کودکی در شمال تهران، گرانتر از یک دانشجوی دکتری!
در یک پارادوکس عجیب آموزشی، هزینه تحصیل یک دانشآموز دبستانی در مدارس غیرانتفاعی شمال تهران، از شهریه سالانه یک دانشجوی دکتری در دانشگاه آزاد اسلامی پیشی گرفته است.
خبرگزاری آنا: در یک پارادوکس عجیب آموزشی، هزینه تحصیل یک دانشآموز دبستانی در مدارس غیرانتفاعی شمال تهران، از شهریه سالانه یک دانشجوی دکتری در دانشگاه آزاد اسلامی پیشی گرفته است. این واقعیت که آموزش پایه را به کالایی لوکس تبدیل کرده، در تقابل با مأموریت نهادی عظیم قرار دارد که با هزینهای به مراتب کمتر، بار آموزش عالی و تولید علم میلیونها جوان ایرانی را بر دوش میکشد.
در هیاهوی آغاز سال تحصیلی جدید، خبری چون پتکی سنگین بر سر خانوادههای ایرانی فرود آمده است: مدارس غیرانتفاعی از افزایش ۸۰ تا ۱۰۰ درصدی شهریههای خود خبر میدهند. ارقامی که دیگر نه یک هزینه آموزشی، بلکه یک سرمایهگذاری لوکس و دور از دسترس برای بسیاری محسوب میشود. در مقابل این معادله شگفتانگیز، نهادی عظیم و مردمی به نام «دانشگاه آزاد اسلامی» قرار دارد که با شهریهای به مراتب کمتر، نه تنها آموزش عالی تخصصی، بلکه آیندهسازی و توسعه علمی کشور را بر دوش میکشد.
بیایید نگاهی به اعداد و ارقام بیندازیم. شهریه یک سال تحصیلی در مدارس ابتدایی شمال شهر تهران بین ۱۱۰ تا ۱۳۰ میلیون تومان اعلام شده و حتی زمزمههای رسیدن آن به ۲۰۰ میلیون تومان نیز به گوش میرسد. در مناطق مرکزی شهر، این رقم از ۶۰ تا ۹۰ میلیون تومان آغاز و به ۱۳۰ میلیون تومان نزدیک میشود. این تمام ماجرا نیست؛ با افزودن هزینههای جانبی مانند سرویس و غذا، یک خانواده در شمال تهران باید سالانه بین ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیون تومان برای آموزش ابتدایی فرزند خود هزینه کند.
مدیران این مدارس، افزایش سرسامآور اجارهبها (بین ۶۰۰ میلیون تا یک میلیارد تومان در سال) را دلیل این جهش قیمتی عنوان میکنند. اما سوال اساسی اینجاست: در ازای این هزینههای نجومی، دانشآموز چه چیزی دریافت میکند؟ پاسخ ساده است: سواد پایه خواندن و نوشتن. خدمتی که وظیفه اصلی نظام آموزشی است، امروز به کالایی لوکس تبدیل شده که بهای آن از تحصیل در بالاترین مقاطع علمی کشور پیشی گرفته است.
دانشگاه آزاد اسلامی: دانشگاهی از متن مردم، برای آینده مردم
حال، نگاه خود را به سوی دیگر این قیاس معطوف کنیم. دانشگاه آزاد اسلامی، نهادی که از «متن مردم» برخاسته و خود را یک «دانشگاه اجتماعی» میداند، تصویری کاملاً متفاوت را به نمایش میگذارد. این دانشگاه با شبکهای عظیم شامل۱.۴ میلیون دانشجو، بیش از ۴۰ هزار عضو هیئت علمی تمام وقت و وابسته،دهها هزار کارمند، هزاران آزمایشگاه پیشرفته، کارگاه مجهز و مرکز تحقیقاتی در سراسر کشور بار سنگین آموزش عالی بخشی بزرگ از جوانان این مرز و بوم را به دوش میکشد. نکته شگفتانگیز اینجاست که این مجموعه عظیم، برخلاف دانشگاههای دولتی که از بودجه عمومی کشور بهرهمند هستند، تمام هزینههای خود را بهتنهایی و با اتکا به منابع داخلی مدیریت میکند.
شهریههای این دانشگاه را با ارقام مدارس غیرانتفاعی مقایسه کنید؛ کارشناسی (یک ترم): بین ۶ تا ۱۰ میلیون تومان (سالانه ۱۲ تا ۲۰ میلیون تومان)، کارشناسی ارشد (یک ترم): بین ۱۲ تا ۱۸ میلیون تومان (سالانه ۲۴ تا ۳۶ میلیون تومان) و دکتری (یک ترم): بین ۳۰ تا ۶۰ میلیون تومان (سالانه ۶۰ تا ۱۲۰ میلیون تومان). این اعداد حقیقتی تکاندهنده را آشکار میکنند: یک دانشجوی دکتری در دانشگاه آزاد اسلامی، سالانه شهریهای کمتر از یک دانشآموز دبستانی در مدرسهای غیرانتفاعی در شمال شهر تهران پرداخت میکند!
تفاوت در چیست؟ آموزش پایه در برابر تولید علم و پژوهش
این مقایسه صرفاً یک بازی با اعداد نیست، بلکه تفاوت عمیق در رسالت و خروجی را نشان میدهد. خانوادهای صدها میلیون تومان هزینه میکند تا فرزندش خواندن و نوشتن بیاموزد، در حالی که یک جوان با پرداخت مبلغی به مراتب کمتر در دانشگاه آزاد اسلامی، به امکاناتی شامل آموزش تخصصی و مهارتمحور برای ورود به بازار کار، فعالیتهای تحقیقاتی و پژوهشی در آزمایشگاههای مجهز که به تولید علم و فناوری در کشور کمک میکند، محیط فرهنگی و اجتماعی پویا که به رشد شخصیت و مهارتهای اجتماعی دانشجو میانجامد، دسترسی به کتابخانهها، مراکز علمی و اساتید برجسته که هر یک سرمایهای برای آینده کشور هستند، دسترسی پیدا میکند.
دانشگاه آزاد با شهریهای که از دانشجویان خود دریافت میکند، نه تنها حقوق دهها هزار کارمند و استاد را میپردازد و زیرساختهای خود را توسعه میدهد، بلکه در مرزهای دانش حرکت کرده و به معنای واقعی کلمه، برای آینده ایران سرمایهگذاری میکند.
سرمایه اجتماعی که باید قدر دانسته شود
در شرایطی که آموزش پایه در حال تبدیل شدن به یک امتیاز طبقاتی است، دانشگاه آزاد اسلامی همچنان به عنوان یک فرصت برابر و یک سرمایه اجتماعی ارزشمند میدرخشد. این دانشگاه اثبات کرده است که میتوان با مدیریتی صحیح و تکیه بر توان داخلی، خدمات آموزشی، پژوهشی و فرهنگی با کیفیتی را با هزینهای منطقی و منصفانه ارائه داد. قضاوت با افکار عمومی است که آیا پرداخت صدها میلیون تومان برای آموزش الفبا منطقی است یا حمایت از نهادی که با هزینهای کمتر، متخصص، پژوهشگر و کارآفرین برای فردای ایران تربیت میکند. دانشگاه آزاد اسلامی، بیش از یک دانشگاه، یک راه حل ملی برای توسعه پایدار است.
ارسال نظر