ماجرای مرموز ابی دستکج پرحرف و حدیث شد!
طی ۴۸ ساعتِ اخیر، دنیای نمایش خانگی در ایران پیرامون یک اسم چرخید؛ "کنکل" که حالا خیلی زود توانسته در همان قسمت نخست جامعه هواداری خود را پیدا کند.
برترینها: طی 48 ساعتِ اخیر، دنیای نمایش خانگی در ایران پیرامون یک اسم چرخید؛ "کنکل" که حالا خیلی زود توانسته در همان قسمت نخست جامعه هواداری خود را پیدا کند. انگار نمایش خانگی پس از سالها به درجهای از بلوغ رسیده، "کنکل" و "وحشی" حالا جلوداران تازه نمایش خانگیاند؛ البته باید ببینیم تا کجا مخاطب را در کنار خود نگه میدارند؟ در این مطلب به سراغ شروع نسبتا خوب "کنکل" میرویم که هانیه توسلی را هم پس از سه سال مقابل دوربین قرار داده. با ما همراه باشید.
چه چیزی در انتظار مخاطبان است؟
در درام پلیسی معمایی «کنکل» داستان از یک کارخانه آغاز میشود که چندین بار سرقت مواد اولیه در آن رخ میدهد. در ابتدا برای حفظ آبرو، هیچ خبری از این ماجرا به بیرون درز نمیکند، اما وقتی تکرار این سرقتها پای پلیس را به میان میکشد، روند داستان تغییر میکند. در مرکز این اتهامات، یکی از کارگران کارخانه قرار میگیرد که دستگیریاش نهتنها ماجرا را روشن نمیکند، بلکه زنجیرهای از وقایع پیچیده و دور از انتظار را رقم میزند.
داستان سریال «کنکل» با تمرکز بر روابط انسانی در محیطهای صنعتی و کاری، فضایی پر از سوءظن، رازداری و آشکار شدن حقیقت را به تصویر میکشد. این مجموعه میکوشد همزمان با پیشبرد خط داستانی جنایی، لایههایی از مسائل اجتماعی، اقتصادی و حتی اخلاقی را مورد واکاوی قرار دهد. تماشاگر با هر قسمت بیشتر درگیر روابط بین شخصیتها، گذشتهی آنها و پیامدهای تصمیماتشان میشود.
غافلگیرمان میکند؟
رامتین لوافی مانند دو تجربه موفقتر خود در سینما یعنی «آرامباش و تا هفت بشمار» و «هتتریک» اینبار هم نگارش فیلمنامهای که کارگردانی کرده را خودش برعهده داشته است. کمااینکه رگهایی از علاقهمندی این فیلمساز به فوتبال که پیشتر نمونه اعلای آن را در «هتتریک» شاهد بودیم، اینبار هم در دیالوگنویسیها مشهود است و اتفاقا فرازها و موقعیتهای جذابی را هم به پشتوانه اجرای درست بازیگران بهوجود آورده است. شواهد و قرائن نشان میدهد که «کنکل» قرار است روایتگر داستانی معمایی و سرشار از غافلگیری باشد.
از آن دست قصههایی که نه فقط کاراکترهای اصلی به یک دیگر رودست میزنند که اوج موفقیت فیلمنامهنویس و کارگردان هم در رودست زدن به مخاطب است. در همین قسمت ابتدایی و در سکانس پایانی هم لوافی تلاش کرد تا اولین غافلگیری را رقم بزند اما باید اعتراف کنیم که مقدمه طولانی روایت، کمی از تأثیر شوک پایانی کاست. ساختار فیلمنامههایی از این دست، بر پایه ارائه قطرهچکانی اطلاعات بنا شده و این فرمول در قسمت ابتدایی «کنکل» به درستی اجرایی شد. ماجرای اصلی درباره سرقت از یک کارخانه است و با ورود پلیس شاهد بازجویی و تحقیق برای شکار سارقان هستیم. شخصیتهای اصلی ورود حسابشدهای به داستان داشتند و به اندازه مورد نیاز برای شروع روایت، در جریان ویژگیهای هر یک قرار گرفتیم، اما حالا همه چیز منوط به ادامه ماجراست؛ آدمهای داستان لوافی، واقعا میتوانند غافلگیرمان کنند؟
اول بازی است!
آنطور که فیلمنیوز نوشته؛ مهمترین ویژگی سریال «کنکل» در قسمت ابتدایی، حضور تمام ستارههای اصلیاش در مقابل دوربین بود. اگر برپایه یک سنت نانوشته برخی از سریالهای خانگی از تأخیر در حضور برخی بازیگران شاخص خود بهعنوان یک آپشن تعلیقی استفاده میکنند، لوافی اما همه ستارههایش را همین ابتدا بهخط کرد تا تکلیف مخاطب با سهم هر یک در ماجرا، تا حدودی مشخص شود، البته فقط تاحدودی! صابر ابر در نقش «ابی جندقی»، هانیه توسلی در نقش «سارا صابری»، پدرام شریفی در نقش «امیر نامداری»، مهدی پاکدل در نقش «گوهری» و ستاره پسیانی در نقش «مارال یوسفلی» در قسمت ابتدایی معرفی شدند.
معدل مجموع بازیها معدل قابلقبولی بود اما اجرای شیرین ستاره پسیانی و پدرام شریفی بیشتر به چشم آمد. صابر ابر هم که بعد از درخشش در «بازنده» این روزها نقشآفرینیاش در سریال «تاسیان» موردتوجه قرار گرفته، حالا در شمایلی آشنا در «کنکل» ظاهر شده است. علاوهبر گریم ابی با سرتراشیده و کلاه آشنایی که به سر دارد، ضرباهنگ بیان کلمات و چاشنی تلاش او برای خودسادهنمایی در موقعیتهای پیچیده، یک صابر ابر آشنا را مقابل دوربین قرار داده و باید دید این شمایل در ادامه داستان قرار است چه غافلگیریهایی به همراه داشته باشد. یکی از سکانسهای کلیدی قسمت ابتدایی «کنکل» سکانس پایانی بود و باید اعتراف کنیم از منظر بازیها، تلاش پدرام شریفی، هانیه توسلی و مهدی پاکدل برای مرموزنمایی و ارائه لبخندهای معنادار به یکدیگر، چندان دلنشین و شوکهکننده از کار درنیامد. حالا ولی اول بازی است!
کارگردانی قابل قبول
رامتین لوافی، کارگردانی است که بهرغم آثار معدودی که در سینما به سرانجام رسانده، تا همینجا مسیر پرفرازونشیبی را طی کرده است. او با «آرامباش و تا هفت بشمار» در میانه دهه 80 و با سرمایه بخش خصوصی ورود به میدان کارگردانی را تجربه کرد و در گام دوم پروژه «برلین منفی هفت» را بهعنوان یکی از پروژههای بهاصطلاح فاخر دولتی در ابتدای دهه 90 کارگردانی کرد. بازخوردهای منفی نسبت به همین تجربه او را به سوی بخش خصوصی بازگرداند تا یکی از موفقترین فیلمهای کارنامهاش یعنی «هتتریک» در سال 95 بسازد. فیلمی که در میان فیلمبازها و منتقدان، مورد توجه و تحسین قرار گرفت.
لوافی حالا بعد از قریب به یک دهه، تجربه تازهاش را در عرصه سریالسازی به سرانجام رسانده است. «کنکل» در قسمت اول، کارگردانی قابلقبولی دارد و تلاش کارگردان برای فضاسازی و رسیدن به لحنی متناسب با داستان معماییاش، مشهود است. البته استفاده اغراقشده از نمای هلیشات در آغاز همین قسمت و بعدتر بهرهگیری متعدد از تمهید اسلوموشن برای فضاسازی کمی توی ذوق میزد اما در مجموع لوافی تسلط کاملی بر کارگردانی و بهخصوص هدایت بازیگران داشته و میتوان به تجربه تازه او نمره قبولی داد. البته نمیتوان از تأثیر آهنگساز جوان و بااستعدادی مانند بامداد افشار در فضاسازی قسمت ابتدایی «کنکل» چشمپوشی کرد و باید دید در ادامه این همکاری چه سروشکل به روایت این سریال خواهد داد؟
کاربران چه گفتند؟
جان ویک ایران زمین نوشت: سکانس بازجویی پدرام شریفی با پلیس در سریال کنکل عالی بود.
ماهی: تو سریال کنکل دارن از کارگرا بازجویی میکنن. یارو میگه اینا دزدن. میگه کیا؟ همین رئالیا،اینا هی میگن۱۵تا چمپیونز دارن. تو همشون هم داور کمکشون کرده همه تیما هم شاکین.
دوشیزه هم نوشت: از کنکل ممنونیم که هشت قسمت مارو اسیر نکرد تا بفهمیم دزدا کین. تا اینجا دو قدم از سناریوی تکراری فاصله گرفتن.
و شیده که بازی صابر ابر پرداخته: ریبرندی که صابر ابر با تاسیان و کنکل کرد واقعا جای مطالعه داره؛ یکی از یکی بهتر و قشنگتر.
ارسال نظر