اسنپ پی_استیکی داخلی
adexo3
۲۴۵۰۳
۵۰۵۷
۵۰۵۷
پ

بابک محمدی: بازيگران توان حفظ متن را هم ندارند

متاسفانه امروز بازيگري در تئاتر از مسير عادي خود خارج شده تا جايي كه برخي از بازيگران تئاتر ديگر حتي توانايي حفظ متن اجرا را نيز ندارند.

شرق: با يك تلفن قرار گفت‌وگو را گذاشتيم. «بابك محمدي» كه اين روزها با نمايش «پدرخوانده ناپلي» در ايرانشهر حضور دارد، در محوطه بيروني تماشاخانه با بازيگران گروهش صحبت و نكاتي را به آنها گوشزد مي‌كرد. پس دقايقي براي مصاحبه در اتاقي مستقر شديم. از همان جمله اول شيفتگي و ارادت اين كارگردان به ادوارد فيليپ، مشخص شد. محمدي كه حتي فارسي را با لهجه ايتاليايي صحبت مي‌كند، آنچنان به اين نويسنده علاقه دارد كه ناشناخته بودن او در ايران را عيب ما مي‌داند كه درباره او تحقيق نكرده‌ايم و مطلبي نخوانده‌ايم.

بابک محمدی: بازيگران توان حفظ متن را هم ندارند

اين نمايش، ماجراي پدر‌خوانده‌اي در شهر ناپل است كه همه عمر خود را صرف رفع اختلافات مردم و جلوگيري از خونريزي ميان آنان كرد. در حل و فصل يكي از اختلافات ماجرايي رخ مي‌دهد كه همه چيز را دگرگون مي‌كند. در اين نمايش مهدي سلطاني، پرستو گلستاني، هايده حائري، امير غفارمنش، مريم سعادت، كاظم هژيرآزاد، مجيد مشيري، نيما دهناد، محسن دين‌محمد، منصور ميرزا‌بابايي، سيما بخشنده و... نقش‌آفريني مي‌كنند. «پدرخوانده ناپلي» هر روز به جز شنبه‌ها، ساعت 20 به روي صحنه مي‌رود.

چرا يك متن از نمايشنامه‌نويسي را كه در ايران شناخته‌شده نيست، انتخاب كرديد؟

ادوارد فيليپ مرد بزرگي است. او نمايشنامه‌هاي متعددي را نوشته كه بسياري از آنها به فيلم تبديل شده است. در ايران هم برخي او را مي‌شناسند و تا آنجا كه من مي‌دانم يكي از نمايشنامه‌هایش به فارسي ترجمه شده است. او بهترين بازيگر، بهترين نويسنده و بهترين كارگردان است و از معدود هنرمنداني به شمار مي‌رود كه تمام اين ويژگي‌ها را يك‌جا دارد. او همچنين شاگردان بسياري را تربيت كرده است. متاسفانه در ايران بسياري از چهره‌هاي مطرح دنيا را نمي‌شناسند.

در ايران همچنان يكي از كتاب‌هاي چخوف «باغ آلبالو» ترجمه شده، در حالي‌كه ترجمه صحيح آن «باغ گيلاس» است. به هر حال معتقدم اگر كسي ادواردو فيليپ را نمي‌شناسد، عيب از اوست و از بزرگي اين نمايشنامه‌نويس چيزي كم نمي‌شود. نمايشنامه «پدرخوانده ناپلي» هم كه ما به روي صحنه آورديم از آخرين نوشته‌هاي اوست كه در ناپل آن را به نگارش درآورد و پس از آن به رم سفر كرد تا در آنجا زندگي كند و در همانجا هم مرد.

بابک محمدی: بازيگران توان حفظ متن را هم ندارند

به نظر مي‌رسد خيلي ادوارد را دوست داريد؟

او مرد بسيار بزرگي است. قرار بود من در گروه او، دستيارش شوم اما كار و مشغله‌هاي زندگي اين فرصت را به من نداد. اما پسر او همچنان در اين حوزه فعاليت مي‌كند. ادوارد انسان‌ها را خيلي دوست مي‌داشت و نمايشنامه‌هايي با مضامين كمدي- اخلاقي مي‌نوشت. چراكه ناپل شهر بسيار شلوغی با مردماني بي‌نظمي است و همين ۱۵ سال پيش بود كه براي اولين بار قانوني وضع شد كه اگر كسي چراغ قرمز را رعايت نكند، جريمه مي‌شود! بچه‌ها در ناپل هنوز با موش‌هاي خياباني بازي مي‌كنند و تمام تابستان در ناپل، هنوز وبا وجود دارد. اما ادوارد تمام اين سختي‌ها را تحمل كرد.

اين نمايشنامه پيام اخلاقي دارد، اما اثري از «كمدي» در آن ديده نمي‌شود!

چرا، در بيشتر بخش‌هاي آن كمدي وجود دارد، اما اين بستگي به دقت مخاطب دارد كه آنها را دريافت كند.

شايد اين مواردي كه به نظر شما كمدي است، در زبان ايتاليايي خنده‌دار است و در زبان و فرهنگ ايراني طنز محسوب نمي‌شود.

در اين نمايش طنزهايي كه امروز مردم به آنها مي‌خندند وجود ندارد. اينكه عده‌اي توي سروكله هم بزنند تا مخاطب را به خنده وادارند، در اين نمايشنامه نيست. در اين اثر طنز فاخري نهفته است كه ربطي به زبان و فرهنگ جغرافياي خاصي ندارد. ما در گذشته طنزهاي ارزشمندي از بزرگاني چون عبيد زاكاني داشتيم، اما امروز طنز ما با مشكلات فراواني روبه‌روست. به هرحال ادوارد اين توانايي را دارد كه همه را بخنداند. شيوه نگارش متن‌هاي ادوارد فيليپ به صورتي است كه با تمام افراد جامعه ارتباط لازم را برقرار مي‌كند زيرا نوشته‌هاي او تنها يك نمايشنامه نيست و از درون‌مايه‌هاي اجتماعي، اخلاقي و كمدي خاصی برخوردار است.

در اين ۴۰ نمايشنامه‌اي كه ادوارد نوشته است، متن ديگري وجود نداشت كه با فرهنگ ما نزديكي داشته باشد تا مخاطب كمدي- اخلاقي بودن اثر را راحت‌تر دريابد؟

به نظر من اين نمايشنامه بسيار مناسب بود. او متن‌هاي موفق بسياري دارد، اما براي مخاطب ايراني چندان جالب نيست. او داستاني درباره شب كريسمس دارد كه تماشاگر ايراني ممكن است نتواند با آن هم ارتباط برقرار كند. قطعا در اين ۴۰ نمايشنامه آثار ديگري هم بود كه مي‌شد آن را براي مخاطب ايراني به روي صحنه برد. اما همچنان معتقدم «پدرخوانده ناپلي» بيشتر با فرهنگ جامعه ما سازگاري دارد. احتمالا اگر من متن ديگري را انتخاب مي‌كردم شما باز هم اين ايراد را مي‌گرفتيد!

بابک محمدی: بازيگران توان حفظ متن را هم ندارند

شما پيش از اجراي نمايش در مصاحبه‌اي از اين اثر خيلي تعريف و روي كمدي- اخلاقي بودن آن تاكيد كرده بوديد. وقتي من نمايش را ديدم فكر كردم شايد خوب ترجمه نشده يا فاصله زيادي با فرهنگ غالب در جامعه دارد كه مخاطب كمدي بودن آن را درك نمي‌كند. نمايش «پدرخوانده ناپلي» دقيقا همان تصويري را كه ما از ايتاليا، مافيا و سيسيلي‌ها داريم به شكلي سطحي بازگو مي‌كند و حرف تازه‌تري براي مخاطب ندارد.

ما در اين نمايش وارد بخش آدم‌كشي نشديم. وقتي صحبت از مافيا مي‌شود بايد اين نكته را مورد توجه قرار داد كه مافيا چندين شاخه دارد. در اين اثر «پدرخوانده» نمايش كم و بيش در ناپل به همين شكل وجود داشته كه ادوارد آن را به رشته تحرير درآورده يا حداقل آرزو داشته كه چنين شخصيت‌هايي در ناپل وجود داشته باشند. وقتي صحبت از پدرخوانده مي‌شود همه انتظار آدم‌كشي دارند، اما او تنها پدرخوانده‌اي است كه خودش در انتهاي داستان مي‌ميرد. پدرخوانده ناپلي شخصيت بزرگي است كه با كدخدامنشي سعي مي‌كند مشكلات را حل و به مردم كمك كند و در همين راه جانش را هم از دست مي‌دهد. از ياد نبريم كه فيلم «پدرخوانده» با بازي مارلون براندو وامدار اين متن است.

اما اين كدخدامنشي در ابتداي نمايش ديده نمي‌شود و ما با مردي مواجه هستيم كه به اصطلاح «قلدر» است و از او انتظار رفتارهاي يك «پدرخوانده» نمي‌رود.

بله. اينها افراد قلدري هستند كه سواد چنداني هم ندارند. حتي در اواسط نمايش خود او اعتراف مي‌كند فقط جملات درشت روزنامه‌ها را مي‌تواند بخواند. اما زن پدرخوانده ناپلي هم در جايي از نمايش مي‌گويد كه او به شيوه خودش قانون و عدالت را اجرا مي‌كند. شخصيت اصلي نمايش در ابتدا از زنش به دليل سگ‌ها مي‌گذرد، چون حق را با سگ‌ها مي‌داند. اما در پايان مي‌بينيم كه از حق خودش در برابر دشمنش مي‌گذرد و حاضر به شكايت كردن از او نمي‌شود. اينها نشان مي‌دهد كه او بسيار باهوش است كه توانسته از چوپاني به اينجا برسد. از اين زاويه كه ادوارد نمايشنامه‌هايش را مي‌نويسد، كمتر كسي مافيا را به اين شكل مي‌شناسد.

با اين اشرافي كه شما به نمايشنامه‌ها و نگرش ادوارد داريد، چرا خودتان شخصيت اصلي قصه را بازي نكرديد؟

البته بسياري از دوستان هم به من گفتند كه خودم در اين نمايش بازي كنم، اما من ترجيح دادم اين كار را نكنم.

بابک محمدی: بازيگران توان حفظ متن را هم ندارند

به نظر مي‌رسد زمان تمرين هم بسيار كم بوده، چون برخي از بازيگران در تلفظ اسامي مشكل داشتند.

براي اينكه اسم‌هاي ايتاليايي بسيار سخت است. به‌ويژه اسم‌هاي ناپلي كه ديوانه‌كننده هستند. ضمن اينكه خود ادوارد اين نمايشنامه را در مدت دو، سه سال نوشته است بنابراين گروه بايد حداقل شش ماه تمرين كند. اما ما كمتر از يك ماه و آن هم فقط صبح‌ها تمرين مي‌كرديم. ما در اروپا وقتي نمايشي را تمرين مي‌كنيم، از روز اول با دكور ثابت خود نمايش كار مي‌كنيم و همه بازيگران لباس‌هاي اصلي نمايش را مي‌پوشند.

خب با وجود اين مشكل چرا اسامي را عوض يا مخفف نكرديد تا تلفظ آنها براي بازيگران هم راحت‌تر باشد؟

نه. من هيچ وقت در متن دست نمي‌برم و آن را تغيير نمي‌دهم. اگر قرار باشد متن كسي را عوض كنم، خب خودم نمايشنامه مي‌نويسم. وقتي شما متني را انتخاب مي‌كنيد، يعني اينكه آن را دوست داشتيد. البته اين راهم بگويم كه ما اين متن را خيلي كوتاه كرديم.

گفتيد كه كمي متن را كوتاه كرديد. آيا تغييرات ديگري هم از سوي مسوولان اعمال شد؟

نه. خوشبختانه متن با همان مقداري كه ما كوتاه كرديم، تاييد شد. ما هم اين تغييرات را بيشتر براي درك بهتر مخاطب اعمال كرديم. مافيا در ايتاليا به شيوه خاصي صحبت مي‌كنند كه معمولا با متلك‌هايي همراه است. مثلا مي‌گويند: به فلان جا برو، فردا هم دير است. اين جمله يعني امروز به آنجا برو. اما مافيا آن را در لفافه بيان مي‌كند.

ولي به نظر مي‌آيد كه نمايش به يك دراماتورژي نياز دارد. چون شما به دليل وفاداري به متن، آن را مو به مو اجرا كرديد و همين باعث شده تا مخاطب كمدي- اخلاقي بودن آن را به خوبي درك نكند. در حالي‌كه مي‌شد ادبيات آن را كمي به فضاي امروز نزديك كرد تا تاثير بيشتري در تماشاگر داشته باشد.

دقيقا چه بخش‌هايي مدنظر شماست؟

بابک محمدی: بازيگران توان حفظ متن را هم ندارند

مثلا حضور پسران شخصيت اصلي داستان چندان پررنگ نبود و اگر تنها به اسم آنها اكتفا مي‌شد، در كليت داستان خللي ايجاد نمي‌شد.

نه! آنها نقش بسيار مهمي داشتند و بايد حتما در نمايش حضور پيدا مي‌كردند. متن‌هاي ايتاليايي و فرانسوي زياد پرسوناژ دارند. البته من دوست داشتم، مي‌توانستم نمايش را با بازيگران كمتري روي صحنه ببرم و اگر بخواهيم اين‌گونه به نمايشنامه نگاه كنيم، موارد بسياري براي حذف پيدا مي‌كنيم. ضمن اينكه ادوارد فيليپ اين نمايشنامه را در ۱۹۶۰ نوشته است و ما هم مواردي را كه لازم بود، كم كرديم، اما بيش از اين نمي‌توانستيم در متن دست ببريم.

اما الان خودتان گفتيد كه چون اين متن برای ۱۹۶۰ است، ممكن است مخاطب امروز آن را به خوبي درك نكند.

بله. اما ما از نظر فرهنگي از اروپا عقب‌تر هستيم. البته معدود افرادي هستند كه موفق بودند و در كارشان پيشرفت كردند، اما در كل درك تئاتر، درك موضوع، رفتن به تئاتر ما با اروپايي‌ها فرق مي‌كند. از سوي ديگر مردم ما نمايشنامه‌هايي از اين دست را مثلا بهتر از مردم كشور آلمان درك مي‌كنند و مي‌فهمند. اين مساله در مورد بازيگران ما هم صدق مي‌كند كه نمايشنامه‌هاي ايتاليايي را بهتر از بازيگران برخي كشورها بازي مي‌كنند.

چرا هميشه متن‌هاي خارجي را انتخاب مي‌كنيد؟

براي اينكه هر وقت من متني مي‌نويسم، مجوز اجرا نمي‌گيرد.

خيلي‌ها مي‌گويند وقتي متن خارجي را انتخاب كنند، راحت‌تر مي‌توانند حرف‌شان را بزنند، چون حساسيت‌ها روي متن خارجي كمتر است. شما با اين نظر موافقيد؟

نه، من اين طور فكر نمي‌كنم. چون من حرف‌هايم را مي‌زنم و گاهي به همه هم برمي‌خورد. ضمن اينكه بعضي متن‌ها جنبه بين‌المللي دارند و هر زماني مي‌توان آنها را اجرا كرد.

دكور نمايش بسيار شكيل و تجملاتي است. اما كاركرد چنداني ندارد و اگر شما چشم‌هايتان را ببنديد باز همان دريافت را از اثر داريد و دكور تاثيري در درك ما از نمايش ندارد. چه اصراري به استفاده از اين همه مبلمان امروزي در كار داشتيد؟

بابک محمدی: بازيگران توان حفظ متن را هم ندارند

دكور، نور و... در تئاتر فقط در پنج دقيقه اول مي‌تواند تاثيرگذار باشد. كساني كه فكر مي‌كنند دكور بايد خيلي موثر باشد، اشتباه مي‌كنند. دكور اين نمايش خانه‌اي را نشان مي‌دهد كه در آن اتفاقاتي مي‌افتد. در اين نمايش كلام و بازي نقش مهمي دارد و نمي‌توان دكور را زياد به بازي گرفت چون مكان نقشي ندارد و اين افراد هستند كه در اين نمايش سرنوشت‌ساز مي‌شوند. معتقدم در تئاتر كلام، داستان و بازي‌ها نقش اساسي دارند و نور و دكور نقش چنداني را ايفا نمي‌كنند. البته ما تلاش كرديم فضاي خانه پدرخوانده ناپلي به خانه‌هاي مردم ايتاليا كه در شهر ناپل زندگي مي‌كنند، شباهت داشته باشد.

وسايل خانه بيشتر شبيه مبلماني است كه مردم امروز از آن استفاده مي‌كنند. واقعا در سال ۱۹۶۰ در ايتاليا خانه‌ها اينقدر مجلل بودند؟

در ناپل خانه‌هاي قديمي خيلي اشرافي وجود دارد، چراكه مردم به زرق و برق علاقه زيادي دارند. حتي لباس‌هايي كه در تن بازيگران مي‌بينيد، هنوز در ناپل استفاده مي‌شود.

اما تصويري كه حياط خانه را نشان مي‌دهد، خيلي روستايي است و كسي گمان نمي‌كند كه شايد در اين خانه‌ها، چنين وسايلي وجود داشته باشد. فكر نمي‌كنيد اين تضاد براي مخاطب غيرقابل باور باشد؟

اينجا خانه تابستاني پدرخوانده است. اما در نهايت اغراق و مبالغه بخشي از زندگي ناپلي‌هاست و پولدارهاي كم‌سواد اين‌گونه زندگي مي‌كنند.

بازيگران نمايش از همان ابتدا همين گروه بودند؟

اين روزها براي اجراي متن‌ها و سالن‌هاي بزرگ انتخاب بازيگر دشوار است زيرا بسياري از دوستان ما سال‌هاست كه از صحنه تئاتر دور هستند و اين امر باعث شده حفظ كردن متن نيز تا حدودي برايشان دشوار شود. بازيگراني را كه براي بازي در نمايش «پدرخوانده ناپلي» انتخاب كردم از جمله افرادي هستند كه دغدغه و تجربه تئاتر را دارند و در اجراي نقش‌هاي مختلف توانمند هستند. دو سال پيش من با سيما تيرانداز صحبت كردم كه او هم در اين نمايش بازي كند. اما متاسفانه چون از پيش قراردادي بسته بود، نتوانست به گروه ما بپيوندد. يكي از چالش‌هاي بزرگ تئاتر ايران در سال‌هاي آينده، كمبود بازيگران حرفه‌اي در تئاتر است. حرفه بازيگري در ايران نيازمند تاسيس مدارسي خاص در اين رشته است تا علاقه‌مندان از دوران كودكي در آن تحصيل كنند، به تئاتر بيايند و سپس به سينما بروند اما متاسفانه امروز بازيگري در تئاتر از مسير عادي خود خارج شده تا جايي كه برخي از بازيگران تئاتر ديگر حتي توانايي حفظ متن اجرا را نيز ندارند.

شما تجربه كار در ايران و خارج از كشور را داريد. كار كردن چه تفاوت‌هايي دارد؟

كار در ايران بسيار مشكل است. اما آنجا كارها به شكل معمولي پيش مي‌رود. مشكل سينما و تئاتر ما فقط مديران هنري نيستند بلكه اين مشكلات به خود ما برمي‌گردد. در كشورهاي خارجي مثل آلمان بازيگران ديالوگ‌هايشان را حفظ مي‌كنند و بعد سر تمرين حاضر مي‌شوند كه اين كمك بسيار بزرگي به كارگردان است چون فقط مشكلات موجود را برطرف مي‌كند، اما در ايران بازيگر سر تمرين ديالوگ‌ها را حفظ مي‌كند. از طرف ديگر مديران تماشاخانه ايرانشهر همكاري خوبي با ما داشتند، اما ما سالن تمرين اختصاصي نداشتيم و مجبور بوديم با دكور نمايشي كه آن زمان در حال اجرا بود، تمرين كنيم. بازيگران ما براي اولين بار در شب اول اجرا با دكور نمايش روي صحنه رفتند.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج