نام ایران اینترنشنال را اسرائیل اینترنشنال بگذارید
شمس الواعظین، روزنامه نگار و تحلیگر سیاسی برجسته گفت: این «اپوزیسیون برانداز» جمهوری اسلامی ایران واقعاً حیرتانگیز است؛ وقتی میبینم که این نوع اپوزیسیون ابتداییترین مسائل تاریخ خودش را هم مطالعه نکرده است واقعا حیرتزده میشوم.
خبرآنلاین: شمس الواعظین، روزنامه نگار و تحلیگر سیاسی برجسته گفت: این «اپوزیسیون برانداز» جمهوری اسلامی ایران واقعاً حیرتانگیز است؛ وقتی میبینم که این نوع اپوزیسیون ابتداییترین مسائل تاریخ خودش را هم مطالعه نکرده است واقعا حیرتزده میشوم. اگر سادهترین و ابتداییترین خصلت مردم ایران را نمیشناسد، چطور میخواهد باقی مسائل را بشناسد، سیاستگذاری کند یا حتی ادعای جانشینی داشته باشد؟
گروهی از اپوزیسیون پس از عملیات اسرائیل در تهران که منجر به ۱۲ روز جنگ شد، خط رسانه ای قبلی خود را دنبال کردند؛ خطی که معتقد بود هدف اسرائیل نه ایران بلکه جمهوری اسلامی نظام سیاسی است. حتی احتمال تغییر نظام سیاسی را نیز می دادند. اما عملیات غافلگیرانه اسرائیل در ۲۳ خرداد گرچه به جامعه و نظام سیاسی شوک وارد کرد اما تهران بلافاصله خود را پیدا کرد و وارد فاز عکسالعمل شد.
حال آتشبس بین طرفین حاکم شده و نظام سیاسی همچنان پابرجاست. اما چرا معادلات اپوزیسیون غلط از آب درآمد؟ در این باره خبرگزاری خبرآنلاین با ماشالله شمسالواعظین تحلیلگر سیاسی و روزنامه نگار پیشکسوت به گفتوگو نشسته است.
شمسالواعظین معتقد است که در این جنگ همان الگوی قدیمی در تاریخ ایران تکرار شده است. به این معنا که جامعه پشت حکومت مرکزی قرار گرفت.
به باور این روزنامهنگار، با حمله اسرائیل به ایران، آن هم در حالی که ایران برای دور بعدی مذاکرات با آمریکا آماده میشد نوعی فروپاشی توان دیپلماسی برای حلوفصل بحرانهای جهانی رخ داد و از این پس بسیاری از کشورها به دیپلماسی بدبین خواهند بود.
او همچنین حمله ۲۳ خرداد اسرائیل به ایران را پیروی از الگوی حمله ژوئن ۱۹۶۷ در حمله به اسرائیل مصر، سوریه و اردن می داند در حالی که این بار اسرائیل ناکام ماند.
شمس الواعظین همچنین با تشبیه اقدام اخیر اپوزیسیون به رفتار سازمان مجاهدین خلق در متحد شدن با صدام می گوید به خاطر این رفتار هنوز که هنوز است کسی این فرقه را نمیبخشد.
مشروح گفتگوی ماشاء الله شمس الواعظین با خبرگزاری خبرآنلاین را در ادامه بخوانید؛ {این گفتوگو قبل از اعلام آتش بس انجام شده است}
*****
*آقای شمسالواعظین، بسیاری معتقدند که ایرانیها در شرایط جنگی اختلافاتشان را با حکومت کنار میگذارند، و پشت حکومت مرکزی قرار می گیرند. بهنظر شما، آیا این الگو در بحران اخیر هم صادق بود؟
وقتی به تاریخ معاصر ایران نگاه میکنیم، ما این واقعیت که به آن اشاره کردید را مطلقا میبینیم؛ در چنین موقعیتهایی، مردم حول دولت مرکزی ـ صرف نظر از گرایشها یا ماهیت حکومت ـ متمرکز و متحد میشوند. البته در تاریخ استثناهایی هم بوده، اما به طور کلی ایران به این وضعیت دست پیدا کرده است.
این موضوع آنقدر در تاریخ ایران تکرار شده که با هویت ملی ایرانیان عجین شده، و این، واقعاً موضوع عجیبی است. حتی نیازی به بحث و ارزیابی هم ندارد؛ بهمحض اینکه جنگی در کشور رخ میدهد جامعه سریعا واکنش نشان میدهد. بهویژه اگر مثل اتفاق اخیر باشد؛ یعنی مردم در حال زندگی خود هستند اما ناگهان میبینند ارتشی با برنامه سرنگونی یک حکومت و دولت وارد عمل شده است.
اسرائیل با حمله به ایران، کشورها را به دیپلماسی بدبین کرد
اتفاقی که در جمعه ۲۳ خردادماه رخ داد، مثل ۳۱ شهریور ۱۳۵۹(آغاز جنگ تحمیلی از سوی عراق) بود؛ آن هم، در حالی که ما منتظر بودیم تا یکشنبه با استیو ویتکاف در مسقط مذاکره کنیم. در واقع، اسرائیل با عمل خود مزیت دیپلماتیک این پرونده را از بین برد. در نتیجه اتفاقی که افتاده آن است که از این پس بسیاری از کشورها دیگر به زمانبندیهای دیپلماتیک معتقد نخواهند شد و برای پذیرش مذاکره، گفتوگو و دیپلماسی، به نشانهها و ضمانتنامههای محکمتری نیاز خواهند داشت.
این بدبینی را اسرائیل فقط در مورد ایران به کار نبرده است؛ از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به بعد همه را غافلگیر میکند. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل میگوید «راز موفقیت اسرائیل در عملیات غافلگیرکننده است». یعنی اگر بتوانند عنصر غافلگیری را پیاده کنند، برایشان مهم نیست که در یک ساختمان زن و بچه حضور دارند یا نه. بهقول خودشان، اینها «زیانهای جانبی جنگ» است و ما کاری نمیتوانیم بکنیم. درواقع، جنایتهای خود را با اینگونه تفسیر و توجیه میکنند.
شاهد نوعی فروپاشی توان دیپلماسی برای حلوفصل بحرانهای جهانی هستیم
حالا دیگر چه کسی در جهان میتواند نسبت به مذاکرات امیدوار و نسبت به آن خوشبین باشد؟ بهویژه اگر آنکه یک طرف مذاکرات ایالات متحده آمریکا باشد. چون آن کشور ـ دستکم برای ایرانیها ـ این احساس را ایجاد کرده که در پسِ همه این وعدهها، خوابها و لبخندها، رویاهای غمانگیز و پشتپردههایی نهفته است. در نتیجه، به این وعدهها و لبخندها و حتی پروتکلهایی که اجرا میکنند، خیلی ایمان نمیآورند.
درست است که بهقول مردم ایران، «سیاست بیپدر و مادراست»؛ یعنی در عرصه سیاست همهچیز قابل توجیه است و همه این رفتارها را بارها دیدهایم، اما از طرف دیگر، ما شاهد نوعی فروپاشی توان دیپلماسی برای حلوفصل بحرانهای جهانی هستیم. در حالی که ما منتظر نشست یکشنبه بودیم، حمله نظامی انجام شد. در نتیجه الان همه، مثل خود اسرائیل، به مدل جنگ فکر میکنند. از این به بعد، دیگران هم همین مسیر را در پیش خواهند گرفت.
ایرانیها چهار پنج سال به دار قالی چشم میدوزند و نهایتا همه را غافلگیر میکنند
در تاریخ خواندهایم که مردم ایران، در جریان جنگ جهانی دوم، با وجود نزدیکی ایران به آلمان نازی، باز هم از دولت مرکزی حمایت کردند. این وحدت ملی و همبستگی ناشی از عرف رفتاری یا خصلت جمعی جامعه ایران است و بهتدریج به بخشی از هویت ملی ایرانیان تبدیل شده است.
بسیاری از سیاستمداران، در همین فاصله، به ایالات متحده آمریکا هشدار داده بودند که با ایرانیها اینگونه رفتار نکنید، چون آنها چنین خصلتی دارند. چهار پنج سال چشمشان را به دار فرش میدوزند و فرشی را با صبوری، شکیبایی و نفس بلند میبافند و نهایتا شما را غافلگیر میکنند. این سؤال وجود دارد که چرا چنین کاری کردید؟ چرا اجازه دادید اسرائیل این حملات را انجام دهد؟
وضعیت همبستگی ملی در ایران، اولاً به افزایش ضریب پایداری دولتها در برابر تهاجم خارجی کمک میکند، و ثانیاً باعث ناامیدی دشمنان و ناکام ماندن طرحهای توسعهطلبانه یا تجاوزکارانه دشمنانی میشود که به این آب و خاک چشم طمع دارند؛ در این تردید نکنید.
حمله اسرائیل به ایران شبیه به حمله ژوئن ۱۹۶۷ به مصر، سوریه و اردن بود
شبی که اسرائیل به تهران حمله کرد، اقدامش دقیقاً شبیه به شب ۵ ژوئن ۱۹۶۷ بود، همان حمله خیلی شدیدی که در نیمه شب علیه مصر، سوریه و اردن و با تخریب و کشتار در صف ژنرالها و سپس اعلام پیروزی انجام شد. تصور اسرائیل این بود که همان تجربه شکست بزرگ اعراب در ژوئن ۶۷ اینبار با ایران تکرار خواهد شد. اما در مورد ایران، چنین چیزی اتفاق نیفتاد.
اتفاقات بلافاصله خلاءهای مربوط به فرماندهی و کنترل با هدایت رهبری و فرماندهی کل قوا پر شد و عملیات واکنش سریع آغاز شد. این اتفاق خیلی کمسابقه است و دشمن را ناامید کرد.
امیدوارم این وضعیت همبستگی کنونی ادامه پیدا کند تا بتوانیم شاهد یک پیروزی خالص و کامل در مواجهه با وضعیتی باشیم که بر کشور تحمیل شده است.
* پس شما معتقدید که شکاف دولتـملت وجود داشته، فعلاً برطرف شده یا در حال برطرف شدن است. بخشی از اپوزیسیون خارج از کشور بر روی این حمله حساب باز کرده بودند. مثلا شخص رضا پهلوی سخنرانی و صحبت از براندازی کرد. به طور کلی خطی که اپوزیسیون دنبال میکرد این بود که این که حمله به ایران نیست، بلکه حملهای به جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام سیاسی است.
من خودم یکی از منتقدان جدی سیاستهای نظام هستم همه هم این را میدانند. اما در شرایط «میهنی» پروتکل دیگری را در دستور کار خود قرار میدهیم. این موضوع بخشی لاینفک و تجزیهناپذیر از اخلاق روزنامهنگاری حرفهای مدرن در جنگهای میهنی است. در جنگ جهانی دوم، در جنگهای استقلال ایالات متحده آمریکا، در دوران انقلاب صنعتی انگلستان و ... نیز مسبوق به سابقه است. میخواهم بگویم این، فقط مرتبط با کشور ما نیست.
اما در کشور ما یک مزیت دیگر هم اضافه میشود که آن هویت مردم است. در چنین شرایطی، مردم تمام مسائل، انتقادات و گرایشهای تند خود را کنار میگذارند و برای پیشبرد امور، حول دولت مرکزی متحد میشوند و در این مدت فداکاریها، جاننثاریها و رشادتهایی به صورت بینظیری به اوج خود میرسد. شما میبینید که طی چند روز ورق به صورت کامل برمیگردد.
«اپوزیسیون برانداز» جمهوری اسلامی ایران واقعاً حیرتانگیز است!
اما این «اپوزیسیون برانداز» جمهوری اسلامی ایران واقعاً حیرتانگیز است؛ وقتی میبینم که این نوع اپوزیسیون ابتداییترین مسائل تاریخ خودش را هم مطالعه نکرده است واقعا حیرتزده میشوم. اگر سادهترین و ابتداییترین خصلت مردم ایران را نمیشناسد، چطور میخواهد باقی مسائل را بشناسد، سیاستگذاری کند یا حتی ادعای جانشینی داشته باشد؟
این اپوزیسیون از درک این مساله به این سادگی عاجز است. آنها نهتنها باید به این نتیجه میرسیدند که جامعه ایران در چنین شرایطی کاملاً چترهایی که اپوزیسیون پهن میکند، فاصله میگیرد، بلکه باید خودشان جلو میافتادند و به دشمنان هشدار میدادند که در این وضعیت مردم در جهت دیگری حرکت میکنند؛ آن مسیر چیزی جز متحد شدن با دولت مرکزی و حکومت ـ صرفنظر از ماهیت و عملکردشان ـ نخواهد بود. این موضوع چیزی نیست که پنهان یا ناشناخته باشد. بارها تکرار شده، دیده شده و دربارهاش نوشته شده است.
در اسرائیل میگویند بعد از ایران باید سراغ ترکیه برویم
تعجب میکنم که اینها نه فقط از مطالعه برگهای زرین تاریخ معاصر کشورمان هم عاجز ماندهاند بلکه حتی به اردوگاه بیگانه پناه بردهاند و در آغوش بیگانه غلتیدهاند. مثل این میماند که در دعوای خانوادگی بهجای گفتوگو با اهل خانه، برویم و از همسایه کمک بخواهیم. در حالی که اسرائیل همسایه هم نیست، بلکه دشمن خونی ماست.
من بحثهایی که در اسرائیل مطرح میشود را دنبال میکنم؛ آنها میگویند ایران بزرگ شده و باید آن را کوچک کنیم. بعد از ایران هم باید سراغ ترکیه برویم، چون آخرین امپراتوری منطقهای است. نگاهشان به منطقه اینگونه است و در همین مسیر هم حرکت میکنند.
هنوز کسی مجاهدین خلق را به خاطر متحد شدن با صدام حسین نمیبخشد
اما آنهایی که با آهنگ دشمنان ایران همنوا میشوند و برای حل و فصل مسائلشان با خود و با همشهری خودشان، سراغ بیگانه میروند و با او مشورت میکنند، این فقط نشانه بیعقلی یا ناتوانی در فهم سیاسی نیست؛ بلکه نشانه ناامیدی عمیق آنها از امکان حل و فصل مسائلشان با حکومت مرکزی ایران است.
برای همین است که به نیروی خارجی متوسل میشوند، مایل هستند پشت تانکها بنشینند و برای ورود به ایران حرکت کنند تا حکومت مرکزی را سرنگون کنند. کدام دولت یا جامعهای را میشناسید که چنین اپوزیسیونی در آن مشروعیتی کسب کرده باشد؟ ما نمونه آن را در دهه ۶۰ دیده بودیم؛ وقتی مجاهدین خلق با صدام حسین متحد شدند. هنوز هم کسی آنها را نمیبخشد؛ همه یادشان هست، همه بهخاطر دارند.
اپوزیسیون قابل احترام، حس میهنپرستی دارد
من در پاسخ به این سوال شما یک جمله میگویم: جامعه ایران باید از نیروی اپوزیسیونی که میهنپرستیشان در شرایط فوقالعاده کشور میسنجد و معیارهای ملی دارد حمایت کند. چنین اپوزیسیونی هر که باشد قابل احترام است. اما اپوزیسیونی که در رویای همدستی و همگرایی با دشمنانی حرکت میکند که به دنبال تجزیه ایران هستند، سرنوشتی بهتر از آنچه تاکنون در تاریخ دیدهایم، نخواهد داشت.
باید نام ایران را از ایران اینترنشنال برداشت
* در ارتباط با اصول ژورنالیستی هم صحبت کردید؛ شما به عنوان یک روزنامه نگار عملکرد شبکه ایران اینترنشنال در روزهای اخیر را چگونه ارزیابی میکنید؟
فکر مینم باید نام «ایران» را از «ایران اینترنشنال» برداشت. جدی و از نظر حرفهای میگویم.
واقعا نمیدانم چه بگویم ... برای نخستین بار یک رسانه فارسیزبان میبینم که در آن مجری یا گوینده از اینکه اقدام اسرائیل ابراز خوشحالی میکند چرا که به زعم او یک گام دیگر تا افتادن ایران به دست آزادیخواهان باقی مانده است! در حالی که آمریکا و اسرائیل کنشگر هستند.
شما در اوج یک جنگ میهنی و دفاعی قرار دارید. به این دقت کنید که این جنگ دفاعی است و کشور ما مورد حمله واقع شده است. بگذریم از اینکه نیروی مهاجم، در ۱۰ ماه گذشته در منطقه علیه لبنان، سوریه و فلسطین چه کرده است. در چنین شرایطی این رسانه را نمی توان نام این رسانه را «ایران اینترنشنال» گذاشت؛ بهتر است که «ایران» را از روی آن بردارند و به جایش «اسرائیل» یا هر چیز دیگری بگذارند.
به حاشیه رفتن بوق های تبلیغاتی فارسی زبان اسرائیل یکی از رهاورد جنگ بود
یکی از رهاوردهای این جنگ، به حاشیه راندن بوق های تبلیغاتی فارسیزبان اسرائیل خواهد بود، که در این مدت اسامیشان را میشناسیم و میبینیم چه کارهایی انجام میدهند.
به نظرم اسرائیل موفق شد ماجرا را به گونهای تدوین کند که در داخل کشور نیروهای پهپاد به دست و در خارج علم به دست برای یک هدف منسجم شوند. این هدف هم اجازه ندادن به بیگانه برای تصرف ایران است؛ تکرار چیزی که در سالها و دهههای گذشته در تاریخ امتحان کردهاند و دوباره میخواهند آن را امتحان کنند. اما من بسیار بسیار بسیار بعید میدانم چنین چیزی تکرار شود.
متجاوز باید توسط نهادهای بینالمللی تنبیه شود
اسرائیل بر اساس بسیاری از اطلاعات و دادهها، در مسیر توسل به قطر، امارات و مسقط قرار گرفته بود و می گفت مأموریت ما در ایران تمام شده و فکر میکرد ایران باید سکوت کند. اما اینگونه نیست؛ متجاوز باید تنبیه شود.
اگر متجاوز توسط نهادهای بینالمللی تنبیه نشود به دست مردم ایران انجام تنبیه خواهد شد. اگرچه ایران به دنبال جنگافروزی نیست، اما متجاوز را سر جای خود خواهد نشاند.
امیدوارم کشورهای منطقه بلافاصله موقعیت خود را بسنجند و پس از حدود ۷۰ تا ۸۰ سال، برای نخستین بار از دگرگونی معیارها و قالبها نیرو بگیرند و ژئوپولیتیک جدید منطقه را — که ایران در رأس آن قرار دارد و شاهد تحولات عجیب و غریبی هستیم — تعیین کنند.
اگر ایران از این معرکه بیرون برود، ایران قبل از این معرکه نخواهد بود، بلکه وضعیت جدیدی پیدا خواهد کرد و این وضعیت نوین، جایگاه ایران را برای دههها و شاید سدههای آینده تضمین خواهد کرد.
ارسال نظر