جاباما
۴۲۴۲۴۴
۵۰۳۷
۵۰۳۷
پ

كامبيز درم‌بخش: حرف‌هايم را با تصوير مي‌گويم

كامبيز درم‌بخش واقعا پركار است. نمونه‌اش نمايشگاهي است از طرح‌ها، نقاشي‌ها و عكس‌هاي كامبيز درم‌بخش كه در گالري آريانا برگزار شد؛ نمايشگاهي با عنوان «آتيش زدم به مالم» با بيش از ٥٧٠ طرح، نقاشي و عكس با قيمت‌هاي مختلف، از چندصد هزار تومان گرفته تا چند ميليون. درم‌بخش در اين سال‌ها به خاطر همين پركاري هر سال چهار يا پنج نمايشگاه هم برگزار كرده است.

روزنامه اعتماد - علی مطلب زاده: «فكر مي‌كنم پيشكسوت‌تر از من هم خيلي‌ها هستند. پيشكسوت مثل همان كلمه استاد خيلي نابجا مصرف مي‌شود. يادم هست كه يك بار در موزه هنرهاي معاصر در برنامه‌اي كه جمعيت زيادي شركت كرده بودند با آقاي آيدين (آغداشلو) راه مي‌رفتيم و حرف مي‌زديم. يكي از پشت سر ما صدا زد: استاد! آيدين برگشت و به او گفت: هيس، الان همه برمي‌گردند! من فكر مي‌كنم كه تجربه و پركاري در اين القاب هيچ نقشي نداشته باشد. به هر حال متاسفانه اينها لقب‌هايي است كه در جامعه ما زياد به كار برده مي‌شود. » كامبيز درم‌بخش در مورد خودش و هنرش راحت صحبت مي‌كند، صحبت‌هايي كه اگرچه ممكن است در بعضي از بخش‌هايش اين برداشت وجود داشته باشد كه بيشتر قصد تعريف از خودش را داشته باشد اما اين طور نيست.
كامبيز درم‌بخش: حرف‌هايم را با تصوير مي‌گويم
كامبيز درم‌بخش واقعا پركار است. نمونه‌اش نمايشگاهي است از طرح‌ها، نقاشي‌ها و عكس‌هاي كامبيز درم‌بخش كه در گالري آريانا برگزار شد؛ نمايشگاهي با عنوان «آتيش زدم به مالم» با بيش از ٥٧٠ طرح، نقاشي و عكس با قيمت‌هاي مختلف، از چندصد هزار تومان گرفته تا چند ميليون. درم‌بخش در اين سال‌ها به خاطر همين پركاري هر سال چهار يا پنج نمايشگاه هم برگزار كرده است. او در اين بين به سراغ نقاشي هم رفته است چراكه به قول خودش قبل از آنكه طراح و كاريكاتوريست باشد نقاش بوده است.

او سال گذشته چند نمايشگاه برگزار كرد كه آخرين آنها با عنوان «خسته نباشين» مروري بود بر آثار چاپ سنگي دوره قاجار كه البته با نگاه طنز درم‌بخش هم همراه شده بود. مجموعه «خسته نباشين» شامل ۱۷ تابلوي نقاشي بود كه با تكنيك اكرليك روي بوم انجام شده بود. او اين نقاشي‌ها را در نمايشگاه اخيرش هم به نمايش گذاشت؛ آثاري كه به گفته خودش قرار است تعدادشان به صد اثر برسد و در نمايشگاه ديگري در گالري آرت‌سنتر در ماه‌هاي آينده به نمايش گذاشته شده و بعدها به صورت يك كتاب منتشر شوند.
درم‌بخش علاوه بر اين آثار عكس‌هاي خودش را هم در اين نمايشگاه گنجانده، عكس‌هايي كه سال قبل در تهران به نمايش درآمدند و به گفته او هرچند اين نمايشگاه چندباري تمديد شد اما عكس‌ها آن‌طور كه بايد ديده نشدند و براي همين بار ديگر در نمايشگاه «آتيش زدم به مالم» به نمايش درآمدند.

اما در روزهاي آخر پاييز درم‌بخش نمايشگاه ديگري را هم در گالري سيحون برگزار خواهد كرد، نمايشگاهي كه به گفته خودش در آذرماه امسال برگزار خواهد شد و در آن مجموعه طرح‌هايي از او كه در مجله همشهري داستان منتشر شده به نمايش گذاشته خواهد شد. گفت‌وگو با كامبيز درم‌بخش را به بهانه نمايشگاهش كه به تازگي در گالري آريانا برگزار شد در ادامه بخوانيد.

فكر مي‌كنم شما از معدود هنرمنداني باشيد كه زياد كار مي‌كنيد و زياد نمايشگاه مي‌گذاريد. تصور خودتان از اين شكل برخورد با هنرتان چيست؟ آيا نمايشگاه گذاشتن به همين راحتي است؟

اينكه زياد نمايشگاه مي‌گذارم به خاطر اين است كه خيلي پركار هستم و هر روز كار مي‌كنم. معتقدم كسي كه بين كارش فاصله بيندازد يا فعاليتش را متوقف كند رو به عقب مي‌رود. اين موضوع يكي از دلايل موفقيتم هم هست. اين باعث مي‌شود در كارم استمرار داشته باشم. شايد بخشي از آن هم به دليل عشق و علاقه‌اي باشد كه به كارم دارم. درست كه كار اصلي من همين است اما اين كار به نوعي حاوي سرگرمي من هم هست و با اين حساب اين علاقه صرفا در كار كردن خلاصه نمي‌شود.

اين علاقه به كار و نمايش دادن آن از كجا مي‌آيد؟

من از چهارده، پانزده سالگي كار تمام كاريكاتوريست‌هاي دنيا را دنبال مي‌كردم. اين كار را الان هم به همان شدت ادامه مي‌دهم. اين باعث شد تا با خيلي از بزرگان اين هنر آشنا شوم، بزرگاني كه بعضي از آنها حتي فوت شده‌اند اما اصولا زندگي من از همين راه شكل گرفته و اين كار تمام مخارج زندگي‌ام را تامين مي‌كند. من در طول اين سال‌ها غير از اين كار هيچ كار ديگري نكردم. فكر مي‌كنم همين متمركز شدن روي يك كار مي‌تواند يكي از دلايل موفقيت باشد.
خيلي از جوان‌ها هستند كه با آنها برخورد مي‌كنم مي‌گويند كه بله ما عكاسي مي‌كنيم، نقاشي مي‌كنيم و فيلم مي‌سازيم، خلاصه همه اين كارها را مي‌كنند اما در واقع اينها را از تمام خواسته‌هايي كه دارند پرت مي‌كند و زندگي را چند شاخه مي‌كنند. اينكه تمركز كنيد روي يك مساله خودش خيلي مهم است. در اين حالت كار شما جزيي از زندگي و نفس كشيدن‌تان مي‌شود. من اگر كار نكنم، ناراحت و معذبم.

اسم اين نمايشگاه يعني «آتيش زدم به مالم» اين تصور را ايجاد مي‌كند كه تنها به بهانه فروش آثار برگزار شده است. آيا از ابتدا همين قصد را داشتيد؟

نه. انتخاب اين اسم برمي‌گردد به اينكه من يك نقاش معمولي نيستم و طنزپردازم. به اين فكر مي‌كنم كه حتي عنوان نمايشگاه من هم بايد با ديگران فرق داشته باشد. به نظرم اين انتخاب و اينكه من تصميم بگيرم يك نمايشگاه عادي و معمولي به مخاطب ارايه نكنم خودش يك نمك و لطفي دارد. درست كه اين نمايشگاه در حقيقت يك حراج است اما به اين فكر كردم كه مي‌توانم به قول معروف نمك و فلفلش را زيادتر كنم. من اين كار را براي اكثر نمايشگاه‌هايم مي‌كنم. قبلا نمايشگاهي داشتم با عنوان «خسته نباشين». عنوان اين نمايشگاه از داستان شيرين و فرهاد مي‌آمد. شيرين وقتي به فرهاد كه در حال كندن كوه بود مي‌رسيد مي‌گفت؛ خسته نباشيد!
من هم طنز همين جمله و تصوير را براي عنوان نمايشگاه انتخاب كردم. در بقيه موارد هم همين كار را مي‌كنم. يادم هست كه نمايشگاهي با طرح‌هايي راجع به موسيقي داشتم و اسمش را گذاشته بودم بنگاه شادماني. با اين حساب عنوان‌هاي نمايشگاه‌هايم با آثاري كه در آنها ارايه مي‌كنم كاملا حساب شده است.
كامبيز درم‌بخش: حرف‌هايم را با تصوير مي‌گويم

با اين حساب بايد اين نمايشگاه را مرور آثار شما در نظر بگيريم؟

نه، مرور آثار هم نيست. واقعا اگر قرار بود نمايشگاهي از مرور آثارم برگزار كنم تعداد كارها خيلي خيلي زيادتر مي‌شد و هيچ گالري‌اي فضاي كافي براي نمايش آنها نداشت. اين نمايشگاه در حقيقت يك بخش كوچكي از آثار من است و از كارهايم بعد از انقلاب هست تا آثار جديدترم در طول اين سال‌ها. من زياد كار مي‌كنم و تعداد كارهايم آنقدر زياد است كه گاهي وقت‌ها حتي خودم هم يادم مي‌رود كه فلان كار را هنوز دارم. تعداد زيادي از اين كارها در پوشه‌ها و كشوهايم حبس شده بود. من ديدم كه حيف است اين كارها در كشوهايم بماند و خاك بخورد و چند وقت ديگر هم كه افتادم و مُردم، بازماندگان آنها را بگذارند سر خيابان. واقعا مهم است كه يك نفر تا آنجا كه مي‌تواند كارش را به دست مردم برساند و آنها كارش را ببينند.

به هر حال فروش اثر هم كه نمي‌تواند مهم نباشد؟

اين جنبه ديگر كار است. من در واقع با اينكه آدم معروفي هستم و سابقه كاري‌ام شصت سال است در نمايشگاه‌هاي معمولي كارهايم را ارزان مي‌گذارم. اما در اينجا به اين فكر كردم كه يك نمايشگاه خاص است و جوان‌ترها قرار است بيايند كارهايم را ببينند پس بهتر است آنها را ارزان‌تر ارايه كنم. مي‌خواستم هر كسي كه دوست داشته باشد بتواند اين كارها را بخرد. قبلا در مصاحبه‌اي گفته بودم كه حاضرم اگر كسي صد هزار تومان بابت يك كارم بدهد آن را به او بفروشم يا اگر پولي نداشته باشد حاضرم مجاني به او كار بدهم.

واقعا اين كار را مي‌كنيد؟

چرا كه نه. حضور اين مردم و خصوصا جوان‌ها در نمايشگاه باعث مي‌شود انرژي بگيرم. گاهي اوقات بچه‌هاي ١٠، ١٢ ساله به نمايشگاه من مي‌آيند. مادرشان برمي‌گردد و مي‌گويد اين بچه عاشق كار شماست و ما تا به حال پنج شش تا از كارهاي شما را برايش خريده‌ايم.

چه حسي از اين شكل برخوردها داريد؟ معمولا هنرمندان استقبال چنداني از ارتباط با مخاطب نمي‌كنند...

اين شكل رفتار و توجه به آثارم براي من تعجب‌آور است. من در طول اين سال‌ها براي چند نسل كار كردم. چند نسل مختلف دارند كارهاي من را مي‌بينند و اين طور كه مي‌گويند از آنها لذت مي‌برند. اين موضوع براي كار به من يك انرژي مضاعف مي‌دهد. آدمي مثل من كه در حال حاضر در آستانه هفتادوپنج سالگي است، وقتي ببيند يك جوان كم‌سن‌وسال اين برخورد را با آثارش دارد حتما حس خوبي پيدا مي‌كند. به نظرم چنين ارتباطي خيلي سخت به وجود مي‌آيد، ولي حالا كه به وجود آمده چرا نبايد از آن استفاده كنم. اين باعث مي‌شود در ادامه بيشتر و بهتر كار كنم.

در اينكه خوش‌اخلاقيد كه هيچ بحثي نيست...

اين يكي از خصوصيات من است. خيلي‌ها به من مي‌گويند خودت با اين اخلاقت يك طرف و كارهايت هم يك طرف. فكر مي‌كنم يكي از دلايل اينكه مردم من را دوست دارند اين است كه متكبر نيستم و هميشه سر به زيرم و هيچ‌وقت روي آن كارهايي كه كرده‌ام، مانور نمي‌دهم. در هر حالتي كار خودم را انجام مي‌دهم، چون ايمان دارم اين كار درست است. با دسترسي‌هايي كه امروزه به رسانه‌هاي مختلف جهان داريم خيلي راحت مي‌توانيم خودمان و سطح كارمان را با بقيه مقايسه كنيم. يك هنرمند به راحتي مي‌تواند با اين مقايسه مرتبه خودش را در جهان بسنجد. خيلي‌ها در طول اين سال‌ها به من گفته‌اند كه در دنيا چند نفر هستند كه در زمينه كاريكاتور كار مي‌كنند و يكي هم تو هستي. من هيچ ادعايي در اين زمينه ندارم، اما اگر وقتي يكي كارهايم را دنبال كند، متوجه اين موضوع خواهد شد.
كامبيز درم‌بخش: حرف‌هايم را با تصوير مي‌گويم

آثار شما در اين نمايشگاه هم شامل طرح‌هاي شماست و هم نقاشي‌هاي‌تان. به نظر مي‌رسد كه آخرين آثارتان همان كارهايي است كه بر اساس چاپ سنگي‌ها نقاشي كرده بوديد...

نه، تاكيد من در اين نمايشگاه بيشتر روي طرح‌هايم بود. اين طرح‌ها هميشه بوده‌اند و هستند و متاسفانه بهترين‌هاي آنها هم در اين نمايشگاه نيستند. حدود سه هزار طرح دارم كه اگر چه خيلي قوي هستند اما تقريبا هيچ‌كس آنها را نديده است. اين طرح‌ها بر مبناي آدم‌هايي زده شده كه امروزه همه ما در خيابان رفتار، حركات و لباس پوشيدن‌شان را مي‌بينيم. در واقع مي‌شود گفت كه مثل يك روانشناس اين رفتارها را رصد مي‌كنم و از آنها طرح مي‌زنم. فكر مي‌كنم اين طرح‌ها مربوط به يك دوره از تاريخ و زندگي ما است و بايد يك جايي ثبت و ضبط شود. خودم كه اين آثار را خيلي دوست دارم.

چرا آنها را به نمايش نگذاشتيد؟

تعداد بسيار كمي از آنها را در نمايشگاهي كه قبلا داشتم به نمايش گذاشتم ولي در يك نمايشگاه شايد در نهايت بتوان سي يا چهل كار را به نمايش گذاشت. در همين نمايشگاه هم با وجود اينكه نمايشگاه بزرگي محسوب مي‌شود در نهايت ٥٧٠ كار به نمايش در آمد كه البته براي خودش ركوردي است.

فكر مي‌كنم بتوان مجموعه طرح‌هاي شما را در دو گروه دسته‌بندي كرد. يكي از آنها مجموعه‌اي است كه يك داستان شخصي و روايت شخصي شما پشت آن است و البته موضوع عمومي‌تري را در نظر گرفته است. گروه ديگري از اين طرح‌ها هم حاصل نگاه طنز شما به مقوله ادبيات، سينما و نوشتن است. اين نگاه را شايد بتوان نقاشي‌هاي شما هم سراغ گرفت. خود شما قايل به اين نوع نگاه هستيد؟ اين نگاه از كجا مي‌آيد؟

البته. اين نگاه يك دليل دارد و آن هم اينكه قبل از اينكه طراح باشم يك ژورناليستم، درست‌ترش اينكه ژورناليستي هستم كه حرف‌هايش را با تصوير بيان مي‌كند. بيش از پنجاه سال با مطبوعات بزرگ ايران و جهان كار كرده‌ام و الان هر چه دارم از همين كارها و به اصطلاح استخوان تركاندن در مطبوعات است. در طول اين سال‌ها همه كاري كرده‌ام و همه‌چيز را هم ديده‌ام.
گاهي حتي پيش مي‌آمد كه در يك روز پنج يا شش كار از من در نشريات مختلف چاپ مي‌شد. بعد از مدتي در كارم به بخش هنري ماجرا رسيدم. همان استريليزه بودن و سادگي كه در كارهايم مي‌بينيد، حاصل همين مرحله است. خوشبختانه در چند سال اخير از نظر مالي هم اوضاع بهتر شده است. تا يادم مي‌آيد از روزنامه‌ها و مجله‌ها طلبكار بوديم. زماني بود كه هيچ پولي به ما نمي‌دادند. نمي‌دانم چرا فكر مي‌كردند اين كارها بايد مجاني باشد يا اينكه هر جايي كه مي‌رفتيم به ما مي‌گفتند بودجه نداريم اما شما براي‌مان كار كنيد.

همچنان هم اين برخورد هست؟

بله، هست. به همين دليل است كه در مطبوعات آنچنان جايي براي كار كردن كاريكاتوريست‌ها وجود ندارد. غير از اين سفارش‌ها خيلي كوچك و محدود است يا پولي كه بابت طرح مي‌دهند خيلي كم است. قبل از انقلاب قرار بود براي يك مجله كه بانك مركزي آن را مي‌خواست منتشر كند، طرح بزنم. از من پرسيدند براي يك كاريكاتور چقدر مي‌گيري؟
من يك رقمي به آنها گفتم. نخستين حرفي كه به من زدند اين بود كه ما بودجه نداريم. با خودم فكر كردم كه اگر بانك مركزي هم بودجه نداشته باشد انتظار اينكه يكي ديگر براي اين كار بودجه صرف كند، بيهوده است. تا يادم مي‌آيد هميشه بابت كارهايي كه انجام داده بوديم، پول طلبكار بوديم، چه آن زمان كه با امثال شاملو مي‌رفتيم پشت در دفتر مدير مي‌ايستاديم و منتظر حق و حقوقي بوديم كه سه ماه بود به ما نداده بودند و چه حالا اما به شكل ديگر اين مشكل ادامه داشته و اصلا برطرف نشده است.

شما كه سفارش نمي‌گيريد؟

خيلي خيلي كم. الان واقعا وقتم خيلي پر است و به اين كار نمي‌رسم. تا آخر سال قرار است چهار نمايشگاه ديگر هم برگزار كنم. بعد از اينجا در گالري سيحون نمايشگاه داريم. نمايشگاه بعدي در آرت‌سنتر است. دو نمايشگاه ديگر هم دارم كه يكي از آنها به احتمال زياد در شيراز است و براي آخري هنوز جايي پيدا نكردم. غير از اين در طول اين سال‌ها با مديوم‌هاي مختلفي كار كردم و نمايشگاه‌هاي متفاوتي هم برگزار كردم. يكي از نمايشگاه‌هايي كه قرار است امسال برگزار كنم نمايشگاه عكس است. در نمايشگاه ديگرم قرار است با يك خانم مجسمه‌ساز كار كنم و او فكرها و ايده‌هاي من را به شكل مجسمه اجرا كند.
كامبيز درم‌بخش: حرف‌هايم را با تصوير مي‌گويم

نمايشگاه عكس‌تان در ادامه همين عكس‌هايي است كه در اينجا به نمايش گذاشتيد؟

بله. من تا قبل از اينكه اين عكس‌ها را بگيرم اصلا عكاسي نكرده بودم. يادم است كه يك دوربين جي پانزده خريدم و درست يك ماه بعدش اين عكس‌ها را گرفتم. خيلي‌ها از من مي‌پرسيدند كه چه دوربيني داري؟ من هم مي‌گفتم دوربين مهم نيست، آدمي مهم است كه پشت آن دوربين است.

اين عكس‌هايي كه به نمايش گذاشتيد همان عكس‌هايي نيست كه در گالري راه ابريشم برگزار شد؟

همان‌هاست اما در آنجا اين عكس‌ها ديده نشدند. گالري‌اي كه اين نمايشگاه در آنجا برگزار مي‌شد، تازه باز شده بود و هنوز خيلي‌ها با آن آشنا نبودند. من فروش آن‌چناني نداشتم و تقريبا كسي غير از شب اول و دوم كه كمي شلوغ‌تر بود اين كارها را نديد. از اين نظر اين عكس‌ها صدمه ديدند.

همين باعث شد آنها را در اين نمايشگاه دوباره به نمايش بگذاريد؟

عكس‌ها تعدادشان خيلي بيشتر از چيزي است كه در اينجا به نمايش گذاشته شده. البته عكس‌هاي ديگري هم دارم كه هنوز نمايش نداده‌ام.

اما به نظر مي‌رسد فارغ از تمام اين مديوم‌ها همچنان علاقه اصلي‌تان كاريكاتور و طراحي باشد. طرح‌هايي كه به ادبيات و طنزي كه مي‌تواند در آن پنهان باشد گرايش دارند. مي‌توان اين برداشت را داشت كه به ادبيات دلبستگي خاصي داريد؟ خصوصا اينكه به اين موضوع در جديدترين كارهاي‌تان يعني چاپ سنگي‌ها هم به شكل ديگري پرداخته شده است...

من خودم حد و مرزي براي كار قايل نيستم و در مورد موضوعات هم به همين شكل رفتار مي‌كنم. آرشيوهايي كه از كارهايم دارم در موضوعات مختلفي تقسيم‌بندي مي‌شوند. بعضي از موضوعات مثل محيط‌زيست هست كه همه جهان با آن درگير هستند. موضوعات ديگري مثل مهاجرت، تبعيض نژادي، نژادپرستي و ديكتاتوري هم در اين دسته قرار مي‌گيرند و كارهاي زيادي با اين موضوعات دارم. آرشيو بزرگي از طرح‌ها با سوژه جنگ و صلح، موسيقي و حتي ورزش هم دارم. در كنار اينها آرشيوي هم از كارهايي راجع به كتاب، نويسنده، سانسور و ادبيات و اينها دارم. به تدريج سوژه‌هايي كه در اين موضوعات به ذهنم مي‌رسد را طرح مي‌زنم و در اين آرشيوها دسته‌بندي مي‌كنم.
بعدتر به سراغ بهترين‌هاي آنها مي‌روم و اگر سوژه به‌روزي باشد آن را اجراي نهايي مي‌كنم. خيلي از سوژه‌ها هم در اين بين هستند كه هيچ موقع فرصت اجراي دوباره پيدا نمي‌كنند، اما باز همين هم دليل نمي‌شود كه كار جديدي را طرح نزنم. ريشه همه اينها به همان ژورناليست بودن من برمي‌گردد. اينكه يك نفر مي‌تواند همه‌چيز را زيرنظر داشته باشد و بداند كه چه كسي چه چيزي مي‌خواهد و تا چه اندازه بايد به سراغ خط قرمزها برود يا آنها را رعايت كند. من همه اين موارد را طي اين سال‌ها تجربه كردم و ياد گرفتم.

شايد اين سوالم مسخره به نظر برسد، اما موضوعي هم بوده كه خواسته باشيد راجع به آن كار كنيد يا كار كرده باشيد و نتوانيد آن را نمايش دهيد؟ براي اين كارها چه تصميمي مي‌گيريد؟

در حال حاضر به نظر من اين كار غلطي است. خودسانسوري يكي از بدترين كارهاست. شما مجبور نيستيد كاري را كه مي‌كنيد حتما انتشار هم بدهيد. من اين‌طور فكر مي‌كنم كه به هر حال زماني خواهد رسيد كه بتوانم آن را به نمايش بگذارم. من پيش از انقلاب طرح‌هايي كشيده بودم كه آن زمان ممنوع شدند اما همين كارها بعدها به صورت يك كتاب منتشر شد.
حتي يك مدتي هم ممنوع‌القلم بودم اما كارهايم بعدها چاپ شد. من اين‌طور فكر مي‌كنم كه اگر آن كاري را كه مي‌خواهم انجام ندهم از بين مي‌رود و هيچ‌وقت روي كاغذ نمي‌آيد. به نظرم در بقيه حوزه‌هاي هنر هم همين‌طور است، منتها هر دوره‌اي ويژگي‌هاي مخصوص خودش را دارد و بايد به آنها توجه داشت. اما حيف است كه يكي فكرهايي را كه دارد ولو اينكه ممنوع هم باشند اجرا نكند يا دست‌كم براي خودش كارها را نگه ندارد. به هر حال اينها يك روزي ديده خواهند شد.

چه شد كه تصميم گرفتيد براي كارهاي چاپ سنگي روي بوم كار كنيد؟

من پيش از آنكه كاريكاتوريست باشم نقاش بودم. كسي كه مي‌خواهد كاريكاتور بكشد يا طراحي كند بايد حتما نقاشي هم بلد باشد. اوايل كارم نقاشي رنگ‌روغن مي‌كردم و نقاشي‌هايم را هم مي‌فروختم. اين موضوع براي خيلي وقت پيش است، حتي قبل از اينكه تصميم بگيرم كاريكاتوريست باشم. بعدها اينقدر غرق در كاريكاتور شدم كه نقاشي به تدريج كنار گذاشته شد. اما الان به موقعيتي رسيده‌ام كه مي‌بينم باز آن توانايي سابق را دارم و مضافا بر آن جاي اجراي آن را هم در اختيار دارم. خب، با اين شرايط چرا نقاشي نكنم. من اين‌طور فكر مي‌كنم كه هر سوژه‌اي وسيله بياني خودش را مي‌خواهد.

وقتي شما داريد نقاشي مي‌كنيد با وقتي كه كاريكاتور مي‌كشيد تفاوت زيادي دارد. از طرفي هم حيف بود كه اين فكرهايي كه داشتم را در قالب نقاشي اجرا نمي‌كردم. غير از نقاشي راجع به خيلي چيزها فكر مي‌كنم و ايده دارم، مثلا در چيدمان يا هنر مفهومي هم ايده‌هاي زيادي دارم كه بايگاني شده‌اند. من حتي براي فيلم و سينما هم سوژه‌هاي زيادي دارم. من به زندگي‌ام به عنوان مجموعه‌اي از اين تصويرها نگاه مي‌كنم. انتخاب چنين تصويري انتخاب يك زبان بين‌المللي هم هست.

وقتي شما با تصوير كار مي‌كنيد تصويري هم فكر مي‌كنيد و همين باعث مي‌شود كه در دنيا و در همه جا حرف شما فهميده شود. طرح‌هايم با اينكه هيچ كلامي ندارد در همه جاي دنيا فهميده مي‌شوند و به نظرم اين خودش يك موفقيت بزرگ است. مضافا بر اينكه كارهاي من روز به روز ساده‌تر و شسته‌رفته‌‌تر شده‌اند. در ادبياتم هم همين‌طور است.
كامبيز درم‌بخش: حرف‌هايم را با تصوير مي‌گويم
براي اين سادگي دليل خاصي داريد؟

اگر توجه كرده باشيد اكثر كتاب‌هايي كه الان چاپ مي‌شود داستان‌هاي كوتاه است. انسان امروزي ديگر وقت ندارد كه بنشيند داستان پاورقي يا يك رمان بزرگ بخواند. او هميشه درگير است و به واسطه اين درگيري‌ها نمي‌تواند ذهنش را روي يك موضوع متمركز كند. البته من اين سادگي را در كارهايم چهل سال پيش هم داشتم منتها الان به مرحله عالي و خوب آن رسيده‌ام.

به نظر مي‌رسد كه مخاطب ايراني با نقاشي‌هاي شما خصوصا آثاري كه بر مبناي چاپ سنگي‌هاي قديمي كار كرده‌ايد ارتباط بيشتري برقرار مي‌كند...

كلا در مورد نقاشي‌هايم اين‌طور است و استقبال بيشتري مي‌شود. يك دليلش شايد اين باشد كه كسي نقاشي‌هاي اين‌شكلي تا به حال از من نديده است. در طول اين سال‌ها تمام استعداد و فكرم را در خدمت طرح‌هاي ساده گذاشتم و خيلي‌ها تعجب مي‌كنند كه چطور مي‌شود اين نقاشي‌ها و طرح‌ها كار يك نفر باشد؟ همان طور كه گفتم قبلا هم نقاشي مي‌كردم. مينياتورهايي كه در اين نمايشگاه چندتايي از آنها را ديديد در سال ١٣٥٢ كشيده شده است. اما من تنها در نقاشي‌هايم به ايراني بودن و مخاطب ايراني توجه نمي‌كنم. كارهاي زيادي را در اين مدت براي مطبوعات ايران كشيده‌ام و سوژه آنها هم از بين موضوعاتي كه در داخل ايران اتفاق افتاده انتخاب شده است. سال‌ها در «توفيق» كار مي‌كردم و كارهايم در آن دوره كاملا ايراني بود. ولي با اين حال من هميشه مايل بودم كه يك كاريكاتوريست بين‌المللي باشم و در همه جاي دنيا كار من را ببينند و آن را بفهمند. براي همين بود كه تصميم گرفتم در كارهايم سادگي را رعايت كنم و از كلام استفاده نكنم.

اين نقاشي كردن شما ادامه هم خواهد داشت؟

حتما. سوژه‌هاي نقاشي‌هايم حاضر و آماده هستند اما واقعا وقت نمي‌كنم آنها را اجرا كنم. حدود صد اثر قرار است كار كنم كه در همه آنها طنزهاي زيبايي شبيه اين مجموعه چاپ‌سنگي‌ها وجود دارد. ايده‌هاي ديگري هم براي اين كارها دارم كه نمونه‌اش همان تركيب قديم و جديد در اين كارهاست. خودم فكر مي‌كنم معجون خوبي از آب در بيايد. نمايشگاهم در موزه ملك از همين كارها و ادامه كارهاي چاپ سنگي خواهد بود، اما خود من به شخصه اميدوارم تعداد اين كارها به صد برسد و در نهايت تبديل به يك كتاب شود.

در مجموعه آثار شما، پاپ‌آرت قجري‌ها كمي متفاوت‌تر به نظر مي‌رسد. چه شد كه تصميم گرفتيد آنها را كار كنيد؟

اين كارها از نظر خودم بيشتر جنبه تجارتي داشتند. به هر حال آدمي كه اينجا جلوي شما نشسته بايد زندگي كند و خرج و مخارجش را دربياورد. اين كارها را با اين ايده شروع كردم. هدفم اين بود كه با آن گذران زندگي كنم و البته فرصت اين را فراهم كنم تا بتوانم ايده‌هاي خوبي را كه در ذهنم داشتم اجرا كنم. در حقيقت اين كارها پايه‌اي بودند تا در فضايي زندگي كنم كه قادر باشم اين ايده‌ها را اجرا كنم.

پاپ‌آرت قجري‌ها هم ادامه پيدا خواهد كرد يا براي خود شما پرونده آنها بسته شده؟

چرا ادامه پيدا نكند! كارهاي خوبي هستند و خيلي‌ها هم اين كارها را دوست دارند. كارها كاملا جنبه دكوراتيو دارد ولي با اين حال در همين كارها هم كارهاي نويي كرده‌ام. به نظر خودم در اين شكل كار يك پله از چيزي كه به نظر مي‌رسند بالاتر رفته‌ام.

شما كه خودتان را پيشكسوت نمي‌دانيد؟

پيشكسوت معمولا به ورزشكاران و صنعتگران گفته مي‌شود. من نمي‌دانم اين كلمه پيشكسوت را چطور معني مي‌كنند. به نظرم پيشكسوت كلمه مناسبي نيست، بيشتر برايم معناي از كار افتاده را مي‌دهد، جدا از اينها هم فكر مي‌كنم براي من كه همچنان مشغول كار هستم كاربردي نداشته باشد.

در هنر هم كه خيلي معمول است. من در هر خبري مربوط به شما خواندم، عنوان شده كه طراح و كاريكاتوريست پيشكسوت...

فكر مي‌كنم پيشكسوت‌تر از من هم خيلي‌ها هستند. پيشكسوت مثل همان كلمه استاد خيلي نابجا مصرف مي‌شود. يادم هست كه يك بار در موزه هنرهاي معاصر در برنامه‌اي كه جمعيت زيادي شركت كرده بودند با آقاي آيدين (آغداشلو) راه مي‌رفتيم و حرف مي‌زديم. يكي از پشت سر ما صدا زد: استاد! آيدين برگشت و به او گفت: «هيس، الان همه برمي‌گردند. » من فكر مي‌كنم كه تجربه و پركاري در اين القاب هيچ نقشي نداشته باشد. به هر حال متاسفانه اينها لقب‌هايي است كه در جامعه ما زياد به كار برده مي‌شود.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
درآمد ماهیانه 5-20 میلیون از توی خونه با موبایل

آموزش رایگان کسب درآمد 5-20 میلیون ماهیانه از خونه و فقط با یه موبایل ساده رو در یک وبینار رایگان آموزشی یاد بگیر

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج