فلای تودی - بالا استیکی
۵۴۵۴۱۲
۱ نظر
۵۰۴۲
۱ نظر
۵۰۴۲
پ

طنز؛ «تهدید» یا «تحدید»؟

دهخدا تا داخل کلاس شد دید برخی از دانش‌آموزها زیر میز رفته بودند و با هم گفت‌وگو می‌کردند. دهخدا آرام آرام سوی غرضی رفت و با صدای آرام در گوشش پرسید: «اینا چرا رفتن زیر میز؟» غرضی دستش را کنار دهانش برد و با صدایی....

حسن غلامعلی‌فرد در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

دهخدا تا داخل کلاس شد دید برخی از دانش‌آموزها زیر میز رفته بودند و با هم گفت‌وگو می‌کردند. دهخدا آرام آرام سوی غرضی رفت و با صدای آرام در گوشش پرسید: «اینا چرا رفتن زیر میز؟» غرضی دستش را کنار دهانش برد و با صدایی آرام پاسخ داد: «دولت در سایه تشکیل دادن!» دهخدا با شگفتی به غرضی نگاه کرد و پرسید: «راستی؟» غرضی لبش را گاز گرفت و آرام زد پشت دست خودش و سرش را تکان تکان داد و پاسخ داد: «به جون تو!» دهخدا نفسی عمیق کشید و رفت کنار روحانی و پرسید: «شما چه جور مبصری هستی که اجازه میدی اینا توی کلاس از این کارا بکنن؟».
روحانی تا خواست چیزی بگوید احمدی‌نژاد از ته کلاس با خنده گفت: «من حاضرم به روحانی آموزش بدم که در اینجور مواقع چی کار کنه!» دهخدا گچی از روی زمین برداشت و با عصبانیت آن را سوی احمدی‌نژاد پرتاب کرد و گفت: «بشین سر جات!». بقایی همچون بازیگران فیلم‌های هالیوودی خودش را جلوی احمدی‌نژاد انداخت و گچ به دماغش خورد. بقایی برای لحظاتی ادای زخمی شده‌ها را درآورد و با صدای آلن‌دلون قربان صدقه‌ احمدی‌نژاد رفت اما احمدی‌نژاد بدون اینکه بقایی را نگاه کند، گفت: «منم می‌خوام دولتِ بر تپه تاسیس کنم!».
دهخدا رفت کنار میز رئیسی و نگاهی به او و جلیلی که زیر میز رفته بودند انداخت و گفت: «شما از این زیر چی رو می‌خواهید مدیریت کنید؟» جلیلی به سختی سینه‌اش را زیر میز ستبر کرد و پاسخ داد: «همه چی!». ضرغامی سرش را از زیر بغل جلیلی بیرون آورد و گفت: «درسته که این زیر جامون تنگه اما اهداف کلانی برای خودمون داریم!». دهخدا پرسید: «‌ميشه نخستین هدفتون رو به من بگید؟». جلیلی برگه‌ای کاغذ به دهخدا داد که رویش نوشته بود: «تبدیل همه‌چیز به تحدید و سپس تولید برق از تحدید!» دهخدا رو تُرش کرد و پرسید: «اول اینکه تهدید با ه دو چشم درسته. وقتی با ح جیمی نوشته ميشه معنی حد و اندازه مشخص کردن میده.
من چون شماها رو می‌شناسم می‌دونم که منظورتون همون تهدیده که معنی بیم دادن و ترساندن میده!» جلیلی گفت: «آره همون! کلا ترسوندن خیلی حال ميده» دهخدا پرسید: «مگه از تهدید برق می‌سازن؟» رئیسی با انگشتش به قالیباف اشاره کرد و پاسخ داد: «این قسمتش رو ایشون پیشنهاد داده». دهخدا آهی عمیق کشید و رفت سوی روحانی و گفت: «من ميرم آبی به سر و صورتم بزنم. تو هم اینا رو از زیر میز در بیار!». روحانی لبخندی شیطنت‌آمیز زد و گفت: «خودشون آروم آروم از توهم... ببخشید... از زیر میز در میان». دهخدا پوف کرد و سوی توالت دبیران رفت تا آبی به سر و صورتش بزند و برای سر و کله زدن با زیر میز رفته‌ها و در سایه‌ نِشین‌ها نیرو بگیرد، هر چند خودش هم می‌دانست که در آخر اوست که سر به بیابان خواهد گذاشت!

سریال محکوم نسخه کامل

با تخفیف ویژه در فیلیمو

مشاهده آنلاین

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • مینا

    خیلی خندیدم...عالی بود..

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج