ماجرای تاریخی مرگ بابک خرمدین در مبارزه با خلافت عباسی
بابک رهبر یک شورش بزرگ و طولانیمدت علیه خلافت عباسی بود که از سال ۸۱۶ تا ۸۳۷ میلادی، یعنی بیش از دو دهه، به طول انجامید. جنبش او، معروف به «خرمدینان»، گروههای مختلفی از مردم را که از ستم اعراب به ستوه آمده بودند، با ترکیبی از عناصر ملیگرایانه و مذهبی بسیج کرد.
عصر ایران: بابک خرمدین، یکی از برجستهترین و نمادینترین چهرههای مقاومت ایرانی در برابر سلطه بیگانگان در اوایل قرون وسطی به شمار میرود. او که در حدود سالهای ۷۹۵ تا ۷۹۸ میلادی در روستای بلالآباد، نزدیک اردبیل در آذربایجان به دنیا آمد، در دورانی رشد کرد که این منطقه تحت کنترل خلافت عباسی قرار داشت اما همچنان سرشار از سنتهای غنی ایرانی پیش از اسلام بود.
به گزارش تیردادنامه، بابک رهبر یک شورش بزرگ و طولانیمدت علیه خلافت عباسی بود که از سال ۸۱۶ تا ۸۳۷ میلادی، یعنی بیش از دو دهه، به طول انجامید. جنبش او، معروف به «خرمدینان»، گروههای مختلفی از مردم را که از ستم اعراب به ستوه آمده بودند، با ترکیبی از عناصر ملیگرایانه و مذهبی بسیج کرد.
این قیام که از پایگاه مستحکم او در قلعه بذ (قلعه بابک امروزی) در دل کوههای آذربایجان رهبری میشد، بارها لشکریان عباسی را شکست داد و نفوذ خود را تا مناطقی مانند اصفهان و همدان گسترش داد. بابک با تأکید بر احیای فرهنگی ایران، بهبود حقوق زنان و توزیع عادلانه زمین، توانست حمایت گسترده دهقانان و سایر ناراضیان را جلب کند و به کابوسی برای خلفای عباسی تبدیل شود.
قلعه بذ (قلعه بابک امروزی)
ماجرای مرگ بابک خرمدین
پس از بیش از بیست سال مقاومت سرسختانه، سرانجام حلقه محاصره بر بابک و یارانش تنگتر شد. خلیفه المعتصم، که از شکستهای پیدرپی به ستوه آمده بود، یکی از برجستهترین ژنرالهای خود به نام افشین را در سال ۸۳۵ میلادی مأمور سرکوب این شورش کرد. افشین با به کارگیری تاکتیکهای نوین جنگی، بازسازی قلعههای مسیر، استفاده از جاسوسان و حفر خندق، به تدریج نیروهای بابک را تضعیف کرد. در نهایت، در تاریخ ۱۵ اوت ۸۳۷ میلادی، قلعه بذ پس از یک حمله جسورانه و صعود از دیوارها، به دست نیروهای عباسی سقوط کرد.
بابک به همراه خانواده و تعدادی از جنگجویانش موفق به فرار شد و قصد داشت خود را به قلمرو بیزانس برساند. اما در میانه راه و در حالی که از گرسنگی در مضیقه بود، به یکی از شاهزادگان ارمنی به نام سهل بن سنباط پناه برد. این شاهزاده ارمنی با خیانت به او، بابک را در ازای دریافت پاداشی معادل صد هزار درهم، در تاریخ ۱۵ سپتامبر ۸۳۷ به افشین تحویل داد. برادرش، عبدالله، نیز به شیوهای مشابه دستگیر شد. گفته میشود وقتی پیشنهاد عفو خلیفه به بابک داده شد، او با قاطعیت پاسخ داد:
«بهتر است تنها یک روز به عنوان یک حاکم زندگی کنم تا چهل سال به عنوان بردهای ذلیل!»
بابک به شهر سامرا، پایتخت جدید عباسیان، منتقل شد. ورود او در ۴ ژانویه ۸۳۸ میلادی صورت گرفت و در ۷ ژانویه، مراسمی برای تحقیر عمومی او ترتیب داده شد. او را در حالی که لباسهای زربفت و کلاه بر سر داشت، بر روی یک فیل نشاندند و در شهر گرداندند. اعدام او به شکلی هولناک و وحشیانه طراحی شده بود تا درس عبرتی برای تمام پیروان و مخالفان خلافت باشد. ابتدا، دستها و پاهای او را در مقابل چشمان مردم قطع کردند. یکی از ماندگارترین افسانهها درباره این لحظه، حکایت از آن دارد که بابک با خون جاری از بدنش، صورت خود را آغشته کرد تا زردی چهرهاش که ناشی از خونریزی بود، پنهان بماند و دشمنان ضعف او را نبینند؛ عملی که نماد نافرمانی از دشمن، مقاومت و استقامت او تا آخرین لحظه حیات شد.
پس از قطع اعضا، او را زنده به دار آویختند. برخی منابع تاریخی جزئیات تکاندهندهتری را ذکر کردهاند؛ از جمله اینکه او را در پوست گاو تازهای دوختند که شاخهایش در سطح گوشهای او قرار داشت. با خشک شدن تدریجی پوست در زیر آفتاب، جمجمه او به آرامی خرد میشد؛ روشی نمادین که اوج قساوت و سلطه عباسیان را به نمایش میگذاشت. سر بریده او برای نمایش در شهرهای مختلف فرستاده شد و بدنش در حومه سامرا بر دار باقی ماند. برادرش عبدالله نیز با سرنوشتی مشابه در بغداد روبرو شد.
جدول زمانی رویدادهای کلیدی در زندگی و شورش بابک
علیرغم وحشیگری بیحد در اعدام بابک، میراث او به عنوان مدافع هویت ایرانی در تاریخ و فرهنگ عامه ایران پایدار ماند. مرگ او شاید به شورش اصلی پایان داد، اما الهامبخش مقاومتهای بعدی ایرانیان شد. داستان بابک که در آثاری چون «سیاستنامه» نظامالملک نیز حفظ شده، نمادی از پایداری در برابر ظلم و تلاش برای حفظ هویت فرهنگی است. امروزه، او به عنوان یک مبارز آزادیخواه شناخته میشود که در برابر محو فرهنگی و ستم بیگانگان ایستادگی کرد و ویرانههای قلعه او همچنان گواهی بر این فصل حماسی از تاریخ ایران است.
نظر کاربران
روحش شاد خدایش بیامرزد
روح پاک دلاور سرزمینم شاد