برادركشی هولناک بعد از سال ها دوری!
به او گفتم دست بردار اما همچنان دعوا ميكرد. من هم عصبي شدم و كنترل خودم را از دست دادم. دستم را دور گردنش گذاشتم و فشار دادم آنقدر كه خفه شد.
اين مرد كه در طول جلسه دادگاه بهشدت گريه ميكرد توضيح داد در دوران كودكي ناخواسته از برادرش جدا شد و سالها طول كشيد تا دوباره او را پيدا كند. شاهمرادي، نماينده دادستان تهران در ابتداي جلسه محاكمه در جايگاه حاضر شد و در توضيح كيفرخواست گفت: متهم كه ۵۴ساله است و ناصر نامدارد يك سال قبل برادرش را به قتل رساند.
اين مرد در پي اختلافي كه با برادرش به نام مهدي پيدا كرد بعد از بيدار شدن از خواب با او درگير شد و بعد مرد ۵۰ساله را خفه كرد. با توجه به مدارك موجود در پرونده و تقاضاي اوليايدم درخواست صدور حكم قانوني را دارم.
در ادامه ناصر در جايگاه حاضر شد. او اتهام قتل را قبول كرد و گفت: من و برادرم دوران كودكي بدي را گذرانديم. وقتي كه خيلي بچهبوديم پدر و مادرم از هم جدا شدند. من را مادرم همراه خود به تهران آورد و برادرم با پدرم در شهرستان ماند. هرچند وقت يكبار مادرم سراغي از برادرم ميگرفت اما پدرم اجازه نميداد مادرم يا من مهدي را ببينيم تا اينكه بعد از مدتي متوجه شديم پدرم، برادرم را به پرورشگاه فرستاده است چون نميتوانست از او مراقبت كند. مدتي بعد هم پدرم بر اثر بيماري جانش را از دست داد.
متهم ادامهداد: در اين سالها هيچ خبري از مهدي نداشتم تا اينكه به صورت كاملا اتفاقي او را پيدا كردم. او جوان رشيدي شدهبود اما متاسفانه در كارهاي خلاف بود و مواد قاچاق ميكرد و اعتياد هم داشت. با اين حال مادرم از او خواست بيايد و با ما زندگي كند. مهدي هميشه به دليل رفتاري كه با او شدهبود ناراحت بود. من دوستش داشتم و سعي ميكردم برادر خوبي براي او باشم اما او خيلي بداخلاق بود.
اين مرد ادامه داد: رابطهام با برادرم باعث شد من هم معتاد شوم. البته در حال حاضر پاك هستم اما در آن سالها به شدت معتاد شدم. بچههايم برادرم را خيلي دوست داشتند و از وقتي كه او كشته شد آنها ديگر با من حرف نميزنند. وي در مورد روز حادثه گفت: روز حادثه برادرم به خانه آمد و به من گفت گوشي موبايلم را تو برداشتي، من كه تازه از خواب بيدار شدهبودم به او توضيح دادم اشتباه ميكند. سر اين موضوع دعوا كرديم.
گوشي موبايل ۸۰هزار تومان بيشتر ارزش نداشت. به او گفتم دست بردار اما همچنان دعوا ميكرد. من هم عصبي شدم و كنترل خودم را از دست دادم. دستم را دور گردنش گذاشتم و فشار دادم آنقدر كه خفه شد. اين مرد گفت: وقتي برادرم كشته شد همه اعضاي خانوادهام از دست من ناراحت شدند.
مادرم با اينكه ميدانست من هيچ پولي ندارم درخواست ديه كرد چون ميخواست تنبيهم كند. از وقتي برادرم را كشتم ديگر كسي با من صحبت نميكند و با هيچكس ارتباطي ندارم حتي در اين مدت كه در زندان بودم نميدانستم مادرم رضايت دادهاست و حالا در دادگاه متوجه شدهام.
بعد از پايان دفاعيات متهم و وكيل مدافعش هيات قضات شعبه ۱۱۳ براي صدور راي دادگاه وارد شور شدند.
ارسال نظر