۴۰۴۸۴۶
۵۰۱۰
۵۰۱۰
پ

نفت چگونه مدیران را فلج می کند؟

رویای توسعه یافتگی، رویای بزرگی است که همه کشورهیا جهان آن را در سر می پرورانند. شاید در نگاه اول توسعه یافتن امری ساده و قابل دسترس باشد، اما تجربه سال های بلندمدت اقتصاد کشورهای جهان نشان می دهد که توسعه یافتگی نه تنها ساده نیست بلکه هیچ وابستگی ای به ذخایر و منابع زیرزمینی ندارد.

فصلنامه همشهری اقتصاد - دکتر بهمن آرمان: رویای توسعه یافتگی، رویای بزرگی است که همه کشورهیا جهان آن را در سر می پرورانند. شاید در نگاه اول توسعه یافتن امری ساده و قابل دسترس باشد، اما تجربه سال های بلندمدت اقتصاد کشورهای جهان نشان می دهد که توسعه یافتگی نه تنها ساده نیست بلکه هیچ وابستگی ای به ذخایر و منابع زیرزمینی ندارد.
کشورهای صاحب نفت و منابع مانند آن در دست کشورهایی هستند که برنامه های توسعه ای را از دیربار آغاز کرده و بسیاری از آن ها همچنان در پیچ و خم توسعه مانده اند.
نه این که کشورهای صاحب منابع طبیعی و ذخایر نفتی توسعه یافته نباشند، کشورهایی وجود دارند که صاحب منابع طبیعی بوده و از دروازه توسعه هم عبور کرده اند، اما بیشتر این کشورها که رویای بزرگ توسعه یافتگی را در سر می پرورانند، به یکباره با مجموعه مشکلاتی مانند افزایش بدهی های خارجی، کاهش رشد اقتصادی و رشد اقتصادی منفی، افزایش بیکاری، کاهش تولید و افزایش واردات مواجه شده اند.
جالب آن است که تجربه مشابهی برای همه کشورهای بررسی شده رخ داده است. کتاب «معمای فراوانی؛ رونق های نفتی و دولت های نفتی» به قلم «تری لین کارل» با ترجمه «جعفر خیرخواهان» است که حال و روز کشورهای نفتی را به خوبی بیان می کند.
پنج کشور مورد مطالعه این کتاب که شامل ایران، نیجریه، الجزایر، ونزوئلا و اندونزی می شود، تقریبا تجربه یکسانی داشته و به جز اندونزی، دچار بحران های سیاسی هم زمان با بحران اقتصادی نیز شده اند.
متاسفانه کشور ما در سال های گذشته با توجه به درآمدهای زیاد نفتی نه تنها از دروازه توسعه عبور نکرد بلکه کج روی در سیاست های اقتصادی دولت، مسیر توسعه را دشوارتر هم کرد.
نفت چگونه مدیران را فلج می کند؟
در این کتاب نویسنده سرفصل های مهمی چون کالاها، رونق ها و دولت ها، شکل گیری دولت نفتی، نفت و تغییر رژیم، تاثیرات گنجه سرشار، سیاست رانت جویی، از رونق به رکود، تاثیر رونق های نفتی بر کشورهای صادرکننده نفت و... را بررسی کرده است.
کتاب «معمای فراوانی؛ رونق های نفتی و دولت های نفتی» رساله ای درباره بیماری فلج مغزی است که مقامات تصمیم گیری که بر کشورهای نفت خیزی مانند ونزوئلا، نیجریه یا... حکومت می کنند، گرفتار آن می شوند. یک تئوری اقتصادی تحت عنوان بیماری هلندی قصد دارد تا این شرایط فلاکت بار پس از رونق را توضیح دهد، اما موضوعی که به آن پرداخته نشده است این سوال است که چرا دولت های کشورهای نفتی، مسیری را انتخاب می کنند که منجر به بیماری هلندی می شود؟
کارل در بخش های مختلف کتاب نشان می دهد که مسیری از انتخاب ها طی تاریخ این کشورها، انتخاب ها در آینده را محدود می کند و باعث می شود تا دولت های کشورهای صادرکننده نفت، در زمان رونق نفتی، با مجموعه محدودی از انتخاب ها مواجه باشند، اما این که چرا کشورهای صادرکننده نفت رفتار یکسانی را از خود نشان داده اند، به همان مسیر انتخاب کشورها باز می گردد و از دیدگاه نویسنده، ارتباط مستقیمی با نحوه دولت سازی مدرن در این کشورها دارد.

به صورتی که در بیشتر کشورهای نفتی، دولت سازی مدرن یک هم زمانی تاریخی با کشف نفت داشته است و از این رو، ورود شرکت های قدرتمند بین المللی نفتی در این کشورها که هم زمان با دولتی ضعیف بود، به همراه عدم نیاز دولت ها به مالیات ستانی و سایر عواملی که در کتاب به خوبی به آن ها پرداخته شده است، باعث شد تا دولت های نفتی اقتدار کافی نداشته باشند، هر چند که حوزه اختیارات دولت در این کشورها بسیار زیاد بود، اقتدار کمی وجود داشته و در نتیجه تناسبی بین حوزه، اختیارات و اقتدار دولت وجود نداشته است.
بررسی های نویسنده نشان می دهد که دو ویژگی مشترک بین همه کشورهای صادرکننده نفت یعنی هم زمانی کشف نفت و دولت سازی مدرن و هم چنین این که رانت نفت در اختیار دولت است، از مهم ترین عواملی است که انتخاب های سیاست گذاران در این کشورها در زمان رونق نفتی را به یک دیگر شبیه می کند.
در نهایت در فصل آخر از بخش سوم، نویسنده به مقایسه نظام های دیکتاتوری و دموکراسی در کشورهای نفتی پرداخته و با مقایسه دو مورد ایران و ونزوئلا نشان می دهد که در پی یک رونق نفتی و نابسامانی های پس از آن، از آن جایی که در دیکتاتوری راه حل قانونی برای جانشینی وجود ندارد، احتمال انقلاب محتمل تر است تا در دموکراسی.
اگر خواننده به دنبال یافتن پاسخی برای توسعه نیافتگی کشورهای صاحب منابع طبیعی باشد می تواند با مراجعه به این کتاب و بررسی سه بخش مهم و اصلی کتاب سوال خود را پاسخ دهد. کشورهایی که منابع عظیمی دارند اما با وجود این منابع، در دسته کشورهای فقیر یا کشورهایی با برنامه های توسعه ای شکست خورده هستند.
شاید بتوان نقطه عطف کتاب را بررسی، تحلیل و مورد کاوی اتفاقات و حوادث بازه زمانی ۱۹۷۰ میلادی (۱۳۹۴ شمسی) دانست. در این دهه میلادی کشورهای دارای منابع طبیعی به خصوص نفت تجربه تازه ای را در اقتصاد خود داشتند.
نفت چگونه مدیران را فلج می کند؟
در سال 1973 میلادی (1352 شمسی) اعضای سازمان کشورهای صادرکننده نفت ممنوعیت و تحریم نفت را اعلام کردند، اما یک سال بعد تحریم ها پایان یافت و قیمت نفت از بشکه ای 3 دلار به حدود 12 دلار افزایش پیدا کرد. بحران نفت یا به عبارتی شوک نفتی تاثیرات و عواقب کوتاه مدت و بلندمدت بسیاری را روی سیاست های جهانی و نیز اقتصاد جهانی گذاشت که بعدها تحت عنوان اولین شوک نفتی خوانده شد که در ادامه بحران نفت 1979 میلادی (1358 شمسی) به دومین شوک نفتی تغییر نام یافت.
در این کتاب این دوران به صورت ویژه ای بررسی شده و کشورهای دارای ذخایر نفتی به تفکیک موقعیت تحلیل شده اند. این کتاب با بررسی این دوران، دلایل توسعه نیافتگی این کشورها را بیان می کند.

نفرین منابع یا معمای فراوانی چیست؟
جعفر خیرخواهان: معمای فراوانی یا نفرین منابع می خواهد به این پرسش پاسخ دهد که چرا عملکرد اقتصادی همه کشورهای نفت خیز بزرگ با کمبود سرمایه، به استثنای نروژ بدتر شد.

آیا منابع طبیعی و خدادادی مانند نفت، گاز، مس، الماس و طلا، نفرین طبیعت یا موهبت و نعمت طبیعت هستند؟ شواهد تجربی تاریخی نشان می دهد که هر دو حالت امکان پذیر است، اگرچه بیشتر کشورها برخلاف آن چه انتظار می رفت نتوانستند بهره مناسبی از این منابع ببرند.
پرسش مهم این است که چه تفاوتی بین این دو گروه کشور برنده و یا بازنده از داشتن منابع طبیعی وجود دارد. تفاوت بزرگ به حوزه اقتصاد سیاسی یا وجود نهادهای خوب و بد و حاکم بودن یا نبودن قانون و به دنبال آن شیوع فساد ربط پیدا می کند. کشورهای برنده آن هایی بودند که موفق به استقرار نهادهای مناسب از جمله قواعد بودجه ای و انضباط مالی شدند که استفاده از ثروت منابع را در جهت منافع عمومی بلندمدت جامعه مهار کرد.
هنگامی که در دهه 1970 قیمت نفت در مدتی کوتاه چند برابر شد و کشورهای صادرکننده نفت شاهد رشد شدید درآمدهای خود بودند رهبران و مردمان این کشورها تصور می کردند که مسیر رسیدن به رشد و توسعه اقتصادی پایدار به راحتی برایشان هموار و کوتاه شده است، اما بسیاری از این کشورها به جای بهره مندی از ثروت منابع طبیعی، گرفتار نفرین منابع طبیعی شدند. معدود کشورهایی مانند نروژ (نفت)، شیلی (مس) یا بوتسوانا (الماس) موفق شدند به عملکرد قابل قبولی دست یابند.
آیا مقصر آن گونه که گفته می شد بیماری هلندی است که با ورود ارز به خزانه کشور، باعث تقویت نرخ ارز واقعی می شود و قدرت رقابتی بخش های غیرنفتی را کاهش می دهد؟ یا که ثروت و وفور منابع باعث می شود تا کارآفرینی مولد سودجویانه به صورت طبیعی به سمت فعالیت های رانت جویانه ناکارای اجتماعی سوق یابد؟
چه میزان از ترسیم این یا آن سرنوشت به کیفیت نهادها، حاکمیت قانون و درجه توسعه قضایی کشور بستگی دارد؟ آیا ثروت منابع کشور به شکل فساد، تصرف رانت و جنگ های داخلی به قیمت گسترش نابرابری و فقر به تارج می رود؟ آیا رونق منابع نفتی باعث ماندگاری سیاست های بد ناپایدار به مدت طولانی می شود؟ آیا با توجه به محدودبودن و تمام شدن ثروت طبیعی، این منابع نباید در سایر دارایی های مولد به حد کافی سرمایه گذاری شود؟
نفت چگونه مدیران را فلج می کند؟
تجارب متنوع از کشورهای صاحب منابع طبیعی
روایت ها از نفرین منابع برای کشورهای زیادی در دسترس است، اما حیرت آورترین آن ها شاید کشور نیجریه باشد. درآمد نفتی سرانه در نیجریه از ۳۳ دلار در سال ۱۹۶۵ به ۳۲۵ دلار در سال ۲۰۰۰ افزایش یافت، اما درآمد سرانه کشور از هنگام استقلال آن در ۱۹۶۰ همچنان به میزان ۱۱۰۰ دلار برابری قدرت خرید ثابت باقی ماند و نیجریه را در بین ۱۵ کشور فقیر جهان جای داد.
بین ۱۹۷۰ و ۲۰۰۰ بخشی از جمعیت که با کمتر از یک دلار در روز زندگی می کردند از ۲۶ درصد به ۷۰ درصد افزایش یافت. در سال ۱۹۷سهم درآمدی ۲ درصد بالایی با ۱۷ درصد پایینی برابر بود، اما در سال ۲۰۰۰ سهم درآمدی همان ۲ درصد بالا با سهم درآمدیی ۵۵ درصد پایینی برابر شد.
روشن است که صادرات عظیم نفت به نفع مردم عادی نیجریه نبود. اگرچه نیجریه رشد سریع سرمایه فیزیکی ۷ درصدی در سال را از زمان استقلال تجربه کرد، از کاهش ۱.۲ درصدی بهره وری کل عوامل در سال رنج می برد. بهره برداری از ظرفیت کارخانجات صنعتی موجود به حدود یک سوم رسید. بنابراین دوسوم ظرفیت که بیشتر متعلق به صنایع و شرکت های در مالکیت دولت بود، خالی ماند.
دیکتاتوری های نظامی یکی پس از دیگری ثروت نفت نیجریه را غارت کردند و نیجریه به خروج مقادیر عظیم ثروت افشان شده به خارج مشهور شده است. ثروت نفت عرصه سیاست و حکمرانی را در نیجریه به نحو اساسی تغییر داده است. در این جا ساده لوحانه است اگر بخواهیم عملکرد اقتصادی خراب نیجریه را با مشکل بیماری هلندی یا تقویت پول ملی در برابر پول های خارجی که باعث بدتر شدن قدرت رقابتی بخش صادرات غیرنفتی می شود، تبیین کنیم.
سایر صادرکنندگان نفت از ایران، ونزوئلا و لیبی گرفته تا الجزایر و عراق رشد منفی را در چند دهه گذشت تجربه کردند. مجموع کشورهای اوپک کاهش تولید ناخالص ملی سرانه را تجربه کرد، در حالی که سایر کشورهای جهان از رشد آن برخوردار شدند. پس فساد سیاسی و اقتصای و اعطای مجوزهای انحصاری و وارداتی و سایر امتیازات خاص به نورچشمی ها و رفقا و نه بیماری هلندی باید دلیل اصلی باشد که چرا عملکرد بلندمدت اقتصادهای نفتی بد بوده است.

چرا نفرین منابع داریم؟
معمای فراوانی یا نرین منابع می خواهد به این پرسش پاسخ دهد که چرا عملکرد اقتصادی همه کشورهای نفت خیز بزرگ با کمبود سرمایه، به استثنای نروژ بدتر شد. پاسخ به ناتوانی نظام اداری و تضعیف ظرفیت حکومت در اداره امور جامعه و در خدمت تولدی بودن بر می گردد.
رانت منابع، دموکراسی و کیفیت حکمرانی را تضعیف می کند چون ارزش در قدرت باقی ماندن را بالا می برد و سیاستمداران را تشویق به گسترش بی حساب و کتاب بخش عمومی و بوروکراسی دولتی و ایجاد مشاغل غیرمولد و توزیع یارانه های ناکارآمد به جامعه می کند.
رونق منابع نفتی، کارآفرینان مولد را به صورت طبیعی تشویق می کند تا استعداد خود را به سمت به چنگ آوردن بخشی از رانت های خلق شده هدایت کنند به جای این که راسا تصمیم به خلق ثروت بگیرند.
در کشورهای نفتی که دموکراسی نابالغ داشته و فشار برای هزینه کرد سریع منابع زیاد است، دولت بر سر قدرت از ترس این که وجود ذخیره شده را رقیب سیاسی در آینده خرج کند اقدام به مصرف غیربهینه آن ها در زمان حال می کند، اما در کشورهایی که احزاب مردمی با دیدگاه های متکثر و جامعه مدنی قوی وجود داشت حکومت ها، نهادهای موافق تولید و دوستانه و مکمل بازار ایجاد کردند و اجازه ندادند رانت نفت مستقیم و سریع به اقتصاد تزریق شود.
به بیان دیگر اگر نهادهای یک کشوری قوی باشند، نظام قضایی با کارایی کار می کند و شفافیت بسیار بالاست. رانت جویی بازده پایینی دارد و رانت منابع به شکل فساد و تبعیض و معاملات و قراردادهای پنهانی بر باد نمی آورد.
نفت چگونه مدیران را فلج می کند؟
ماجرای فیل های سفید
کشور ونزوئلا نمونه دیگری از بهره برداری نادرست رانت نفتی بوده است که در غیاب نهادهای نظارت و بازبینی رفتار دولت ها، کشور را به سمت سیاست های پوپولیستی ضدتولیدی کشاند. درآمد عظیم نفتی، حس کاذب امنیت در سیاستمداران ایجاد کرد و آن ها را تشویق به سرمایه گذاری در پروژه هایی کرد که غیرضروری بودند (فیل های سفید).
سیاست های بد را با جبر و دستور حفظ کردند و لباس دولت های رفاه با توزیع تسهیلات یارانه ای را بر تن کردند که انجام چنین وعده وعیدها و ریخت و پاش هایی با کاهش درآمد نفتی ناممکن بود. سیاستمداران که رانت عظیم حاصل از صادرات و فروش نفت چشم شان را خیره و کور می کند سیاست های مشوق رشد، تجارت آزاد و مدیریت صرفه جویانه در شرایط محدودیت منابع را نمی بینند.
بخش خصوصی هم که خواهان حمایت های مختلف است با اجرای سیاست جانشینی واردات و بالا بردن دیوار تعرفه ای، سهمیه گذاری واردات و یارانه به تولید به شکل گلخانه ای فعالیت می کنند.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج