فلای تودی - بالا استیکی
۱۵۴۴۴۴۹
۸۸۶
۸۸۶
پ

روایت جوانان طبقه متوسط از شرایط سخت زندگی

هر روز فقیرتر می‌شوند و آرزوهایشان دست‌نیافتنی‌تر. گروه بزرگی از آنها خودشان را فرورفته در میان فقرا می‌دانند، درحالی‌که دو، سه شغل دارند، صبح تا شب در حال تلاش هستند، درس‌خوانده‌اند و تا همین چند سال پیش، سفر و سرگرمی و خرید و ... جزء سرگرمی‌هایشان بود.

روزنامه شرق: هر روز فقیرتر می‌شوند و آرزوهایشان دست‌نیافتنی‌تر. گروه بزرگی از آنها خودشان را فرورفته در میان فقرا می‌دانند، درحالی‌که دو، سه شغل دارند، صبح تا شب در حال تلاش هستند، درس‌خوانده‌اند و تا همین چند سال پیش، سفر و سرگرمی و خرید و ... جزء سرگرمی‌هایشان بود. حالا از طبقه‌شان فاصله گرفته‌اند؛ متوسط‌های فقیری شده‌اند که هر روز زندگی‌شان کیفیت قبلی را از دست می‌دهد و وارد لایه دیگری از وضعیت اقتصادی می‌شوند، آنجا که خیلی از توانایی‌های اقتصادی‌شان را از دست داده‌اند. جوانان طبقه متوسط، بیشتر آرزوهای خود را دست‌نیافتنی می‌دانند. اغلب شاهد فرورفتن در طبقات اقتصادی پایین‌تر هستند. آنها با تحصیلات و درآمدهای معمول جامعه، از خواسته‌ها و برنامه‌هایی می‌گویند که شاید تا سال قبل امکان رسیدن به آن را داشتند، اما حالا  تبدیل به رؤیا شده است؛ از خرید خودروی دست‌دوم تا سفر به کشورهای اطراف و خرید خانه با وام‌های بانکی که هر کدام نگرانی و اضطراب روزمره آنها را بیشتر می‌کند.

تفریح‌ها محدودتر شده

در میان صحبت‌های جوانان، بسیاری از ترس بی‌پولی خود می‌گویند که از همان لحظه واریز حقوق، با دغدغه مالی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. نیروی جوان یک شرکت خصوصی که دختری با چند سال سابقه کار است، از این روزهای خود می‌گوید که به‌ دلیل شرایط مالی، بسیاری از خواسته‌هایش را نمی‌تواند برآورده کند؛ از پس‌انداز برای خرید یک ماشین تیبا تا برنامه‌ریزی برای سفر به ترکیه. او توضیح می‌دهد: «وقتی به زندگی چهار سال گذشته‌ام نگاه می‌کنم، تعداد تفریح و میزان هزینه‌هایم خیلی متفاوت شده است.

2314978

یادم است که یک زمان بیشتر روزهای هفته با دوستان یا خانواده‌ام به رستوران می‌رفتیم ولی الان شاید به ماهی یک ‌بار رسیده باشد که همان هم آن‌قدر گران می‌شود که در آخر تصمیم می‌گیرم تا ماه بعد بیرون غذا نخورم. یک موضوع دیگر که خیلی برایم واضح شده، رسیدگی‌های روزانه به پوستم است. من همیشه لوازم بهداشتی باکیفیت برای پوستم می‌خریدم، اما حالا با هفتگی گران‌شدن محصولات توانایی خرید محصولات با کیفیت پایین‌تر را هم ندارم. درآمدم از چهار سال قبل که مثلا پنج میلیون تومان بود، الان به ۳۰ میلیون رسیده، ولی جیبم هم به همان اندازه خالی‌تر شده است. تازه مجردم و مثل متأهل‌ها هزینه خیلی چیزها را نمی‌دهم ولی به شکل واضح برای امرار معاش در طول ماه با مشکل مواجه شده‌ام. شرایط دوستانم هم همین است. نهایت تفریح‌مان همین شده که ماهی چند بار در خانه همدیگر قرار بگذاریم و بساط کافه و رستوران را جمع کرده‌ایم».

رؤیای سفر

مرد جوان، مغازه کتاب‌فروشی در یکی از محلات تهران دارد و چند سالی است کارش را شروع کرده. او به «شرق» می‌گوید: «درآمد کلی‌ام در سال قبل، با در نظر گرفتن هزینه فروشنده و چک‌هایی که هر ماه باید پاس کنم، چیزی حدود ۳۰ میلیون می‌شد. اما امسال درآمدم بیشتر شده و حدود ماهی ۵۰ میلیون شده است، با این‌حال به همان اندازه خرج زندگی بیشتر شده و هر ماه برای هزینه‌های خانه و زندگی شخصی، پول کمتری دارم. در اوج جوانی مدام به فکر مشکلات مالی هستم، نه تفریحی دارم و نه حتی دلخوشی. هرچه پس‌انداز می‌کنیم با یک اتفاق کوچک، ارزشش کم می‌شود و این مسئله ترسم از آینده را بیشتر می‌کند. مثلا سال قبل که ازدواج کردم قرار بود با همسرم ماه‌عسل به هند برویم. هدیه‌های عروسی را جمع کردیم اما به دلیل اینکه هر روز اتفاقات جدیدتری می‌افتد، مدام سفرمان عقب افتاد و حالا با اینکه درآمد هر دو‌ ما‌ بیشتر شده، اما یک سفر به ترکیه هم نمی‌توانیم برویم. خودمان را نگاه می‌کنیم که هر کدام دوشغله شدیم و تمام طول روز فقط درگیر کاریم. تقریبا همه مثل ما هستند، یعنی  در همان نقطه اول».

حذف رستوران و کافه

زوج جوانی که حدود دو سال قبل ازدواج کردند و هر دو شاغل‌ هستند نیز از وضعیت زندگی‌شان می‌گویند: «صبح تا شب فقط کار می‌کنیم و نمی‌فهمیم درآمدمان چطور خرج می‌شود. واقعیت این است که تفریح خاصی جز رستوران رفتن و غذا خوردن برای ما وجود نداشت که در همین چند ماه گذشته همین برنامه را هم حذف کردیم. تنها یک سفر به کیش داشتیم که آن هم وقتی برگشتیم تا آخر ماه با چندرغاز داخل حساب‌مان سر کردیم چون هزینه سفر زیاد شده بود. اوایل ازدواج وقتی برای خرید خانه به فروشگاه زنجیره‌ای می‌رفتیم خوراکی‌های مختلف و حتی غیرضروری برمی‌داشتیم ولی خرید الان فقط ضروریات را می‌خریم. دیگر تنقلات خارجی و کمی گران کلا از سبد خرید ما حذف شده است. مثلا قهوه‌ای که من هر ماه می‌خریدم در یک سال گذشته قیمتش چند برابر شده، برای همین سعی می‌کنم در طول روز قهوه کمتری بخورم. اینها ابتدایی‌ترین نیازهای طول روز ماست که تبدیل به دغدغه شده است».

جیب تنگ‌تر و کار بیشتر

جوانی است که در سال‌های کاری خود، مرتب با ارتقای جایگاه شغلی روبه‌رو بوده و حالا در بخش سرمایه انسانی یکی از شرکت‌های معروف لبنیات کار می‌کند. این دختر جوان توضیح می‌دهد: «سال قبل درآمدم حدود ۱۷ میلیون بود و امسال به ۲۵ میلیون رسیده است. با‌این‌حال احساس می‌کنم هرچه می‌دوم به جایی نمی‌رسم. به دلیل این افزایش حقوق کارم کمی بیشتر شده ولی جیبم هم به همان نسبت خالی‌تر است. شرایط زندگی‌ام را با سال قبل مقایسه می‌کنم می‌بینم مثلا کلاس زبان و باشگاه ورزشی می‌رفتم، چند شب در ماه با دوستانم کافه و رستوران می‌رفتم ولی باز شرایط اقتصادی‌ام بهتر از حالا بود. الان نه کلاس خاصی ثبت‌نام کرده‌ام و نه مثل سال قبل با دوستانم بیرون می‌روم ولی زندگی سخت‌تر شده است. راستش بیشتر از آنکه شرایط مالی به من فشار بیاورد ترس از بی‌پولی آخر ماه آزرده‌ام می‌کند. برای همین از همان ابتدای ماه حواسم هست که هزینه اضافی برای خودم نتراشم که آخر ماه با بی‌پولی مواجه نشوم. وقتی با دوستانم به رستوران یا کافه می‌روم حواسم جمع است که چیز گرانی سفارش ندهم. راستش ترس از بی‌پولی واقعا برایم آزاردهنده شده است. ترس بی‌موردی هم نیست؛ زیرا همین الان اگر گوشی همراه یا لپ‌تاپم خراب شود به معنای واقعی فقیر می‌شوم چون درآمد فقط برای گذران ماه است و با شرایط اقتصادی حالا دیگر جایی برای پس‌انداز و این مسائل باقی نمی‌ماند».

حقوق بیشتر، کیفیت پایین‌تر

با شدت‌گرفتن تورم و تغییرات هفتگی و گاهی روزانه قیمت‌ها، برنامه‌ریزی روزمره بسیاری از مردم تغییر کرده است. در گفت‌وگو با بسیاری از جوانان، عمده تغییرات روی تفریح‌های جزئی آنها دیده می‌شود که در ابتدای فهرست حذفی‌هاست. مثل شرایط معلم جوانی که علاقه زیادی به سفر دارد و بیشتر مناطق کشور هم سفر کرده است، اما حالا می‌گوید: «تا سال قبل، بیش از هفت بار فقط به ترکیه سفر کردم که البته خانواده هم بخشی از هزینه‌ها را پرداخت می‌کرد. سفر را دوست دارم و هر زمان خالی که پیدا کنم با جمعی از دوستانم به سفر می‌روم. البته برادرم هم در کشور آلمان زندگی می‌کند و هر‌از‌گاهی برای دیدن او به کشورهای اطراف می‌رفتم و او هم می‌آمد تا یکدیگر را ببینیم ولی در چند ماه اخیر هرچه پایین و بالا کردم دیدم نمی‌توانم حتی به ترکیه بروم. در حالی که من عموما با کمترین هزینه، سفر می‌کنم. از طرفی، چند سالی با دوستانم در منطقه پردیس خانه اجاره کرده بودیم و شریکی اجاره را پرداخت می‌کردیم ولی امسال با پایان قرارداد، دیدیم از پس این اجاره‌ها برنمی‌آییم. در حالی که سال جدید درآمد همه ما بیشتر از سال قبل شده است ولی به ‌نظر این افزایش حقوق ارتباطی به افزایش کیفیت زندگی ما ندارد».

سریال محکوم نسخه کامل

با تخفیف ویژه در فیلیمو

مشاهده آنلاین

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج