حالا همه میخواهند هادی باشند
اوضاع پرسپولیس اصلا عادی نیست. حتی از شرایط بحرانی هفتههای قبل هم اسفناکتر است.
ایران ورزشی: اوضاع پرسپولیس اصلا عادی نیست. حتی از شرایط بحرانی هفتههای قبل هم اسفناکتر است. پرسپولیس کاپیتانش را از دست داده و غم بزرگی بر دل خانواده سرخ نشسته است که شاید به این زودیها فراموش نشود. برانکو سردسته و رهبر تیمش را از دست داده و بازیکنان پرسپولیس یکی از بهترین و محبوبترین همبازیان خود را دیگر کنار خودشان نمیبینند. تمرینات پرسپولیس در حالی دوباره از سر گرفته شده که جای کاپیتان در گوشه گوشه درفشیفر خالی است. کمد هادی در رختکن صاحبش را از دست داده، تمام البسه شماره ۲۴ دست تدارکاتچی تیم مانده و قرار نیست تای لباسها خراب شود.
دوستان نزدیک به هادی در تمرین نمیتوانند جای خالی او را ببینند و باور کنند که نوروزی را از دست دادهاند. در این شرایط طبیعی است که تمرین کردن دشوار باشد، اصلا زندگی معمولی مختل میشود چه برسد به اینکه بخواهی فعالیت بدنی سختی مثل تمرین ۹۰ دقیقهای انجام دهی و برای یک بازی فوتبال آماده شوی. دیگر کسی حال و حوصله استارت زدن ندارد. هادی همیشه این وقتها جلوتر از همه با رضا نور یا محسن بنگر استارت میزد و بقیه هم از او پیروی میکردند. حالا رضا نور با کی استارت بزند؟ اصلا چه کسی توان دارد تا در همین بازی درونتیمی تمرین توپ را جلو ببرد و به سمت دروازه شوت بزند؟
در ضربات ایستگاهی که هادی نفر اول بود چه کسی میتواند بدون کاپیتان آدمکها را بچیند و شوت بزند؟ همبازیان هادی که او را هر روز چند ساعت کنار خودشان میدیدند بدون او چه کار کنند؟ معلوم است که بدنشان همراهیشان نمیکند چون ذهنشان درگیر ماجرای از دست دادن کاپیتان است و هنوز برایشان سخت است که باور کنند یکی از سالمترین همبازیانشان را از دست دادهاند و دیگر او را نخواهند دید. پرسپولیس دیگر یک بال راست واقعی ندارد. برانکو هم باید فکری به حال آن قسمت ترکیب تیمش بکند. در پرسپولیس هیچ کس به کیفیت تمرین و مسابقه فکر نمیکند چون حسی وجود ندارد. سراسر در و دیوار درفشیفر را پارچه سیاه گرفته. حجلههای جلوی در ورودی اشک را بر چشمان بازیکنان میآورد. در پارکینگ مجموعه جای خالی ماشین هادی دقآور است و داخل رختکن و زمین هم که دیگر نگو.
اوضاع پرسپولیس خوب نیست چون هیچ بازیکنی دل و دماغ تمرین ندارد. هیچ کس حال حرف زدن ندارد و انجام امور روزمره هم سخت شده. با این حال قرار است زندگی ادامه داشته باشد و حتی اگر بخواهیم همین جا متوقف شویم، نمیتوانیم. کاری از دستمان ساخته نیست. کاپیتان رفته و جایش همیشه در درفشیفر و حین تمرین تیم خالی است. حالا باید جایش را در ذهن و دلمان سبز نگه داریم چون قرار است زندگی ادامه داشته باشد. پرسپولیس باید به زندگی ادامه دهد چون به قول یکی از دوستان او تا وقتی پرسپولیس هست نام هادی هم در ذهنها میماند. اگر پرسپولیس امروز رها شود و از بین برود یاد شماره ۲۴ دوست داشتنیاش هم از ذهنها خواهد رفت.
سخت است اما باید حرکت کرد، باید به خاطر هادی حرکت کرد و دست جنباند، باید به خاطر او کار را زمین نگذاشت. هادی خودش اهل رخوت و سستی نبود. همیشه معروف بود به جنب و جوش. بازیکن انرژیکی بود و هر آنچه داشت در تمرین و مسابقه میگذاشت پس حتما حالا که از آن بالا تمرین همبازیانش را میبیند دوست ندارد ببیند یکی حال دویدن ندارد، یکی برایش سخت است که به توپ ضربه بزند و استارتها را شل برود. هادی از آن بالا هوای تیمش را دارد. حواسش هم به همه چیز هست. کمکاری با روحیات او نمیسازد و نمیتواند بپذیرد که حتی برای مرگش یکی برای پرسپولیس کم میگذارد.
اوضاع روحی بازیکنان پرسپولیس اصلا خوب نیست اما از حالا میتوان برای موفقیت یک هدف ویژه داشت. شادی هواداران، تلافی اتفاقات بد قبلی و البته رسیدن به جایگاه بهتر همیشه مهمترین اهدافی بوده که بازیکنان پرسپولیس برای بردهایشان پشت هم ردیف میکردند اما حالا همه آنها یک هدف مهم و کاملا ویژه هم دارند. حالا همه آنها برای هادی بازی میکنند تا روح کاپیتان در آرامش باشد. حالا میتوان هر استارت جناح راست را به خاطر هادی زد. حالا هر گلی را میتوان به هادی تقدیم کرد و برد را به او هدیه داد. همه اینها میتواند برای پرسپولیس و بازیکنانش انگیزه باشد. انگیزهای که میتواند سدی را بشکند و رودخانهای را پیش ببرد.
باور کنید انگیزه خوشحال کردن هادی میتواند بازیکنان پرسپولیس را خیلی زود منقلب کند. حالا آنها میدانند با بردهایشان دل کاپیتان را به دست میآورند و اگر نتوانستند در دوران حیاتش خوشحالش کنند با هر گل و هر پیروزی روحش را به آرامش ابدی نزدیکتر میکنند.
حالا همبازیهای او در پرسپولیس همه میخواهند هادی باشند و جای خالی او را پر کنند. برای پر کردن جای خالی کاپیتان رقابتی شروع میشود که وصف شدنی نیست. آنها فضای فوقالعاده صبح جمعه ورزشگاه آزادی و اتمسفر باورنکردنی بابل و کپورچال را دیدهاند. حالا میدانند بازیکن پرسپولیس بودن، محجوب بودن و خاطرات خوب ساختن برای هواداران چه جایگاه و شخصیتی به یک فوتبالیست میدهد. همه اینها برای بازیکنان پرسپولیس انگیزه شده. همه میخواهند مثل هادی تمرین کنند. مثل او استارت بزنند، مثل او منظم باشند، به حاشیه نروند، غر نزنند، از مصاحبه حاشیهای پرهیز کنند و دل به کار بدهند. از همه مهمتر اینکه حالا همه میخواهند بیشتر از قبل مسوولیتپذیر باشند. حالا همه آنها به خاطر به دوش کشیدن مسوولیت سنگین کاپیتانی و آنچه هادی را آزار میداد آگاه شدهاند و هر کس میخواهد بخشی از این مسوولیت را بردارد.
دوستان او در پرسپولیس میخواهند پاسخگوی هواداران باشند و آنقدر خوب کار کنند که حرف و حدیثی نماند. بازیکنان پرسپولیس به خاطر هادی انگیزه دارند و موفقیت را هدف گرفتهاند تا بردهایشان را به او تقدیم کنند. اصلا همین مرگ نابهنگام و دلخراش کاپیتان آنقدر به آنها انگیزه میدهد که از همین جایی که ایستادهاند قهرمانی را هدف بگیرند و برای شاد کردن دل هادی تا آخرین نفس برایش بجنگند.
باور کنید نام و یاد هادی هیچ وقت از ذهن پرسپولیسیها نخواهد رفت و دوستانش در مجموعه تیم هم هر کاری میکنند تا دل کاپیتان را به دست بیاورند. پس از همین امروز ببینید که عزم بازیکنان جزم شده تا درفشی را از رخوت دربیاورند و برای شکست صبا همقسم شوند. باور کنید کلید قهرمانی پرسپولیس همین مسوولیتپذیری بازیکنان است نه هیچ چیز دیگر. حالا همه می خواهند هادی باشند.
دوستان نزدیک به هادی در تمرین نمیتوانند جای خالی او را ببینند و باور کنند که نوروزی را از دست دادهاند. در این شرایط طبیعی است که تمرین کردن دشوار باشد، اصلا زندگی معمولی مختل میشود چه برسد به اینکه بخواهی فعالیت بدنی سختی مثل تمرین ۹۰ دقیقهای انجام دهی و برای یک بازی فوتبال آماده شوی. دیگر کسی حال و حوصله استارت زدن ندارد. هادی همیشه این وقتها جلوتر از همه با رضا نور یا محسن بنگر استارت میزد و بقیه هم از او پیروی میکردند. حالا رضا نور با کی استارت بزند؟ اصلا چه کسی توان دارد تا در همین بازی درونتیمی تمرین توپ را جلو ببرد و به سمت دروازه شوت بزند؟
در ضربات ایستگاهی که هادی نفر اول بود چه کسی میتواند بدون کاپیتان آدمکها را بچیند و شوت بزند؟ همبازیان هادی که او را هر روز چند ساعت کنار خودشان میدیدند بدون او چه کار کنند؟ معلوم است که بدنشان همراهیشان نمیکند چون ذهنشان درگیر ماجرای از دست دادن کاپیتان است و هنوز برایشان سخت است که باور کنند یکی از سالمترین همبازیانشان را از دست دادهاند و دیگر او را نخواهند دید. پرسپولیس دیگر یک بال راست واقعی ندارد. برانکو هم باید فکری به حال آن قسمت ترکیب تیمش بکند. در پرسپولیس هیچ کس به کیفیت تمرین و مسابقه فکر نمیکند چون حسی وجود ندارد. سراسر در و دیوار درفشیفر را پارچه سیاه گرفته. حجلههای جلوی در ورودی اشک را بر چشمان بازیکنان میآورد. در پارکینگ مجموعه جای خالی ماشین هادی دقآور است و داخل رختکن و زمین هم که دیگر نگو.
اوضاع پرسپولیس خوب نیست چون هیچ بازیکنی دل و دماغ تمرین ندارد. هیچ کس حال حرف زدن ندارد و انجام امور روزمره هم سخت شده. با این حال قرار است زندگی ادامه داشته باشد و حتی اگر بخواهیم همین جا متوقف شویم، نمیتوانیم. کاری از دستمان ساخته نیست. کاپیتان رفته و جایش همیشه در درفشیفر و حین تمرین تیم خالی است. حالا باید جایش را در ذهن و دلمان سبز نگه داریم چون قرار است زندگی ادامه داشته باشد. پرسپولیس باید به زندگی ادامه دهد چون به قول یکی از دوستان او تا وقتی پرسپولیس هست نام هادی هم در ذهنها میماند. اگر پرسپولیس امروز رها شود و از بین برود یاد شماره ۲۴ دوست داشتنیاش هم از ذهنها خواهد رفت.
سخت است اما باید حرکت کرد، باید به خاطر هادی حرکت کرد و دست جنباند، باید به خاطر او کار را زمین نگذاشت. هادی خودش اهل رخوت و سستی نبود. همیشه معروف بود به جنب و جوش. بازیکن انرژیکی بود و هر آنچه داشت در تمرین و مسابقه میگذاشت پس حتما حالا که از آن بالا تمرین همبازیانش را میبیند دوست ندارد ببیند یکی حال دویدن ندارد، یکی برایش سخت است که به توپ ضربه بزند و استارتها را شل برود. هادی از آن بالا هوای تیمش را دارد. حواسش هم به همه چیز هست. کمکاری با روحیات او نمیسازد و نمیتواند بپذیرد که حتی برای مرگش یکی برای پرسپولیس کم میگذارد.
اوضاع روحی بازیکنان پرسپولیس اصلا خوب نیست اما از حالا میتوان برای موفقیت یک هدف ویژه داشت. شادی هواداران، تلافی اتفاقات بد قبلی و البته رسیدن به جایگاه بهتر همیشه مهمترین اهدافی بوده که بازیکنان پرسپولیس برای بردهایشان پشت هم ردیف میکردند اما حالا همه آنها یک هدف مهم و کاملا ویژه هم دارند. حالا همه آنها برای هادی بازی میکنند تا روح کاپیتان در آرامش باشد. حالا میتوان هر استارت جناح راست را به خاطر هادی زد. حالا هر گلی را میتوان به هادی تقدیم کرد و برد را به او هدیه داد. همه اینها میتواند برای پرسپولیس و بازیکنانش انگیزه باشد. انگیزهای که میتواند سدی را بشکند و رودخانهای را پیش ببرد.
باور کنید انگیزه خوشحال کردن هادی میتواند بازیکنان پرسپولیس را خیلی زود منقلب کند. حالا آنها میدانند با بردهایشان دل کاپیتان را به دست میآورند و اگر نتوانستند در دوران حیاتش خوشحالش کنند با هر گل و هر پیروزی روحش را به آرامش ابدی نزدیکتر میکنند.
حالا همبازیهای او در پرسپولیس همه میخواهند هادی باشند و جای خالی او را پر کنند. برای پر کردن جای خالی کاپیتان رقابتی شروع میشود که وصف شدنی نیست. آنها فضای فوقالعاده صبح جمعه ورزشگاه آزادی و اتمسفر باورنکردنی بابل و کپورچال را دیدهاند. حالا میدانند بازیکن پرسپولیس بودن، محجوب بودن و خاطرات خوب ساختن برای هواداران چه جایگاه و شخصیتی به یک فوتبالیست میدهد. همه اینها برای بازیکنان پرسپولیس انگیزه شده. همه میخواهند مثل هادی تمرین کنند. مثل او استارت بزنند، مثل او منظم باشند، به حاشیه نروند، غر نزنند، از مصاحبه حاشیهای پرهیز کنند و دل به کار بدهند. از همه مهمتر اینکه حالا همه میخواهند بیشتر از قبل مسوولیتپذیر باشند. حالا همه آنها به خاطر به دوش کشیدن مسوولیت سنگین کاپیتانی و آنچه هادی را آزار میداد آگاه شدهاند و هر کس میخواهد بخشی از این مسوولیت را بردارد.
دوستان او در پرسپولیس میخواهند پاسخگوی هواداران باشند و آنقدر خوب کار کنند که حرف و حدیثی نماند. بازیکنان پرسپولیس به خاطر هادی انگیزه دارند و موفقیت را هدف گرفتهاند تا بردهایشان را به او تقدیم کنند. اصلا همین مرگ نابهنگام و دلخراش کاپیتان آنقدر به آنها انگیزه میدهد که از همین جایی که ایستادهاند قهرمانی را هدف بگیرند و برای شاد کردن دل هادی تا آخرین نفس برایش بجنگند.
باور کنید نام و یاد هادی هیچ وقت از ذهن پرسپولیسیها نخواهد رفت و دوستانش در مجموعه تیم هم هر کاری میکنند تا دل کاپیتان را به دست بیاورند. پس از همین امروز ببینید که عزم بازیکنان جزم شده تا درفشی را از رخوت دربیاورند و برای شکست صبا همقسم شوند. باور کنید کلید قهرمانی پرسپولیس همین مسوولیتپذیری بازیکنان است نه هیچ چیز دیگر. حالا همه می خواهند هادی باشند.
پ
ارسال نظر