اسنپ پی_استیکی داخلی
adexo3
۵۷۴۷۲۶
۵۰۱۱
۵۰۱۱
پ

طنز؛ تاکسی‌/درمی در چهار اپیزود

-خلاصه الانم‌رو نبین که توی این گرما نشستم پشت رل و هی دنده عوض می‌کنم. مملکت نیست که داداش! من دکترای فیزیک الکترون دارم از دانشگاه شیکاگو... اما خب...

علی مسعودی‌نیا در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

اپیزود اول: اتم‌متم نداشتیم

-خلاصه الانم‌رو نبین که توی این گرما نشستم پشت رل و هی دنده عوض می‌کنم. مملکت نیست که داداش! من دکترای فیزیک الکترون دارم از دانشگاه شیکاگو... اما خب...

-الکترون خالی خالی یا فیزیک اتمی؟

-بعله... تو دنیا فقط هفت نفر این رشته رو خوندن. اتم‌متم که یه چیز دیگه‌ا‌س. من فیزیک الکترون خوندم، داداشم فیزیک پروتون، الان آبجیم هم داره فیزیک نوترون میخونه.

-عجب! بعد وقتی خونه‌اید همدیگه رو جذب و دفع نمی‌کنید؟

-پیاده‌ شو تا هسته‌ا‌ت رو نشکافتم!

اپیزود دوم: درباره مَلی

-من هم داداش شغلم این نبود. یه بی‌وجدانی زندگیم رو آتیش زد، ما هم شدیم مسافرکش.

-چی بود شغل شریفتون؟

-من تو کار سینما بودم. اون بی‌وجدان‌رو می‌شناسی شما هم...

-کی؟

-اصغر فرهادی... یه طرح بهش دادم به اسم «درباره ملی». فیلمش‌رو ساخت و اووووه! ببین الان کجاهاست. من تو نیویورک درس سینما خونده‌ا‌م. همین کریستوفر نولان استاد ما بود. همین فرهادی اون موقع تو تلویزیون داشت «روزگار جوانی» می‌ساخت.

-ای بابا! چه روزگاری شده... عوضش با آبرو زندگی کردید. ایشالا اسکار بهترین دست‌فرمون رو بگیرید.

-پیاده میشی یا پیاده‌ات کنم؟

-طبیعتا پیاده میشم. گلدن گلوب عالی مستدام!

اپیزود سوم: سوته‌دلشدگان

-اینم شده وضع ما... کلاچ... ترمز... کلاچ... ترمز... حقم رو نخورده بودن داداش، الان اون بالابالاها بودم... کار من این نیست اصلا...

-چی بود کارتون؟

-شجریان‌رو می‌شناسی؟

-به طور قطع!

-شاگرد من بود... خدا رحمت کنه خانم قمرالملوک وزیری رو... اون به من می‌گفت عباس! همه شیش دونگ صدا دارن، ولی تو هشت دونگ داری... این علیزاده هست که آهنگ میسازه... قرار بود اون آهنگ فیلم «سوته‌دلشدگان» رو بده من بخونم. شبش همین شجریان و ناظری اومدن خونه‌ام درس بگیرن... بهشون گفتم ماجرا اینه... به زور خربزه و عسل به خوردم دادن، قولنج کردم نتونستم برم ضبط... بعد دیدم همین آقای شجریان رفته کارو خونده...

-نه بابا؟

-جان شما... همین ربنا رو اول من خونده بودم: ربناااااا....

-یه خرده شبیه الرحمن می‌خونیدا!!!

-پیاده شو تا حنجرت‌رو ندادم دستت...

اپیزود چهارم: کمال همنشین

من‌رو نبینید که الان دارم واسه روزنومه‌ها ستون می‌نویسم. من اصلا کارم این نیست... من و ماریو بارگاس یوسا «گفتگو در کتدرال» رو با هم نوشتیم. بعد درگیر پروژه «کلیدر» شدم و نرسیدم برم پرو با ناشر قرارداد ببندم. یوسا هم کار رو به اسم خودش زد و نوبلش هم گرفت. این ور هم تا ما رفتیم پرو واسه شکایت و پیگیری، دولت‌آبادی کلیدرو چاپ کرد و ما شدیم از این‌جا رونده و از اون‌جا مونده... منطقیش این بود که راننده تاکسی بشم. ولی متاسفانه این‌قدر درگیر این برنامه‌ها بودم که هیچ‌وقت نتونستم رانندگی یاد بگیرم... آقا قربون دستت!... همین‌ بغلا پیاده میشم...
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج