اسنپ پی_استیکی داخلی
adexo3
۸۳۸۶۲۴
۳۱ نظر
۵۰۵۱
۳۱ نظر
۵۰۵۱
پ

فرار شبانه دختر جوان از دخمه ۳ شرور

دختر جوان با سر و وضعی آشفته و در حالی که از ترس می‌لرزید خودش را به کلانتری رسانده بود. آن‌طور که خودش می‌گفت از دست چند جوان شرور فرار کرده و می‌ترسید دوباره گرفتار آنها شود.

روزنامه ایران: دختر جوان با سر و وضعی آشفته و در حالی که از ترس می‌لرزید خودش را به کلانتری رسانده بود. آن‌طور که خودش می‌گفت از دست چند جوان شرور فرار کرده و می‌ترسید دوباره گرفتار آنها شود.

وقتی مقابل افسر کلانتری نشست دستانش به وضوح می‌لرزید. «تینا» ۱۹ سال بیشتر نداشت. می‌خواست از اتفاق هولناکی که زندگی‌اش را دگرگون کرده بود بگوید. با صدایی بغض آلود شروع به صحبت کرد. اما یادآوری آن لحظات اعصابش را به هم می‌ریخت. بالاخره لب باز کرد و گفت: «امروز عصر از آموزشگاه به خانه می‌رفتم که یک مسافرکش شخصی جلوی پایم توقف کرد. دو مرد مسافر در صندلی جلو و عقب نشسته بودند و من هم سوار شدم. همه چیز طبیعی به‌نظر می‌رسید که ناگهان راننده به خیابانی خلوت پیچید.

مسافری که کنارم بود با یک چرخش ناگهانی مرا به پایین هل داد و جلوی دهانم را گرفت. انگار گره خورده بودم. از شدت ترس و فشاری که روی سرم بود حتی توان تکان خوردن نداشتم. نمی‌دانستم مرا کجا می‌برند. نیم ساعتی در همین شرایط بودم. نگاهم به کفی سیاه خودرو خیره مانده بود و تنها احساس می‌کردم خودرو با سرعت و در مسیری پیچ در پیچ حرکت می‌کند. بالاخره خودرو با ترمزی شدید متوقف شد. مسافر جلویی پیاده شد و به سمت در عقب آمد و در حالی که دستانم را از پشت گرفته بود مرا به زور از خودرو بیرون کشید و به داخل یک خانه خالی هل داد.

تا خواستم جیغ بکشم و کمک بخواهم مشت محکمی به شکمم خورد و از پشت به زمین افتادم. سه نفرشان وارد خانه شدند. مرا کشان‌کشان به داخل اتاقی انداختند. یکی از آنها گفت: «هر چقدر هم داد بزنی اینجا کسی به دادت نمی‌رسد پس نه خودت را اذیت کن و نه ما را...»

این را گفت و در را قفل کرد. درد وحشتناکی سراسر شکمم را گرفته بود. اتاق کوچکی بود و پنجره ای رو به حیاط داشت. خودم را به سختی به آن رساندم. با مشت به در و دیوار می‌کوبیدم اما واقعاً هیچ کس صدای من را نمی‌شنید.

چند ساعتی گذشته بود و هیچ صدایی از بیرون نمی‌آمد انگار همه رفته بودند. نمی‌دانستم قرار است چه بلایی سرم بیاید که ناگهان صدای همهمه‌ای از بیرون شنیدم و در ورودی بسته شد. از شنیدن صدای آنها همه بدنم شروع به لرزیدن کرد. صدای خنده‌های مستانه‌شان را از پشت در می‌شنیدم که ناگهان کلید در قفل چرخید. کم مانده بود سکته کنم. یکی از آن پسرها وارد اتاق شد و در را پشتش قفل کرد.

عقب عقب رفتم و در کنج دیوار پناه گرفتم. شیشه مشروب دستش بود. با گریه و التماس از او خواستم کاری به کارم نداشته باشد اما او خونسرد سر جایش ایستاده بود. لحظاتی بعد به من نزدیک شد و در حالی که انگار دلش به رحم آمده بود گفت: «با تو کاری ندارم اما باید چند دقیقه‌ای بمانم تا دوستانم مشکوک نشوند...»

آدم خوبی به نظر می‌رسید. فکر کردم شاید او کمکم کند تا از آن جهنم خلاص شوم. باید بسرعت تصمیم می‌گرفتم به همین خاطر با صدایی لرزان و آرام گفتم: «اگر کمکم کنی از اینجا فرار کنم هر موقع خواستی می‌توانی با من تماس بگیری و هر کاری از دستم بربیاید برایت انجام می‌دهم...»

آن پسر لحظه‌ای متفکرانه به صورتم نگاه کرد و کاغذ و خودکاری از جیبش درآورد. شماره تماس خودم، آدرس خانه و محل کارم را نوشتم و او هم شماره اش را به من داد و کمکم کرد از همان پنجره کوچک رو به حیاط پشتی فرار کنم.

وقتی وارد کوچه شدم از ترس اینکه کسی از خانه بیرون بیاید سراسیمه به سمت خیابان دویدم. آنقدر وحشت‌زده بودم که حتی جسارت سوار شدن به خودروهای عبوری را هم نداشتم. با سرعت چند خیابان را دویدم. با دیدن تابلوی کلانتری از خوشحالی به گریه افتادم.

اما از اینکه آن پسر هم شماره تماسم، هم آدرس خانه و محل کارم را داشت نمی‌توانستم آرام بمانم.

با گزارش این آدم ربایی، «تینا» با هماهنگی پلیس با پسر جوان تماس گرفت و وقتی او به محل قرار صوری آمد دستگیر شد. متهم پس از روبه‌رو شدن با دختر جوان اعتراف کرد و دوستانش هم دستگیر شدند. اما «تینا» پسری را که ناجی اش شده بود بخشید و او برای رسیدگی به اتهامات دیگرش به زندان انتقال یافت.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • ایران رو نابود کردین

      ...خودی سوار ماشین شخصی شدی

      پاسخ ها

      • بدون نام

        این متن ها که یه کم شبیه داستان نوشته میشه ولی خب مشابهش بوده و هست
        به محض اینکه طرف درخواست پیاده شدن میکنه و ممانعت میکنی ۱۵ سال مجازات زندان داره، تعرض و.. هم به تناسب مجازات های خودشو داره که تا اعدام میتونه برسه
        آدم مست یا تحت تاثیر مواد هزار جور دردسر برای خودش و بقیه درست می کنه و مست بودنش هم عذرموجه نیست و مجازات میشه برای کارهاش

      • ی آدم معمولی

        اخه ادم باشعور مگه همه جا تاکسی پیدا میشه؟
        همه مسافر کشا شدن شخصی
        یارو ی ساعت باید صبر کنه تا تاکسی بیاد؟

      • بدون نام

        بابا عوضی...چرا سوار نشه...میخای فیلم و خراب کنی....عجب داستانی....ملو دراموکلاسیک

    • محمد

      راست یا دروغ ای داستان .ولی بخصوص خانمها بایست توجه داشته باشن که بهیچ وج سوار خودرو های شخصی نشن خیلی خطر ناکه .....

    • بدون نام

      کثافتا،خدالعنتشون کنه،درد وبلای جوونای خوب و صالح بخوره تو سر اینا

      پاسخ ها

      • بدون نام

        مگه جوان صالح هم هس؟بیشترمردا پلیدن ازجمله داداشام

    • بدون نام

      گرونی و بیکاری و فقر و فساد و فحشا که چیزی نیست، خداروشکر که امنیت داریم

      پاسخ ها

      • N.A.J.A

        لایک

      • بدون نام

        این که تو مست میکنی چه ربطی به امنیت داره اگه بیان داخل ماشینتونم یا خدای نکرده پلیس بهتون تذکر بده که داد وا فضای خصوصیتون میره بالا

      • بدون نام

        اگه یکی به ناموس خودتون این رفتارو داشته باشه بازهم همینو میگید

    • بدون نام

      هر چند کارشان اشتباه بوده ولی بزم دم گرم که مردی کرده به قول یک زن اسیر اعتماد کرده به نظر من باید دیگر دوستانش بلای به سرشان بیاید که دیگر همچین غلطی رو نکنند ضمنا در جرم این بنده خدا باید تخفیف قائل شد تا بداند مردی همیشه سروریست

      پاسخ ها

      • ی آدم معمولی

        مردونگی کجا بود
        اتفاقا یارو خیلی هم نامرد بوده
        با خودش گفته رفیقامو دور میزنم و تکی استفاده میکنم تا آخر عمرم

    • بدون نام

      خدارو شکر شانس آورد

      پاسخ ها

      • م۴

        وای خدای من دارد چه اتفاقاتی که تو این کشور می افتد باید هرچه زودتر این کثافتها را جمع کنند واقعا عجب دنیایی خطرناکی
        و قسمتی هم برمیگردد از حجاب بدخانمها
        که هر مردی وس وس وسه میشه لطفاخانمها خودشان رابهتربپوشانند

      • saeedeh

        چشم چشم ما خانوما میریم تو گونی. شما راضی میشید؟؟

    • بی نام

      پسری که کمک کرده دختره فرار کنه از اونجا در نهایت خودش هم رفته زندان کسی که این خبرو بخونه اگه همچین موقعتی براش پیش بیاد دیگه کمکی نمیکنه چون خودشم باید بره زندان

      پاسخ ها

      • بدون نام

        نباید شروع کنی که بعدش بخوای کمکش کنی

    • bh

      تو این داستان دختره آدرس و شماره تلفن خودش رو به پسره داد ولی شماره ای نگرفت، پس چگونه با پسره تماس گرفت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

      پاسخ ها

      • بدون نام

        خنگ متن درست نخواندی

    • بدون نام

      رمان بود

    • مهتاب

      خدالعنت کندادمای شرور دردسرسازرا.براستی
      اینگونه وحشی های عوضی لایق ترحم نیستند

    • زهرا

      واقعا اگه همین طور بوده و مرده کمکش کرده و فرار کرده دمش کرد واقعا مرد بوده .پس علت دزدیدنش چ بود؟؟؟

    • فیلم هندی

      عجب فیلم هندی خفنی

    • مرتضی

      عجب داستان هندی و شگفت انگیزی مثل فیلم واقعا اون پسر ها احمق و.... بودند حق شان اینه اعدام بشن !
      اونهم اعدام صلیبی !!!

    • بدون نام

      نامردا

    • بدون نام

      اگه مثل کشورهای دیگر همچین ادمها تاا خر عمر برند زندان وعفو نخورند وتا سه چها روز دیگر بیرون نیاین برای دیگران هم درس عبرتی میشه ولی متاسفانه پلیس میگیره ودادگاه ازادش میکنه وخیلی حرفها و.......

    • محمد لاریجانی

      آقا بنویس 3 کلمه جوونا مشروب نخورین خودت و راحت کن، خودت هم شربت نفتالین بخور که مغز بیدزده ات از این داستان‌سرایی ها نکنه ژول ورن

    • sami

      خدایی معجزه وار نجات پیدا کرده

    • اکبر

      چه امنیتی؟امنیت به این میگن؟وجالب اینجاست که ازهمه دنیاهم طلبکاریم ومیگیم ازهمه بهتریم؟بقیه کافرندومامسلمون درجه۱

    • گندم مجیدي، پونک قزوین

      دختره خودشم مقصره که سوار خودروي شخصي شده.

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج