۳۲۶۰۲۸
۵۰۰۴
۵۰۰۴
پ

روایت دکتر صالحی از محرمانه های این چند سال (۲)

علی اکبر صالحی معاون رییس جمهور و رییس سازمان انرژی اتمی در گفت و گوی اختصاصی از زوایای پنهان مذاکرات محرمانه ایران و آرژانتین در دمشق برای اولین بار رونمایی کرد.

هفته نامه صدا - هادی خسروشاهین: علی اکبر صالحی معاون رییس جمهور و رییس سازمان انرژی اتمی در گفت و گوی اختصاصی از زوایای پنهان مذاکرات محرمانه ایران و آرژانتین در دمشق برای اولین بار رونمایی کرد. صالحی در این گفت و گو تشکیل کمیته حقیقت یاب متشکل از ۵ قاضی مستقل را برای بررسی اسناد مرتبط با حادثه آمیا و مصاحبه مکتوب با متهمان ایرانی تایید کرد. او همچنین از حمایت سردار وحیدی از توافقنامه ایران و آرژانتین خبر داد. سردار وحیدی یکی از متهمان ایرانی بود که اینترپل نامش را در لیست خود قرار داده بود.

این مذاکرات در سال ۲۰۱۱ در دمشق شروع شد و سرانجام در ژانویه ۲۰۱۳ در اتیوپی به سرانجام رسید. او در بخش دیگری از این گفت و گو به نگرانی های عربستان در رابطه با ایران پرداخت و تداوم بازداشت اتباع سعودی عضو القاعده در دهه ۸۰ شمسی را یکی از نگرانی های ریاض از تهران خواند. او همچنین با اشاره به دیدار خصوصی اش با سعود الفیصل وزیر خارجه وقت عربستان به نقل از وی گفت: «من نگرانم که شما یک بلایی سر ما بیاورید.» صالحی در پایان این گفت و گو با تاکید بر اینکه یک تکنوکرات علاقه مند به سیاست است از آمادگی خود برای کار با جلیلی و قالیباف خبر داد؛ آن هم اگر یکی از این دو به جای روحانی در انتخابات ۹۲ انتخاب می شد.

روایت دکتر صالحی از محرمانه های این چند سال (2)

خیلی ها می گویند آقای احمدی نژاد با رابطه با عربستان مخالف بود.

خیر، اصلا! این حرف واقعا یک ظلم است. هرچه باشد ما مواضع سیاسی ایشان را از نزدیک شاهد بوده ایم.

یعنی ایشان حامی قویت رابطه با عربستان بودند؟

بله، جناب آقای دکتر احمدی نژاد حامی تقویت روابط با کشورها بودند.

فکر نمی کنید رفتار آقای احمدی نژاد را هم باید به دوره های اول و دوم تقسیم بندی بکنیم؟

مشکل جناب آقای دکتر احمد نژاد این بود که برخی صحبت هایش در استان ها، منبعث از روحیه انقلابی ایشان بود، ولی وقتی در رابطه با مسائل بین الملل موضوعاتی مطرح می شد، هیچ وقت مانع گسترش روابط ما با کشورهای جهان نمی شدند، از جمله در مورد رابطه با عربستان سعودی.

آخرین نمونه سفرشان به عربستان قبل از برگزاری جنبش عدم تعهد در تهران بود. عربستان برای کارشکنی، نشست فوق العاده سران کنفرانس اسلامی را در مکه برنامه ریزی کرد، تنها دو تا سه هفته قبل از اینکه نشست جنبش عدم تعهد در تهران برگزار شود. عده ای در ایران به من می گفتند به عربستان نروید، اما بنده معتقد بودم که اگر نرویم باخته ایم.

چرا؟

عربستان بازی سیاسی زیرکانه ای انجام داد که می خواست در سازمان همکاری کشور اسلامی تصمیمی گرفته شود تا ۵۷ کشور عضو سازمان، اجلاس جنبش عدم تعهد در تهران را تحریم بکنند.

پس شما از کسانی بوده اید که تمام قضایای امروز را پیش بینی می کردید. درست است؟

خیر، پیشگو نیستم اما حدس می زدم که اگر ما زاویه خودمان را با عربستان هرچه زودتر نبندیم، این زاویه در طول زمان بازتر می شود.

که شد.

متاسفانه که شد.

آقای روحانی هم نتوانست اقدام انجام بدهد، درست است؟

در زمان جناب آقای دکتر روحانی، دیگر زاویه خیلی باز شده بود. ملک عبدالله هم فوت کرد و در صحنه سیاسی حاضر نبود و مقام های جدید هم کلا متفاوتند. باید بگویم که ملک عبدالله در مقایسه با زمامداران فعلی عربستان سعودی عقلانیت و تدبیر بیشتری داشت.

آقای دکتر! مخالفت هایی که در رابطه با عربستان از داخل انجام شد، اقداماتی پشت بندش داشت. درست است؟

«اقدامات» نه. اینطور بود که راه برای وزارت امور خارجه باز نمی شد که فضا را تلطیف بکند.

منظورم این است که وقتی گروهی نگاه متفاوتی به منافع یا منافع مشترک بین ایران و عربستان دارند، خود به خود «پالیس»ای تعیین می کنند که با منافع عربستان مغایرت دارد.

نه، آنها می گفتند نیازی نیست وزارت امور خارجه نسبت به تلطیف فضا اقدام کند؛ باید صبر کرد تا عربستان رویکردش را عوض کند.

یعنی فضا تند بماند؟

به هرحال، وزارت امور خارجه می خواست این فضا را تلطیف کند.ب نده دو یا سه بار پس از پافشاری بر موضع خود به عربستان رفتم. البته عمدتا برای شرکت در جلسات سازمان کنفرانس همکاری اسلامی.

روایت دکتر صالحی از محرمانه های این چند سال (2)

پافشاری یعنی چی آقای دکتر؟

یعنی بنده گفتم حتما باید بروم. مثلا در مورد نشست پیش از جنبش عدم تعهد، گفتم اگر نرویم، خیلی بد می شود. مثلا ولیعهد عربستان که فوت شده بود، گفتم نمایندگان اغلب کشورها دارند می روند و ما هم بهتر است برویم.

منظورم این است که مگر سفر به کشورهای دیگر جزو وظایف وزیر امور خارجه نیست؟

به هر حال وزیر امور خارجه که نمی تواند به طول کاملا مستقل و بدون هماهنگی با دیگر نهادهای ذیربط سفر کند، آن هم به کشوری که رابطه تنش آمیزی با آن داریم.

ولی ما رابطه دیپلماتیک با عربستان داشتیم.

ولی فضای سیاسی خاصی بین ما و آنها حاکم بود.

من منظورتان را از «پافشاری» متوجه نشدم! یعنی کسی را راضی کردید یا کار خودتان را کردید؟

بالاخره بنده، توضیح دادم که برادر پادشاه فوت کرده و نرفتن به مراسم، به مصلحت نیست. وقتی همه می روند که تسلیت بگویند، ایران هم بهتر است برود و تسلیت بگوید.اینها یکسری پروتکل سیاسی است و بهتر است رعایت بشود.

پس در قصه تسلیت، کار خودتان را کردید.

بله، رفتم.

یعنی دیگر به حرف دوستان دبیرخانه گوش نکردید.

تایید را گرفتیم و رفتیم. بعد هم ملک عبدالله خیلی خوب با ما برخورد کرد، چیزی که آن موقع رسانه ها هم گفتند. اتفاقا خیلی هم جالب بود که رسانه های آنها خیلی تعریف و تمجید و تشکر کردند، اما رسانه های ما تند برخورد کردند. ملک عبدالله مریض بود و در دیدارها ماسکی روی دهانش گذاشته بود. پیرمرد ۹۰ ساله روی صندلی نشسته بود من مجبور بودم برای دست دادن با او در وضعیت خاصی قرار بگیرم که همین سوژه بعضی ها شد.

در آن دیداری که داشتید ملک عبدالله چیز خاصی هم گفت؟

بله، او به دنبال بهبود روابط بود. مطبوعات خودشان نوشتند که هرکسی می آمد با او دست بدهد، تشکری سریع می کرد، اما به بنده که رسید، دستم را برای مدتی گرفت، گفت به آقا سلام برسانید، به آقای رییس جمهور سلام برسانید، به مسوولین سلام برسانید، از اینکه آمدید تشکر می کنم.

یعنی ملک عبدالله اینقدر مشتاق روابط خوب بود؟

بله، او خیلی خوب برخورد کرد. وقتی به آنجا رفتیم، خیلی ها جا نداشتند، اما به بنده با وجود شلوغی های مربوط به تشییع جای نشستن ویژه دادند. این در شرایطی بود که حتی وزیر امور خارجه مصر جا نداشت! البته من به دلیل سن او جای خودم را به او دادم که او به تعارف گفت: «نه، شما بنشین.» و من گفتم: «سن تو بیشتر از من است، تعارف نکن و بنشین.»

چرا آقای احمدی نژاد پاسخ این احترام را متقابلا نداد؟

بر چه اساسی می گویید که آقای دکتر احمدی نژاد پاسخ ایشان را نداد؟

بالاخره ایشان رییس جمهور کشور و رییس شورای عالی امنیت ملی بودند و می توانستند پروژه بهبود رابطه ایران و عربستان را پیش ببرند.

ببینید! من وزیر ایشان بودم و داشتم این کار را می کردم. وقتی بنده این کارها را انجام می دادم یعنی رییس جمهور این موضع را داشت.

از موضع بالاتر منظور است؛ یعنی از موضع ریاست شورای عالی امنیت ملی. چون شما می گویید که به ایشان ظلم شده و ایشان طرفدار بودند. ولی آقای احمدی نژاد اقدام عملی ای برای بهبودی روابط انجام نداد!

یک مثال خوب همین حضور ایشان در نشست سازمان کنفرانس اسلامی است.

آن را هم که شما راضی شان کردید!

نه، نه! ایشان نگفتند نمی خواهم بیایم، بنده گفتم آقای دکتر ما باید برویم. گفتم اگر دیگران می گویند نرویم، درست نیست و می بازیم؛ این بازی ای است که شروع شده و ما در صورت شرکت نکردن در نشست عربستان، در این بازی خواهیم باخت؛ اما اگر حضور پیدا بکنیم، احتمال باخت مان تقریبا صفر می شود. ایشان هم گفت شما درست می گویید و بالاخره تصمیم گرفته شد که برویم.

به نگرانی های دیگر عربستان هم اشاره داشتید. این نگرانی ها دقیقا چه حوزه هایی بود؟

عمدتا همین مسائل عراق و بحرین و... بود. آنچه می گویم صحبت های سعودالفیصل نیست، اما استنباط من از گفت و گو با او این بود که می خواهد بگوید آقای صالحی به نقشه عربستان نگاه کن، در این نقشه چه می بینی؟ اطراف عربستان چه کسانی هستند؟ می گویم خب، پایین آن یمن است، بالای آن عراق است و سوریه و لبنان و اردن هم هستند، این طرف خلیج فارس و دریای عمان است و طرف دیگر دریای سرخ. او می گوید در جنوب عربستان احصا و قطیف شیعه ها هستند. تاکید می کنم که اینها استنباط من از کلام اوست می گوید عراق را که شما تحت نفوذ خود دارید، سوریه را هم که تحت نفوذ دارید، لبنان را هم همین طور، در خلیج فارس هم که از ابتدا تا انتها شما دست بالا را دارید و آن سوتر در یمن نفوذ دارید. می گوید خب من احساس نگرانی می کنم! نکند شما می خواهید یک بلایی سر ما بیاورید؟

یعنی می ترسید برای عربستان نقشه داشته باشید؟

متاسفانه آنها از منظر فکری غلط خود ما را می سنجیدند.

به شیعیان عربستان هم اشاره کرد؟

اشاره ای مختصر! باز هم می گویم او این حرف ها را در لفافه می زد. می گویم وقتی مسایل امنیتی را مطرح می کرد، برداشت بنده این بود. او مثلا می گفت بالاخره عده ای در برخی مناطق در حال تحریک شدن هستند، این یعنی چه؟ یعنی شیعه ها دارند توسط شما تحریک می شوند.

روایت دکتر صالحی از محرمانه های این چند سال (2)

اسمی از شیخ نمر هم آمد؟

خیر، اصلا! وقتی عربستان اینگونه برداشت وهم آلودی دارد باید سعی کنیم تا آنجا که ممکن است رفع اوهام کنیم. مثلا اگر در عراق نفوذ داریم، معنای آن نفوذ چیست؟ اگر فکر می کنید مسوولین عراقی با ما دوست هستند و این را به معنای نفوذ در نظر می گیرید، خب وقتی که صدام آنجا بود و شما از صدام حمایت می کردید، اینها معارضین صدام در ایران بودند و ما میزبانشان بودیم. حالا که صدام را آمریکا برداشته و اینها جانشین شده اند، ما باید با آنها دشمنی کنیم؟ آنوقت خیال شما راحت می شود؟ این چه برداشت اشتباهی است که از نفوذ ایران در عراق دارید.

ما در سوریه چه نفوذی داریم؟ این ترکیه بود که هر دو هفته یکبار با دولت سوریه، ]یات دولت مشترک تشکیل می داد، روابط تجاری شان بدون تعرفه بود و اصلا دو کشور یکی شده بودند. آنوقت ما در آنجا نفوذ داریم و ترکیه ندارد؟ از نفوذ ما می ترسید ولی از نفوذ ترکیه نمی ترسید!؟ این مسائل را باید یکی یکی مطرح می کردیم. یا مثلا می گفتیم قرن هاست که جنوب عربستان شیعه است، ما چه کار کرده ایم؟ آدم به آنجا فرستاده ایم؟ مثلا که چه بشود؟ می خواهیم آنها را تحریک کنیم؟ چه نفعی به ما می رسد؟ می خواهیم جنوب عربستان را چاه های نفتی اش اشغال کنیم؟! ما خودمان آنقدر چاه نفت داریم که نوبت به دیگران نمی رسد!

شما اشاره کردید که آقای احمدی نژاد از طرفداران رابطه خوب با عربستان بودند. آیا چنین گرایش و تمایلی را نسبت به مذاکره با آمریکا هم داشتند؟

ببینید! جناب آقای دکتر احمدی نژاد از طرفداران گسترش رابطه با هر کشوری بودند که ما با آنها رابطه سیاسی داریم.

از جمله آمریکا؟

خیر! کشورهایی که می توانستیم، با آنها رابطه سیاسی داشته باشیم. آمریکا و رژیم اشغالگر قدس دو مقوله جداگانه هستند. ما با رژیم صهیونیستی که نمی توانیم رابطه داشته باشیم چون اصلا به دولتی به نام «اسراییل» معترف نیستیم. ما آنها را به نام «رژیم صهیونیستی» می شناسیم، چیزی به نام «دولت اسراییل» را شناسایی نکرده ایم. در مورد آمریکا هم، داستان تاریخی وجود دارد که باید در مسیر خاص مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و حل بشود. در این مورد، هیچ کس جز مقام معظم رهبری نمی تواند تصمیم بگیرد.

این را آقای احمدی نژاد هم می گفتند؟

بله. این اعتقاد را داشتند.

ولی روایتی هست که ایشان دو بار یا سه بار آقای مشائی را فرستادند مسقط برای مذاکرات با آمریکا یا تهیه کردن مقدمات آن.

بنده اینها را تکذیب می کنم.

یعنی ایشان برای مذاکره با آمریکا اشتیاقی نداشتند؟

اصلا، مگر می شود آقای مشائی با آمریکایی ها مذاکره محرمانه داشته باشد؟! به این شایعات توجه نکنید.

با عمان ها که زمینه را برای مذاکره فراهم کنند!

اولین بار است این را می شنوم...

یعنی شما چیزی از سفر ایشان نشنیده اید؟!

خیر، اگر آقای دکتر احمدی نژاد می خواست با آمریکا مذاکره کند، به وزیرش می گفت!

این مربوط به قبل از حضور شما در وزارتخانه است. ایشان به آقای متکی اعتماد نداشتند.

ببینید! مذاکره با آمریکا فقط از اختیارات مقام معظم رهبری است. هیچ کس در کشور نمی تواند اجازه مذاکره با آمریکا را بده. هیچ کس! هیچ نهادی! هیچ شخصی، جز مقام معظم رهبری.

ولی اگر خاطرتان باشد در آن مقطع زمانی آقای احمدی نزاد اقداماتی خارج از دستور کارها انجام دادند و تابوشکنی هایی داشتند.

اینکه جناب آقای دکتر احمدی نژاد مذاکره مخفیانه با آمریکا داشته کاملا تکذیب می شود.

تلاش برای مذاکره چطور؟

در این مورد که مثلا با عمانی ها صحبت شده باشد و به آنها گفته شده باشد که ما می خواهیم با آمریکایی ها صحبت کنیم، بنده چون اطلاعی ندارم، هیچ چیزی نمی توانم بگویم، ولی بعید می دانم، چون در این مورد حتما بایستی با حضرت آقا هماهنگی شده باشد. اگر ایشان چنین کرده اند، بحث جداگانه ای است که بنده اطلاعی ندارم. ثانیا ما از سال ۹۰ با حضرت آقا صحبت کردیم تا راه مذاکره با آمریکا باز شود، ولی در موضوع هسته ای ایشان تاکید کردند که فقط در مورد پرونده هسته ای.

نکته ای که من اشاره کردم مربوط به قبل از آن تاریخ است.

قبل از آن، اصلا بنده اطلاعی ندارم. اصلا بعید می دانم. اینها بیشتر شایعه است.

روایت دکتر صالحی از محرمانه های این چند سال (2)

فکر می کنید دیدگاه آقای احمدی نژاد در مورد مذاکره با آمریکا کلا چگونه بود؟

ما هیچوقت در رابطه با مذاکره با آمریکا با هم حرف نزدیم. تنها زمانی که بنده مجوز را از حضرت آقا گرفتم، با ایشان صحبت کردم و گفتم: جناب آقای دکتر احمدی نژاد! درخصوص حل پرونده هسته ای حضرت آقا اجازه فرموده اند با آمریکا مذاکره کنیم، اما فقط در باب هسته ای و شما هم قرار شد که کمک کنید.

کمک کنند یا مطلع باشند؟

خیر، کمک کنند. ایشان گفتند که من موافق نیستم، ولی مانع هم نیستم. به شما هم نصیحت می کنم موضوع را دنبال نکنید. ایشان مشوق نبود، اما مانع هم نبود.

آقای دکتر! در آن مقطع زمانی که شما با آمریکایی ها مذاکره می کردید، شایعاتی خیلی قوی در مورد مذاکره مشاور ارشد آقای اوباما با آقای ولایتی بود؛ یعنی مذاکراتی که حالا یا شما تمام کردید یا در دوره توقف مذاکرات وجود داشت.

من در این مورد هیچ اطلاعی ندارم.

یعنی فکر نمی کنید مذاکراتی در این سطح بوده باشد؟

نه! بعید می دانم. آخر بی معنی است. که چه بشود؟ مثلا راجع به چه چیز مذاکره بکنند؟ ما که قرار بود راجع به مساله هسته ای مذاکره کنیم و داشتیم مذاکره می کردیم. مذاکره راجع به امور سیاسی هم که حضرت آقا گفته بودند هیچ کس اجازه اش را ندارد.

در آن مقطع زمانی که شما وزیر امور خارجه آقای احمدی نژاد بودید، رابطه دولت آقای احمدی نژاد با یکسری مجموعه ها مناسب نبود...

درست است که وزیر امور خارجه آقای دکتر احمدی نزاد بودم، ولی وزیر خارجه نظام هم بودم. وقتی حضرت آقا اجازه فرمودند با آمریکایی ها مذاکره کنیم، شرط گذاشته بودند. یکی از مهم ترین شرط ها این بود که فقط درخصوص موضوع هسته ای مذاکره کنیم. گفتند ما مذاکره درخصوص مسائل سیاسی با آمریکا نداریم و آن را هم اگر وقتش برسد، خود بنده تصمیم لازم را خواهم گرفت. بنده استنباطم این بود که حضرت آقا به کسی اجازه ندادند که مذاکره سیاسی یعنی روابط سیاسی با آمریکا وجود داشته باشد.

نکته ای هست که در مورد خود تیم مذاکرات است. در مصاحبه قبلی ای که با بنده داشتید اشاره کردید که آقای ذبیب، بهاروند و آقای خاجی عضو تیم مذاکره بودند...

و آقای نجفی که الان سفیر ما در وین است.

این تیم چگونه انتخاب شد؟ اشاره کرده اید که مثلا در مورد انتصاب آقای دکتر عراقچی به معاونت آسیا و اقیانوسیه، آقای احمدی نژاد نپذیرفتند.

خیر. آن دیگر جزء اختیارات بنده بود.

یعنی با اختیار کامل انتخاب کردید؟

بله.

چون انتقادی وجود دارد که در آن مقطع چهره های شاید بهتر، مناسب و قوی تر مثل آقای عراقچی در وزارت امور خارجه بودند.

در مذاکرات با کشورهای عضو گروه ۱+۵ آقای عراقچی حضور داشتند.

ولی آقای عراقچی در آن دوره اختیاری نداشت چون دبیرخانه اصل کار را انجام می داد.

این طور نیست. وقتی آقای دکتر عراقچی تعیین شد، هنوز مسیر مذاکره با آمریکا را شروع نکرده بودیم.

یک جابجایی بود دیگر. آقای خاجی را می بردید در روند مذاکرات با کشورهای ۱+۵...

بله آقای خاجی معاون اروپا و آمریکا بود. آقای عراقچی معاون آسیا و اقیانوسیه بود. مذاکرات با ۱+۵ که شروع شد، آقای عراقچی را در روند مذاکرات با ۱+۵ معرفی کردیم ولی هنوز مذاکره با آمریکا آغاز نشده بود. یعنی اصلا بحث مذاکره با آمریکا مطرح نبود.

یعنی این افراد صرفا براساس موقعیتشان در وزارت امور خارجه انتخاب شدند؟

بله! آقای خاجی به عنوان معاون اروپا و آمریکا، وارد مذاکره با آمریکا شد. من نمی توانستم این کار را به معاون مثلا آفریقا بسپارم.

آن سه نفر دیگه چطور آقای دکتر؟

ما نشستیم گفتیم یک حقوقدان می خواهیم. من چون آمیا را با آقای بهاروند کارکرده بودم، دیدم بسیار مسلط است. انصافا یکی از نیروهای برجسته بود. ای کاش کار ایشان در مذاکرات با آمریکا ادامه می یافت. ای کاش!

چرا کار ایشان در مذاکرات با آمریکا ادامه پیدا نکرد؟

خب گروه مذاکره کننده جدید، افراد جدیدی را می خواستند.

شما آقای بهاروند را پیشنهاد دادید؟

نه، من اصلا دخالتی نکردم. ولی کسی که بتواند به زبان اسپانیایی راجع به قضیه آمیا کتابی بنویسد که در دنیا چاپ شود، شخصیت واقعا برجسته ای است. ایشان همچنین در نیجریه هم کارهای بزرگی برای ما انجام داد. شخصی را در نیجریه به بهانه قاچاق سلاح گرفته بودند و داشتند اعدام می کردند. آقای بهاروند بود که آنجا در دادگاه به عنوان یک وکیل با تسلط کامل و مقتدرانه حضور پیدا کرد و موضوع حل و فصل شد.

سمت واقعیشان در وزارت امور خارجه چه بود؟

مدیر کل بودند.

مدیر کل؟

گمان می کنم که مدیر کل حقوقی بودند، دقیقا یادم نمی آید.

آقای نجفی و ذبیب چطور؟

آقای ذبیب، یکی از مدیرکل های معاونت اروپا و آمریکا بود. آقای نجفی هم بنا بود جانشین آقای سلطانیه در مقرّ آژانس بین المللی انرژی اتمی در وین بشوند که به دلیلی نشد.

روایت دکتر صالحی از محرمانه های این چند سال (2)

چه دلیلی؟

به دلیلی این جا به جایی صورت نگرفت. آقای نجفی مرد شریف، صادق و کاردانی است.

یعنی آقای سلطانیه اجازه نمی دادند؟

آقای نجفی مرد شریفی بود، می گفت آقای صالحی، من را بفرستید برای کنسول گری عراق، در کربلا و نجف. من می خواهم بروم کربلا و نجف. من سال ها آنجا زندانی بوده ام. آخر ایشان آزاده است، سال ها آنجا زندانی بوده است. یک سال گذشت، نشد. دو سال گذشت، نشد. سه سال گذشت، نشد. من می گفتم، حُکم شما سر جایش است. آخرش با عزت رفت. آقای ظریف که آمد، ایشان نماینده دائم شد. به هر حال آن زمان به ایشان گفتم شما بایستی در این کار شرکت بکنید. برای اینکه می دانستم ایشان آژانس می رود و آدم مطلعی است.

پس دلیل انتخاب این افراد این ملاک ها بوده است. نکته دیگر، در مورد معاونت عربی- آفریقایی وزارت خارجه است. از قبل از دوره شما، یعنی در دوره آقای متکی، این بحث مطرح بود که وزارت خارجه دیگر چندان روی معاونت عربی و آفریقایی سوار نیست و سفر ایمان را در خاورمیانه تعیین نمی کند، بلکه نهادها دیگری تعیین کننده اند.

این شایعات ظلم به وزارت امور خارجه است. واقعا ظلم است. آقای دکتر عبداللهیان را چه کسی منصوب کرد؟ بنده منصوبش کردم. ایشان زمان وزارت بنده معاون شد. بنده خدا را شاهد می گیرم که یک نفر نبود که به بنده در این موارد چیزی بگوید. من فقط بررسی کردم دیدم ایشان مدیر کل موفقی بود، در مسافرت هایی که می رفتیم دیدم آدمی شایسته، لایق و کاردان است، زبان می داند، و جوان است و پرانرژی. لذا گفتم ایشان واقعا به درد معاونت عربی- آفریقایی می خورد. با ایشان صحبت کردم و راضی شان کردم بیاید و این مسوولیت را بپذیرد. او این مسوولیت را پذیرفت و الان هم من خیلی خوشحالم.

یعنی شما در زمان وزارت بر مسائل خاورمیانه سوار بودید، حتی با توجه به آن مخالفت هایی که می گویید مثلا در قضیه عربستان شد و نگذاشتند به سفر بروید؟

وقتی وزیر تحت فشار قرار می گیرد، معاون وزیر چه میدان مانوری خواهدداشت؟! آقای امیر عبداللهیان خیلی تلاش می کرد.

ولی خیلی از سفرایتان هم از وزارت خارجه انتخاب نمی شدند؟

نه، در زمان وزارت بنده یک سفیر هم خارج از وزارتخانه منصوب نکردیم. از طرف برخی نمایندگان مجلس سفارش هایی می شد. قبلا مرسوم بود تا دوره مجلس تمام می شد، برخی نماینده ها می خواستند سفیر بشوند. مقابله کردن با این خواست خیلی سخت بود. اینها خدمت آقای احمدی نژاد می رفتند و ایشان بعد به بنده می گفتند. ولی اینجانب سعی کردم که با احترام به ایشان، از پذیرش چنین سفارش هایی سر باز زنم. بنده می گفتم ما به اندازه کافی در وزارت خارجه کادر داریم.

از ارگان های دیگر فشاری نبود؟

نه، در زمان وزارت بنده این اتفاق نیفتاد. بنده حتی از بازنشسته ها نیز برای سفارت استفاده نکردم، چون معتقد بودم در مذاکرات از افراد شایسته بسیار است.

یعنی همه سفرا از دیپلمات های وزارت امور خارجه بودند؟

بله.

اگر اجازه دهید برگردیم به یک برهه زمانی مهم، که شما در آن نقش آفرین بودید؛ سپتامبر سال ۲۰۰۳. اگر خاطرتان باشد، در سپتامبر سال ۲۰۰۳ شما نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی بودید. در آن مقطع زمانی قطعنامه ای صادر شد که از قطعنامه های نامناسب علیه ایران بود؛ قطعنامه ای که در آن ایران برای اولین بار متهم به انحراف از تعهدات و زیر پا گذاشتن ان پی تی شد. پروسه تصویب آن قطعنامه در آن مقطع زمانی به چه شکل بود؟

قطعنامه شورای حکام را می گویید؟

بله. قطعنامه شورای حکام.

اگر بخواهم این موضوع را باز کنم، داستان مفصلی دارد که چه مسیری را طی کردیم. در آن برهه زمانی، جنبش عدم تعهد فعال نبود، دفتر نداشت که ما ایجاد کردیم. وقتی آمریکایی ها پرونده ایران را کلید زدند و خواستند پرونده ایران را به فوریت به شورای امنیت سازمان ملل بفرستند، ما متوجه شده این جنبش سخنگوی ما شد و توانستیم در شورای حکام از حدت و شدت اعتراضات نسبتا بکاهیم؛ نه اینکه بتوانیم کار آنها را متوقف کنیم، بالاخره صدایی در دفاع از ما ایجاد شد.

جلوتر که رفتیم، گفته می شد ایران خلاف کرده، اما نمی توانستند خلافی را اثبات کنند. می خواستند پرونده را با استفاده از بهانه ای به شورای امنیت سازمان ملل بفرستند، اما بدون دلیل کهنمی شد. در چنین اوضاع و احوالی بود که غربی ها، کارهایی کردند چرا که آنها اکثریت شورای حکام را در اختیار دارند. شورای حکام ۳۵ عضو دارد که بیش از بیست عضو آن همین اروپایی ها هستند.

در دولت آقای خاتمی، در یک مقطع زمانی، ارزیابی شورای عالی امنیت ملی این بود که ما حدود ۱۵ تا ۱۶ رای داریم و برای تصویب شدن یا نشدن چیزی، به ۲ رای بیشتر نیاز داریم.

اگر ۱۵ رای را قبول کنیم، معنی اش این است که برزیل، هند، روسیه، چین و... حامی ما بوده اند، ولی ما که چنین چیزی ندیده بودیم.

روایت دکتر صالحی از محرمانه های این چند سال (2)

در مجموع حدس می زدید که چند کشور به نفع ایران رای بدهند؟

من الان لیست کشورها را ندارم ولی شاید فقط ونزوئلا!

کوبا هم بود.

کوبا و ونزوئلا. وقتی اجماعی شکل بگیرد، کشورها مقابل آن نمی ایستند برای اینکه به تعبیر رایج در ادبیات حقوقی آژانس «سینگل اوت» می شود یعنی بیرون گذاشته می شوند.

آخر آن موقع ۱۶ کشور از ۳۵ کشور شورای حکام، عضو جنبش عدم تعهد بودند. یعنی ما ۱۵ یا ۱۶ رای داشتیم.

من الان خاطرم نیست که آن مصوبه قبل از ایجاد دفتر جنبش عدم تعهد بود یا پیش از آن.

۱۶ عضوِ «نم» در شورای حکام حضور داشتند و برای همین گفته می شود که برداشت شورای عالی امنیت ملی هم این بوده که ما ۱۵ تا ۱۶ رای داریم.

اگر رایی در کار بود که تصویب نمی شد.

شما شفاف سازی کنید چون رای گیری با اجماع انجام شد.

من الان دقیقا خاطرم نیست چه زمانی دفتر اعضای جنبش عدم تعهد «نم» فعال شد، ولی به خاطر دارم که در زمان تصویب این قطع نامه نمایندگان وزارت امور خارجه ورود پیدا کردند. قبل از آن سازمان انرژی اتمی متولی بود، بنده متولی بودم، اما در این قضیه وزارت امور خارجه ورود پیدا کرد. یکی از عزیزانی که از وزارت امور خارجه مامور شده بود- که الان نیست و استعفا کرده اند- متولی این کار شده بود.

چه شخصی آقای دکتر؟

اسم نمی برم. شما بروید پرس و جو کنید، ببینید قضیه چه بوده است.

یعنی این پروسه را وزارت امور خارجه هدایت می کرد؟

بله! قضایای هسته ای بعد از مدتی به وزارت امور خارجه واگذار شد. بعد از مدتی دیگر هم به دبیرخانه شورای امنیت ملی واگذار شد.

به عنوان سوال آخر، بفرمایید که آقای صالحی خودش را سیاستمدار می داند یا تکنوکرات؟ از آن جهت این سوال را مطرح می کنم که شما هم در دولت آقای خاتمی بوده اید و هم در دولت آقای احمدی نژاد.

یک تکنوکراتِ علاقمند به سیاست. من خودم را سیاسی می دانم. اگر سیاسی نباشم که نمی توانم مسوولیت های دولتی را بپذیرم. خودم را سیاسی می دانم اما خودم را در هیچ جبهه سیاسی قرار نمی دهم.

آقای دکتر! به عنوان فردی سیاسی، رویکرد و رهیافتتان نسبت به نظام بین الملل و سیاست خارجی ایران چیست؟ آقای ظریف رویکرد ادغام در نظام جهانی را پیگیری می کنند و طیف آقای جلیلی رویکرد مقاومت را، شما طرفدار کدام طیفید؟

من طرفدار «حکمت سیاسی» هستم؛ یعنی رفتار سیاسی ای که در چارچوب عزت، حکمت و مصلحت منافع ملی ما را تامین کند.

آقای دکتر! عزت، حکمت و مصلحت عناوین کلی هستند. یک چارچوب نظری بفرمایید.

مثلا مذاکره با آمریکا، انقلابی بود یا وادادگی؟

قطعا وادادگی نبود. منظورم این است که چارچوب نظری تان چیست؟ عزت، حکمت، و مصلحت اصول کلی هستند.

چارچوب نظری من این است که سیاستمداری که عهده دار مسوولیت سیاست خارجی کشورش است باید تمام تلاشش را خرج تهدیدزدایی بکند، روابط بین المللی را گسترش و حداکثر منافع ملی را تامین کند.

پس بیشتر رویکردی رئالیستی دارید؟

بله.

و ایده آلیستی فکر نمی کنید.

کشور وزیر امور خارجه دارد تا اجازه ندهد دشمن به طرف ما بیاید، اجازه ندهد کشور در مقابله و مواجهه با یک کشور دیگر قرار بگیرد، شرایط تعامل را فراهم کند اما نه به هر بهایی. تعامل باید در چارچوب عزت پیگیری شود.

روایت دکتر صالحی از محرمانه های این چند سال (2)

پس شما در این چارچوب، احتمالا رویکرد آقای جلیلی را تنش زا و باعث بیشتر شدن دشمنان ایران می دانید؟

بنده موضعی در مورد آقای دکتر جلیلی ندارم، اما اگر می خواهید رویکرد من را با فرد بسنجید، رویکرد من بیشتر شبیه آقای ظریف است. حرف شما را مبنی بر اینکه آقای جلیلی اهل تعامل نبوده، قبول ندارم، ولی شیوه آقای ظریف را می پسندم. من می دانم در این دنیای واقعی که زندگی می کنیم، ایشان تمام تلاشش را برای تهدیدزدایی و رفع ایران هراسی می کند. حالا ما چه کار بکنیم؟ برویم دشمن را به طرف خودمان بگردانیم؟! این که عاقلانه نیست. من فکر می کنم آقای جلیلی هم اگر وزیر امور خارجه باشد، همین هدف را دنبال می کند؛ حالا ممکن است یک مقدار شیوه اش متفاوت باشد.

با توجه به اینکه شما در ستاد دولت حضور داشتید، اگر در انتخابات ۹۲، به جای آقای روحانی، مثلا آقای قالیباف یا آقای جلیلی رییس جمهور می شدند و به شما پیشنهاد وزارت امور خارجه را می دادند، قبول می کردید؟

بنده وزارت امور خارجه یا هر مسئولیتی را برای شخص قبول نمی کنم. این هم تصور اشتباهی است. زمان ریاست جمهوری آقای دکتر احمدی نژاد که معاون رییس جمهور و رییس سازمان انرژی اتمی شدم، خیلی ها اعتراض می کردند که چرا با آقای دکتر احمدی نژاد کار می کنی؟ گفتم من دارم برای کشورم کار می کنم. سازمان انرژی اتمی ایران است. سازمان انرژی اتمی آقای احمدی نژاد که نیست.

مسلم است، ولی شما باید با رییستان هماهنگ باشید.

هماهنگی بود، در جهت تامین مصالح صنعت هسته ای.

شما با آقای خاتمی مشکل نداشتید، با آقای احمدی نژاد مشکل نداشتید، با آقای روحانی مشکل ندارید. ولی اگر به سال ۹۲ برگردیم و آقای قالیباف یا آقای جلیلی رییس جمهور شوند، شما پاسختان به پیشنهادشان چیست؟

اگر به بنده پیشنهاد می دادند، به خاطر اینکه این شخص یا آن شخص رییس جمهور است، نه یا بله نمی گفتم؛ اگر آمادگی انجام کاری را داشتم که خدمتی را انجام بدهم، می پذیرفتم.

آخر خودتان می فرمایید رویکردتان به آقای ظریف نزدیک تر است، آن وقت با کسی مانند آقای جلیلی دچار اصطکاک می شدید.

مساله آقای ظریف و آقایان، تقریبا دیگر شخصی شده بود. کسانی به گونه ای با آقای ظریف رفتار کردند که ایشان وادار شد بگوید، عطای کار را به لقایش بخشیدم و استعفا می دهم. این بحث شخصی شده بود، اما مسائل فکری که شخصی نمی شوند. آقای ظریف در زمان آقای احمدی نژاد چند سال سفیر کشورمان بودند و از خدمت کردن شانه خالی نکردند.

اگر آقای جلیلی با آقای قالیباف یک چنین پیشنهادی به شما می دادند، شما می پذیرفتید؟

اگر از نظر روحی و جسمانی آمادگی اش را داشتم، می پذیرفتم. بعد یا می توانستیم کار بکنیم یا نمی توانستیم. ما وزیر این کشوریم. مجلس به ما رای اعتماد داده، نظام ما را قبول دارد. اما اگر ببینیم نمی توانیم کار کنیم و عقایدمان دیگران کاملا متفاوت است، استعفا می دهیم. یعنی ما مسائل را شخصی نمی کنیم. کارکردن در مملکت برای انجام خدمت است. باید خدمت کرد، اگر راه خدمت باز بود، انجام بده؛ نبود، خداحافظ.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج