۱۵۲۹۰۵۲
۶۶۳
۶۶۳
پ

قتل همسر بعد از سقط جنین مخفیانه

مرد عصبانی که همسرش را به دلیل سقط جنین به قتل رسانده است، پای میز محاکمه رفت.

اعتمادآنلاین: مرد عصبانی که همسرش را به دلیل سقط جنین به قتل رسانده است، پای میز محاکمه رفت.

photo_2025-07-15_23-47-17

ماموران اردیبهشت‌ماه سال جاری با تماس تلفنی از یک کمپ ترک اعتیاد متوجه شدند مردی همسرش را کشته است. مدیر کمپ به ماموران گفت: «یکی از معتادانی که برای ترک اعتیاد آمده است می‌گوید سال ۹۸ همسرش را کشته است.

وقتی پلیس عکس مرد معتاد را دید، تایید کرد مرد جوان به نام رحمان از یک سال قبل به اتهام قتل همسرش تحت تعقیب بوده است. آنها وقتی نام رحمان را در لیست قرمز قرار دادند که جسد همسر او به نام زیبا پیدا شد. وقتی هویت زیبا شناسایی شد، خانواده‌اش گفتند او یک روز قبل با شوهرش آشتی کرده بود و خبر ندارند بعد از آن چه اتفاقی افتاد. وضعیت جسد نشان می‌داد او به شدت مورد ضرب و جرح قرار گرفته و جانش را از دست داده است. از آنجا که از زمان پیدا شدن جسد زیبا همسرش ناپدید شده بود، پلیس رحمان را تحت تعقیب قرار داد و سرانجام این مرد با تماس مسئول کمپ بازداشت شد.

با توجه به مدارک به دست آمده و اعترافات رحمان، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد.

متهم روز گذشته در شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت. با توجه به اینکه اولیای دم درخواست قصاص کرده بودند، متهم در جایگاه قرار گرفت. او اتهام را قبول کرد و گفت: «من و همسرم بعد از اینکه با هم ازدواج کردیم، صاحب یک دختر شدیم. من در یک ساختمان سرایدار بودم. ما زندگی خوبی داشتیم تا اینکه به زیبا شک کردم. دخترمان خیلی کوچک بود که او دوباره باردار شد. خیلی ناراحت و پریشان بود. می‌گفت می‌خواهد بچه را سقط کند. من قبول نکردم و گفتم نباید این کار را بکنی. وضعیت روحی زیبا اصلاً خوب نبود و از اینکه باردار شده،  خیلی ناراحت بود. زیبا در خانه‌های مردم هم کار می‌کرد. وقتی می‌گفتم این کار را نکن، عصبانی می‌شد. من دوست نداشتم دخترم را با خودش سر کار ببرد و می‌خواستم در خانه بماند و بچه را بزرگ کند و خودم خرجی خانواده‌ام را بدهم. اما زیبا اصلاً حرف گوش نمی‌کرد. تا اینکه یک روز صبح از خواب بیدار شدم و دیدم همسرم نیست. با تلفنش تماس گرفتم. جواب نداد. چند ساعت بعد مرد همسایه به نام سهیل که من همیشه به او شک داشتم، زنگ در خانه‌ام را زد. وقتی در را باز کردم همسرم را دیدم که در ماشین او نشسته است. با سهیل درگیری سختی پیدا کردم و به او گفتم چرا همسرم را با خودش برده است. سهیل گفت زیبا خودش از او خواسته که به کمکش برود. من قبلاً هم به سهیل شک داشتم و می‌دانستم با همسرم رابطه دارد. همسرم برای اینکه من متوجه پیام‌ها و تماس‌هایش نشوم تلفنش را در حالت ساکت قرار می‌داد. آن لحظه وضعیت جسمی‌ همسرم آنقدر بد بود که حتی نمی‌توانست روسری را روی سرش نگه دارد. وقتی او را به خانه بردم، چند ساعت بعد بهتر شد. سر اینکه چرا بدون اجازه من بچه را سقط کرده با هم دعوا کردیم و من خیلی ناراحت شدم او قهر کرد و از خانه رفت.»

متهم گفت: «هشت  ماه بود که خانه را ترک کرده بود. بعد از هشت ماه دوباره آشتی کردیم. یک روز بعد از اینکه همسرم به خانه برگشت، به شدت به من بی‌توجهی می‌کرد. هیچ کاری برای من یا بچه نمی‌کرد. در این مدت که قهر بودیم، همسرم تنها زندگی می‌کرد و من شهرستان بودم. این آوارگی من را اذیت کرده بود.  ساعت ۵ صبح بود از او درخواستی کردم. قبول نکرد و این موضوع من را به شدت عصبانی کرد. انگار همه اتفاقات هشت ماه قبل به سراغم آمد. عصبانی شدم. از شدت عصبانیت دستم را دور گردنش قرار دادم و خفه‌اش کردم. بعد با ضربات چاقو او را زدم. غرق در خون شد. پتو را روی او انداختم تا بچه وقتی بیدار شد مادرش را در آن حالت نبیند. من سریع به شوهرخواهرم زنگ زدم و گفتم چه شده است. او هم آمد و من بچه را به او دادم و مدارک را دادم و گفتم بچه را ببر پیش مادرم. بعد موتورم را سوار شدم که فرار کنم. شوهرخواهرم گفت خودت را معرفی کن اما قبول نکردم. بعد به ارومیه رفتم. بعد با کمک فردی به ترکیه رفتم. آنجا من را بازداشت کردند اما من خودم را افغان معرفی کرده بودم، برای همین هم مرا به افغانستان فرستادند. سه روز بود در افغانستان بودم که با افغان‌ها به صورت قاچاق وارد ایران شدم. به تهران آمدم. با کسی که من را قاچاقی آورده بود، دوست شدم او از من خواست دستیارش باشم. دو سال با افغانستانی‌ها در ارتباط بودم و معتاد شدم  و شش بار هم سابقه دستگیری دارم که هر بار ترک می‌کردم و دوباره معتاد می‌شدم. بار آخر خسته شده بودم. برای همین به رئیس کمپ گفتم قتل کردم و اینطوری بود که دستگیر شدم.»

قاضی گفت: «حالا عذاب وجدان داری؟»

متهم گفت: «زنم با من خیلی بدرفتاری می‌کرد. حتی به من صبحانه نمی‌داد. بچه و زندگی را رها کرده بود. حالا هم پشیمان هستم، چون راه‌های دیگری بود و من نباید این کار را می‌کردم اما وجدانم راحت است، چون همسرم خیلی اذیتم می‌کرد.»

قاضی گفت: «تو که هنوز از دست همسرت عصبانی بودی، چرا آشتی کردی؟»

متهم گفت: «چون من خودم بچه طلاق بودم نمی‌خواستم بچه‌ام اینطوری شود.»

بنا به این گزارش، در ادامه قضات ختم جلسه را اعلام کردند و برای صدور رأی وارد شور شدند.

 

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج