تاکید بر حمایت گام به گام روانی و اجتماعی از قربانیان تجاوز
در روزهایی که سریال «شغال» با بازنمایی داستان دختری قربانی تجاوز، فضای شبکه نمایش خانگی را تحت تأثیر قرار داده، پرسشهای بنیادینی درباره مفهوم تجاوز، ابعاد پنهان آن، و چگونگی مواجهه درست با قربانیان در افکار عمومی شکل گرفته است.
برترینها: در روزهایی که سریال «شغال» با بازنمایی داستان دختری قربانی تجاوز، فضای شبکه نمایش خانگی را تحت تأثیر قرار داده، پرسشهای بنیادینی درباره مفهوم تجاوز، ابعاد پنهان آن، و چگونگی مواجهه درست با قربانیان در افکار عمومی شکل گرفته است.
واقعیت این است که تجاوز، صرفاً یک رخداد فردی یا جنسی نیست، بلکه زخمی عمیق بر پیکره روان و ساختار اجتماعی است که ابعاد حقوقی، فرهنگی و روانی متعددی دارد. در این گزارش از نگاه حمیدرضا بهروز، روانشناس با نگاهی تحلیلی و جامعهشناسانه، به تعریف علمی و روانشناختی تجاوز، انواع آن، تبعات روانی و اجتماعیاش، نقش فرهنگ در نادیدهانگاری یا حمایت از قربانی و راهکارهای درمان و پیشگیری پرداختیم که در ادامه میخوانید.
تعریف تجاوز
تجاوز (Rape) در تعریف عمومی و حقوقی به معنای رابطه یا تماس جنسی اجباری بدون رضایت فرد مقابل است؛ این اجبار میتواند با زور فیزیکی، تهدید، فشار روانی، سوءاستفاده از موقعیت یا حتی ناتوانی فرد در ابراز رضایت (مثل بیهوشی یا مستی) صورت بگیرد. تجاوز هم برای زنان و هم برای مردان ممکن است رخ دهد.
انواع تجاوز
تجاوز فقط مربوط به نفوذ فیزیکی نیست؛ هرگونه رابطه جنسی بدون رضایت یا با سوءاستفاده از قدرت و شرایط، تجاوز محسوب میشود.
بر اساس شیوه و شرایط
• تجاوز فیزیکی با زور مستقیم: استفاده از خشونت بدنی برای وادار کردن فرد.
• تجاوز همراه با تهدید: تهدید به آسیب جانی، آبرو یا وابستگان.
• تجاوز در شرایط بیدفاعی: زمانی که فرد در حالت بیهوشی، خواب، مصرف مواد یا ناتوانی جسمی/ذهنی است.
بر اساس نوع رابطه
• تجاوز جنسی کامل (واژینال یا مقعدی): نفوذ جنسی بدون رضایت.
• تجاوز دهانی: مجبور کردن فرد به تماس دهانی-جنسی.
• تجاوز با اشیاء: استفاده از اشیاء برای نفوذ و آزار.
بر اساس رابطه با قربانی
• تجاوز غریبه: توسط فرد ناشناس در مکان عمومی یا خصوصی.
• تجاوز آشنا (Date Rape): توسط دوست، همکار یا فرد مورد اعتماد.
• تجاوز زناشویی: اجبار همسر به رابطه جنسی بدون رضایت؛ (در بسیاری کشورها به رسمیت شناخته شده.)
• تجاوز خانوادگی (Incest Rape): تجاوز توسط یکی از اعضای خانواده (پدر، برادر، عمو و غیره).
بر اساس موقعیت اجتماعی
• تجاوز گروهی (Gang Rape): چند نفر به صورت جمعی مرتکب میشوند.
• تجاوز سازمانیافته یا جنگی: استفاده از تجاوز به عنوان ابزار کنترل، تحقیر یا ارعاب در جنگها.
• تجاوز قدرتمحور: توسط افراد صاحب قدرت (کارفرما، استاد، مأمور دولتی).
علائمی که هشداردهنده وقوع تجاوز جنسی یا روانی در افراد هستند
تغییرات ناگهانی در رفتار یا خلق و خو
اجتناب از مکانها یا افراد خاص
اضطراب، افسردگی، یا افکار خودکشی
مشکلات خواب یا کابوسهای مکرر
استفاده از مواد مخدر یا الکل برای مقابله با احساسات
تشریح درمان تحلیلی برای قربانیان تجاوز جنسی و روانی
درمانگر در مسیر درمان باید کمک کند قربانی دوباره قدرت انتخاب و مرزهای شخصیاش را بازیابد.
مرحله ۱شناسایی فشار پنهان
• کمک به مراجع برای تشخیص اینکه «نه گفتن» حق اوست.
• کار روی تشخیص تفاوت بین رضایت واقعی و تسلیم ناشی از فشار.
مرحله ۲ کار بر احساسات محوری
• شرم: بازگرداندن مسئولیت به متجاوز، نه قربانی.
• گناه: تحلیل باورهای فرهنگی مانند («زن باید همیشه مطیع باشد»).
• خشم: فراهمکردن فضایی برای ابراز خشم سالم نسبت به تجربه اجبار.
مرحله ۳ تحلیل رابطه درمانی یا انتقال (Transference)
• مراجع ممکن است درمانگر را در نقش فرد سلطهگر تجربه کند.
• باید این انتقالها دیده و تحلیل شوند تا فرد تجربهای تازه از «رابطه بدون اجبار» داشته باشد.
مرحله ۴ بازسازی هویت و مرزهای روانی
• تمرین «نه گفتن» در موقعیتهای خیالی (role play).
• بازتعریف رابطه سالم: جنسی، عاطفی یا کاری.
• تقویت حس agency (عاملیت) و اختیار در زندگی.
مرحله ۵ یکپارچهسازی
• تجربهی تجاوز روانی نباید به «هویت کلی» قربانی بدل شود.
• کار تحلیلی برای تبدیل این تجربه به بخشی از تاریخچه روانی (نه چیزی که تمام شخصیت او را تعریف کند).
یافته های آماری در ارتباط با تجاوز
بر اساس دادههای موجود، زنان به طور نامتناسبی بیشتر در معرض تجاوز جنسی و خشونت جنسیتی قرار میگیرند.
زنان قربانی اصلی تجاوز جنسی
آمار جهانی: سازمان جهانی بهداشت (WHO) گزارش میدهد که تقریباً از هر سه زن در سراسر جهان، یک نفر (۳۰٪) در طول زندگی خود خشونت فیزیکی و/یا جنسی را توسط شرکای صمیمی یا خشونت جنسی توسط غیرشرکا تجربه میکند. بیشتر این خشونتها نیز توسط شرکای صمیمی اعمال میشود.
خشونت توسط شرکای صمیمی: نزدیک به یک سوم (۲۷٪) از زنان ۱۵ تا ۴۹ ساله که در یک رابطه بودهاند، گزارش دادهاند که مورد خشونت فیزیکی و/یا جنسی توسط شریک صمیمی خود قرار گرفتهاند.
تجاوز غیرنظامی: اگرچه دادههای کمتری در مورد خشونت جنسی توسط غیرشرکا وجود دارد، اما به طور جهانی ۶٪ از زنان گزارش دادهاند که توسط کسی غیر از شریک خود مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهاند. این مسئله یک نگرانی عمده در زمینه حقوق بشر و سلامت عمومی در سراسر جهان است.
مردان نیز قربانی میشوند، اما با نرخ کمتر
اگرچه تمرکز اصلی اغلب بر روی زنان است، اما مردان نیز میتوانند قربانی خشونت جنسی شوند. این خشونت میتواند در درگیریهای مسلحانه، در زندانها، یا در سایر شرایط رخ دهد.
همچنین مردان به دلیل عوامل فرهنگی مانند شرم، انگ اجتماعی، ترس از قضاوت یا باورهای غلط درباره masculinity (مردانگی) و ترس از عواقب اجتماعی یا قانونی، کمتر احتمال دارد که تجاوز را گزارش دهند. این امر میتواند منجر به کمشماری واقعی شود.
برخی مردان پس از سوء استفاده، masculinity (مردانگی) خود را زیر سؤال میبرند و در نتیجه دچار سردرگمی هویتی میشوند. همچنین ترس از قضاوت شدن، تمسخر، یا مورد شک قرار گرفتن میتواند مانع از درخواست کمک شود.
باورهای نادرست و کلیشههای جنسیتی مانند «مردان همیشه تمایل جنسی دارند» یا «مردان نمیتوانند قربانی شوند» باعث میشود بسیاری از مردان از گزارش سوء استفاده خودداری کنند. درباره مردان میتوان گفت مردان در سکوت رنج می کشند.
لازم به ذکر است بسیاری از تجاوزات جنسی و روانی اصولا ثبت و گزارش نشده و در صورت ثبت و گزارش به دلایل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مورد توجه و رسیدگی عادلانه و واقعی قرار نمیگیرند.
نقش فرهنگ در پدیده تجاوز و ابعاد اجتماعی آن
«تجربه قربانی» از پدیده تجاوز در جوامع مختلف و با توجه به فرهنگ آن جامعه متفاوت خواهد بود. در برخی جوامع فرد مورد تجاوز حمایت میشود، ولی در بعضی جوامع سرکوب میشود، لذا تجاوز صرفا یک «رخداد فردی» نیست، بلکه ریشه و پیامدهای عمیقی در بافت فرهنگی و اجتماعی دارد.
۱. تعریف و مرزهای «رضایت»
فرهنگ تعیین میکند چه چیزی «رابطهی طبیعی» محسوب میشود و چه چیزی «تجاوز» است.
در برخی جوامع، رابطهی جنسی بدون رضایت در چارچوب ازدواج هنوز «تجاوز» محسوب نمیشود (تجاوز زناشویی در بعضی فرهنگها نادیده گرفته میشود).
در فرهنگهای مدرنتر، معیار اصلی رضایت آگاهانه و آزادانه است که حتی روابط زناشویی را نیز در بر میگیرد.
۲. نقش باورهای جنسیتی
فرهنگهای مردسالار: زنان و بدنشان اغلب بهعنوان «ملک مرد» دیده میشوند؛ این نگرش زمینه تجاوز را نرمالیزه میکند.
کلیشههای جنسیتی: باورهایی مثل «مرد همیشه میل جنسی دارد» یا «زن باید مقاومت کند» مرزهای رضایت را مخدوش میکند.
خشونت جنسی بهعنوان ابزار قدرت: در بسیاری فرهنگها تجاوز نه برای میل جنسی، بلکه برای نشاندادن سلطه و مالکیت رخ میدهد.
۳. سکوت و شرم فرهنگی
در جوامعی که «ناموس» و «آبرو» مهمتر از سلامت فرد است، قربانی معمولاً ساکت میماند.
فرهنگ قربانیستیز (Victim Blaming): «لباسش نامناسب بود»، «خودش تحریک کرد»، «چرا مقاومت نکرد» که این نوع نگاه، قربانی را مقصر جلوه میدهد. و این سکوت و شرم باعث میشود بسیاری از موارد تجاوز اصلاً گزارش نشود.
۴. نقش رسانه و آموزش
رسانههای مدرن: کمپینهایی مثل #MeToo در غرب فرهنگ گفتوگو و حمایت را تقویت کردند.
آموزش جنسی: در جوامعی که آموزش رسمی درباره رضایت و مرزهای بدن داده نمیشود، افراد کمتر میدانند چه رفتاری تجاوز است.
سینما و هنر: در برخی فرهنگها تصویر کلیشهای از زنان (بهعنوان «ابژه جنسی») به بازتولید تجاوز کمک میکند.
۵. فرهنگ و تجاوز جنگی
در برخی بافتها (رواندا، بوسنی، عراق، سوریه...) تجاوز در جنگ بهعنوان ابزار تحقیر قومی و مذهبی به کار رفته. اینجا فرهنگ نهفقط زمینهساز، بلکه توجیهکنندهی تجاوز است (مثلاً «برای نابودی نسل دشمن»). پیامد این تفکر این است که زنان و کودکان قربانی، نه فقط از نظر فردی، بلکه به عنوان بخشی از یک نسل آسیب میبینند.
۶. تفاوت فرهنگی در واکنش به قربانی
در جوامع سنتی قربانی طرد یا مجبور به ازدواج با متجاوز میشود.
در جوامع غربی حمایت قانونی و اجتماعی بیشتر است، هرچند چالشهایی مثل عدم باور پلیس یا جامعه باقی است.
در جوامع در حال گذار همزمان دو نگاه وجود دارد؛ سنتی (سرزنش قربانی) و مدرن (حمایت و شناسایی حقوق فردی).
اگر بخواهیم در ُبعد جهانی این موضوع را بررسی کنیم باید گفت که تجاوز فقط یک «عمل جنسی» نیست؛ یک ابزار قدرت، سلطه و تحقیر است و هرقدر ساختارهای اجتماعی تبعیضآمیزتر و سکوت فرهنگی بیشتر باشد، نرخ تجاوزهای گزارشنشده بالاتر میرود.
به طور خلاصه میتوان گفت فرهنگ تعیین میکند چه چیزی تجاوز تلقی شود و واکنش جامعه نسبت به قربانی را شکل میدهد. همچنین فرهنگ میتواند هم بهعنوان عامل سرکوب (شرم و سکوت) و هم بهعنوان عامل حمایت (قانون، رسانه، آموزش) عمل کند.
پیامدهای روانی و اجتماعی تجاوز
تاثیرات روانی اجتماعی تجاوز بخش بسیار مهمی است که در اینجا به آن میپردازیم.
پیامدهای روانی
تجاوز معمولاً یکی از شدیدترین آسیبهای روانی (تروما) را بر قربانی میگذارد و در گام اول پیامدهای روانی بسیار شدیدی به همراه دارد و میتواند در کوتاهمدت یا بلندمدت ادامه پیدا کند از آسیبهای این ماجرا به عوامل زیر میتوان اشاره کرد.
• اختلال استرس پس از سانحه (PTSD): کابوسها، فلشبکها، ترس از تکرار حادثه، اضطراب شدید.
• احساس گناه و شرم: بسیاری از قربانیان خود را مسئول میدانند (در حالیکه مقصر نیستند). در نتیجه از دست دادن عزت نفس و اعتماد به نفس.
• افسردگی و ناامیدی: کاهش انرژی، از دست دادن علاقه به زندگی و روابط.
• مشکلات در روابط عاطفی و جنسی: ترس از نزدیکی، سردی جنسی، مشکل در اعتماد به شریک عاطفی.
• خشم و پرخاشگری: گاهی قربانی به سمت پرخاشگری نسبت به خود یا دیگران میرود.
• احتمال اختلالات روانتنی: سردرد، مشکلات گوارشی، دردهای مزمن بیدلیل.
پیامدهای اجتماعی
در گام دوم این موضوع پیامدهای اجتماعی سنگینی را برای فرد به همراه دارد، این پیامدها عبارتند از مواردی که در ادامه میخوانید.
• انزوای اجتماعی: قربانی ممکن است از جمعها فاصله بگیرد یا احساس طردشدگی کند.
• برچسبزنی و قضاوت جامعه: در برخی فرهنگها قربانی مورد سرزنش قرار میگیرد (پدیده «Victim Blaming»).
• مشکل در ازدواج یا روابط پایدار: نگرانی از افشا شدن گذشته یا قضاوت دیگران.
• از دست دادن شغل یا تحصیل: به دلیل آسیبهای روانی یا فشار محیطی و فرار از موقعیتهای ناخوشایند.
پیامدهای جسمی
نکتهای که پس از تجاوز معمولا به آن توجهی نمیشود یا کمتر به آن پراخته میشود پیامدهای جسمی سنگینی است که این اتفاق به همراه دارد. از جمله این پیامدها میتوان به بارداری ناخواسته فرد آسیب دیده، ابتلا به بیماریهای مقاربتی (HIV، هپاتیت، HPV و...) و آسیبهای فیزیکی در اندام تناسلی یا دیگر بخشهای بدن اشاره کرد. به همین توصیه میشود فرد آسیب دیده در 24 ساعت اولیه پس از مراجعه به کلانتری و پزشکی قانونی حتما به دکتر زنان هم مراجعه کند.
چه افرادی در چه موقعیتهایی در معرض خطر تجاوز جنسی و روانی هستند؟
مهم است تأکید کنم که هیچکس به دلیل ویژگیهای شخصی، ظاهری یا سبک زندگی خود مستحق تجاوز نیست. تقصیر همواره بر عهده فرد متجاوز است، نه قربانی. با این حال، برخی گروهها ممکن است به دلایل مختلف آسیب پذیری بیشتری داشته باشند.
گروههای با آسیبپذیری بالاتر
· کودکان و نوجوانان: به دلیل وابستگی، عدم آگاهی و قدرت کمتر
· افراد دارای معلولیت: به ویژه آنهایی که در ارتباط یا حرکات محدودیت دارند
· افراد در موقعیتهای نابرابر قدرت: مانند کارمندان در مقابل مدیران، دانشجویان در مقابل اساتید
· افراد با سابقه قبلی تروما: که ممکن است مرزهای شخصی ضعیفتری داشته یا مورد سوءاستفاده قرار گیرند
· افراد در موقعیتهای وابستگی: مانند بیماران، زندانیان، یا افرادی که به مراقبت دیگران وابسته هستند
عوامل موقعیتی افزایشدهنده خطر
هشدار مهمی که بایستی در نظر داشت اینکه تقصیر همواره بر عهده متجاوز است و هیچ ویژگی در قربانی باعث تجاوز نمیشود. همچنین هرکسی میتواند قربانی شود، بدون در نظر گرفتن جنسیت، سن، قومیت یا وضعیت اجتماعی. در نهایت اینکه پیشگیری باید بر آموزش متجاوزان متمرکز شود نه محدود کردن آزادیهای بالقوه قربانیان.
- انزوا: افرادی که از حمایت اجتماعی کمتری برخوردارند
- مصرف مواد مخدر یا مسکرات: کاهش قضاوت و توانایی محافظت از خود
- شرایط ناپایدار: بیخانمانی، فقر، یا وضعیت اقامتی نامشروع
کمکهای اولیه به فردی که مورد تجاوز جنسی یا روانی قرار گرفته است
تجاوز یک واقعیت دردناک است و قربانی نیاز به توجه، حمایت و اقدامات جدی داشته و اهمیت حمایت روانی و اجتماعی و قانونی بسیار حیاتی است. در ادامه راهکارهای مهم برای کمک به چنین افرادی ارائه شده است.
در گام اول باید واکنش فوری و حمایتی برای فرد آسیب دیده در نظر گرفته شود یعنی؛ نسبت به فرد آسیب دیده باورپذیری داشته باشیم و به حرفهای فرد گوش دهیم و بدون قضاوت او را باور کنیم. محیطی امن و آرام برای او فراهم کنیم. احساسات خودمان را مدیریت کنیم تا فرد آسیبدیده مضطرب نشود و تصمیمگیری را به عهده خود فرد بگذارید وبه انتخابهایش احترام بگذاریم و اجازه دهیم خودش تصمیم بگیرد که میخواهد درباره این ماجرا صحبت کند یا نه.
در گام دوم باید به او کمکهای تخصصی ارائه دهیم. این کمکها در سه حوزه پزشکی، روانشناسی و قانونی است. در حوزه پزشکی حتما به فرد پیشنهاد همراهی برای معاینه پزشکی و جمعآوری مدارک را ارائه دهیم. در زمینه روانشناسی تلاش کنیم تا روانشناس یا مشاورمتخصصی در حوزه تروما و درمان روانی به فرد معرفی کنیم. در حوزه قانونی و در صورت تمایل فرد وضعیت اقدامات قانونی و حقوقی فرد را پیگیری کنیم.
در گام سوم باید در نظر داشت که حتما حمایت بلندمدت از فرد ادامه پیدا کند. در فرآیند درمان و بهبودی فرد نیاز به همراهی دارد. باید در نظر داشت که بهبودی زمانبر است و نیاز به صبر دارد. در عین حال باید برای بازگشت تدریجی فرد به زندگی عادی بدون فشار موقعیتی را فراهم کرد.
مهمترین نکتهای که در این مسیر باید به یاد داشته باشید این است که حفظ محرمانگی و احترام به تصمیمات فرد آسیبدیده از اصول اولیه کمکرسانی است.
درمانهای فردی، گروهی و دارویی قربانیان تجاوز
• رواندرمانی تحلیلی: بررسی تجربه تجاوز بهعنوان «تروما»، کشف احساسهای سرکوبشده (خشم، شرم، گناه) و کمک به بازسازی هویت.
• CBT (شناختی-رفتاری): آموزش مقابله با افکار تحریف شده («من مقصر بودم»، «کسی منو نمیپذیره»). تکنیکهایی مثل بازسازی شناختی، مواجههی تدریجی با موقعیتهای محرک.
• EMDR (حساسیتزدایی و بازپردازش از طریق حرکات چشم): یکی از روشهای مؤثر برای درمان PTSD ناشی از تجاوز.
• رویکردهای جسممحور (Somatic Therapy): کمک به رهایی بدن از تنشهای انباشته (لرزش، گرفتگی، بیحسی).
• درمان گروهی: گروههای حمایتی قربانیان تجاوز: به اشتراکگذاری تجربهها، کاهش حس تنهایی و شرم.
• دارودرمانی: ضد افسردگیها یا ضد اضطرابها در صورت وجود افسردگی شدید یا حملات پانیک.
• هنر و بدندرمانی: استفاده از نقاشی، موسیقی، تئاتر درمانی یا یوگا برای بازیابی کنترل بر بدن و احساسات.
نقش آموزش و پیشگیری در جلوگیری از وقوع تجاوز جنسی و روانی
در پایان مایل هستم تا درباره پیشگیری و واکسیناسیون روانی افراد جامعه در قالب آموزشهای هدفمند و تاثیرگذار مطالبی را مطرح کنم که متاسفانه عدم توجه به آن تبدیل به پاشنه آشیل سلامت روان جامعه ما شده است. ابتدا لازم است که بدانیم بهترین راه کاهش خطر، ایجاد جامعهای است که رضایت را آموزش میدهد، به مرزهای شخصی احترام میگذارد، از قربانیان حمایت میکند و متجاوزان را پاسخگو نگه میدارد. لذا پیشگیری از تجاوز جنسی و تجاوز روانی نیازمند کار در چند سطح است: فردی، بینفردی، اجتماعی و فرهنگی.
سطح فردی
• آموزش مرزهای شخصی: از کودکی باید یاد بگیریم حق داریم «نه» بگوییم، بدنمان حریم دارد، و هر کسی اجازه دستدرازی یا تحقیر روانی ندارد.
• تقویت عزتنفس: افرادی که ارزشمندی خود را میشناسند راحتتر در برابر سوءاستفاده مقاومت میکنند.
• مهارت ابراز وجود (assertiveness): تمرین گفتن خواستهها و مخالفتها بدون پرخاشگری.
• آگاهی از نشانههای خطر: شناخت رفتارهای هشداردهنده مثل کنترلگری، گسلایت کردن، یا فشار به روابط جنسی.
سطح روابط بینفردی (خانواده و روابط نزدیک)
• ارتباط باز والد–کودک: کودک بتواند بدون ترس از تنبیه و قضاوت، درباره تجربههای ناخوشایندش حرف بزند.
• الگوهای سالم رابطه: والدین و مربیان با احترام متقابل و بدون تحقیر با هم رفتار کنند.
• تعهد به احترام متقابل در روابط عاطفی: زوجها باید قرارداد روشن داشته باشند که هیچ کدام حق ندارند دیگری را از نظر روانی یا جنسی تحت فشار بگذارند.
سطح روابط اجتماعی
• آموزش جنسی جامع: نه فقط درباره زیستشناسی بدن، بلکه درباره رضایت (consent)، مرز، و خشونت جنسی–روانی.
• سیاستهای حمایتی در محیط کار و دانشگاه: قوانین علیه آزار جنسی و روانی، ایجاد کمیتههای رسیدگی مستقل، و کانالهای گزارش امن.
• خدمات حمایتی در دسترس: خط تلفنهای بحران، مراکز مشاوره رایگان، پناهگاهها برای زنان و مردان قربانی.
سطح فرهنگی و حقوقی
• مبارزه با تابوها و شرمگذاری: سکوت و سرزنش قربانی، بستر تکرار خشونت است.
• تقویت قانونگذاری: مجازات شفاف برای آزارگران و حمایت حقوقی از قربانی.
• رسانه و هنر: ترویج روایتهای سالم از جنسیت و روابط برابر، به جای باز تولید فرهنگ سلطه و خشونت.
به طور خلاصه میتوان گفت که پیشگیری یعنی آگاهی و آموزش از کودکی (مرز، رضایت، عزت نفس). و روابط سالم در خانه و جامعه. همچنین قانون و حمایت اجتماعی و تغییر فرهنگ سکوت و سرزنش قربانی.
ارسال نظر