان ۳۵ ساله که گرافیست است و حالا تا اطلاع ثانوی هیچ شغلی ندارد، زیباترین احساس این روزها را زمانی تجربه می‌کند که در حال انجام کاری برای همین افراد است: «وقتی بعد از اخبار انفجارها به سالمندان و بیمارانی که با آن‌ها در ارتباط هستیم زنگ می‌زنیم و حالشان را می‌پرسیم. یا وقتی خریدی را به دستشان می‌رسانیم. چهره قدردانشان، چشمانشان که گاهی از اشک پر می‌شود، دستشان که دستمان را گرم می‌فشارد، قربان صدقه رفتن‌هایشان به گونه‌ای که انگار نوه آن‌ها هستیم و دعاهایی که برای ما می‌کنند همه نیرو و توان من برای تاب‌آوری در این روزهاست. زیباترین احساسات انسانی است که در زندگی‌ام تجربه کردم و عمیقا به آن می‌بالم».

نگهداری از حیوانات جنگ‌زده

گشتی ساده در شبکه‌های اجتماعی نشان می‌دهد که مردم چگونه برای کمک رساندن به همدیگر پیشتاز شده‌اند. «مرجان» هم از ابتدا می‌دانست که قصد ترک تهران را ندارد. از همان لحظه هم بهترین راهکاری که به ذهنش رسید درباره حیوانات بود. او که خانه‌ای نسبتا بزرگ حوالی خیابان جمالزاده دارد، با خودش تصمیم گرفت که میزبان گربه‌ها شود: «سه سال پیش که پدر و مادرم را از دست دادم، این خانه به من رسید و از همان زمان هم ترجیح دادم خانه والدینم را اگرچه قدیمی بود اما حفظ کنم. هر بار هم همه می‌گفتند ماندن در این خانه بزرگ برای تو که تنها هستی خطرناک است، می‌گفتم دلم نمی‌آید که خانه را در اختیار بساز و بفروش قرار دهم. اما نمی‌دانستم در چنین روزی این خانه می‌تواند مامن موجوداتی بی‌گناه شود.

شنبه، دومین روز جنگ بود که در یکی از گروه‌های دوستانه خواندم که خواهر دوستم که باردار است می‌خواهد به شمال برود اما یک گربه در خانه دارند که به هیچ وجه امکان منتقل کردنش وجود ندارد. چون حتی در مسیرهای کوتاه تا دامپزشکی هم حالش بد می‌شود. برایش نوشتم که می‌توانم از گربه‌اش نگهداری کنم».

این پیشنهاد اما خیلی زود تبدیل به یک ایده بزرگ شد: «چند ساعتی که گذشت با خودم فکر کردم ادامه این روزهای جنگ که مشخص هم نیست کی به اتمام برسد شاید تنها خیلی سخت باشد. شاید بتوانم با نگهداری از حیوانات هم از تنهایی در بیایم و هم اینکه به دیگران کمک کنم. همین هم شد که در شبکه اجتماعی‌ام نوشتم و در عرض چند روز پنچ گربه به خانه من اضافه شدند».

مرجان ۴۸ ساله مدت‌ها بود که با اندوخته ارث والدینش زندگی می‌کرد و می‌گوید چیز خاصی هم از دنیا نمی‌خواهد. اما برایش مهم است که اندازه توان خودش مفید باشد: «من بخش زیادی از زندگی‌ام را پشت سر گذاشته‌ام و البته که دوست دارم بیشتر هم زندگی کنم. اما مهم‌تر از زمان، برایم این اهمیت دارد که اندازه زور و توان خودم مفید باشم. هربار که خانواده‌ای دم در خانه من آمدند تا گربه‌شان را تحویل دهند و بروند، همان لحظه، در چشم‌های سپاسگزار آن‌ها بود که احساس کردم زندگی کردن با همه دشواری‌هایش ارزشش را داشت».

اقامتگاه رایگان

همدلی‌ها اما تنها محدود به پایتخت نیست. «پرستو» ساکن شهرستان بابلسر استان مازندران است و می‌گوید خودش و چند نفر دیگر خانه‌هایشان را برای مدتی رایگان در اختیار مسافرانی گذاشته‌اند که جایی برای ماندن نداشتند: «اخبار که از تهران و تبریز و کرمانشاه که می‌رسید قلبمان می‌لرزید. از اینکه هم‌وطنانم در شهرهای مختلف زیر توپ و آتش جنگ هستند و ما در نقطه امن نشسته‌ایم احساس بدی داشتم. برای همین هم با همسرم تصمیم گرفتیم کاری کنیم. به دوستم که ساکن تهران بود پیام دادم و نوشتم اگر کسی قصد خروج از تهران داشت اما جایی را نمی‌شناخت، خانه ما میزبانشان خواهد بود. به خصوص آن‌هایی که بچه کوچکی دارند و شرایط برایشان دشوارتر است. روز چهارم جنگ میزبان یک خانواده سه نفره شدیم. البته دو روز بیشتر نماندند. اما همان مدت کوتاه هم به آن‌ها کمک کرد تا خودشان را بازیابی کنند».

بعد از پرستو چند دوست و فامیل دیگر از خانواده آن‌ها هم تصمیم مشابهی گرفتند: «یکی از بستگان ما که ساکن بابل است وقتی فهمید من همچین کاری کردم خیلی استقبال کرد و گفت که او هم مشتاق است. حتی در شهر چرخید که اگر مسافر سرگردانی را دید با خود به خانه‌‌اش ببرد. واقعا مردم این کشور خیلی نجیب هستند و حق‌شان است زندگی آرام و بدون تنشی داشته باشند. از ته دل آرزو می‌کنم که این روزها هرچه زودتر به پایان برسد و مردم کشور من دوباره بخندند و شمال ایران دوباره مقصد مسافرانی شاد باشد، نه آن‌هایی که از هراس جنگ خانه‌های خود را رها کرده‌اند».

فعالیت‌ شبانه‌روزی نانوایی‌ها

تماشای حضور خودانگیخته برای حمایت از مردم بدون اینکه هیچ فشار، اجبار و یا مسئولیت از پیش تعیین‌شده‌ای برای آن‌ها مشخص شده باشد، احتمالا دلگرم‌کننده‌ترین و زیباترین وجه این روزهای سیاه و غریب ایرانیان است. از شمال تا جنوب، از شرق تا غرب. از مردمی که در خانه‌هایشان را در اختیار بقیه می‌گذارند تا عشایری که داوطلب شده‌اند برای پایش خودروهای مشکوک در سطح شهر و جاده‌ها.

به جز فعالیت‌های داوطلبانه مردم در نقاط مختلف ایران، اقدامات سیستماتیکی هم با نیت همدلی با مردم در این مدت انجام شده است. به طور مثال، چندین بانک در اعلامیه‌های خود از کاربران خواسته‌اند نگران بازپرداخت وام‌های خود نباشند. به طور مثال بلوبانک، همه جریمه‌های دیرکرد بازپرداخت وام‌های خود را تا پایان تیرماه بخشید. بر اساس این اطلاعیه تاخیر واریز اقساط در این بازه زمانی تاثیری روی امتیاز اعتباری کاربران نخواهد داشت.

سازمان امور مالیاتی کشور نیز اعلام کرد که مودیان صنفی و صاحبان کار برای ارائه اظهارنامه مالیاتی موضوع ثبت ۱۰۰، تا پایان مردادماه فرصت دارند و در این مدت، هیچ تکلیف فوری مالیاتی متوجه آنها نیست. 

در مازندارن نیز به واسطه تعداد زیاد مسافر، نانوایی‌ها شبانه‌روزی شدند. این طرح با هدف کاهش صف‌های طولانی خرید نان و دسترسی آسان‌تر مردم به این قوت غالب اجرایی می‌شود و تعداد این نانوایی‌ها در هر شهرستان، بر اساس تشخیص و نیازسنجی فرمانداران تعیین خواهد شد.

جنگ، با همه تلخی و سیاهی‌اش روزی به پایان خواهد رسید، اما به جز داغ‌هایی که بر قلب تک به تک مردم این سرزمین حک می‌شود، همدلی همین مردم هم نقاط روشن همان قلب‌ها خواهد بود؛ که جان می‌دهد و حیات می‌بخشد.

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج